روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

توصیه‌هایی برای رسیدن به ارتباط موثر

ـ به همسر خود اجازه دهید براحتی حرف بزند و نظرات خود را آزادانه بگوید.

ـ از عبارات داوری‌کننده و انتقادآمیز اجتناب کنید. عباراتی چون «رفتارت کودکانه بود»، «بی‌دست و پایی»، «کودن» و غیره احساس ارزشمندی همسر شما را خدشه‌دار می‌سازد.

ـ وقتی را برای صحبت‌کردن با همسر خود اختصاص ‌دهید تا افکار و عقاید خود را با او در میان بگذارید، چون همسرتان نمی‌داند وقتی که صحبت نمی‌کنید، درباره چه چیزی دارید فکر می‌کنید.

ـ همسر خود را تحقیر یا مسخره نکنید. سرزنش‌کردن هم باعث اختلال در ارتباط موثر می‌شود. مسخره‌کردن و سر به سر گذاشتن اگر چه شوخی به نظر می‌رسد، اما معمولا از نظر ارتباطی، پیامی فراتر از شوخی در آن نهفته است.

ـ از احساسات خود به عنوان یک اسلحه استفاده نکنید، سعی کنید احساساتتان را به آرامی بیان کنید تا همسرتان بتواند از آن آگاه شود و تحت تاثیر جنبه‌های منفی آن کلافه نشود.

ـ هنگام ارتباط کلامی با همسر خود به حرف‌های او به دقت گوش کنید و به سوالاتش پاسخ دهید. یکباره موضوع صحبت را تغییر ندهید چرا که در این حالت او را بلاتکلیف رها کرده‌اید.

ـ از پیام‌های روشن استفاده کنید، پیام‌های روشن، نقطه نظرات، احساسات و خواسته‌ها را از هم تفکیک می‌کند، اما پیام‌های مبهم و درهم، رنجش و دلخوری تولید می‌کند و باعث ایجاد فاصله می‌شود.

ـ مقایسه منفی نکنید چرا که این نوع مقایسه هرگز مشکلی را از میان برنمی‌دارد و تنها کار آن مجازات
‌و حمله کردن است.

ـ از زبان بدن به درستی استفاده کنید. بد‌ن شما نشان می‌‌دهد‌ تا چه اندازه مایل به برقراری ارتباط موثر هستید، وقتی اخم می‌کنید، آرواره‌هایتان را به هم فشار می‌دهید یا به طرزی ناخوشایند چشم از همسرتان برمی‌گیرید، بدنتان با صدای بلند می‌گوید که علاقه‌‌ای به برقراری ارتباط ندارد.

ـ فراموش نکنید‌ زن و شوهری که از ارتباط با یکدیگر لذتی نمی‌برند، معمولا علیه هم صحبت می‌کنند، درباره یکدیگر حرف می‌زنند یا از زبان یکدیگر صحبت می‌کنند،‌ اما با هم حرف نمی‌زنند، اما خانواده‌های خوشبخت همواره از یکدیگر تعریف و تمجید می‌کنند و با احترام از یکدیگر پیش دیگران یاد می‌کنند.

تعارضات را بین خودتان حل کنید

تعارض یک جنبه اجتناب‌ناپذیر ارتباطات انسانی است. در حقیقت، هنگامی که ۲ نفر با یکدیگر صمیمی می‌شوند، احتمال زیادی وجود دارد که تعارض را تجربه کنند. به طوری که همسران و اعضای خانواده‌ها می‌گویند ما در مجاورت صمیمانه‌ای زندگی می‌کنیم که اغلب چیزهای ظاهرا کوچک و بی‌اهمیت ما را بشدت به هم می‌ریزد. در خلال یک ارتباط خصوصی، عادت‌ها یا تفاوت‌ها بارزتر می‌شوند و می‌توانند آزاردهنده باشند. در واقع تعارض فی‌نفسه برای یک رابطه خطرناک نیست، آنچه می‌تواند خطرناک باشد نحوه مواجهه ما با تعارض است. در اغلب موارد، ارتباط می‌تواند به وسیله یک بحث سودمند بدون ایرادگیری و مقصرسازی و بدون خشونت کلامی یا فیزیکی تقویت شود. تعارضات انسان‌ها در بسیاری از جهات شبیه عملکرد اتومبیل است. وقتی‌ موتور ماشین شما در بزرگراه ایراد پیدا می‌کند، شما نمی‌توانید براحتی ماشین را رها کنید و ۳ روز بعد که به آنجا برمی‌گردید انتظار داشته باشید ماشین حرکت کند. شبیه این مساله، شما نمی‌توانید یک رابطه را به حال خود رها کنید و موقع برخورد مجدد با آن، انتظار داشته باشید که آن مساله یا مشکل به طور معجزه‌آسا حل شده باشد. مسائل به مرور زمان ناپدید نمی‌شوند، در مورد خودداری از بحث در مورد تعارضات و اختلافات بین زوجین نیز می‌توان گفت برخی از زوجین تصور می‌کنند اگر درباره مشکلشان حرفی نزنند، آن مشکل تا حد زیادی از بین خواهد رفت غافل از این که مشکل ارتباطی همانند سوراخ سقف خانه است، هر چه زمان می‌گذرد، بزرگ‌تر می‌شود.

