برای تعیین تیپ شخصیتی خود فایل تست شخصیت شناسی را دانلود کنید.
http://www.ravanmoshaver.com/pages/Test
افراد این گروه ایمان و اعتقادشان را به مراجع قدرت از دست داده اند، آنها همواره در گذشته از کسانی که بر آنها قدرت داشته اند ترسیده اند. از آنجا که در هنگام کودکی،احساس بیقدرتی می کرده اند، در بزرگسالی در رفتارشان دچار مشکل هستند.می ترسند که از طرف افراد قدرتمند مورد سوء استفاده قرار گیرند. این افراد به دنبال این هستند که افراد قدرتمند را از مقام و مرتبه خود بیاندازند و به دنبال کشف ویژگی های منفی افراد قدرتمند هستند. اینان افراد قدرتمند را خود رای تلقی می کنند.
سوءظن این افراد به مراجع قدرت می تواند تبدیل به یک انتقاد سازنده شود، در برابرمراجع قدرت به دلیل احساس ضعف و عدم اعتماد ممکن تسلیم و مطیع محض شوند، به خصوص اگر مرجع قدرت را معتمد و قادر بدانند. هر دستوری که صریح و از طرف افراد معتمدو مقتدر باشد لازم الاجرا خواهد بود. از اینکه بر اساس میل خود رفتار کنند می ترسند، وقتی به اهداف نزدیک می شوند اضطراب اوج میگیرد و وقت تلف کردن افزایش می یابد. اینان نمی توانند اساس خیالی یا واقعی ترس های خود را تشخیص دهند. یک فرد از این گروه، به سادگی و به همین دلیل اغلب آنها بسیار محافظه کار و بی اعتماد هستند.
همواره تصور میکنند که در معرض خطر و تهدید هستند و معتقد هستند انسان باید همیشه آماده و مواظب باشد. فکر می کنندبه اندازه کافی خود مختاری و اعتماد به نفس درونی ندارند تا در برابر خطرات بیرونی ایستادگی کنند. در لحظات بحرانی، میتوانند ترس خود را بسیار راحت تر از دیگران پشت سر بگذارند، زیرا گاهی از ترس های همیشگی خود خود خسته می شوند. افراد این تیپ برای جان سالم بدر بردن می جنگند نه برای موفقیت، خود می تواند برای آنها ایجاد خطر کند. اگر موفقیتی حاصل شود اکثرا آن را سریع فراموش می کنند، آن ها از موفقیت وحشت دارند، فکر می کنند موفقیت های آشکار آنها،حسادت مراجع قدرت رادر بر خواهد داشت.
برای آنها هر وضعیت جدیدی می تواند تهدید آمیز باشد،وضعیتهایی ایجاد می کنند که نهایتا بازنده می شوند و بازنده های حرفه ای هستندد و زندگی آنها مملو از عدم موفقیت ها و کارهای ناتمام است. تردید این افراد بیشتر به این دلیل است که توانی های خود را زیر سوال می برند و ضدمراجع قدرت آنها،آنها را به سمت امور پایین جذب و هدایت می کند و شغل های سطح پایین دارند.اینان برای تفریحات آینده نقشه می کشند ولی هنگام عمل، دچار تردید شده و آن را موکول به اتمام وظایف و پرداخت همه قرض ها و ... می کنند.
نگرش ذهنی آنها،"بله...اما" وقتی فکر در ذهن دارندفورا نظر مخالف آن فکردر ذهنشان به وجود می آید. در گذشته هر موقع اعتماد کرده اند صدمه دیده اند. آنها بیشتر توجهشان را صرف آن می کنند که علائمیرا که ممکن است نشانگر صدمه زدن به آنها باشد شناسایی کنند.مرتب در این فکر هستند که در فکر دیگران چه می گذرد، به خصوص وقتی تعریفی از خود می شنوند،به انگیزه های رفتار دیگران بدگمان هستند و اگر چه مایلند به دیگران نزدیکتر شوند ولی برای اعتماد به آنها، اول امتحان می کنند. اینان در مقابل تعریف و تمجید دیگران، محتاط هستند و با خود می گویند:"چه دروغ هایی زیر یک لب پنهان است" ولی برای رهایی از این احساس عدم امنیت یا به جستجوی یک حامی قوی هستند یا در موضع حامی ضعیف در مقابل قدرت می ایستند. تشویق و تحسین دیگران را به سختی می پذیرند، اگر بخواهیم آنها ما را دوست داشته باشند،باید لابلای تحسین خود کمی از انتقاد هم استفاده کنیم.
