روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روان شناسی کودک

روان شناسی کودک (Child Psychology)
بدون شک یکی از مهمترین و موثرترین دوران زندگی آدمی دوران کودکی است. دورانی که در آن شخصیت (Personality) فرد پایه‌ریزی شده و شکل می‌گیرد. امروزه این حقیقت انکارناپذیر به اثبات رسیده است که کودکان در سنین پایین (طفولیت) فقط به توجه و مراقبت جسمانی نیاز ندارند، بلکه این توجه باید همه ابعاد وجودی آنها شامل رشد اجتماعی ، عاطفی ، شخصیتی و هوشی را دربر گیرد. این ابعاد عوامل تعیین کننده و اساسی یک انسان هستند که از دوران کودکی پایه‌گذاری و شکل می‌گیرند.

اهمیت روان شناسی کودک

روان شناسی کودک اهمیت خود را از کودک می‌گیرد، چرا که دوران کودکی انسان اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. شاید نگاهی به دوران کودکی انسان و توانائیهای نوزاد انسان در مقایسه با سایر موجودات اهمیت این دوران را آشکارتر ‌سازد. نوزاد انسان در میان سایر موجودات عالم طولانی‌ترین زمان را نیاز دارد که قابلیت‌ها و توانائیهای خود را پرورش و آشکار سازد. در واقع انسان حدود 18 سال اول زندگی خود را در حال رشد و تکامل در ابعاد مختلف است و این زمان طولانی و با‌ اهمیتی در زندگی انسان است.

از طرف دیگر ، نوزاد انسان با کمترین توانایی‌ها و امکانات (نظیر بازتابها) به دنیا می‌آید و به مراقبت زیاد و شدیدی نسبت به سایر موجودات نیاز دارد (برای مثال در نظر بگیرید که چگونه گوساله گاو پس از به دنیا آمدن روی پای خود می‌ایستد، ولی نوزاد انسان حتی نمی‌تواند سر خود را راست نگه دارد). ابن مراقبت توسط پدر و مادر در وهله اول و توسط اطرافیان و جامعه در وهله دوم اعمال می‌شود، ولی این مراقبت بدون آگاهی ، دانش و آموزش شیوه‌های فرزند‌پروری صحیح امکان ندارد و اهمیت روان شناسی کودک نیز از این دو موضوع (زمان طولانی رشد کودکی و شیوه‌های صحیح فرزند‌پروری) ناشی می‌شود.

اهداف روان شناسی کودک

روان شناسی کودک به عنوان یکی از زیر‌مجموعه‌های «روان شناسی رشد» با هدف نگاه دقیق و علمی به کودک و نیازهای او و یافتن شیوه‌های صحیح پرورشی و آموزشی کودک از اولین سالهای تاسیس روان شناسی علمی مورد توجه بوده است. (البته موضوع کودک و مسائل مربوط به او همیشه مورد توجه بوده است). در طول این سالها روان شناسان زیادی نظیر ژان پیاژه (Jean Piaget) ، استانلی هال (Stanley Hall) به مطالعه و تحقیق در مورد جنبه‌های مختلف رشد کودک پرداخته‌اند.

مطالعه در مورد جنبه‌های مختلف رشد کودک

رشد یک فرایند چند بعدی است. این رشد شامل رشد جسمی ، رشد زبانی ، رشد عاطفی ، رشد شناختی (Cognitive Development) ، رشد اجتماعی ، رشد اخلاقی و رشد شخصیتی است و توجه به مطالعه در مورد تمام این جنبه‌ها یکی از اهداف روان شناسی رشد است. اهمیت این توجه به تمام ابعاد رشدی باعث آگاهی و شناختی متعادل و چند‌بعدی در مورد کودک می‌شود و والدین و سایر افراد مرتبط با کودک را در درک و رفتار صحیح با کودک یاری می‌نماید.

مطالعه در مورد نیازهای کودک در سنین مختلف

کودکان دارای نیازهای (Needs) متعددی هستند و در سنین مختلف یکی یا چند مورد از این نیازها در مقایسه با سایر نیاز در اولویت می‌باشد. برای مثال ، در مرحله نوزادی (صفر تا دو سالگی) نیازهای جسمانی در اولویت قرار دارد. در حالیکه در دوران نوجوانی (سنین بعد از 12 سالگی) نیاز به استقلال فردی در اولویت می‌باشد.