‌هنگام ارتباط کلامی با همسر خود به حرف‌های او به دقت گوش کنید و به سوالاتش پاسخ دهید. یکباره موضوع صحبت را تغییر ندهید چرا که در این حالت او را بلاتکلیف رها کرده‌اید‌
اجتناب از موضوعات آنها را حل نمی‌کند، اگر ما اصول ارتباط موثر را یاد بگیریم و تمرین کنیم، می‌توانیم مشکلاتمان را بدون این که به یکدیگر آسیب برسانیم، حل کنیم. برای این کار نیاز داریم درباره اختلافات همدیگر بیشتر بدانیم و به طور مستقیم و بی‌واسطه با مسائل مواجه شویم. برخی زوجین ترجیح می‌دهند ‌ احساسات واقعی‌شان را برای اجتناب از تعارض سرکوب ‌‌کنند، اما اگر هیجان‌های منفی از قبیل خشم و عصبانیت حل نشوند، این هیجان‌ها به رشد خود ادامه می‌دهند. حالت دیگر آن است که شخص ممکن است احساسات منفی‌اش را در مورد طرف مقابل چنان سرکوب کند که سرانجام هیچ احساس منفی یا مثبتی نسبت به وی نداشته باشد. در این صورت یک ارتباط بی‌روح و فرسوده ایجاد می‌شود. هنگامی که زوجین، ۲ رویه افراطی حل تعارض یعنی اجتناب یا واکنش بیش از حد را به کار گیرند، روابط رو به افول می‌گذارد. زوجینی که از بحث در مورد اختلافاتشان اجتناب می‌کنند، این امر ممکن است به بی‌احساسی آنها نسبت به یکدیگر (نه احساس عشق و نه تنفر)‌ بینجامد.

همچنین زوج‌هایی که در خصومت نسبت به یکدیگر خیلی هیجانی هستند، اغلب قادر به حل اختلافاتشان نیستند. در برخی روابط در صورت بروز اختلاف، یکی از زوجین ممکن است آشکارا خصومت نشان دهد ازجمله این که فریاد بزند یا اشیاء را پرتاب کند و حتی کتک بزند، زوج دیگر نیز عکس‌العملی متفاوت مانند تعطیلی هیجانی یا امتناع کامل از بحث و مجادله را به کار برد. هیچ‌کدام از این رویکردها برای حل مشکلات و مسائل زوجین نمی‌تواند سودمند باشد.

پس برای حل تعارضات سعی کنید:

ـ زمان و مکان مناسبی را برای بحث در مورد اختلافتان در نظر بگیرید.

ـ مساله یا مشکلی که بر سر آن اختلاف‌نظر دارید را تعریف کنید.

ـ در مورد این که چگونه هر یک از شما در ایجاد مشکل سهیم هستید، صحبت کنید.

ـ برای حل تعارض، همه راه‌حل‌های مثبت حتی عقایدی که ممکن است عجیب به نظر برسد را فهرست کنید.

ـ در مورد راه‌حل‌های ممکن بحث و ارزیابی کنید. در این مورد صحبت کنید که هر یک از شما می‌توانید به حل مساله کمک کنید.

ـ با این ایده شروع کنید که تفکر هر دوی شما به احتمال زیاد مساله را حل می‌کند و فقط تلاش شما را می‌طلبد.

