روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

شرح شخصیت تیپ 9

 برای تعیین تیپ شخصیتی خود فایل تست شخصیت شناسی را دانلود کنید.

http://www.ravanmoshaver.com/pages/Test


جایگاه افراد این گروه در دایره بسیار بامعنی است. یک پایش سه است که مظهر موافقت است و پای دیگری شش است که  ضد مراجع قدرت است. افراد این گروه میان توجه خواستن از دیگران و تمایل به نافرمان دچار تضاد هستند. دست راست تیپ 9، 1است که می خواهد پسر خوب یا دختر خوب باشد و دست چپش 8، است که برپایه بچه نافرمان ایستاده است. هم می خواهد درست عمل کند و هم می خواهد در مقابل مقررات قرار گیرد. زمان بندیهای این افراد یکنواخت است و هر روزشان مانند همدیگر است. انگیزه قوی ندارند و موقعیت ثابتی دارند. اما وقتی برنامه ای را خودشان می ریزند، صبح زود بیدار شده و می دانند دقیقا چه باید بکنند، بدون اینکه با تصمیم تازه ای مواجه شوند.افراد این گروه می توانند به طور مجزا از کاری به کار دیگر بپردازند بدون اینکه در مورد کار قبلی فکر کنند وقتی کاری را انجام می دهند، آن را به طور اتوماتیک انجام می دهند. بدون انتخاب و تصمیم گیری. افراد این گروه اغلب تصمیم نهایی را نمی گیرند و درحالی که از نظر فیزیکی هنوز خسته نشده اند، احساس خستگی کرده و دوست دارند بخوابند.

وقتی به انتهای چیزی می رسند به راحتی می توانند تجدید قوا کرده و به کار یا سرگرمی دیگری یا به نیاز فردی دیگری بپردازند. این ویژگی افراد، وقتی برای افسردگی نمی گذارد، وقتی برای انتظار داشتن از دیگران باقی نمی گذارد. افراد این گروه، هیچ چیز را دور نمی ریزند و علاقه به جمع آوری چیزها دارند، خاطرات گذشته نیز به راحتی کنار گذاشته نمی شوند و می توانند دوباره آنها را زنده کنند. اشتهای زیادی برای دیدن مغازه ها و خرید کردن دارند و هر چیزی را که می بینند، فکر می کنند برایشان لازم است. افراد این گروه بیشتر از آنکه بدانند چه مخواهند، می دانند که چه نمی خواهند در یک محیط کاری، همکاران همکاری کننده و دوستانه هستند و مایل به شنیدن نقطه نظرات دیگرانند. خوب کار می کنند ولی در جستجوی شهرت نیستند.

افراد این گروه عمیقا تحت تاثیر زندگی سایر مردم قرار می گیرند. در روابطشان با دیگران اعمال قدرت نمی کنند و ظرفیت عشق غیر شرطی دارند و در پی تغییر دادن دیگران نیستند. تمایل زیاد آنها برای حفظ صلح، اغلب منجر به این می شود که بین دو واقعیت متضاد قرار گیرند و حد وسط را بگیرند. از نظر آنها راحت ترین راه آنست که به جای اینکه موضع مشخصی داشته باشند، پنهان بمانند. بیش آنکه تصمیم روشنی برای لذت بردن بگیرند، با احساسات دیگران همراه می شوند. نسبت به احساسات دیگران، احساس تعهد می کنند. " نه " گفتن برای آنان بسیار دشوار است. وقتی نه می گویند احساس بدی می کنند. گویی چیزی از زندگی آنها حذف شده است. این افراد به راحتی با نقطه نظر دیگران همانند می شوند. آنها معتقدند، "چرا باید نقطه نظری خاص داشت، در حالی که همه جنبه ها ارزش دارند؟" و "چرا روی نظر خودم پافشاری کنم در حالی که نظر همه اعضا درست است؟" افراد این گروه نمی خواهند با دیگران مخالفت کنند ولی بر خلاف انتظار، بسیار سرسخت و مستحکم هستند. اگر کسی بخواهد آنها را تحت فشار قرار داده یا چیزی را به آنها تحمیل کند، به غار خود پناه برده و از حرکت امتناع می کنند و از اینکه به سمت یک هدف و کار از پیش تعیین شده هل داده شوند، مقاومت می کنند. یک فرد از این گروه، مدت های طولانی با یک موقعیت کلنجار می رود در حالی که همچنان تلاش می کند تصمییم بگیرد. در هنگامی که جمع تصمیمی می گیرد،این افراد موافق به نظر می رسند، اما درون خود می گویند: " آیا من موافقم  یا مخالف؟ "، دوست دارم در این جمع بمانم یا دوست دارم بروم."