مطالعه در مورد شیوه‌های صحیح فرزند‌پروری

شیوه‌های صحیح فرزند‌پروری ، نحوه تعامل و روابط مناسب با فرزندان از مهمترین موضوعات برای روان شناسان کودک می‌باشد. بیشتر پدر و مادرها فرزند‌پروری را کاری ساده تلقی می‌کنند و بر این باور هستند که هر کسی می‌تواند از عهده این امر برآید. (البته این دیدگاه بیشتر در والدین بدون فرزند دیده می‌شود) اما فرزند‌پروری نیاز به آگاهی و آشنایی با نحوه عملکرد و اصول آن دارد و تحقیقات حوزه روان شناسی کودک اصول و روشهای متعددی را متناسب با سنین مختلف یافته است.

مطالعه در مورد مقابله با برخی مشکلات رفتاری _ روانی دوران کودکی

کودکان نیز همچون بزرگسالان دچار آشفتگی‌های روانی _ رفتاری می‌شوند و این مسئله باعث تحقیقات و مطالعات دامنه‌داری در زمینه انواع این آشفتگی‌ها و تفاوت آنها با آشفتگیهای رفتاری _ روانی بزرگسالان و همچنین شیوه‌های درمانی این آشفتگیها شده است. برخی ار این مشکلات و آشفتگیهای رفتاری _ روانی کودکان عبارتند از: اتیسم (Otism) ، اختلالات یادگیری ، اختلالات توجه ، اختلالات دفعی ، ناخن جویدن و ... .


دروغ و روان شناسی قانونی

پدیده دروغ و روان شناسی قانونی

یکی از مسائل مورد توجه در حیطه مسائل مربوط به روانشناسی قانونی مساله دروغ است. این پدیده که تنها به حوزه قانون و مقررات دادگاهی مربوط نمی‌شود و بطور شایعی در روابط عادی انسانها دیده می‌شود گاه برای تعیین یک تکلیف حقوقی بسیار حائز اهمیت و قابل توجه می‌نماید. بر این اساس تعیین علائم دروغ و بررسی صحت و سقم مسائلی که در دادگاه مطرح می‌شود مهم است. در حیطه روان شناسی شاید شگردهای مختلفی وجود داشته باشد که در جریان مصاحبه مورد استفاده قرار بگیرد. معتبرتر از این شگردها آزمونهای مختلفی است که با تکیه بر شواهد بدنی به تعیین احتمال دروغ در افراد می‌پردازد.
یکی از این آزمونها ابزاری است به نام دروغ سنج که از روی تغییرات فیزیولوژیک بدنی که از طریق الکترودهایی که در نقاط مختلف بدن کار گذاشته می‌شود صحت سخنان فرد مورد نظر را تعیین می‌کند. این دستگاه به تغییراتی چون تغییرات گالوانیکی پوست حساس است. امروزه با تحقیقات مختلفی که در این زمینه صورت گرفته پیشرفتهای مختلفی در استفاده از ابزارهای پیشرفته‌تر بدست آمده است. بطوریکه تلاش شده انتقادات وارده بر استفاده از این ابزار را تا حدی مرتفع سازد. بدیهی است یافته‌های روانشناسی ، مثلا در حوزه روانشناسی فیزیولوژیک ، روانشناسی احساس و روانشناسی ادراک و ... بیشترین کاربرد را در این زمینه داشته است.

روانشناسی مشاوره

تاریخچه روان شناسی مشاوره

فرآیند مشاوره ارتباط نزدیکی با راهنمایی دارد. هرچند راهنمایی فرآیندی گسترده‌تر را شامل می‌شود که تمام امور زندگی فردی و اجتماعی فرد را دربر می‌گیرد، مشاوره قلب برنامه راهنمایی به شمار می‌رود و از خدمات اساسی آن است. با این وصف در تاریخ روان شناسی مشاوره دیده می‌شود که این شاحه از روان شناسی ، با راهنمایی به منزله فعالیتی منظم و سازمان یافته ، در سال 1908 میلادی در شهر بستن ایالت ماساچوست امریکا به وسیله شخصی به نام فرانک پارسونز که به پدر راهنمایی حرفه‌ای مشهور است، آغاز می‌شود.
پارسونز راهنمایی را ابتدا در مقیاسی کوچک و با تاکید بر راهنمایی حرفه‌ای آغاز کرد. بنابراین کار او به مثابه یک نوآوری در نظام تعلیم و تربیت با نارسایی‌هایی توام بود و به دلیل تاکید محضش بر راهنمایی حرفه‌ای ، یک بعدی به حساب می‌آمد. به این ترتیب با توجه به ضرورتهایی که بر لزوم تداوم راهنمایی و مشاوره احساس می‌شد، روان شناسی مشاوره شکل کاملتری به خود گرفت، بطوری که نظریات متعدد در این زمینه ارائه شد و روشها و فنون مختلفی معرفی گردید.


