روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

اختلال دیکته نویسی

درمان ترس کودکان

ترس بخش طبیعی از رشد کودک است. ترس ها در صورتی غیر طبیعی هستند که به صورت دائمی و به مدت طولانی در کودک باقی بمانند یا ذهن کودک را به طور کامل اشغال کنند،اگرترس در تمام زندگی عادی آنها مداخله کرده و تأثیرمنفی داشته و کودک نتواند از آن رهایی یابد مبتلا به تشویش که همان ترس بی مورد و بی اساس است می گردد. ترس یک غریزه طبیعی است که در انسان از همان بدو تولد وجود دارد، گاهی به دلیل تغییراتی که در شدت و نوع آن بوجود می‌آید از حالت عادی خارج می‌شود. این ترس‌ها تحت عنوان ترس‌های مرضی شناخته می‌شوند که هم کودک و هم اطرافیان او را آزار می‌دهند توصیه‌های مناسب روان‌شناسان و استفاده از مداخلات رفتاری ضروری است.


انواع ترس :
کودکان نوپا معمولاً از تنهایی (جدا شدن از پدر یا مادر)، اصوات آزار دهنده، زمین خوردن، حیوانات و حشرات، ، حمام کردن و تاریکی هنگام خواب می ترسند. که با افزایش سن و رشد شناختی این ترس ها کاهش خواهد یافت در غیر این صورت نیاز به درمان است.
در موردکودکان پیش دبستانی شامل ترس از حیوانات و حشرات، غول ها و ارواح، گم شدن، طلاق، از دست دادن پدر یا مادر، و تاریکی هنگام خواب می باشد.
کودکانی هنگامی که وارد مدرسه می شوند. از تنهایی، بعضی صداها، زمین خوردن، ورود به مکان جدید (مثلا به مدرسه) ، تاریکی هنگام خواب ،طرد اجتماعی، جنگ، فضاهای جدید و دزد می ترسند.
نوجوانان (که به سن بلوغ رسیده اند) معمولاً از دزد، موقعیت های جدید (مثل دانشگاه و…) جنگ، طلاق و روابط غیرمعمول واهمه دارند و می ترسند. این قبیل ترس ها در کودکان در تمام گروه های سنی، در بعضی از دوران های زندگیشان ممکن است افزایش یابد: تولد یک فرزند جدید در خانواده، نقل مکان از خانه ای به خانه دیگر، طلاق و غیره.

گاهی بعد از وقوع یک اتفاق تحریک کننده، ترس در کودکان تقویت می گردد مثلاً افتادن در آب، سوختن بر اثر تماس با یک شیء داغ یا فرار کردن از یک سگ. بعضی کودکان نسبت به کودکان دیگر بیشتر می ترسند و این بستگی به روحیات و خلق و خوی آنها دارد. والدینی که همیشه نگران هستند و در تشویش به سر می برند یا زود در مقابل هرچیز عکس العمل نشان می دهند، فرزندانشان اغلب دارای همان روحیات هستند و همیشه در ترس و واهمه قرار دارند.


رفتار با کودکان هنگام بروز ترس:
به احساس کودک احترام قائل شوید به خاطر ترسیدنش او را تحقیر نکنید و بدانید که بی توجهی به چیزهایی که او را می ترساند کمکی به حل مشکل نمی کند.
- از او بخواهید علت ترسش را بگوید و درباره آن با او صحبت کنید.
- بیش از حد لزوم از او مواظبت نکنید و اجازه بدهید او خودش از چیزهایی که می ترسد دوری کند و کودک را هیچ وقت به انجام دادن کارهایی که از آن واهمه دارد وادار نکنید.
زیاد عکس العمل نشان ندهید زیرا توجه زیاد به ترس اوباعث تقویت ترس در کودک می شود.
- به کودک دلداری دهید تا یاد بگیرد بر ترسش مسلط گردد. با او همدردی کنید و برایش توضیح دهید. به عنوان مثال بگویید: می دانم که از رفتن به مسابقه هراس داری و شاید از این که افرادجدیدی را می بینی نگران هستی؛ ولی من فکر می کنم در آنجا احساس خیلی بهتری خواهی داشت و افراد شرکت کننده در مسابقه هم احساس تورا دارند.
به او یادآوری نمایید قبلاً هم در یک زمانی از چیزی می ترسیده و بعد از مدتی ترسش از بین رفته و ترسها دائمی نیستند .
- به او قوت قلب بدهید و به او کمک کنید تا با ترس روبه رو شود. آن را حس کند .تا به صورت عینی در آمده وارد ناخواآگاهش نشود.