لیست افکار وسواسی آنها، پایان ناپذیر است. توجهشان  مرتبا بین جنبه های مختلف یک سوال عقب و جلو می رود. تصمیم گرفتن برای آنها معنای تمام کردن، رفتن، تغییر دادن و حرکت کردن می دهد و همه اینها ترس از جدایی را ایجاد می کنند. تصمیم این تیپ، نگرفتن تصمیم است و تصمیم گیری به کندی صورت می گیرد. اگر آنها را برای تصمیم گیری تحت فشار قرار دهند، به شکلی انفعالی شرایط را کنترل خواهند کرد. یعنی با کند کار کردن، انتظار کشیدن، جواب ندادن، به امید برطرف شدن مشکل هستند. در روابط صمیمی (همسری)، علایق همسرشان را مقدم برعلایق خود قرار می دهند و همسر نقطه تصمیم گیری وی می شود. و چنانچه تصمیمی بگیرند که نتایج بدی به همراه داشته باشد، خود را سرزنش می کنند. اگر موقعیت، واضح و روشن باشد، رهبران خوبی هستند، اما اگر رهبری مستلزم تصمیم گیری مداوم باشد احساس راحتی نمی کنند. آنها خواستار پیش بینی پذیری و مراحل مشخص کار هستند.

ذهنشان پر از چرخ دنده است و همزمان ذهن متوجه چند چیز است. می توانند به همه جزئیات توجه کنند ولی مشکل اینجاست که نمی دانند کدام مهم و کدام غیر مهم است. گناه اصلی افراد این گروه، "تنبلی" است. زیرا انرژی و توجه خود را از امور اساسی زندگی خود منحرف می کنند. معمولا با نوشیدن چای، تماشای تلویزیون، سرگرمی های پیش پا افتاده و حرف های معمولی زدن خود را از مسائل اساسی کنار می کشند. همیشه کشوی میزشان پر از کارهای اساسی نیمه تمام است. مهم ترین کار ها به آخر شب موکول می گردد. تنبلی این افراد به معنی بی تحرکی آنان نیست. برعکس، این افراد پر انرژی و فعال و پر کار هستند، مرتبا از یک کار به کار دیگری می پردازند. وقتی کاری را شروع کنند، متوقف کردن آنها مشکل است. عشق، کیفیت عالی ذهنی این افراد است. افراد این گروه کاملا در عشق غرق می شوند و ظرفیت عشق غیر شرطی را دارند. آنها در ضمن مستعد احساسات آزار دهنده، حسادت و یاس هستند. وقتی عاشق می شوند، مایلند به طور کامل درگیر او شوند و میلی به برتری یافتن به شریک خود ندارند و شریک خود را بخشی از خود می دانند. وقتی با جنس مخالف مورد علاقه روبرو می شوند، در اینکه به او نزدیک شوند، یا از او کناره بگیرند تعارض دارندو اگر نزدیک شوند، بدون هیچ ترجیح ممکن است با افراد متعددی ارتباط برقرار کنند. خشم این افراد خاموش شده است. شکایات خود را انباشته می کنند تا وقتی که ظرفیتشان پر می شود و یک انفجار رخ می دهد. خشم افراد این گروه از راه های غیر مستقیم ابراز می شود، مثل لج کردن، حرکت نکردن، برهم زدن برنامه های دیگران و یا اعمالی که خشم دیگران را برمی انگیزد. یا اینکه کار را به خوبی انجام نمی دهند و یا کند کار می کنند. چون خواسته های دیگران را خوب می فهمند، به سادگی کاری می کنند که انتظارات دیگران را بر آورده نسازند.

 

محیط های جذاب این گروه:

شغل هایی که منظم باشد، مقررات و مراحل کار برایش مشخص شده باشد و جزئیات کار معلوم باشد.

 

محیط های ناجذاب این گروه:

به ندرت دیده می شود که یک فرد از این گروه، در شغل هایی وارد شود که مستلزم ارتقاء یا تغییرات مداوم باشد. آنها شغل هایی که مستلزم مراحلی با تغییرات ناگهانی و سریع است دوست ندارند.

 

نماد تیپ 9:

رنگ: سفید( نماد صلح)، نارنجی.

 

راهای رهایی که می تواند این افراد را به رشد شخصیت برساند:

- وقتی توجه شان از موضوعی به موضوع دیگر معطوف می شود، متوجه آن باشند.