ضرورت روان شناسی مشاوره

شکی نیست که به موازات گسترش اجتماع و پیچیدگی نهادهای آن مشکلاتی بروز می‌کند و چیزهای جدیدی ضرورت می‌یابد که قبلا نیازی بدان احساس نمی‌شده است. در چنین شرایطی با توجه به پیچیده‌تر شدن شرایط اجتماعی ، سست‌تر شدن روابط عاطفی و عوامل متعدد دیگر توجه به اصلاح شرایط عاطفی و روحی افراد کاملا ضروری به نظر می‌رسد. تحول جوامع از حالت ساده به پیچیده ، جنبه‌های مختلفی از زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد، بطوری که سازگاری با این دگرگونی‌ها از جمله تغییرات در نوع روابط ، تغییرات شغلی ، تحصیلی و ... لزوم روان شناسی مشاوره را مورد تائید قرار می‌دهد.


اهداف روان شناسی مشاوره

در تعاریفی که روان شناسی مشاوره به عمل آمده، تصریح شده که روشهایی تعیین گردد تا به فرد کمک شود که خود را بشناسد. منظور و هدف از اینکه فرد خود را بشناسد، این است که با این شناسایی به صورت انسانی موثرتر و خلاقتر و در نتیجه شادمان‌تر درآید. با استفاده از فنون ارائه شده در روان شناسی مشاوره ، فرد نه تنها وضع فعلی خود را درک می‌کند، بلکه از آنچه که به صورت آن در خواهد آمد، نیز آگاه می‌شود. راجرز روان شناسی که نظریات او در مشاوره کاربرد اساسی دارد، معتقد است که هدف بیشتر مشاغل یاری دهنده که روان شناسی مشاوره را نیز شامل می‌شود، افزایش رشد شخصی و روانی فرد در مسیر رشد اجتماعی است.
بدین ترتیب روان شناسی مشاوره دارای دو هدف می‌باشد: اهداف آنی و اهداف غایی.


اهداف آنی روان شناسی مشاوره

شناسایی و کاربرد روشهایی که راهنمایی‌های لازم را در حل مشکلات مختلف از قبیل مشکلات تحصیلی ، خانوادگی ، شغلی و ... به فرد ارائه می‌کند که آن را علاج واقعه قبل از وقوع می‌دانند و باعث جلوگیری از اتلاف سرمایه مادی و معنوی فرد می‌شود.


اهداف غایی و نهایی روان شناسی مشاوره

این اهداف عبارت است از شناسایی و کاربرد روشهایی که فرد خود قادر باشد یا بتواند که با بینش صحیح به حل مشکلات خویش پرداخته و عاقلانه رفتار نماید.


مکتبهای مهم در روان شناسی مشاوره

معمولا چندین مکتب در این قلمرو مطرح شده‌اند که مهمترین آنها عبارتند از: مکتب مشاوره مستقیم ، مکتب مشاوره غیر مستقیم ، مکتب مشاوره نیمه مستقیم.


مکتب مشاوره مستقیم

بزرگترین بنیانگذاران این مکتب آلبرت الیس ، سالتر ، هوارد و میلر هستند. در این مکتب توجه به عقل و منطق می‌باشد و مشاور معتقد است که مشکل فرد را بهتر از خود او درک کرده و نیز بهتر می‌تواند نسبت به درمان‌جو قضاوت کند. این مکتب معتقد است که بشر ذاتا خلاق و دانا نیست و کلیه افراد بشر توانایی سازندگی خود را ندارند و مشاور فردی است که در درجه اول خودش را شناخته و در وهله دوم به دیگران کمک می‌کند تا خود را بشناسند.