ـ بر سر این مساله که چگونه هر فرد برای انجام این راه‌حل عمل خواهد کرد، توافق کنید.

ـ بر سر زمان و مکان برای صحبت در مورد پیشرفت‌تان در حل مساله به توافق برسید.

ـ توجه به کارهای کوچکی که دیگر افراد انجام می‌دهند، برای رسیدن به راه‌حل دوطرفه نیز می‌تواند کمک‌کننده باشد.

سبک‌های ‌حرف‌زدن‌ را بشناسیم

معمولا افراد با حرف‌زدن در قالب‌های متفاوت سعی می‌کنند بر دیگران اعمال نفوذ و قدرت کنند. در برخی از این روش‌ها افراد پیام‌های مثبتی به قصد سازندگی می‌فرستند، اما در روش‌هایی چون حرف‌زدن ‌خصمانه‌ یا‌کنایه‌آمیز‌ پیام‌های منفی و مخرب فرستاده می‌شود و بیشتر جمله‌ها حول و حوش افکاری چون چه چیز ‌درست است‌ یا ‌غلط است‌ یا ‌حق با کیست‌ دور می‌زند. پس برای این که در زندگی مشترک بتوانیم ارتباط موثر و مفیدی داشته باشیم، لازم است تا چگونه ‌حرف‌زدن‌ را بدانیم تا بتوانیم با یکدیگر به‌درستی ارتباط برقرار کنیم.

برخی از سبک‌های ‌حرف‌زدن‌ می‌پردازیم.


حرف‌زدن سلطه‌گرانه: وقتی می‌خواهید دستور بدهید، توصیه یا ترغیب کنید، طبعا از سبک حرف‌زدن سلطه‌گرانه استفاده‌ می‌کنید. اغلب فعالیت‌ها مانند کلک‌زدن، دستوردادن، چانه‌زدن و نظارت‌کردن به نوعی حرف‌زدن سلطه‌گرانه است و رفتارهایی چون توقع‌داشتن، هشداردادن، حرف‌زدن به جای دیگران مختص این سبک حرف‌زدن می‌باشد. معمولا این نوع حرف‌زدن (سلطه‌گرانه)‌ در روابط زوجین می‌تواند موجب سوءتفاهم، فاصله افتادن و تنش شود، چراکه وقتی از آن به عنوان سبک اصلی یک رابطه استفاده می‌شود، بین زوجین مقاومت و انزجار ایجاد می‌شود و معمولا به حرف‌زدن خصمانه یا کنایه‌آمیز تبدیل می‌شود. استفاده افراطی از این نوع حرف‌زدن بین همسران نشان‌دهنده فشارهای مضاعفی است که در زندگی تحمل می‌کنند یا حاکی از آن است که فرد در آستانه انفجار می‌باشد.

واقعیت این است که این سبک نشان‌دهنده تنش در روابط است و به افراد فرصت می‌دهد‌ آن را به عنوان علامت هشداردهنده اولیه استرس تلقی نمایند.


حرف‌زدن مغرضانه: حرف‌زدن مغرضانه، خشم غیرمستقیمی است که نشان‌دهنده رنجیدگی خاطر و انزجار در روابط زن و شوهر می‌باشد و معمولا شخص با استفاده از آن درصدد است از موضع «ضعف» به جای موضع «قدرت» اعمال نفوذ کند. این ترفند یک روش ناموفق برای ابراز ناامیدی و درماندگی است که می‌کوشد احساس شرم و گناه را در درگیری ایجاد کند. رفتارهایی مثل پیله‌کردن، نق‌زدن، بی‌اعتنایی‌کردن، گوشه کنایه‌زدن، دروغگویی، خود را خوارشمردن، تقلا برای مقصر دانستن دیگران، وراجی‌کردن و حق به جانب بودن از جمله رفتارهای مختص حرف‌زدن مغرضانه می‌باشد. در واقع این نوع حرف‌زدن می‌تواند تعارض پنهانی را در یک رابطه ادامه دهد. به هر حال استفاده از حرف‌زدن مغرضانه با شنیدن آن می‌تواند بسیار ملال‌آور باشد و اطلاعات و انرژی طرفین به جای این که در مجرای تغییر سازنده و مفید قرار گیرد، هدر رود و افرادی که از این حرف‌زدن استفاده می‌کنند، با سوءاستفاده از قدرت در درازمدت، بیشتر به خودشان صدمه می‌زنند.