- چون براساس عادت خوب عمل می کنند، می توانند با تغییر محیط، عادات تازه ای را شکل دهند.

- توجه به احساسات و خواسته های واقعی خود به جای افکار وسواس گونه.

- متوجه زما هایی باشند که از نظرات شخص خود دریغ می کنند.

- سعی در ابراز نظرات خود.

- تلاش و تمرین کنند که قبل از پرداختن به یک کار جدید، کارهای  فعلی را تمام کنند.

- در انتخاب ها، با جذب آنچه نمی خواهند به چیزهایی که می خواهند برسند.

- برای توجه به مسائل غیر ضروری، زمان محدودی را تعیین کنند.

- به جای توجه به اهداف نهایی، بر پله بعدی تمرکز کنند.

- متوجه باشند که به امور فرعی پرداخته و وقت زیادی صرف آنها می کنند به مسائل اصلی روی آورند.

- متوجه باشند که وقتی هل داده می شوند، سرسخت  می گردند.

- هنگام خشم با تمرین در تصویر سازی(چیزهایی که برایش جالب و نشاط آور است) می تواند از بروز رفتار نامناسب جلوگیری و فشار خشم را کاهش دهد.

 

منبع :مهارتهای تیپ‌شناسی:آهنگر ، کتایون

شرح شخصیت تیپ 8

برای تعیین تیپ شخصیتی خود فایل تست شخصیت شناسی را دانلود کنید.

http://www.ravanmoshaver.com/pages/Test


این افراد قوی و با قدرت به نظر می رسند و قادرند به دیگران  نیز احساس قدرت بدهند. مردان این گروه معمولا بدنی ورزیده و خشن دارند و اغلب  علاقه زیادی برای بیان نیرومندی خود دارند. از نظر دیگران قابل اعتمادند و احساس مسئولیت می کنند ،به حرف فردی از این گروه می توان اعتماد کرد. وقتی که بی اعتمادی یا بی صداقتی در میان باشد مسئله را بسیار باز و مستقیم مورد صحبت قرار می دهند. وقتی چیزی خراب یا نادرست است، به غریزی متوجه آن می شوند. وقتی خودشان مسئولیت کاری را به عهده می گیرند.،می توانند انرژی زیادی برای آن می گذارند. به هیچکس جز خودشان نمی توانند اعتماد کنند. تجربه آنها این است که زندگی تهدیدکننده و یا دشمن است و انسان نمی تواند به راحتی به دیگران اعتماد کند تا زمانی که خلاف آن ثابت شود. آنها باید بدانند چه کسی دشمن است و چه کسی دوست، با چه کسی باید مبارزه کنند و چه کسی پست سر آنها قرار دارد. آنها برای دشمنانی که همتراز خودشان هستند احترام قائلند.


ضعف های طرف مقابل را تقربا به درستی حدس می زنند و بدون زحمت منافع خویش را تشخیص می دهند.گاهی در بعضی از شرایط، طرف مقابل رخود را فردی احمق و بی شعور و بد جنس نشان می دهند تا احساس برتری کنند. اگر بفهمند که طرف مقابلشان احمق و نالایق و ضعیف است تمامی ضربه های خود را نثار حریف می کنند. این افراد تصویر غلطی را که دیگران از خود دارنند، به لرزه در آورده و بدین طریق باعث می شوند که آنها خود واقعی شان را نشان دهند. افراد این گروه اینم احساس را دارند که قدرتمندان همه چیز را در اختیار دارند و ضعفا هیچ کاری نمی توانند بکنند اعتقاد دارند که قوی مورد احترام است و ضعیف نه
.

مشغولیت اصلی ذهنی آنها این است که "چه کسی قدرت دارد؟" می خواهند قدرت خود را در موفقیت ها اعمال کنند و کنترل آن را حفظ کنند به ویژه در برابر قدرت های دیگر. نیاز دارند که تواناییهای مراجع قدرت را تست کنند. یکی از راه های تست کردن، فشار بر روی نقاط حساس فرد است تا ببیند چگونه عکس العمل نشان می دهد. (دروغ، تسلیم، ایستادگی،حقیقت و...) این افراد تمایل دارند که عقایدشان را به عنوان مطالبی درست مطلق ببینند و در برابر نظرات دیگران ذهن خود را کاملا می بندند. آنها تمایل دارند خود را بالاتر، برتر و بزرگتر از دیگران ببینند و همیشه حق را به جانب خود می بینند تا ضعیف جلوه نکنند. اکر کسی ضعیف و حقیر باشد، غریزه حمایت آنها تحریک می شود. اما اگر کسی نشان دهد که قدرت دارد، به ثابت می کند که قدرت بیشتری دارد.