مکتب مشاوره غیر مستقیم

بزرگترین بنیانگذار این مکتب کارل راجرز است و هر چه از فلسفه غیر مستقیم می‌دانیم، اطلاعاتی می‌باشد که بر پایه فلسفه او بنیان شده است. این مکتب معتقد است که انسان موجودی سازنده ، خلاق و تواناست که مهمترین خصوصیت بارز او این است که به ذات خود آگاهی دارد. در این مکتب مشاور خودش را به جای درمان‌جو می‌گذارد تا بتواند وی را خوب بشناسد.


مکتب مشاوره نیمه مستقیم

این مکتب به شرایط انسان در محیط توجه دارد و مشاوره به باز یافتن فرد و نیز پیدا کردن خودش در محیط توجه دارد. به نظر این مکتب ، انسان وقتی دچار آشفتگی رفتار یا بیماریهای عاطفی و یا امثال آن می‌شود که نتواند موقعیت خود را در محیط مشخص کند. کار مشاور این است که بیمار را به عنوان یک موجود خاص در موقعیت خاص خود مورد توجه قرار دهد.


قهر و آشتی

چرا قهر می‌کنیم؟

فردی که قهر می‌کند هدفی دارد و در واقع با قطع ارتباط می‌خواهد مطلب خود را به اطرافیان یا به فرد مقابل بیان کند. بعضیها بیشتر از بقیه قهر می‌کنند و برخی افراد هرگز علاقه‌ای به قهر ندارند. بطور کلی هدفی که در این رابطه مورد نظر فرد است معمولا برای بیان یک ناراحتی یا یک هیجان منفی است. فرد می خواهد به طرف مقابل بگوید که ناراحت است، یا می‌خواهد کاری کند رفتار او را تغییر دهد و ... . در هر حال قهر کردن به صورت یک وسیله و یک مکانیزم در آمده است که در مواقع ناراحتی از فرد سر می‌زند. یک روش تخلیه ناراحتی است که در واقع چنین کاری را نیز انجام می‌دهد و فقط فرد به این روش عادت کرده است و معمولا قبل از اینکه فکر بهتری به ذهنش برسد که در آن لحظه فایده بهتری داشته باشد به این روش اقدام می‌کند.

برخی‌ها این روش را از دوران کودکی یاد گرفته‌اند. ممکن است کودک با مشاهده رفتار اطرافیان و بویژه والدین در مواقع ناراحتی از یک فرد دیگر رفتار آنها را الگو برداری کند. چنین کودکی یاد می‌گیرد پیام خود را با قطع ارتباط بیان کند و به روشی غیر از گفتار کلامی مفهوم ناراحتی خود را به اطرافیان برساند. بطور کلی این روش چه در کودکی یاد گرفته شده باشد و چه در بزرگسالی فرقی نمی‌کند. فرد از یک شیوه نادرست برای تنظیم رفتار خود استفاده می‌کند و در واقع نمی‌تواند به روش مناسبتری مطلب خود را بگوید، یا از خود دفاع کند.

چرا آشتی می‌کنیم؟

انسان یک موجود اجتماعی است. وجود وابسته به شبکه اجتماعی است که در آن قرار می‌گیرد و شاید بدون آنکه متوجه باشد چنین وابستگی در او وجود دارد. در واقع بهتر است بگوئیم یک نیاز، انسان به برقراری روابط با دیگران نیازمند است. چنین نیازی نه تنها یک نیاز جسمی بلکه عمیقا یک نیاز روانی است. بنابراین دور ماندن از چنین روابطی برای وی فوق‌العاده دشوار است، مگر افرادی که به اختلالاتی دچارند که دوری از روابط اجتماعی را ترجیح می‌دهند. بر این اساس ماندن در وضعیت قهر برای افراد دشوار است. بویژه اینکه در یک سوی قهر معمولا افرادی قرار داند که به نحوی از لحاظ عاطفی برای فرد دارای اهمیت هستند، مثل قهر دو دوست یا قهر زن و شوهر.