تـرس از تاریکی
ترس از تاریکی حدود ۲ تا ۳ سالگی ظاهر می شود. و بین کودکان متفاوت است. یک شب از هیولا و شب دیگر از دزد یک شب از جن و……. می ترسند.
معمولاً اطمینان دادن به کودک مانع تشدید و مزمن شدن ترس می شود، اما گاهی ترس در کودک باقی می ماند، در این صورت پیشنهادهای زیر شما را در غلبه بر مشکل یاری خواهند داد.
درباره ترس بحث کنید. هیچ گاه روی احساساتی مثل ترس، سرپوش نگذارید، بلکه به آن اعتراف کنید زیرا به نظر کودک واقعی می آید.
به او اطمینان دهید چیزی برای ترسیدن وجود ندارد، اما احساسات او را به عنوان احمقانه یا بچگانه بودن مسخره نکنید.
سوال کنید در تاریکی از چه چیزی می ترسد؟ در یک اتاق تاریک کنار او بنشینید و بخواهید علت ترس خود را شرح دهد
کودک را در برابر ترس مقاوم کنید: مجموعه ای از بازی ها می توانند کودک را به تاریکی عادت دهند. به برخی از این بازی ها توجه کنید. دنبال بازی، شما راهنما باشید و از کودک بخواهید شما را دنبال کند. بهتر است با دستتان او را راهنمایی کنید. ابتدا بازی را در روشنایی انجام دهید و فقط گاهی وارد تاریکی شوید، اما بتدریج مدت زمان بیشتری را در تاریکی بگذرانید. اگر کودک خواست جای خود را با او عوض کنید.
بازی شمردن
همراه با فرزندتان در یک محل تاریک بایستید و تا عدد ۳ بشمارید. کم کم این زمان را طولانی تر کنید، تا به ۶۰ ثانیه برسد. او را از صمیم قلب تحسین کنید. بتدریج صدایتان را پایین تر بیاورید. برای یک کودک بزرگ تر می توانید این زمان را تا چند دقیقه نیز افزایش دهید. در تاریکی باری های مختلفی انجام دهید مثلا گرگم به هوا بازی کنید. هر کدام به نوبت گرگ شوید و در حین بازی حسابی سروصدا کنید.
روی میز پتویی بیندازید و به کودک اجازه دهید تا به زیر آن برود و برایش در و پنجره درست کند این مکان فضای مناسبی برای بازی کردن در تاریکی است. با او قایم باشک بازی کنید، یا شیء خاص را در یک مکان تاریک مخفی کنید و از او بخواهید آن را پیدا کند تا در این صورت یک علامت مثبت به دست آورد. می توانید برای هر سه علامت مثبت هدیه ای کوچک به او بدهید. به کودک اطمینان دهید که در تاریکی خطری او را تهدید نمی کند.
شب، قبل از خواب درها و پنجره ها را با همکاری کودک قفل کنید. توضیح دهید که دزد بندرت به خانه ای که کسی در آن است وارد می شود و همین طور بگویید که اگر دزدی وارد خانه شود، شما زودتر بیدار خواهید شد.
همراه با کودکتان درحالیکه یک چراغ قوه در دست دارید، به اتاق تاریکی وارد شوید و نقش کاوشگر را بازی کنید.