بر خلاف افراد تیپ 1، می خواهند هیچ وقت سر به راه نباشند و خودشان را تطبیق ندهند،بلکه قدرت ایجاد کنند، مقاومت نشان دهند، قوانین را بشکنند و به دیگران دستورات ریز و درشت بدهند. مدام می خواهند با انجام یک کار متفاوت، موجب یک بحث و درگیری شوند. دائما به دنبال جدال می گردند و یا خود آن را ایجاد می کنند. و همیشه از اینکه مخالف باشند،لذت می برند. اولین عکس العمل آنها در برابر مسائل جدیدرد کردن و واکنش دفاعی است. برای آنها جدال و مبارزه و مجادله، لذت بخش است و فکر می کنند برای دیگران هم همینطور است. افراد این گروه عصبانیت خود را سریع و مستقیم بیان می کنند و سپس به راحتی می توانند  به کارهای دیگری بپردازند. علاقه آنها به خشونت،باعث می شود دیگران آنها را عصبی بدانند،ولی در واقع این، نوعی ارتباط است. این افراد در دیگران ایجاد ترس می کنند و خشونتشان باعث تحریک خشونت در دیگران دیگران شده و از شماره های 8 ترس و وحشت داشته و از آنها متنفرند. زندگی روزمره و آرام را دوست دارند، می خواهند زندگی شان پیش بینی پذیر و تحت کنترل باشد، اما بدون درگیری و موضوعی برای دفاع،احساس کسالت می کنند و گاهی انرژی زیادی صرف مسائل بی اهمیت کرده و دعوا راه می اندازند. نیاز شدیدی به کنترل روی همه چیز و همه کس دارند. از نظر آنها حقیقت از دل جنگ بیرون می آید و جنگ راهی است که می تواند به صمیمیت منتهی شود.  همیشه به دنبال یک گناهکارند که بتوانند او را توبیخ کنند. در جدال و دعوا با یک فرد از این گروه می توان برنده بود. اگر بخواهید مطلبی را به طور قاطع بیان کنید،او مطالب خود را با قاطعیت بیشتری اظهار می کند. اشتباه بزرگی که انسان می تواند در مقابل یک شماره 8 انجام دهد این است که بگذارد او را بترساند یا در برابر فشارهایی او را پس بزند. در مواقع خشونت یک فرد از این گروه یا باید وارد نزاعی تمام عیار شد یا اینکه تلاش کرد آن بچه کودک درون شماره 8 را مورد خطاب قرار داد . راه دوم به سادگی آنها را خلع سلاح می کند.گناه اصلی آنها شهوت است یعنی سیری ناپذیری در همه چیز، افراطی در غذا، نیروی جنسی و کار...اینان هیچ خود مختاری و یا حکومت غلط را نمی توانند تحمل کنند. علاقه آنها به عدالت و حقیقت سبب می شود که غالبا طرف افراد سرکوب شده و بی حمایت را بگیرند.


در واقع احساساتی ظریفو لطیف و صدمه پذیر در عمق وجود یک شماره 8دفن شده است. افراد تیپ  8 در طول زندگی فقط به یکی دو نفر اجازه می دهند این بخش از وجودشان را ببینند. گاهی این بچه درون را در وجود دیگران کشف می کنند و به حمایت از آنها بر می خیزند. عقاید دیگرانرا همواره مورد سوال قرار می دهند ولی به ندرت عقاید را زیر سوال قرار می برند. معمولا محدودیت های قوانین و مقررات را به دلخواه خود تعبیر می کنند، مگر جریمه تخلف از مقررات کاملا مشخص و واضح باشد. مکانیسم این افراد،انکار و تکذیب است آنها ضعف ها و محدودیت های خود را سرکوب و پنهان می سازند. منشاء و سرچشمه خطا در این افراد،وقاحت است (عدم عفاف و پرهیزکاری). آنها با وقاحت از انسانهای دیگر سوء استفاده می کنند و به شرف آنها احترام نمی گذارند. آنها می خواهند در مورد همه چیز اطلاعات داشته باشندو اگر احساس کنند به آن ها حقه زده شده است به طور ناگهانی وحشی می شوند. این افراد در ورزش های رزمی بسیار قوی می باشند.اکثرا جسورند و به ریسک کردن علاقه دارند و اغلب برای کارهای خطرناک حریف می طلبند. اگر شریک زندگی یک تیپ 8،به خاطر عدم کشمکش و به خاطر سازگاری، ایثار کند،این عمل تیپ 8 را خوشبخت نمی کند، چون این گروه، به کسانی توجه و علاقه نشان می دهند که از خود مقاومت نشان داده و همیشه نظرات خود را دارند. افراد تیپ 8 در روابط عاشقانه می گویند دوست دارم به رختخواب بروم ولی دوست ندارم همیشه با تو باشم.گرجیفاز پیشتازان علم انیاگرام، یک شماره 8 بود که در آموزش شاگردانش، بر روی حساس ترین نقاط ضعف شاگردانش بی رحمانه انگشت می گذاشت و آنقدر ضربه می زد تا آن فرد عکس العمل دفاعی خود را ایجاد کند و بتواند نقاب را از چهره خود بردارد.