بنابراین بازگشت به وضعیت قبلی و تمایل به آن معمولا وجود دارد، حتی در مواردی که افراد با توجه به ویژگیهای شخصیتی خود به نوعی فقدان چنین تمایلی را نشان می‌دهند. ممکن است شدت ناراحتی از طرف مقابل به قدری زیاد باشد که فرد کاملا از برقراری رابطه مجدد ، به عبارتی آشتی خوداری کند و حتی دلایل و توجیهات منطقی برای آن داشته باشد. ولی جمله ای کاش این اتفاق نمی‌افتاد... به شکلهای مختلف در ذهن افراد وجود دارد. برخی افراد بیشتر از بقیه نیاز روانی و عاطفی خود به روابط با دیگران احساس می‌کنند.

این چنین افرادی هر چند یاد گرفته باشند از روش قهر به عنوان یک روش برای بیان ناراحتی استفاده کنند، اما بزودی تمایل به بازگشت در آنها بوجود می‌آید. برخی افراد به صورت خودکار در حالت هیجانی به این روش اقدام می کنند، اما بعد از مدتی که هیجاناتشان فروکش کرده و قدرت منطق نمو بیشتری یافته ، متوجه مسائلی می‌شوند که تمایل به بازگشت در آنها را بوجود می‌آورد. برخی از افراد دیگر به نظر کینه‌ای تر هستند و شاید به نظر برسد هرگز نمی‌توانند فرد مقابل را ببخشند، حتی به قیمت تحمل ناراحتیهای حاصل از قطع روابط و ... .

بهتر از قهر و آشتی

افرادی که در قهر می‌مانند افرادی هستند که شیوه مناسب ابراز وجود ، دفاع از خود ، قاطعیت و جرات وزری را یاد نگرفته اند، نمی‌توانند هیجانات خود را بخوبی کنترل کنند و مانع از دخالت آنها در تصمیمهای منطقی شان شوند، قدرت چشمپوشی و بخشیدن دیگران را ندارند و یا غرور کاذبی برای خود ایجاد کرده‌اند و ... .

در هر حال هم خود قهر و هم عواملی که به ایجاد و تداوم آن مربوط می‌شوند استرس‌زا هستند. افکار منفی آزاد دهنده در حالت قهر شدیدا فعال می‌شوند. فرد در حال قهر بیشتر از حالتهای عادی به ویژگیها ، گفتار و رفتار منفی فرد مقابل توجه می‌کند، در حالی که در حالت برقراری دوستی این دسته از افکار بسیار کاهش می‌یابند. بر این اساس قهر و آشتیهای مداوم آزار دهنده و بهم ریزنده شرایط آرام زندگی هستند که می‌توان روشهای مناسبتر و ایده‌آل‌تری بجای آنها جایگزین کرد تا فرد بتواند با جرأت ورزی بیشتری در شرایط استرس‌زا حاضر شود، بتواند از خود دفاع کند و با حفظ دوستی و صلح به حل مشکل و اختلاف بوجود آمده مبادرت کنند.

چنین روابطی از پایایی بیشتری برخوردار هستند، آرامش فرد را تداوم می‌بخشند و از همه مهمتر راه اندازی افکار منفی که بسیار آسیب رسان برای افراد و برای روابط او هستند جلوگیری می‌کنند. فرد بهتر است با کنکاشی در خود ، علت اساسی تمایل با استفاده از ابراز بهتر را در خود پیدا کند و به رفع آن اقدام نماید. شیوه‌های جرات ورزی را یاد بگیرد، شیوه‌های کسب آرامش را یاد بگیرد و از بروز افزایش اضطراب و دیگر هیجانات منفی خود جلوگیری کند. به این ترتیب سیستم منطقی فرد نیز فعالتر شده و می‌تواند استدلال درستی داشته باشد و تصمیمهای درستی اتخاذ کند.

قهر تربیتی

گاهی اوقات والدین برای کاهش رفتار نامناسب در خود از ابزار قهر استفاده می‌کنند. و به عبارتی می‌خواهند به این روش ناراحتی را از رفتار کودک بیان کنند و آنرا بهتر از شیوه‌های تنبیه بدنی و ... می‌دانند. در هر حال استفاده از این ابزار نیز برای تربیت کودک می‌تواند هم مفید و هم مضر باشد. استفاده مکرر از این ابزار و برای هر رفتار جزئی و کلی به کودک یاد خواهد داد که از قهر برای بیان ناراحتی خود استفاده کند و از طرف دیگر در صورت تداوم استفاده از قهر ، تأثیر گذاری خود را از دست خواهد داد و دیگر به عنوان شیوه تربیتی مناسب نخواهد بود.