حرف‌زدن جــــستجوگرانه: حرف‌زدن جستجوگرانه کیفیتی محتاطانه دارد. شما در رابطه با همسرتان می‌توانید از آن برای حدس زدن راجع به علل و مطرح‌کردن راه‌حل‌ها استفاده کنید. موقعیت زمانی حرف‌زدن جستجوگرانه شامل زمان حال نمی‌شود و بیشتر به سمت گذشته یا آینده می‌باشد. این سبک روشی مطمئن و بی‌خطر برای محک‌زدن از طریق مشاهده یا طرح سوال‌هایی برای به دست گرفتن اوضاع است. برخی رفتارهای خاص این نوع حرف‌زدن، حل و شناسایی مشکل، تفسیرکردن و مطرح‌کردن راه حل می‌باشد و معمولا برای کاهش فشار و افزایش اطلاعات بسیار سودمند است. ماهیت غیرقضاوتی و غیرتهدیدآمیز این نوع حرف‌زدن، این فرصت را به شما و همسرتان می‌دهد که حرف‌های همدیگر را بشنوید. حرف‌زدن جستجوگرانه اگر با سبک «حرف‌زدن بی‌پرده و صریح» ترکیب شود می‌تواند برای دستیابی به حل مشکلات و اقدام عملی بیشترین تاثیر را داشته باشد.


حرف‌زدن صــــریح: حرف‌زدن رک و صریح بستگی به آگاهی شما و همسرتان دارد. در این نوع حرف‌زدن، شما به صورت کامل و هماهنگ بدون توسل به سرزنش، مطالبه دفاع یا فریب با تنش و اختلافات برخورد می‌کنید. این نوع حرف‌زدن، پشتوانه شما و همسرتان برای حل و فصل سازنده مشکلات است. برخی رفتارهای مختص این حرف‌زدن شامل تشخیص تنش، قدردانی‌کردن، درخواست تغییر و حمایت‌کردن است. در صورتی که سعی نکنید کنترل کننده باشید، حرف‌زدن صریح سبکی نیرومند و غیرفرساینده است. با استفاده از این سبک می‌توانید احساس آرامش کنید حتی اگر راجع به مساله دشواری جر و بحث می‌کنید، شما می‌توانید سرسخت و در عین حال دلسوز، انعطاف‌پذیر و مراقبت‌کننده باشید. نتایج اکثر گفت‌وگوهای مبتنی بر حرف‌زدن صریح مثبت هستند چرا که زن و شوهر بدون هیچ‌گونه ارزیابی افکار و احساسات واقعی خود را درباره مشکلات با هم در میان می‌گذارند و بنابراین اعتماد واقعی میان آنها رشد می‌کند.

خطری که در این حرف‌زدن وجود دارد، این است که وقتی شما راجع به خودتان بی‌پرده حرف می‌زنید اطلاعاتی را در اختیار همسرتان قرار می‌دهید که می‌تواند سازنده یا مخرب به کار گرفته شود و شما را به یکدیگر نزدیک‌تر یا از یکدیگر دورتر سازد.

می‌توان گفت برخی حرف‌زدن‌ها مخل درک و فهم می‌شود. برای مثال در حرف‌زدن‌سلطه‌گرانه‌ افراد سعی می‌کنند ‌به همسرشان بگویند چه کار بکند یا به چه فکر کند. زمانی که طرف مقابل، خواسته وی را اجابت نماید، این حرف‌زدن موثر می‌افتد اما اگر برعکس این قضیه اتفاق بیفتد، آن وقت
گفت و شنودها به آسانی می‌تواند پله‌پله به سمت حرف‌زدن خصمانه تشدید شود. همسرتان فکر می‌کند‌ در منگنه گذاشته شده است و حالت تدافعی در رابطه زیاد می‌شود.