در میان افراد تیپ 8، می توان رهبران بزرگ و انقلابیون بزرگی پیدا کرد که در دیگران انگیزه ایجاد می کنند و آن ها را تحت تاثیر قرار می دهند.قهرمانان داستان های ارنست همینگوی، اغلب نشانگر انرژی شماره 8 هستند.مردان و زنان داستانهای او، قوی جنگجو، متکی به خود،خشن و ماجراجو هستند.8های آزاد شده پرشورترین عاشقان زندگی هستند.نیروی زندگی عظیمی دارند و آمادگی زیادی برای تحمل درد و رنج دارند.


محیط های جذاب

-   مشاغل دارای قدرت، سیاستمداران، رهبران ملی

-   موقعیت هایی که با حفظ تسلط و کنترل،عدالت را برقرار کند.

-    برنامه های حمایت از افراد بی پناه

محیط های ناجذاب

-    مشاغلی که مستلزم رفتار خوب و رعایت دستورات باشد.

-    محیط هایی که وضعیت قدرت در آنجا پیش بینی پذیر نباشد.

-    کارهای بزرگی که قدرتی در آن محفوظ نیست.

نماد تیپ 8

رنگ سیاه و سفید- یا سیاه یا سفید

تیپ8 وضوح می خواهد. خوب یا بد؛قوی یا ضعیف.

 

راههای رهایی که می تواند این افراد را به رشد شخصیت برساند:


-   قبول ضعف های خود و در نتیجه تحمل ضعف های دیگران

باید توجه کنند با قدرت خود، انسانهای دیگر را کوچک نکنند و آنها را تحقییر و مورد توهین قرار ندهند یا نترسانند.

یاد بگیرند که به نظرات دیگران احترام بگذارند.

باید بتوانند اعتراف کنند و وقتی ناحق هستند، درخواست بخشش نمایند و بدانند که این ضعف نیست بلکه عین قدرت است.

باید یاد بگیرند که قدرت بی قدرتی را تجربه کنند.عدم خشونت، خودش قدرت است به این نکته توجه کنند که تمایل به شکستن قواعد غریزه ای را دارند.

-    در نظر داشته باشند که تمایل دارند مشکلی ایجاد کرده و ارتباط خصمانه بروز دهند.

-   سعی کنند دریابند که دیگران نقطه نظرهای متفاوتی دارند.

-    سعی کنند به جای اینکه بگویند:"راه من در مقابل راه تو"، نقاط مشترک نقطه نظرهای هر دو را در نظر بگیرند.

  سعی کنند بینش هایی را که پیدا می کنند یادداشت نموده در مقابل افکار زیان آور بجنگند.

-    عادت کنند که بیان احساسات و نظراتشان را به تاخیر بیاندازند.

-    عادت کنند که قبل از اینکه اجازه دهند خشمشان ابراز شود، تا 10بشمارند.

   - تمرین کنند که به منابع درونی مشکلات توجه کنند و همه  مشکلات را در بیرون از خود جستجو نکنند.

           منبع :مهارتهای تیپ‌شناسی:آهنگر ، کتایون

 

مراحل رشد شناختی پیاژه

نظریه ی پیازه یک نظریه ی مرحله ای است بر اساس نظریه ی او ، مراحل رشد شناختی عبارتند از مرحله حسی –حرکتی ، پیش عملیاتی ، عملیات عینی و عملیات صوری