استفاده از قهر می‌تواند مفید باشد، در صورتی که مدت زمان آن بسیار کوتاه و با توجه به سن کودک تنظیم شود. برای خردسالان ، یک قهر 4 - 3 دقیقه‌ای مناسب خواهد بود و معمولا توصیه می‌شود از قهرهای طولانی با کودکان و نوجوانان جدا خودداری شود و دفعات آن مکرر و زیانبار نباشد.


استرس+راه حل

آیا می دانید بسیاری از خانم ها دارای استرس زیاد هستند؟چرا و چه راه حلی برای این مشکل وجود دارد؟

می‌گویند زن امروزی در دریایی از استرس‌ها غوطه‌ور است. امروز، بیشتر زنان ‌علاوه بر اینکه درگیر عوامل استرس‌آور سنتی هستند، مانند خواست‌هایی که فرزندان و والدین‌شان از آنها دارند در معرض استرس‌های قابل‌ملاحظه محیط کار نیز قرار دارند...

مسوولیت‌های مربوط به خانه‌داری و فرزندپروری، دستمزد ناعادلانه (دستمزد زنان هنوز به طور متوسط 70 تا 80 درصد دستمزد مردانی است که همان مسوولیت را با همان میزان تحصیلات بر عهده دارند) و از همه مهم‌تر ناتوانی در برقراری توازن بین شغل و مسوولیت‌های خانوادگی باعث شده است بزرگ‌ترین مشکل روزانه زنان شاغل دنیا، استرس باشد.

این شرایط برای زنان جوانی که عهده‌دار مشاغل رده بالا هستند و ضمنا در خانه مسوولیت نگهداری از کودک و خانه‌داری را برعهده دارند، بیشتر مصداق پیدا می‌کند.

مردان، پس از کار روزانه استرس‌آور، وقتی به خانه برمی‌گردند معمولا استراحت می‌کنند اما زنان، پس از انجام دادن هما‌ن مشاغل و بازگشت به خانه‌‌، استراحت نمی‌کنند.

این استرس‌های ناشی از شیفت دوم کار روزانه است که بسیاری از زنان را از لحاظ عاطفی و جسمانی به زانو درمی‌آورد. بعضی زنان به علت داشتن توانایی کافی برای تشخیص و کنار آمدن با استرس، بهتر از مردان استرس را در زندگی خود کنترل می‌کنند. در میان گذاشتن ناکامی‌ها با دوستان یا حتی گریه کردن می‌توانند بدترین آثار استرس را کاهش دهند. این احتمال وجود دارد که زنان با آگاهی از استرس‌زا بودن زندگی خود، برای بهتر زیستن روش مناسبی انتخاب کنند. غالبا زنان با اتخاد رژیم غذایی مناسب، کم کردن وزن، ترک سیگار، خواب کافی یا برنامه ورزشی، ناکامی‌های خود را برطرف می‌کنند و به این وسیله به کمک خود می‌شتابند.

زنانی که احساس می‌کنند در استرس غرق شده‌اند، احتمال دارد بعضی راهبردهای مقاومت در مقابل استرس را اتخاذ کنند، مثلا تعیین منبع اصلی استرس، مشخص کردن اولویت در خواسته‌ها و رضایت خاطر داشتن از اموری که کمتر استرس آورند، تنظیم یک برنامه روزانه ثابت و جلب حمایت‌های اجتماعی و اطمینان به توانایی‌های شخصی برای حل مسایل، می‌توانند به بعضی زنان کمک کنند تا استرس خود را بهتر کنترل کنند.

گاهی پذیرش این واقعیت که هیچ‌کس نمی‌تواند تمام مشکلات را یک شبه از میان‌ بردارد یا پذیرش شکست‌های موقتی در فعالیت‌های روزمره، می‌تواند به بعضی زنان که فشار زیادی را تحمل می‌کنند، کمک کند تا استرس خود را کاهش دهند. شما این‌طور فکر نمی‌کنید؟ بهتر است به خودتان کمک کنید تا از استرس‌های بیماری‌زا رها شوید. هیچ‌کس بهتر از خودتان نمی‌تواند برای حفظ سلامت روانی شما قدم بردارد.

منبع : salamat.ir