مهمترین راه رسیدن به تفاهم همسران درک شرایط یکدیگر است

ارتباط موثر با دیگران، مهارتی است که انسان را در موقعیت ممتاز و بهتری قرار می‌دهد و دستیابی به موفقیت و خوشبختی را آسان‌تر می‌سازد. با آموختن نحوه درست برقراری ارتباط می‌توانیم کاری کنیم که دیگران هماهنگ با آرزوهای ما فکر و عمل کنند و با استفاده از اندیشه و احساس، نوعی رضایتمندی در خود و دیگران به وجود آوریم. این مساله در مورد ارتباط ۲ نفر به عنوان زوج نیز صدق می‌کند. زوجین با یادگیری ارتباط موثر می‌توانند رابطه‌شان را بهتر درک کرده و آ‌ن را محکم کنند. همچنین آنان این توانایی را به دست می‌آورند که بتوانند تعارضات خود را به حداقل رسانند، خشم خود را کنترل کرده، ارزش‌ها و خواسته‌هایشان را بهتر بیان کرده و در نهایت از بودن با یکدیگر بیشتر لذت ببرند.

تفاوت‌ها را از یاد نبرید
دانشمندان معتقدند ارتباط میان زنان و مردان،‌ اساسا ارتباطی میان‌فرهنگی است و گاهی به اندازه گفت‌وگوی میان ۲ نفر از ۲ کشور مختلف پیچیده‌تر است. از آنجا که زنان و مردان از ۲ دنیای جدا و متمایز به یکدیگر می‌نگرند، عدم شناخت از تفاوت‌های آنان باعث می‌شود که در نهایت هر دو جنس نتوانند یکدیگر را درک کنند. از جمله تفاوت‌های میان مردان و زنان، چگونگی استفاده آنان از زبان است. هر دو جنس از زبان برای اغراض و اهداف متفاوتی استفاده می‌کنند. مردها از ارتباط کلامی برای گزارش‌دادن، رقابت‌کردن، جلب توجه و حفظ موقعیت خود در سلسله مراتب اجتماعی استفاده می‌کنند، آنان بیشتر از مکالمه به عنوان شیوه‌ای برای رقابت‌کردن استفاده می‌کنند، شاید به این منظور که بتوانند تسلط خود را در رابطه نشان بدهند.
اما زنان از کلام و گفتار برای جلب توافق، حفظ روابط و انعکاس حس اجتماعی بودن بهره می‌برند. آنان تمایل دارند از مکالمه به عنوان روشی برای رفاقت و پیوندجویی استفاده کنند. زنان از رفتارهای گوش دادن مانند تماس چشم، سر تکان دادن مکرر، تمرکزکردن و پرسیدن سوال‌های مرتبط بخوبی استفاده می‌کنند، اما مردان تمرکز کمی روی گوش‌دادن دارند و بیشتر به دنبال جواب هستند. آنان در مقایسه با زنان بیشتر صحبت گوینده را قطع می‌کنند و اغلب زمانی که گوینده صحبت می‌کند به جای گوش‌دادن مشغول فعالیت دیگری هستند.
دنیای‌زنان، دنیای رقـــابـــت نیست و مکالمه‌ها برای آنان مذاکراتی هستند برای جلب تایید و حمایت دیگران و همین‌طور رسیدن به اتفاق‌نظر. زن‌ها رغبت زیادی برای انجام درخواست‌های دیگران دارند، از طرف دیگر مردان مقاومت زیادی در برابر درخواست‌های آمرانه دیگران، بویژه زنها دارند. توجه به این نکته بسیار مهم است که مغز به عنوان اندام اصلی احساسی و اداره‌کننده حیات در زنان و مردان از ساختاری متفاوت برخوردار است.