به کودک امورش دهید در تاریکی با خودش صحبت کند. وقتی او جمله هایی نظیر من نمی ترسم و هیچ چیز نمی تواند به من صدمه بزند را تکرار کند می تواند خودش را شجاع بداند.
تقویت کننده ها:
هرگاه کودک را در غلبه بر ترسش موفق دیدید موفقیت او را تحسین کنید. مثلا یک چراغ قوه به دست کودک بدهید. برای شب اول ۲ دقیقه در تاریکی کافی است، اما هر شب یک دقیقه به این زمان بیفزایید. این کار را تا آنجا ادامه دهید که کودک بتواند قبل از به خواب رفتن براحتی در رختخوابش دراز بکشد.
ترس های مورد نیاز درمان
ابتدا به سن کودک باید توجه داشت. برخی از ترس‌ها در سنین خاصی طبیعی‌تر هستند. بنابراین اگر چنین ترس‌هایی بیش از دو سال دوام داشته باشند حتما به توجه و درمان نیاز دارند. اصولا یک ترس عادی نباید چنین مدت زمانی طول بکشد و گاه بدون نیاز به مداخلات درمانی به تدریج کاهش پیدا کرده و بالاخره از بین می‌رود. همینطور برای تشخیص ترس‌های غیر عادی باید به نوع ترس نیز توجه داشت.
درمان ترس:
روان شناسان برای کاهش ترس‌های کودکان راههای زیادی را توصیه می‌کنند. به والدین توصیه می‌کنند که در رفع مشکل کودک عجله نکنند. تعجیل و شتابزدگی آنها در کاهش ترس کودک می‌تواند به جای درمان ، اضطراب و ترس او را افزایش دهد. این ترس معمولا بتدریج از بین می‌رود و لازم است والدین با خونسردی و آرامش اقدام به کاهش این ترس‌ها نمایند.
راه حل بعدی روان شناسان این است که هرگز کودکان را به خاطر ترسی که دارند تحقیر و سرزنش نکنیم. هر چند دلیل ترس از نظر ما بزرگترها کاملا غیر منطقی و نامعقول به نظر می‌رسد اما خود کودک چنین احساسی ندارد و نمی‌تواند غیر منطقی بودن ترس خود را درک کند و سرزنش به او کمکی نخواهد کرد.
زمانیکه کودک تحت نظر یک متخصص یا روان شناس درمان می‌شود، اگر عامل اصلی ایجاد کننده ترس هنوز حضور داشته باشد چندان فایده‌ای نخواهد کرد. مثلا زمانیکه خود مادر از تاریکی می‌ترسد، هر چند کودک حمایت‌ها و درمان‌هایی را از روان‌شناس و مشاور خود دریافت می‌کند، اما الگویی که در خانه از رفتار مادر می‌پذیرد الگویی قویتر است که نتایج یک درمان ثمر بخش را از بین می‌برد. بنابراین لازم است علل اساسی ترس کشف و مرتفع شوند.
بازی ترس کودک را از بین می برد. مثلا کودکی که از آمپول می‌ترسد، می‌توانیم یک بازی خوب ترتیب بدهیم که در آن کودک آمپول زدن را تمرین کند. در مراحل دیگر می‌توان از روشهای خاص رفتار سازمانی که توسط روانشناسان استفاده می‌شود بهره جست. با مراجعه به یک روانشناس و درمان‌های رفتاری او می‌توان اقدام به حل مشکل کودک نمود.
نویسنده: افتخار حمیدی

