روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

انواع شخصیت های نا سالم و خصوصیات آنها

سلامت روانی یک وضع وحال کاملا" طبیعی است و وسیله رسیدن به آن نیز در دسترس همه ما قرار دارد. به عقیده روان شناسان اجزاء یک زندگی مؤثر و مثبت و سازنده را مجموعه سنجیده ای از تلاش های جدی و پیگیر ، همراه با اندیشه روشن ، شوخ طبعی و اعتماد به خود تشکیل می دهند. ما معتقد به فرمول های تخیلی ، یا کاوش های تاریخی در گذشته شما نیستیم تا کشف کنیم که مثلاً چون با شما به شدت و سختگیرانه رفتار شده است پس دیگران مسئول اندوه و ناراحتی شماهستند.

انواع شخصیت های نا سالم و خصوصیات آنها

شخصیت وسواسی کمال گرایی:
عدم توانایی در تصمیم گیری,انجام رفتارها بر اساس یک سری قوانین,ترس از اشتباه کردن ,عوامل ضعیف

شخصیت خود شیفته:
خود مهم بینی شدید,تحسلات زیاد,خودنمای,جلب توجه دیگران,مختل بودن روابط بین فردی,استثمار دیگران.

شخصیت منفعل – پرخاشگر:
مقاومت در برابر انبظارات جامعه,بی کفایتی در فعالیتهای شغلی یا اجتماعی به صورت لجبازی,کم کار تنبلی,و عدم اعتماد به نفس,پرخاشگری و....

شخصیت پارانوئید:
بدبینی و سوءظن,پرخاشگری,بی اعتمادی به دیگران روابط خشک و رسمی روابط اجتماعی ضعیف,کینه ورزی احساس تهدید از جانب دیگران و حالت تدافعی.

شخصیت اسکیزوئید:
بی تفاوت نسبت به دیگران,بی علاقه,گوشه گیری ,سرد,افسرده ,عدم ابراز هیجانات ,خجالتی ,خرافاتی.

شخصیت وابسته:
افرادی مطیع,توافق پذیر,اعتماد به نفس پایین,فاقد قدرت تصمیم گیری,ترس از رهاشدن,غیرفعال,قهرکننده,تأخیر در کارها,سلطه پذیری و.....

شخصیت دوری گزین:
هراس,اظطراب ,احساس بی کفایتی ,دوری از موفقیت اجتماعی ,حساسیت به انتقادها ,احساس خجالت شدید.

شخصیت ضد اجتماعی:
خود پسندی ,تحریک پذیر,بی نظم و قاعده,بی عاطفه,بی پروا ,قانونگریزی ,عدم توانایی در ایجاد رابطه گرم و صمیمی با دیگران,پرخاشگری ,سرکشی وغیره.....

شخصیت نمایشی:
رفتار های جلب توجه کننده,هیجانات سطحی:خلق و خوی ناپایدار,اغراق در مسایل خود,رفتار های تحریک آمیز, زود رنج ,وابسته ,فاقد بلوغ فکری و....


شخصیت اسکیزو تایپال:
رفتارهای عجیب وغریب ,تفکرسخرآمیز,تحریف واقعیت,افکارخرافی,سوءظن,عواطف نامتناسب,اظطراب اجتماعی,رفتار یا ظاهر غیر عادی,عقاید انتساب,حرف زدن با خود.

شخصیت فردی:
ناپایداری خلق و خو,روابط بین فردی,تصور ار خود ضعیف,مضطرب و تحریک پذیر,پرخاشگری.


                                                                                               تبیان و راسخون

پاهای انسان شخصیت او را لو می‌دهند

اکثر انسان‌ها می‌توانند حالات چهره خود را کنترل کنند، اما معمولا ادعا می‌شود که حرکات خاص بدن و چگونگی نگاه کردن می‌تواند نشانه‌هایی از دروغ گفتن، عصبی بودن، خیانت کردن و مانند آن را فاش کند.....
بسیاری از مردم نمی‌دانند پاهای انسان‌ها می‌توانند پیام‌های رمزآلودی در مورد شخصیت ،تمایلات و افکار انسان‌ها از خود نشان دهند. تحقیقات نشان می‌دهد انسان‌ها در زمان دروغ گفتن پاهای خود را به طور غیرعادی بی‌حرکت نگاه می‌دارند تا حد ممکن دیگران را متوجه دروغ گفتن خود نکنند.
زنان نیز معمولا مردان را از روی شکل کفش‌هایشان و این که به چه میزان تمیز است و با دیگر لباس‌هایشان همخوانی دارد ارزیابی می‌کنند.
مردان در زمان عصبی بودن معمولا حرکت پاهایشان افزایش پیدا می‌کند، اما زنان دقیقا بر خلاف مردان در هنگام عصبانیت پاهای خود را بی‌حرکت نگاه می‌دارند.
افراد خجالتی هم معمولا پاهای خود را تکان می‌دهند که این نشان از راحت نبودن آنها در یک جمع خاص دارد. افراد مغرور و متکبر از سوی دیگر حرکت پای کم‌تری دارند.
اکثر مردم با حالات چهره و معانی آنها آشنایی دارند، اما در مورد حرکات پاها و معانی آنها چیزی نمی‌دانند.اما حقیقت این است که زبان پاها می‌توانند اطلاعات زیادی در مورد شخصیت یک فرد، این که فرد در زمان صحبت کردن به چه چیزی فکر می‌کند فاش کند. حتی از طریق آنها می‌تواند به حالات احساسی و روان‌شناسی و خصوصیات یک انسان پی برد.