در سال‌های اخیر طی بررسی‌ها و آزمایش‌های به عمل آمده مشخص شده است که میان مغز زن و مرد تفاوت‌های زیادی از لحاظ کاربردی و شکل و حجم آن وجود دارد. مغز زنان و مردان اطلاعات را به شیوه‌ای متفاوت پردازش می‌کند که نتیجه این تفاوت در پردازش، تفاوت در تصورات و ادراک‌ها، اولویت‌ها و رفتارهاست. این عوامل زیست‌شناختی می‌توانند اثر عمیقی بر شیوه برقراری ارتباط داشته باشند. دانشمندان ارتباطات معتقدند که در مردان تعداد فیبرهایی که نیمه راست و چپ مغز را به یکدیگر مرتبط می‌سازند، در مقایسه با زنان کمتر است و به همین دلیل جریان اطلاعات بین یک ‌سوی مغز و سوی دیگر محدودتر است. بنابراین زنان بهتر می‌توانند احساسات خود را در قالب کلمات بیان و ابراز کنند، چون آنچه احساس می‌کنند به شکل موثرتری به بخش کلامی مغزشان منتقل می‌کنند. تفاوت‌های ادراکی نیز در زنان و مردان، باعث تفاوت در شیوه برقراری ارتباط می‌‌شود. زنان از نظر ادراکی، دیگران را درک می‌کنند و دیگران نیز آنان را درک می‌کنند، اما مردان سعی می‌کنند از دیگران باهوش‌تر و برتر باشند تا بر ‌آنها فایق آیند.
مردان به طور عموم احساساتشان را با رفتارهایشان نشان می‌دهند و زمانی که حرکات و رفتارشان مورد درک و تقدیر قرار می‌گیرد، احساس می‌کنند که دوست داشته شده‌اند. درواقع پذیرفته‌شدن باعث راحتی خیال مردان می‌شود. زنان از این حقیقت اطلاعی ندارند، زیرا احساسات آنها مستقیما به مرکز رفتارشان راه ندارد، بلکه به مرکز کلامشان متصل است. زنان برای بیان نظرات خود از کلمات بیشتری استفاده می‌کنند. بخش بزرگی از این امر از میل آنها به شرح جزئیات و ارائه توضیح بیشتر ریشه می‌گیرد، اما مردان اغلب فقط آنچه را که باید بگویند، می‌گویند. مردان وقتی چیزی را می‌خواهند آن را مستقیما طلب می‌کنند و صریح‌ترند. اما زنان معمولا رودربایستی بیشتری دارند و خواسته خود را به صورت غیرمستقیم بیان می‌کنند. وقتی مردی در برابر پیشنهاد زنی مقاومت می‌کند، او احساس می‌نماید که آن مرد به وی توجهی نمی‌کند و به نیاز او بی‌توجهی شده است و در نتیجه احساس می‌کند که مورد بی‌مهری قرار گرفته و دیگر به آن مرد اعتماد نمی‌کند. زمانی که یک زن در برابر راه‌حل‌هایی که مردی ارائه می‌کند، مقاومت می‌نماید آن مرد احساس می‌کند که شایستگی او مورد تردید قرار گرفته است. در نتیجه احساس می‌کند که مورد اعتماد نیست و زحماتش نادیده گرفته شده است. مردان عادت دارند خلوت کنند و در سکوت به آنچه آزارشان می‌دهد، فکر کنند. زنان به درددل‌کردن با دیگران در مورد آنچه آزارشان می‌دهد، نیاز غریزی دارند.
درواقع زنان به اشتباه تصور می‌کنند که اگر با مردشان همدردی کنند، شاید بتوانند بار سنگین دشواری را از دوش شوهرشان بردارند. حال آن که مردان در چنان حالتی انتظار دارند که او را تنها بگذارند تا خود راه چاره را پیدا کند. به طور خلاصه می‌توان گفت وجود تفاوت‌های موجود میان ۲ جنس مرد و زن است که باعث می‌شود آنها جذب همدیگر شوند. شاید به نظر برسد که وجود این تفاوت‌ها گاهی باعث می‌شوند که اختلافاتی میان زن و مرد به وجود آید، اما همین تفاوت‌هاست که اگر توام با صمیمیت باشند و درست مدیریت شوند، باعث می‌شوند زن و شوهر با علایق و احساسات بیشتر به زندگی‌شان ادامه دهند.