شرح شخصیت تیپ 5

برای تعیین تیپ شخصیتی خود فایل تست شخصیت شناسی را دانلود کنید.

http://www.ravanmoshaver.com/pages/Test

افراد این تیپ قبل از عمل فکر می کنند، آنها آماده دریافت حقایق و رویارویی با واقعیات هستند، آنها کاشف ایده های جدید هستند و اکثرا محقق بوده و علاقمندند که همیشه راجع به جزئیات هر چیز سوال کنند و دارای توانایی های فکری بسیار قوی هستند. این افراد غیر متعصب بوده و شنونده های خوبی هستند و می توانند بدون هیچ زمینه ای به دیگران کمک کنند تا واقعیت را بطور عمیق درک کنند.

جهت اصلی جمع آوری تیپ پنج، غالبا برای افکار، ایده ها، دانش و بالاخره آرامش است، اما برخی افراد این گروه وجود دارند که تلاش آنها در جهت مادیات زندگی است و یا چیزهای بد ظاهر و غیر قابل استفاده مانند: تمبر، روزنامه های قدیمی، در قوطی و... جمع می کنند و با داشتن آنها احساس آرامش می کنند. این افراد تمام تلاش خود را روی این قرار داده اند که همه چیز را ببینند و از آن سر در آورند و به همین دلیل اکثر آنها عینک به چشم می زنند، آنها کتاب خوان هایی هستند که می خواهند ته هر چیز را بدانند و مطالعه کنند.

افراد این گروه همه چیز را می بینند، خوب می شنوند و آن را به خاطر می سپارند.بسیاری از مخترعین، کاشفان و دانشمندان در این گروه قرار دارند، برای افراد این گروه شاید هیچ چیز زیباتر از این نباشد که به چیزی فکر و یا نگاه کنند. هر چه را که برایشان مبهم است اصلا به طرفش نمی روند. تلاش این افراد، کسب دانش است و دانش یعنی قدرت، برای یک فرد از این گروه که به رشد شخصیت رسیده باشد اطلاعاتی را که از بیرون جذب می کند هیچ وقت کافی نیست. یکی از راههای دریافت دانش برای این افراد، سفر کردن است. آنها با میل سفر می کنند چون سفر سازنده است. 

احساس خود را براحتی بروز نمی دهند و در درون خود یک احساس تهی بودن عمیق دارند و احساس می کنند با اطلاعات زیاد داشتن می توانند این را پر کنند. اینان نیازمند یک دنیای خصوصی بسته و امن هستند، آنها حسرت قلعه ای را دارند که در آن بدون آنکه دیده شوند، فکر کنند.برای این افراد هیچ چیز نفرت انگیزتر از اعمال متظاهرانه نیست. در این مورد آنها تا جایی پیش می روند که در بیان احساسات خود دچار مشکل می شوند، بنابراین از نظر دیگران آنها افرادی مغرور، سرد و خود بزرگ بین به نظر می رسند.

افراد این تیپ معمولا زیاد راجع به خودشان صحبت نمی کنند و اطلاعات نمی دهند حتی وقتی احساساتش را بیان می کند باز هم کنترل شده بیان می کنند. یکی از مکانیسم های دفاعی این افراد عقب نشینی است. آنها از هیچ چیز به اندازه درگیریهای احساسی وحشت ندارند. هر چه رشد شخصیت این افراد کمتر باشد به همان اندازه از احساسات، روابط و وابستگی هراس بیشتری دارند. اگر به افراد این گروه دست بزنیم غالبا بدنشان جمع می شود و یا از جا می پرند.وقتی می خواهند کاری را انجام دهند به شدت سعی دارند توجه کسی را جلب نکنند.اینان در یک جمع دوستانه، این توانایی را دارند که با مهارت، صحبت از خود را به چیز دیگری معطوف کنند.

افراد این گروه ممکن است اطلاعات یا مسائل محرمانه بسیار زیادی برای خود نگه دارند و سکوت کنند. دوستی با یک فرد از این گروه می تواند پر بار باشد به شرط آنکه از او انتظار سه چیز را نداشته باشید.

1- ابتکار عمل در دوستی

2- نزدیکی جسمی مداوم

3- شیفتگی و دلبستگی شدید.


افراد این گروه از دادن انگشت کوچک خود می ترسند، چرا که وحشت دارند مبادا طرف مقابل، تمام دست او را بخواهد. اما اگر کسی حاضر باشد که با انگشت کوچک و یا کمتر از آن راضی شود،می تواند در یک تیپ پنج، یک دوست با وفا، با تحمل و شکیبا و یک شنونده رازدار و منصف پیدا کند. فاصله گرفتن هم توانایی و هم گناه این تیپ است. جمله معروف از یک تیپ پنج: از او پرسیده می شود که نسبت به انسانها چه احساسی داری؟ جواب این بوده که من اصلا نسبت به انسانها احساس ندارم.