یکی از نکات جالب در این مورد آن است که اکثر انسان‌ها می‌توانند حالات چهره خود را کنترل کنند، اما معمولا آنها کنترل خاصی روی حرکات پای خود ندارند و به همین دلیل این عضو بدن به راحتی می‌تواند شخصیت صاحب خود را فاش کند.
معمولا مردم برای آنکه متوجه به دروغ گویی شخصی بشوند به چهره و چشمان او نگاه می‌کنند، اما حقیقت این است که بسیاری از مردم می‌توانند چهره خود را کنترل کرده و دروغگویی خود را پنهان کنند. اما یکی از بهترین روش‌ها برای پی بردن به دروغ گفتن یک شخص توجه به حرکات پاهاست. زمانی که انسان‌ها دروغ می‌گویند، به طور غیر عادی پاهای خود را ثابت و بی‌حرکت نگاه می‌دارند.این در حالیست که بسیاری از مردم تصور می‌کنند انسان‌ها به دلیل عصبی بودن در زمان دروغگویی بیشتر حرکت می‌کنند، اما این موضوع کاملا برعکس است.زمانی که ما دروغ می‌گوییم در حال سرکوب کردن و مخفی کردن یک احساس خوب هستیم و همین کار را هم با حرکات پای خود انجام می‌دهیم.

  کاریزما مشاور

چگونه انگیزه خود را افزایش دهم؟

۱-مهارتهایتان را توسعه دهید. با آموزش مداوم ، استعدادهایتان را پرورش دهید و در کارتان رقابت ایجاد کنید تا عقب افتادگی هایتان را جبران نمائید.

۲ـ عرصه های کاری جدید را جستجو کنید.

۳- برنامه ریزی کنید تا بعد از انجام یک دوره کار فشرده برای مدت کوتاهی هم که شده به مسافرت بروید.

۴- یک تغییر ماهرانه در کار ایجاد نمائید. اگر احساس می کنید کارتان بیش از حد یکنواخت است ، در جستجوی راههایی برای ایجاد تنوع در کار باشید. برای مثال ، می توانید از برنامه های اطلاعاتی و نرم افزاری جدید بهره بگیرید و در جستجوی راههای جدید بهره وری در کارتان باشید.

۵- فکر و احساس خود را مانند جسمتان ورزش دهید و به فعالیت وا دارید. یک راهپیمایی پرتحرک و با حرارت در طول روز، سطح انرژی شما را بالا می برد و به شما این امکان را می دهد که افکارتان را سازماندهی کنید. حتی یک تغییر در مکان نشستن در سر کار می تواند هیجان و احساس تازه ای در شما بوجود آورد.

۶- بکوشید تا در کار خود بهترین باشید. سعی کنید در هر کاری که انجام می دهید برتر بودن قابلیت های شما چشمگیر باشد. اطمینان داشتن به توانائیهایتان هم انگیزه خودتان را بالا می برد و هم دیگران را نسبت به توان شما دلگرم می کند.

۷- انعطاف پذیر باشید. از سختگیری و نکوهش بیش از حد در مورد کارتان بپرهیزید. اگر می دانید که نهایت تلاشتان را کرده اید، پس به آن افتخار کنید. اگر فکر می کنید راههای بهتری برای انجام کارتان وجود دارد، بی درنگ آن را دنبال کنید تا سطح کیفی کارتان ارتقاء یابد.