پیاژه معتقد بود این مراحل توالی ثابتی دارند به این معنا که افراد در هر کشور و فرهنگی به ترتیب یکسانی از این مراحل را می گذرند. دامنه ی سنی مطرح شده از سوی پیاژه ، تقریبی است ،برخی کودکان ممکن است مرحله ای را زودتر یا دیرتر طی کنند. .به نظر پیاژه رشد شناختی آدمی در جریان مراحلی به وجود می آید که از نظر کیفی و کمّی با یکدیگر متفاوتند .مراحل پیاپی هستند ولی لازم نیست که کودکان حتماً یک مرحله را قبل از ورود به مرحله ای دیگر به اتمام برسانند برای مثال ، کودکی که در مرحله ی تفکر پیش عملیاتی است ممکن است برخی از اعمال مختص به هردو مرحله ی حسی –حرکتی و عملیات عینی را نیز انجام دهد.پیاژه مدعی است که همه ی کودکان باید از مراحل مشابه و با ترتیب مشابه عبور کنند ، گرچه سرعت عبور همه ی آنان یکسان نیست .به نظر او عامل زمان یکی از عوامل اساسی رشد شناختی و سایر جنبه های روان شناختی کودک است .پیاژه رشد شناختی  کودک را از دو جنبه مورد بررسی قرار می دهد  جنبه  ی روانی – اجتماعی و جنبه ی روان شناختی. منظور او از جنبه ی روان شناختی آن جنبه از رشد است که به طور خود به خودی ، یعنی صرفاًدر طی زمان رخ می دهد . مثال : رشد هوش .درواقع این مراحل بیانگر آن است که کودکان و نوجوانان چگونه می اندیشند ودر هر مرحله ازرشد چه دگرگونیهای فکری و شناختی در آنان پدید می آید .


مرحله حسی –حرکتی: تولد تا 2 سالگی

منظور از حسی –حرکتی این است که کودکان ، در این مرحله ، از توانایی استفاده از حواس و اعمال خود برای درک جهان یپرامون استفاده می کنند. در این مرحله طرحواره های بقاء شی و کارکرد نمادین عمومی در کودک شکل می گیرد ،بقاءشیء ، توانای درک این مسئله است که اشیاء ،افراد در فضاو زمان وجود دارند ،حتی اگر نتوان آن ها را دید. کارکرد نمادین عمومی مشتمل بر آغاز زبان ، بازی و تقلید غیابی است .پیاژه در اثر نتایج برگرفته از پژوهش های خود ، مرحله ی حسی –حرکتی را به شش خرده مرحله تقسیم کرده است . که عبارتند از : اول : تولد تا 2 ماهگی (دوره غلبه ی بازتاب های شرطی مانند مکیدن )

دوم :2تا4 ماهگی (دوره جذب تجارب جدید وانطباق و طراحی ساختارهای جدید شناختی مانند شیشه به جای پستا نک وگرفتن اسباب بازی.

سوم :4 تا8ماهگی (دوره درک علت و معلول های ساده و هماهنگی حواس بینایی و لامسه .مثال : آخرباری که نوزاد با دست خود به شیشه زد،به او شیر داده شد و بدین ترتیب او حالا طرحی را برای دست زدن به شیشه ی شیر آغاز می کند.

چهارم :8 تا12 ماهگی (دوره درک بسیار ساده ازمفهوم زمان و دوره ی درک بقای شی ء مثال : نوزادی که گریه می کند تا کسی او را بلند کند وقتی صدای پای پدرش را در راهروی منتهی به اتاقش می شنود ساکت می شود. او می داند که بیش از چند ثانیه ی دیگر تا آرامش ا وفاصله نمانده است .

پنجم : 12 تا 18 ماهگی ( دوره ی آغاز تجربه کردن جهان خارج و دستیابی به اولین تجارب حل مسئله و افزایش تقلیداز سایرین. مثال کودکان وسایل را پرت می کنند،گاز می گیرند ،لجاجت می ورزند ،اشیاء می شکنند ، صرفاً برای اینکه ببینند چه اتفاق می افتد.

ششم : 18 تا 24 ماهگی (دوره ی آغاز فکرکردن ، ایجاد تصور اشیاء در ذهن خود ودستیابی به راه های جدید برای حل مسأله .

 مرحله پیش عملیاتی : 2تا 7 سالگی
علت نامگذاری این مرحله به پیش عملیاتی آن است که کودکان دراین مرحله هنوز قادر به تفکر عملیاتی یا تفکر منطقی نیستند . در این مرحله زبان کمک زیادی به رشدشناختی کودک می کند و او را قادر می سازد تا پدیده ها و امور مختلف را به طور نمادی مورد بررسی قرار داده و مفاهیم مختلف را بشناسد . توانایی استفاده از نمادها واندیشیدن بر اساس آنها کارکرد نشانه شناختی نام گرفته است به طور مثال کلمه « صندلی »یا تصویر یک صندلی برای بازنمایی یک صندلی است که عملاً موجود نیست .