محیط های جذاب این گروه:

- فعالیت های علمی که با میکروسکوپ یا تلسکوپ انجام گیرد و کار دقیق باشد.

- روانشناس.

- کار کردن با کتاب، اطلاعات، کار در کتابخانه و کارهایی که نقد انجام دهند.

- برنامه نویسی کامپیوتر که ترجیح می دهند در شیفت شب کار کنند و با افراد زیادی ارتباط نداشته باشند. 

- سازمان دهی کارها.


محیط های ناجذاب این گروه:

- هر محیطی یا شغلی که نیازمند رقابت و مواجهه مستقیم باشد.

- فروشندگی، چون این شغل با افراد زیادی سروکار دارد.

- کار یا شرکت در مجامع عمومی.


نماد تیپ پنج

رنگ نمادین این افراد آبی است آبی رنگ درونگرایی، آرامش و فاصله است و این رنگ بیشتر گیرنده است تا تابنده و آبی نماد انفعال و عدم تحرک است.


راههای رهایی که می تواند این افراد به رشد شخصیت برساند:

- باید تکانی خورده و در این راه قدم بردارند که کنج درونی خود را به دیگران بخشش کنند.

- بدانند که دانش به مفهوم وسیع آن، فقط از راه فکر کردن بدست نمی آید بلکه تجربیات زندگی نیز آن را در بر می گیرد.

- خود را به داد و ستد اجتماعی عادت دهند و شجاعت درگیر شدن با بیرون را پیدا کنند.

- یاد بگیرند که کمی از رازها و اسرار خود را رها کنند.

- پذیرش مسئولیت هایی که مستلزم فعالیت های اجتماعی است.

- برای بیان مستقیم احساساتشان تمرین کنند.

منبع :مهارتهای تیپ‌شناسی:آهنگر ، کتایون

شرح شخصیت تیپ 4

برای تعیین تیپ شخصیتی خود فایل تست شخصیت شناسی را دانلود کنید.

http://www.ravanmoshaver.com/pages/Test


افسردگی خلقی متداول این گروه افراد است. این احساس ممکن است منجر به این شود که  روزها، فرد در رختخواب بسر ببرد و ذهنش بطور تاسف آوری به اشتباهات غیر قابل جبران گذشته مشغول گردد، مرتبا می گویند:

"اگر اینچنین، اگر آنچنان،" اگر طور دیگری عمل میکردم،اگر یک فرصت دیگر داشتم، آیا اگر من ارزشمند بودم، باز هم مرا ترک میکردند؟ برخی از این افراد تسلیم این افسردگی شده و برای مدتی طولانی منزوی می مانند و برخی از طریق فعالیت افراطی با افسردگی خود مبارزه می کنند و ظاهرشان را طوری درست می کنند که نشان نمی دهند غمگین هستند. خلق این افراد بطور پیچیده ای تغییر می کند و هیچ چیز، ثابت نیست و هر روز ممکن است خلقی متفاوت با روز قبل داشته باشند. اینها وقتی نامید می شوند بدترین چیزها را در نظر می گیرند، برای آنها دنیا تئاتر گونه است، حالتهای خود کشی - ناامیدی های عمیق به شکل دراماتیک دیده می شود.

بعضی اوقات منتظر یک آدم بیرونی هستند که غم آنها را از بین ببرد. این افراد می گویند وقتی زندگی شروع به بد شدن می کند، خودکشی به ذهنشان می رسد، اینان باغمگینی انس گرفته اند و می خواهند توسط همین مسئله متمایز از دیگران باشند.