شخصیت خودشیفته

فروید می گوید؛ خودشیفتگان ابعاد منفی زیادی دارند، از جمله اینکه از نظر عاطفی منزوی و بسیار بدگمان و بی اعتماد هستند، شنونده های خوبی نیستند و فاقد احساس یگانگی و همدلی اند و احساس خطر می تواند باعث خشم آنان شود.
با در نظر گرفتن این که امروزه خودشیفتگان زیادی در مصدر قدرت سازمان ها هستند، مسأله یی که سازمان ها با آن مواجه می شوند اطمینان از این امر است که چنین مدیرانی، شرکت یا سازمان را به نابودی می کشاند.
هنگامی که فضای نظامی گری، مذهبی و سیاسی بر جوامع حاکم بود چهره هایی همچون گاندی ظهور کرده و دستور کار سیاسی را مشخص می کردند، اما هنگامی که کسب و کار تبدیل به موتور تغییرات اجتماعی شد، به نوبه ی خود تولید مدیران خود شیفته را به دنبال داشت. در اوایل قرن بیستم افرادی چون ادیسون، اندرو کارنگی از فن آوری های جدید بهره برداری و ساختار صنعتی آمریکا را دگرگون کردند.
خودشیفتگان آن قدر جسارت و اعتماد به نفس دارند که در برابر تغییرات عظیمی که جامعه دچار آن می شود دوام آورند.
خودشیفتگان مفید فقط مخاطره پذیرانی نیستند که می خواهند کاری انجام دهند، بلکه افسونگرانی هستند که می توانند به وسیله ی قدرت کلام و بیان خود بر توده ی مردم اثرگذار باشند که این مسأله به شکل مفید آن بر می گردد.
خطر آن است که خودشیفتگی می تواند به خودشیفتگی بی ثمر تبدیل شود. در نبود عوامل بازدارنده و دانش، خودشیفتگان می توانند تبدیل به خیال پردازانی رؤیاپرداز شوند.
آنها طرح ها و برنامه های بزرگی را در سر می پرورانند و خیالاتی در سر دارند که فقط شرایط یا دشمنان می توانند مانع موفقیت آنها شوند. این تمایل به تکبرو بلند پروازی و شک و بدگمانی پاشنه ی آشیل آنهاست. به همین دلیل حتی خودشیفتگان، در معرض خودبینی، پیش بینی ناپذیری و در موارد حادتر بدگمانی قرار می گیرند. بعضاً این تکبر و خودبینی باعث می شود که آنها دچار توهم شوند و احساس کنند برنامه های آنان و روش های مدیریتی شان افزایش می یابد. آنها معتقدند کلمات و عبارات می تواند ورای کوه ها حرکت کند و سخنان امیدوار کننده و الهام بخش آنها منحصر به فرد باشد و صرفاً آنان هستند که تاکنون برنامه های مدونی برای سازمان ارایه کرده اند. آنها می توانند بقیه ی سازمان ها و شرکت های دنیا را با الگوهای خود راهنمایی کنند و به سر منزل مقصود برسانند و این توهم آن قدر شدت پیدا می کند که فکر می کنند نیروهای خارق العاده یی آنان را کمک و در چرخه ی سازمانی هدایت می کند.
این خودبینی ها همچنین باعث می شود که دیگران را تحقیر کنند، فروپاشی سازمان های موفق را نوید بدهند و سازمان خود را یک الگوی موفق برای سازمان ها و شرکت های دیگر قلمداد کنند.
خودشیفتگان چشم انداز داشته و در جذب پیروان مهارت دارند و اکثر این کار را به وسیله ی قدرت کلام و بیان خود انجام می دهند. آنها در برخی اوقات با استفاده از امکاناتی که دراختیار دارند و واگذاری آن به پیروان شان، جریان تأثیر گذاری را افزایش می دهند.
آنها همیشه وابسته به پیروان و طرفداران خود هستند، نیاز به تملق و چاپلوسی آنها دارند و هر چه پیش می روند کمتر به نصایح و هشدارها گوش می دهند. آن هنگام که دیگران تردید دارند آنها مطمئن اند و به جای اینکه سعی کنند افراد مخالف خود را متقاعد کنند، خود را در نادیده گرفتن آنها محق احساس می کنند. آن قدر رفتار پارانویا (سوءظن) در آنها بالا می رود که نمی توانند خارج از حلقه ی دوستان و فامیل و بعضاً هم مسلکان خود از امورات و کارهای سازمان و شرکت استفاده کنند و این باعث انزوای آنان حتی در حلقه ی پیروان شان می شود.
خودشیفتگان به شدت به انتقاد حساس هستند و از احساسات دوری می کنند. آنان دیوار ضخیمی بین خود و منتقدین برقرار می کنند، از نظر شناختی دچار مشکل می شوند و با کوچک ترین انتقادی برآشفته شده و منتقدین خود را با حربه های مختلف از جمله اتهام وابستگی به سازمان های رقیب و افراد نفوذی از گردونه خارج می کنند.
آنان نمی خواهند بدانند مردم در موردشان چه تفکری دارند، مگر اینکه این مسأله در حال به وجود آمدن مشکل واقعی باشد. آنان نمی توانند مخالف را تحمل کنند. آنها با کارکنانی که به آنها شک دارند یا زیردستانی که انعطاف ناپذیر هستند بسیار خشن برخورد می کنند و در انظار عمومی، زیردستان و حلقه ی مدیران متصل به خود را تحقیر می کنند.
اگرچه مدیران خود شیفته اغلب می گویند کار تیمی می خواهند، اما در عمل یک گروه «بله قربان گو» را ترجیح می دهند. برخی از دیگرخصوصیات خودشیفتگان به اختصار چنین است:
مدیران خود شیفته هنگامی که احساس تهدید می کنند اغلب به هیچ حرفی گوش نمی دهند و برخی اوقات آن قدر تدافعی هستند و تا آنجا پیش می روند که گوش نکردن را یک مزیت برای خود می دانند. خود شیفتگان خوب گرچه همدلی را از دیگران طلب می کنند، اما به همدل بودن خود توجهی نشان نمی دهند. آنان کمتر تأسف می خورند و می دانند از چه کسانی استفاده کنند و می توانند به شدت و بیرحمانه استثمارگر باشند؛ به همین دلیل حتی به رغم اینکه خودشیفتگان بدون شک «کیفیت ستاره یی» دارند، اغلب دوست داشتنی نیستند و به راحتی افراد را علیه خود می شورانند.
فقدان همدلی و استقلال شدیدی که خودشیفتگان احساس می کنند پذیرش مشاوره را برای آنها مشکل می کند. مدیران خودشیفته اعتماد کمی به مشاوره دارند و به ندرت با دیگران مشورت می کنند. مدیران خودشیفته در تعقیب پیروزی و موفقیت مصمم و سرسخت هستند و در مورد آنان وجدان، بازدارنده نیست.