ویژگی های مرحله پیش عملیاتی :

خودمداری : یعنی کود نمی تواند به دیدگاه مشخص دیگری توجه کند . او کلمات را براساس تجارب خود تفسیر می کند وبه کارمی برد و هنوز نمی داند کودکان و نوجوانان دیگر ، که تجارب متفاوتی دارند ، احتمالاً می توانند تصورات متفاوتی داشته باشند

جاندارپنداری : نسبت دادن خصوصیات موجودات زنده به اشیاء .مثال کودک چهارساله ای که فکرمیکند «ماه به پشت ابرها می رود که بخوابد»جاندار پنداری تفکر خود را به نمایش می گذارند

ناتوانی در نگهداری ذهنی به رغم ایجاد تغییر در شکل ظاهری یا وضع مکانی یک شیء اگر چیزی به آن اضافه یا چیزی از آن کاسته نشود در مقدار واقعی آن تغییری ایجاد نمی شود .


مرحله عملیات عینی 7 تا 11سالگی

در این مرحله کودک قادر است تنها با مواد و اشیای محسوس و قابل رویت رابطه برقرار کند. (بیابانگرد، نعمتی ص20)کودک در این مرحله توانایی انجام اعمال منطقی را کسب می کند،اما این اعمال رابا امور محسوس و عینی می تواند انجام دهدنه با امور فرضی وپدیده های انتزاعی . از رویدادهای مهم این مرحله درک مفهوم بقاء و یا نگهداری ذهنی از سوی کودکان است .مفهوم بقای عدد،طول،مایع (6تا7سالگی) مفهوم بقای ماده (7تا8سالگی )مفهوم بقای سطح (9تا10سالگی)

طبقه بندی کردن : یعنی دسته بندی اشیاء در گروه ها یا طبقه های مختلف بر اساس ویژگی های مشترک آن ها.

بازگشت پذیری: یعنی توانایی به عقب برگرداندن مراحل انجام یک رشته عمل به طور ذهنی و رسیدن به نقطه ی آغاز

ردیف کردن : یعنی قراردادن اشیاء و امور پشت سرهم برحسب یکی از ویژگی های آن ها.

این همانی:این اصل نشان دهنده ی آن است که تغییرات ظاهری اشیاء در مقدار واقعی آنها تغییری ایجاد نمی کند.

جبران : بنابراصل جبران، در تغییر شکل اشیاء، در یک مورد ، مورد دیگر را جبران می کند .

عدم تمرکز : یعنی توجه همزمان به چند ویژگی اشیاء.

مرحله عملیات صوری : 11 سالگی به بعد
در آخرین مرحله رشد شناختی ، کودک به تدریج توانایی تفکر بر حسب امور انتزاعی راکسب می کند و بر قوانین منطق صوری مسلط می شود و بدین لحاظ این مرحله را مرحله ی عملیات صوری نام نهاده اند . اندیشه های کودکان در این مرحله علاوه بر اشیای محسوس ، موارد احتمالی و فرضی را نیزشامل می شود و لذا کودکان این مرحله قادر می شوند تفکر عملی مبتنی بر روش فرضیه ای –قیا سی را به کاربندد، یعنی می توانند به طرح فرضیه بپردازند و بدون نیاز به مراجعه به اشیای محسوس به وارسی فرضیه ی خود اقدام کنند.نوجوانان مرحله تفکر صوری آرمان گرا و ناسازگارند . پیاژه معتقد است که با ظهور توانایی تفکر صوری فرد می تواند مسائل کلامی انتزاعی ،نظیر مسائل پیچیده ریاضی ،را به آسانی حل کند.

استدلال علمی نیز با رشد تفکر صوری امکان پذیر می شود . سه توانایی عملیات صوری (یعنی استدلال منطقی درباره ی ایده های فرضیه ای ، تدوین و آزمون فرضیات ، وتکنیک و کنترل متغیرها)امکان به کارگیری روش علمی را که در آن برای یک پدیده مورد مشاهده چند تبیین ممکن پیشنهادوبه صورت منظم آزمون می شود میسر می سازند .