عشق های به وصال نرسیده معمولا برای اینان خوب است. این افراد هر قدر افسردگی شان بیشتر می شود، خلاق تر می گردند. افراد تیپ 4 در دریاچه ای از احساسات زندگی می کنند و معمولا بین افسردگی و پیش فعالی در نوسان هستند، سه نوع تیپ 4 وجود دارد:


 1- اساسا افسرده

 2- اساسا بیش فعال

 3- شناور بین این دو حالت


هر سه نوع احساس می کنند که چیزیکه در زندگی حیاتی است دور از دسترس است، اما تلاش آنها برای جستجوی آنان با یکدیگر متفاوت است. افراد تیپ 4 افسرده، تمایل دارند به درون ذهنیات خود رفته و معانی را جستجو کنند، افراد بیش فعال این گروه در ظاهر افسرده به نظر نمی رسند و خیلی زود عاشق چیزی می شوند و سعی می کنند معانی زندگی را از منابع خارجی مشابه آنچه دیگران را خشنود می سازند خلاصه کنند، افرادی که در نوسان بین افسردگی و بیش فعالی هستند در این گروه، هیجاناتشان بطور کلی تغییر می کند، عشق به نفرت تبدیل شده و هیجانات به بی تفاوتی مبدل می گردند. این افراد در دو انتهای واکنش های هیجانی زندگی می کنند، در یک طرف رنج بردن و در طرف دیگر رضایت کامل. آنها با این عقیده زندگی می کنندکه یک منبع اصلی عشق وجود داشته که از آنها گرفته شده است و به نظرشان یک خلاء وجود دارد ولی با این حال جلوه بیرون آنها بسیار محکم و با اعتماد به نفس بالا است. شعار اصلی آنها این است که می گویند"یک چیزی میخواهند ولی نمی دانند چه می خواهند؟" این افراد احساس می کنند که یک چیز ی را در زندگی از دست داده اند و دیگران آنچه وی از دست داده است را دارند.

یک فرد تیپ 4، منتظر است عشق بزرک گمشده از راه دور برسد و او را آزاد کند و برای افراد تیپ 4، حسرت خوردن مهم تر از داشتن آن چیز است و معمولا افراد همیشه ناراضی هستند. انها بندرت در زمان حال زندگی می کنند و ذهنشان دائم در سفر به گذشته و آینده است. برای این افراد سبزه از دور سبزه تر است. این افراد از چیزهایی که بی استفاده مانده اند و متوسط هستند نفرت دارند. وقتی از آنها سوال می کنیم که " حال شما چطور است "ممکن است ابتدا بگوید خوبم ولی فورا لحن خود را تغییر داده و می گوید: "البته مشکلات زیادی داشتم و...

این افرا اعتقاد دارند که خود واقعی آنها وقتی حاصل خواهد شد که دوست داشته شوند، اگر در جمعی توجه از او به سمت دیگری برود، خشمگین می شوند. این افراد عاشق صحبت و گفتگوهای طولانی شبانه همراه با نوشیدن چای هستند. افراد این گروه بسیار ولخرج و پر هزینه هستند، سلیقه های خاص خود را دارند و از بوتیک هایی خرید می کنند که لباس های تک و منحصر به فرد دارند برای این افراد حتی مانند مرگ می ماند اگر از فروشگاههای زنجیره ای لباس بخرند.


محیط های جذاب به این گروه:

این افراد اغلب دو شغل دارند، یک شغل برای پول و شغل دیگر برای خودشان، آنها جذب محیط هایی می شوند که مستلزم نظم بدنی و معیارهای خاصی برای هماهنگی باشد. می توان تیپ های 4 زیادی در کارکاههای هنری، عتیقه فروشی ها و فروشگاههای با اجناس عالی و منحصر به فرد پیدا کرد.


محیط های ناجذاب برای این گروه:

شغل های مادی و جسمی، وضعیت های معمولی، کارهای خدماتی بی نام و نشان.


نماد تیپ 4

رنگ: بنفش روشن: رنگ غیر متداول، از نظر حسی دو گانه (نه شاد و نه غمگین)


راههای رهایی که این تیپ بتوانند به رشد شخصیت برسند.

- قبل از هر چیز باید توجه داشته باشند که احساسات واقعی خود را تبدیل به ایده آل ها و امور غیر قابل دسترسی میکنند. و در جستجوی نواقص چیزهایی هستند که در دسترشان است.