منبع:نشریه ۷روز زندگی.

شخصیت شناسی تیپ ها

تیپ شناسی را اگر از دریچه انیاگرام (نه وجهی)بنگریم در واقع دانشی درباره روح و روان آدمی است که سرچشمه آن در شرق و نزد صوفی ها بوده است.



نه وجهی

نمونه یا الگوی شخصیتی را تعریف می کند. در واقع میتوان گفت که کلید رفتارهای انسانی را در 9 گروه طبقه بندی می کند.نه وجهی از یک دایره تشکیل شده است که محیط آن به 9 نقطه در جهت عقربه های ساعت تقسیم می شود. نقطه های 3 و 6 و 9 توسط یک مثلث متساوی الاضلاع با یکدیگر در ارتباطند. در حالی که یک چند وجهی نقاط 5،8،2،4،1 و7 را طی می کند.

ترتیب این اعداد این طور به دست آمده است :عدد اصلی مورد نظر تقسیم بر 7،غیر از عدد 7 که یک تواتر به دست می دهد که دقیقا همین دنبال کردن اضلاع چند وجهی است . 

در انیاگرام دو نماد دایره و مثلث مطرح می شود. نماد اصلی انیاگرام دایره است که نشانه کمال است که 9 گروه شخصیتی در آن مشخص شده اند و مثلث نماد استحکام و استقرار است که 3 گروه شخصیتی بر روی آن مشخص شده اند.تیپ های اصلی به معنای اینکه  عددی که برای آنان مشخص شده است بیشترین ویژگیها را شامل می باشد ولی هر تیپی می تواند تاثیر از تیپ های همسایه اش گرفته باشد یا متمایل به تیپ قبل یا بعدش شود. ممکن است هر فردی چند تیپ را با هم داشته باشد ولی یکی از آنها حتما تیپ اصلی آن شخص خواهد بود.

اعدادی که روی دایره قرار دارند (1-2-4-5-7-8)هستند و اعدادی که روی مثلث قرار دارند (9-6-3)می باشند.

هر انسانی می تواند در سه موقعیت قرار بگیرد و در هر شرایطی از خود رفتارهای متفاوتی نشان دهد.

1:شرایط معمولی:گاهی استرس گاهی نه

2:شرایط امن:همیشه آسوده و راحت

3:شرایط نا امن:همیشه توام با ترس

هر یک از این تیپ ها در شرایط امن یا ناامن شبیه تیپی دیگر عمل می کنند.

روی دایره انیا گرام جهت شرایط امن ، جهت شرایط ناامن (استرس) و خود نقطه اصلی را که در شرایط معمولی قرار دارد نشان می دهد.

مسیرهایی که تیپ ها روی این دایره طی می کنند:

در جهت شرایط امن :1-7-5-8-2-4-1

در جهت شرایط استرس:1-4-2-8-5-7-1

منبع :مهارتهای تیپ‌شناسی:آهنگر ، کتایون