کاربردهای نظریه ی رشد شناختی پیاژه

فواید استفاده از این نظریه برای معلمان : بین فرایندهای فکری کودکان و بزرگسالان تفاوت های مهمی وجود دارد .بنابراین معلمان وسایر کسانی که با کودکان سروکاردارند باید بکوشند تا خود را در موقعیت کودکان قرار دهند و مسائل و پدیده ها را به روش آنان ببینند . آموزش باید برنیازهای فردی دانش آموزان و سطح درک و فهم آنان منطبق باشد
معلم معتقد به نام پیاژه : قبول کورکورانه ی نظریه خود یا حفظ طوطی وار کتاب را مردود می شمارد. به فکر کردن و خلاقیت مداوم ارج  می گذارد، با خلق محیطی غنی که در آن ساخت های شناختی دانش آموزان امکان بروز وتحول پیدا می کند و با تکیه بر فعالیت های خود انگیخته دانش آموزان به آن هاکمک می کند تا پیوند منطقی میان مطالب یا رویدادها را خود پیدا کند و برای کشف دوباره ترغیب شوند . دانش آموزان را با یکدیگر مقایسه نمی کند
معلم امکان تجربه ی عینی را برای شاگردان ، به خصوص کودکان پیش دبستانی و دبستانی فراهم می کند و به شاگردان اجازه می دهد و برای آنان موقعیت هایی فراهم می کند که در امور و اشیاء دخل وتصرف کنند و به کشفیاتی دست یابند .

اشکال از نگاه ماست نه از بخت و اقبال

اگر امواج دریا نبود دریا زیبایی نداشت، زندگی نیز چون دریایی است پر از امواج و جزر و مد.بعضی وقتا ما آدما دلمان می گیرد از این زندگی پر از موج و فراز و نشیب و به قول خودمان غم و غصه و بخت و اقبال بد، و در این حالت است که بعضی ها تصمیم می گیرند که بروند به یک جای آروم و قشنگ  اصلا هر جا فقط دور از این خانه و کاشانه پر از پریشانی و مشغله فکری تا شاید حالشان بهتر شود کار درستی است اما هر کاری اصول خاص خود را دارد که حتما باید رعایت شود اگر رعایت نشود همانیم که هستیم و بدتر می شویم

مثلا بعضی ها کنار دریا را انتخاب می کنند ولی متاسفانه وقتی به آنجا می رسند بیشتر افسرده می شوند و نمی دانند چرا اینقدر غمگین هستند.

تویی که کنار دریا قدم می زنی و به زندگیت فکر می کنی چرا با اولین نگاه به دریا این جمله را با خود تکرار می کنی : "آخ که زندگی  من هم مانند این دریا پر از موج و پریشانی است"، چرا نمیگویی "که چقدر این موج ها دریا را زیبا تر کرده اند و دریا را از یکنواختی بیرون کشیده اند و شور و نشاط و هیجان را بیشتر می کند چه بسا بعضی از امواج چیزهای اضافی توی دریا یا بهتر بگویم آشغالهای دریا را بیرون آورده و دریا را قشنگتر و تمیزتر می کنند و ما با نگاه کردن به این منظره فقط آشغالهای دور ساحل را می بینیم و قشنگی دریا رو فراموش می کنیم  و به این فکر نمی کنیم که اکنون آسان تر میشود ساحل دریا را تمیز کرد

وقتی که صحبت از موج به میان می آید بلافاصله یاد امواج خروشان دریا می افتیم که به طرف ساحل می آیند و خود را به صخره می کوبند دریا پر از امواج دوره ای است اگر چه بیشتر آنها نامرئی هستند مثل تکه سنگی که به ساحل آب می افتد و امواجی را بر سطح آب ایجاد می کند این امواج، امواج صوتی هستند سر و صدا زیاد به همراه دارند  اما بعضی از امواج فقط یک لحظه دوام می آورند مثل ریگی که به سطح آب می افتد. زندگی نیز پر از امواج دوره ای است  بیایید در زندگی مثل امواج صوتی نباشیم بلکه مثل امواج لحظه ای باشیم یعنی وقتی می خواهیم در زندگی اعتراضی یا انتقادی بکنیم با صدای بلند نباشد تا این صدا موج عمیق بر سطح زندگی نسازد  بیایید زیبایی دریا رو ببینیم نه آشغالهای دور ساحل که بعضی وقتا اینقدر کم هستند که با دست هم می شود آنها را برداشت اگر ما چشمان خود را به زیبا نگاه کردن عادت دهیم همیشه دریا رو قشنگ می بینیم . در زندگی سعی کنیم اول قشنگی رو ببینیم در هر مشکلی بعد به زشتی  . اگر مشکلات زندگی نبود خوشی زندگی را احساس نمی کردیم اگر پاییزی نبود بهاری هم نبود پس بیایید چشمان خود را به زیبا نگاه کردن عادت دهیم .دوستان اشکال از بخت و اقبال ما نیست اشکال از طرز نگاه ماست .

زیبایی امواج دریا را ببین نه پریشانی آن

به قلم:اخترنما