هزار را‌ه برای دور‌زدن افسردگی

پدربزرگ وقتی دید که دیگر نمی‌تواند مثل سابق سفر کند و مادر بزرگ را به عنوان بهترین یار و غمخوار خود از دست داده، یواش‌یواش در خانه‌اش را به روی همه بست و اخلاقش کاملا عوض شد. او گوشه‌گیر و رنجور شده است و دلش نمی‌خواهد کسی را ببینید. همه فکر می‌کنند او افسرده است اما خودش فکر می‌کند تنها چاره‌اش مرگ است.
برای مقابله با افسردگی پدربزرگ، راه‌های متعددی وجود دارد.

برطرف کردن عامل


اگر مرگ همسر یا دوستان یا یک بیماری مزمن یا از دست دادن توانایی حسی، شما را افسرده می‌کند، سعی کنید با آنها مقابله کنید.


درمان شنوایی به کمک سمعک، ترمیم بینایی به کمک عینک و کمک به راه رفتن با عصا یا واکر و ورزش و درمان مفاصل شما را دوباره خوشحال می‌کند.

حضور در جمع دوستان دوباره شما را از تنهایی در می‌آورد و با کمک داروها ممکن است نسبت به زندگی حس بهتری پیدا کنید.

تغییرات مغزی در افراد افسرده

مطالعه و بررسی تصویر‌هایی که از مغز گرفته شده نشان می‌دهد که در افسردگی، مدارهای مغز که مسوول تنظیم و کنترل حالات روحی، تفکر، خواب، اشتها و رفتار فرد هستند، بخوبی از عهده انجام کامل این وظایف برنمی‌آیند. ترکیبات شیمیایی که سلول‌های مغزی برای ایجاد ارتباط با یکدیگر استفاده می‌کنند، از کنترل خارج می‌شوند و این امر هم در افراد سالمند و هم در جوانان یکسان اتفاق می‌افتد و همیشه هم امری است غیرطبیعی.

روزگار افسردگی

بسیاری از افراد پس از بازنشستگی دچار افسردگی می‌شوند؛ یعنی هنگامی که می‌کوشند خود را با وضعیت جدید و جریان عادی زندگی جدید خود وفق دهند، دچار افسردگی می‌شوند.

این افسردگی در دهه بعد زندگی کمتر می‌شود تا این‌که اواسط دهه ۷۰ عواملی نظیر بیماری‌های مزمن، مرگ مکرر همسالان و دوستان و محدودیت‌های حرکتی عامل افسردگی آنان می‌شود.

سالمندان علاوه بر ابتلا به ضعف‌های جسمی، احتمالاً بیشتر گرفتار بیماری‌های سردرد، تپش قلب، کاهش میل جنسی، دردهای شکمی، دردهای کمری، تنفس کوتاه و یبوست می‌شوند، بیماری‌های خیالی و توهمات نیز بسیار شایع است.

بیماری‌های مسبب افسردگی عبارتند از: مشکلات قلبی، کم‌کاری تیروئید، و کمبود ویتامینB و اسیدفولیک و بسیاری از داروها نیز موجب شروع یا تشدید افسردگی می‌شوند. افسردگی اغلب پس از سکته پیش می‌آید و درمان آن می‌تواند در بهبودبخشی به توانایی‌های طبیعی بیمار نقش کلیدی داشته باشد.

درمان مؤثر

داروهای ضدافسردگی می‌توانند در بازگرداندن تعادل به هدایت‌کننده‌های عصبی مفید باشند. حمایت‌های اجتماعی و روان‌درمانی نیز در رفع بسیاری از عوامل افسردگی مؤثر هستند.

مطالعات نشان می‌دهند ۸۰ درصد افراد مبتلا به افسردگی ـ اگر تحت درمان مناسب دارویی و روان‌درمانی و دیگر اقدامات درمانی قرار گیرند ـ بهبود می‌یابند. به‌طور متوسط ۱۲ هفته برای رسیدن به بهبود نسبی زمان لازم است. تحقیقات نشان می‌دهند استفاده همزمان از روان‌درمانی و دارو درمانی در پیشگیری از بازگشت افسردگی بسیار مؤثر است.

اثرات ورزش بر افسردگی

طبق تحقیقات گسترده محققان، ورزش علاوه بر پرورش بدن، موجب به وجود آمدن یک سیستم متعادل روانی با اعتماد به نفس بالا می‌گردد.

کاهش هیجان‌ها، اثبات هویت و کنترل اجتماعی،اجتماعی شدن، تغییر مثبت و ایجاد روح جمعی،موفقیت و توسعه روابط انسانی از جمله کارایی‌های روانی ورزش برای انسان است.

ورزش همچنین توسعه سلامت روحی و جسمی فرد، احساس آسودگی و آرامش بیشتر، تسکین نارسایی‌ها و اختلالات روانی و کسب مهارت‌های حرکتی، همچنین اکتساب تجارب خلاق و تقویت خودباوری را نیز به همراه دارد.