- در مواقعی که به دلیل پایین آمدن خلق به درون خود فرو میروند، باید این وضعیت را شکسته و به طرف دیگران بروند.

 - توانایی هایی که در دیگران می بینند در خود جستجو کرده و بیابند.

- به هنگام غم، این نکته را در نظر داشته باشند که خلقشان بزودی تغییر خواهد کرد.

- توجه بیشتری به زمان حال کنند و وجوه مثبت زمان حال را بیشتر بشناسند.

- ارتباطات اجتماعی خود را بیشتر کنند.

 .- آنچه که هست ببیند نه آنچه که قرار است بوجود آید.

منبع :مهارتهای تیپ‌شناسی:آهنگر ، کتایون

 

شرح شخصیت تیپ 3

برای تعیین تیپ شخصیتی خود فایل تست شخصیت شناسی را دانلود کنید.


افراد این تیپ خودشان را با اجتماع  یا سازمانی که با آن کار می کنند، شناسایی می کنند و می توانند زیر هر نقابی بروند و آن را بطور کامل نمایش دهند. یک فرد تیپ 3 اگر وارد جمع تازه ای شود، می تواند ظرف چند دقیقه حدس بزند که در این جمع چه چیزی ارزش محسوب میشود و سریعا همانند  آنها عمل کند و به محض خروج از آن جمع  و وارد شدن به جمعی دیگر، دوباره طبق سلیقه های جمع جدید رفتار کند. آنها قادرند ارزش های گروهی که در آن قرار گرفته اند را به خوبی ایفا کنند. غالبا افرادی خوش بین، جوان نما، باهوش، فعال و ثمربخش هستند.معمولا در ظاهر موفق، خوش استیل، خوش رفتار، خونسرد و خوش تیپ هستند.

افراد این تیپ توانایی خاصی در جلب اعتماد دیگران دارند و در اطراف خود معمولا یک فضای خوب و مثبتی  ایجاد می کنند. دیگران را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار می دهند که دیگران بر روی آنها تکیه  می کنند. اصلا نمی توان در مقابل آنچه ارائه می دهند مقاومت کرد. آنها می توانند همه چیز را به آدم بفروشند و همه چیز را برای  کار خودشان فدا می کنند. این افراد بطور مادرزادی هنرپیشه اند، می دانند که به توده مردم چگونه باید سرویس داد. آنان از صحبت های مخفی دوری می کنند چون در این حالت احساس ناامنی می کنند. برای موفقیت سخت تلاش می کنند، تمام انرژی خود را صرف می کنند تا آنچه را می خواهند بدست آورند، هیچ چیزنمی تواند باعث توقف آنها در کار شود مگر بیماری یا دخالت همسر ولی با تصیم شخصی خودشان متوقف نمی شود. آنها مانند: ماشین کار می کنند و عادت به عمل کردن دارند نه احساس کردن.

این افراد بدنبال کسب پول، دارایی،ا منیت و پرستش هستند، این افراد بدنبال رفاه بسیار هستند. ایده این افراد آنست که برای مطرح شدن باید سخت کار کرد،نقش رهبری پیدا کرد و برای پیروزی تلاش نمود، چون فقط برندگان ارزش محبت شدن را دارند.

افراد این تیپ اگر با زندگی خانوادگی شناخته شده باشند، زمان و انرژی خود را صرف خانواده می کنند، اگر با ایده صمیمت شناخته شده باشند سخت تلاش می کنند تا یک شریک صمیمی باشند، اگر با کار شناخته شده باشند. وقت زیادی برای خانواده و یا عشق ندارند. این افراد اهل عمل بوده و مستقیما از فکر به عمل می پردازند و مدام در حال سنجش این موضوع هستند که "آیا من موفق هستم یا خیر؟ آیا پیشرفت کرده ام یا خیر؟" مدام به دنبال ترقی و جویای نام و مقام هستند.