آنها ناخودآگاه همواره دنبال یک مقصر می گردندکه گناه را به گردن او بیندازند. این افراد اغلبدرمان و شیوه هایی مانند یوگا و مدیتیشن را نیمه کاره رها می کنند.آنها به کرات تغییرات شغلی دارند.توانایی این افرادبرای مسئولیت پذیری بسیار زیاد می باشداینان افرادی بی طرف و ایثار گر هستند و از دیگران نیز همان خلوصی که نشان می دهند را انتظار دارند.این افراد افرادی صادق و وظیفه شناس نسبت به کار هستند نسبت به افراد پایین تر و نسبت به رهبران قوی هستند.آنها بسیار دقیق ضوابط و معیارها را حفظ می کنند و قوانیین و قواعد را رعایت می کنند و دوست ندارندکسی توافق ها را نقص کند. آنها با چهره وظیفه شناسی، از سوئ ظن مراجع قدرت به آنه،جلوگیری می کنند.این افراد برای دوست محتاج،به طور قهرمانانه ای فداکاری می کنند،آنها چیزی را نی دهند که در قبال آن چیزی را دریافت کنند.محبت کردن آنها به منظور ایجاد احساس امنیت است،این افراد تمایل زیادی به نمدلی و همبستگی با افراد ضعیف دارند تا با هم قوی به نظر آیندو می ترسند برای دیگران مفید نباشند.
گیرنده های حسی این افرادبسیار خوب رشد کرده است می توانند به خوبی اوضاع را درک کنند متوجه همه چیز هستندو به راحتی حدس می زنند که چه هتفاقی روی خواهد داد.در شناخت روحیات افراد به خوبی عمل می کنند.این افراد از نظر احساسات آنقدر که تابع احساسات دیگران هستند،تابع احساسات خود نیستند.
این افراد دو گونه هستند:
1-ترسو (فوبیک)
2-ضدترس (ضدفوبیک)
تیپ ترسو
این افراد بسیار محتاط، شکاک، مردد، بی اعتمادند، اغلب خود را از قضایا کنار می کشند و با این افراد به راحتی می توان کنار آمد و اگر به اشخاص معتمد برسند، به راحتی خود را در اختیار او قرار می دهند تا قدم به قدم هدایت شوند.
تیپ ضد ترس
این افراد، بر خلاف تیپ تیپ ترسو ، می توانند برای خود و دیگران ضرر داشته باشند. آنها در حالتهای افراطی انسانهایی نژادپرستمی شوند. این افراد به دنبال موفقیت های مخاطره انگیز می گردند. برای مثال: به سراغ ورزش های خطرناک میروند در واقع می خواهند بر ترس خود سوار شوند، احساس خود کم بینی و ترس خود را با سختی و ریسک ها جبران می کنند.این افراد با کوچکترین بهانه ای خشمگین می شوند و در حالات افراطی ممکن است داد و بی داد کنند و ناسزا گویند و حمله کنند.تحمل اینان برای انتقاد بسیار کم است و به شدت از موضع خود دفاع می کنند و ممکن است برای دیگران آسیب زننده باشند.
محیط های جذاب برای این گروه:
یک محیط سلسله مراتبی که مراتب به خوبی تعریف شده اند، مانند: برنامه های تدریجی دانشگاه در یک چهارچوب مشخص هستند.
- موقعیت هایی که خودشان گرداننده باشند و رئیس و مرجع قدرتی نباشد و بعضی اوقات هم پشت صحنه را می پسندد. مثل:معاون
- کارهایی که بتوانند پشت سر یک رهبر قدرتمند انجام دهند.
- تیپ های ضد ترس،خطرهای فیزیکی و تجارت کردن اشیاء قیمتی را دوست دارند.
محیط های ناجذاب برای افراد این گروه:
-کارهایی با فشار بالا و با لزوم تصمیم گیری های قاطع.
- شغل های رقابتی که دردسرهای زیادی دارد.
نماد تیپ 6
رنگ:رنگ نمادین این افراد قهوه ای مات است، رنگی است که براق یا درخشندگی ندارد،جلب توجه نمی کند و رنگ خاک و زمین است. (نماد امنیت)
راههای رهایی که می تواند این گروه افراد را به رشد شخصیت برساند:
- ایمان و اعتقاد به خود و رابطه خود با خدا
- خود را از چهارچوب های از پیش تعین شده رها سازند و این خطر را بپذیرند که اشتباه هم بکنند.
-خود را از اجبارها رها کنند.
-یادبگیرند که ترس های خود را با شهامت بپذیرند و به آنها اعتراف کنند.(حضرت عیسی از شیاطین اسم شان را می پرسید و به محض آنکه نام آنها برده می شد از بین می رفتند.)
- یاد بگیرند تا ترس های خود را در برابر واقعیت، چک کنند:مثلا بپرسدکه این طور فکر می کنی؟
- ترس های خود را با یک دوست که صادقانه همدردی می کند بازگو کنند.