برای سالمندانی که دچار آشفتگی فکری هستند، ورزش می‎تواند وسیله اساسی برای توجیه واقعیت باشد و بالاخره باید به خاطر داشت که چه پیرانی که در اجتماع و در کانون گرم خانواده به سر می‎برند و چه آنهایی که در موسسات زندگی می‎کنند، مناسب با شرایط سنی خود نیاز به ورزش دارند.

در برنامه‌های ورزشی باید کیفیت زندگی مورد استفاده قرار گیرد و سالمند را از احساس تنهایی افسردگی گوشه‎گیری و… دور سازد و تصور گذشته خود را به عنوان عضو مفید اجتماع به دست آورد و این احساس در آنها ایجاد شود که جامعه به آنها نیاز دارد.

ورزش روی سیستم قلبی ـ عروقی به طوری که استرس اثر کمتری برفشار خون می‌گذارد، خطر حمله قلبی را کاهش می‌دهد.

اگر چه رفتارهای مربوط به سلامت و وقایع استرس‌زا و افسردگی به طور واضح بر فرآیندهای جسمانی اثر می‌گذارند، اما به نظر می‌رسد اثر آن بیش از اثر حمایت اجتماعی بر عملکرد جسمانی باشد. این عوامل در مورد افراد مسن، بیشتر است وحمایت اجتماعی حتی قادر است که اثرات جسمانی پیر شدن را کاهش دهد.

کاهش هیجان‌ها، اثبات هویت
اجتماعی شدن، تغییر مثبت و ایجاد روح جمعی،موفقیت و توسعه روابط انسانی از جمله کارایی‌های روانی ورزش برای انسان است

به نظر می‌‌رسد در واقع شرکت جمعی در ورزش، عامل اساسی در بهبود افسردگی است. تحقیقات دیگری نشان‌دهنده آن است که هر چه سالمندان در جمع دوستان به بیان خاطرات بپردازند، ‌‌کمتر دچار افسردگی می شوند. اگرچه این عامل در افسردگی شدید تاثیر چندانی ندارد، اما افسردگی‌های خفیف را درمان می‌کند.

آنان با بیان احساسات مثبت و منفی خود، حس درونی خود را در مورد گذشته بیرون می‌ریزند و آمادگی بیشتری برای پذیرش حال پیدا کرده با دیگران و واقعیات بیرونی آشتی می‌کنند.

این فعالیت جمعی و حضور در میان دوستان خود، عامل دیگری برای کاهش افسردگی به حساب می‌آید.

خاطره‌گویی به سالمند احساس غرور و مفید بودن می‌دهد، اعتماد به نفس او را بالا می‌برد و به او آرامش می‌بخشد که تمام اینها سبب کاهش حس منفی و اضطراب و ناراحتی‌های درونی او می‌شود.

دلخوشی در خانواده

تا می‌توانید سالمند خود را در میان خانواده نگه دارید و او را به پانسیون سالمندان نسپارید زیرا تحقیقات نشان می‌دهد سالمندان این مراکز افسرده‌تر از سالمندان در خانواده هستند. همچنین تحقیقات نشان می‌دهد رضایتمندی از حمایت اجتماعی خانواده، به خاطر تاثیر مستقیمی که روی انسان دارد، از افسرده شدن سالمندان جلوگیری می‌کند.

سالمندان آنلاین

تحقیقات جدید دانشمندان نشان می‌دهد افزایش گرایش سالمندان به اینترنت و فعالیت‌های آنلاین می‌تواند از میزان احتمال ابتلای آنها به افسردگی بکاهد.

محققان مرکز مطالعات فونیکس اعلام کردند: آنلاین بودن برای افراد مسن می‌تواند مفید باشد؛ این در حالی است که در آمریکا تنها ۴۲ درصد از افراد ۶۵ سال به بالا از اینترنت استفاده می‌کنند. این میزان قطعا در ایران بسیار ناچیز است.

یافته دیگر روانپزشکان نیز حاکی است قرار گرفتن در معرض نور سفید و روشن می‌تواند علائم افسردگی را در افراد سالمند کاهش دهد.

روش فوق در بهبود بخشیدن علائم افسردگی در سالمندان تا ۵۴ درصد موثر است. این روش علاوه بر افزایش نشاط، وضعیت خواب را در سالمندان افسرده بهبود می‌بخشد و مقدار تولید ماده سروتونین را که یک انتقال‌دهنده عصبی مفید و شادی‌بخش است، در مغز افزایش می‌دهد.