این افراد نیر همانند تیپ 2، احتیاج به تشویق و تعریف دارند، اگر چه از ظاهرشان این را نمی توان فهمید. این افراد به دنبال آن هستند که در چشم دیگران، بزرگترین تلاش این افراد، قابل، یا با کفایت بودن است، هیچ چیز غمگینامه تر از یک تیپ 3 ناموفق نیست.

افرادی از این گروه که به رشد شخصیت نرسیده اند، مثل طاعون از عدم موفقیت وحشت دارند.


اگر یک تیپ 3 مغلوب شود به سه مکانیسم دفاعی روی می آورد:

1-  از این شکست به عنوان قسمتی از یک پیروزی و موفقیت یاد می کند.

2- غالبا گناه را به گردن دیگران می اندازند.

3- به سرعت موضوع شکست را رها کرده و پروژه دیگری را شروع می کند که می داند صددرصد در آن موفق می شود.

این فشار"همیشه باید موفق بود" آنها را به گناه ریشه ای خود، یعنی دروغ و ریا هدایت می کند. آنها نیاز بیمار گونه ای به برتری داشتن و پیشی جستن دارند. این افراد اگر نتوانند موقعیت و احترام بدست آورند دچار اضطراب شدیدی می شوند. در میان تمامی تیپ های شخصیتی این افراد بیشترین مشکل را با احساسات خود دارند. آنها در واقع به خودشان نیز دروغ می گویند واحساساتشان برای خودشان هم قابل تشخیص نیست .

یک فرد تیپ 3، علاقه ای به عمیق شدن و عمیق بودن ندارند، از نظر آنها بسته بندی باید خوب باشد، محتوی مهم نیست.

تله ای که افراد تیپ 3 در آن محبوس هستند، "تکبر و غرور "است.

این افراد به ندرت گریه می کنند، اما گهگاه ممکن است به شدت گریه کنند و اشک بریزند و این باعث تعجب دیگران می شود. برای آنان بیماری و پیری بسیار تهدید کننده است، چون در زمان پیری چیزی ندارند که عرضه کنند. این افراد، آدم های ناموفق را تحمل نمی کنند و همچنین  افرادی  را که اجازه می دهند، احساسات و هیجاناتشان آنها را از پای در آورد تحمل نمی کنند.

افراد این گروه وقتی سرگرم کار و موفقیت می شود،خود را فراموش می کنند. نقطه مثبت این امر احساس سرزندگی و صداقت است. توانایی بالایی برای کار کردن دارند و می توانند دیگران را به حداکثر سطح توایی و هوش خود برسانند.


محیط  های جذاب این گروه:

شغل هایی که مستلزم تلاش و ساعات طولانی کار باشد، مانند: فروشندگی، مدیریت، تبلیغات، بسته بندی، مغازه داری، محیط های توام با رقابت و رفتارهای آنان معمولا در محیط کار پر سرو صدا است.


محیط های ناجذاب این گروه:

کارهایی که آینده محدودی داشته باشند، کارهایی که نیاز به درون نگری و آزمایش و خطا داشته باشد. کارهایی که برای رسیدن به مقصود زمان طولانی نیاز دارد.


نماد تیپ 3

رنگ:  زرد: توجه را جلب  می کند و رنگی است که تشعشع داشته و محرک است، در عین حال آسیب پذیرترین  رنگ است و زود لک می شود.


راه هایی که افراد این  بتوانند به رشد شخصیت برسند:

- امید به خدا برای تحمل سقوط و ناکامی و رسیدن به هدف.

- روبرو شدن  با ترس هایی که باعث نیاز آنها به فعالیت دائمی می شود.

- سعی در نشان دادن هیجانات و احساسات خود.

- روبرو شدن با نقاط ضعف خود و اعتراف به اینکه" جا زدم یا دروغ گفتم و..."

- قبول دلتنگی خود برای عشق

- دست برداشتن از تکبر و غرور

- صرف نظر کردن از پول، مقام و قدرت برای ایجاد امنیت

- توجه به احساسات خود در حین کار


منبع :مهارتهای تیپ‌شناسی:آهنگر ، کتایون