-به خود خاطر نشان کنند که عادت دارند معانی پنهان رفتار مردم را جستجو نمایند.
-وقتی احساس می کنند که دیگران خشمگین هستند،احساسات پرخاشگرانه خود را بررسی
کنند.
-در غارتباطات اجتماعی،بیشتر اعتماد کنند و ارتباطات اجتماعی خودشان را توسعه دهند
-شناسایی مواقعی که احساسات جانشین تفکر می شود.
-یاد بگیرند در تماس با دیگران باشند نه کناره گیری از دیگران.
-تلاش برای یادآوری خاطرات مثبت
-تصورات و گفتگوهایی در مورد نتایج و پیامدهای مثبت.
-آگاهانه جلوی خیال پردازی خود را بگیرند.
منبع :مهارتهای تیپشناسی:آهنگر ، کتایون
ارزنده سازی شخص اصلی: شخص ارزنده سازی شده غالبا نخستین جایگاه را در قسمت چپ خانواده اشغال می نماید اما وقتی نخستین شخص ترسیم شده یک کودک باشد بدین معنی است که کودک در عمق وجودش خواستار آن است که جای وی را اشغال کند اگر کودک وهله نخست خود را ترسیم کند نشانه گرایش به خود دوستداری آشکاری است که باید علت آن کشف شود. شخص ارزنده سازی شده از لحاظ چیزهای افزوده شده غنی تر است.
نقاشی کودکان
1- تزئین لباس ، ترسیم کلاه، عصا، چتر ، کیف و … شخص ارزنده سازی شده غالبا کانون توجه اشخاص دیگر نقاشی است ، یعنی همه نگاهها به سوی او معطوف است یکی از اعضای خانواده ممکن است صرف نظر از مرتبهای که اشغال کرده است به دلیل بزرگی قامت مهم تر جلوه کند. درجه تکامل تصویر یک شخص در نظر ترسیم کننده است گاهی کودک برای ارزش دادن ورجسته کردن کسی تصویر او را چنین بار تکرار میکند مثلا پسری به دلیل تنبیه شدن مکرر توسط پدر، در صفحه نقاشی، او را چند بار تکرار میکند. چون در فکر کودک با توجه به رفتار نامناسب پدرجایی برای شخص یا شیء دیگری باقی نمانده است.
2ـ ناارزنده سازیها : فرد مورد نظر با در نظر گرفتن همه سنتها (خصوصاً سن) از دیگران کوچکتر کشیده میشود. در آخرین جا و غالباً کنار صفحه کاغذ قرار داده میشود. مثل این است که کودک در بدو تولد، قصد در نظر گرفتن جایی را برای او نداشته است . با فاصله از دیگران یا در سطحی پایینتر از آنها دیگر کشیده میشود به خوبی دیگران ترسیم نمی شود یا جزئیات مهمی در تصویر وی از قلم میافتد. نام وی ذکر نمی شود در حالی که نام همه اشخاص دیگر ذکر می گردد.
3ـ اشخاص خط زده شده : وقتی در نقاشی، یکی از اعضای خانواده حضور ندارد می تواند نشانگر تمایل کودک به عدم حضور او باشد که بیشتر در مورد خواهران و برادران در اثر حسادت پیش میاید . یا وقتی کودک خودش را از جمع خانواده حذف می کند یعنی از بودن در جمع خانواده راضی نیست و خواستار تغییر جنسیت، افزایش سن و موارد دیگری است که مشکل متصور او را حل کند. همچنین شخصی که برایش کم اهمیتتر است یا او را کوچک و با جزئیات کم و سرسری نقاشی میکند یا بعد از نقاشی طرح او را از صفحه پاک میکند که این وضعیت نشان دهنده کشمکش کودک است.
4ـ اشخاص افزوده شده : شخص افزوده شده ممکن است یک نوزاد باشد که نقاش گرایش های واپس گرایی را که از بیان مستقیم آنها شرم دارند و به وی نسبت می دهد. شخص افزوده شده می تواند یک فرد مسنتر یا حتی یک بزرگسال باشد که فرد دوست دارد با او همانند سازی کند تصویر اضافه شده میتواند یک حیوان باشد . در این جا مبدل سازی به حد پیشینه است و نشان می دهد که ممنوعیت نقاشی کننده بسیار شدید است . بطور مسلم باید در تفسیر محتاط بود چون ممکن است که کودک حیوانات را دوست داشته باشد به ترسیم یک سگ یا گربه مأنوس بپردازد. این نکته نیز قابل توجه است که ترسیم کننده بخصوص خود را در اشخاصی که به منظومه خانواده افزوده شدهاند فرافکنی می کند.
و به وی نسبت می دهد.