روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

شیوه مادرشوهرداری

این بحث برای خانم‌های جوان خیلی داغ است.  وقتی پای صحبت خانم‌ها می‌نشینید حرف‌های زیادی هست که مورد مشورت قرار می‌گیرد، اما مردم‌داری، شوهرداری، همسایه‌داری، خانواده‌داری و همین‌طور مادرشوهرداری هم فوت و فنی دارد که باید آن را بیاموزید. اگر شما با همه افراد روابط خوبی برقرار می‌کنید و هنر ارتباط برقرار کردن را دارید، بعید نیست که روابط خوبی نیز با مادر همسرتان داشته باشید زیرا ارتباط یک مهارت اجتماعی است. اما پیش از هر چیز خوب است مادرشوهر را بشناسید.

مادرشوهر یک مادر است
مادر بودن با دلسوز بودن و مهربان بودن توام است. نرگس یک مادرشوهر ۵۲ ساله است. او می‌گوید: ما هم زن هستیم و می‌دانیم عروس چه توقعاتی دارد، اما نمی‌توانیم راحت پا روی دل خود بگذاریم. اگر تازه‌عروس‌ها مادر شدن را تجربه کرده بودند، ما را بهتر درک می‌کردند. آدم دلش برای بچه‌اش که یک عمر بزرگش کرده تنگ می‌شود. از بی‌تجربگی عروس نگران می‌شود که مبادا زندگی‌شان سخت بگذرد. از تازه کاری داماد نگران می‌شود که مبادا در زندگی کم و کسری داشته باشد. اگر می‌بینید مادرشوهری زیاد سراغ عروس و داماد را می‌گیرد از بدجنسی نیست کمی مربوط به کنجکاوی‌های زنانه است و بسیاری به خاطر

دلنگرانی‌های مادرانه.


مادرشوهر دل نازک است

 مادرشوهر همیشه آن شخصیت با صلابت و قدرتمندی نیست که شما در تلویزیون دیده‌اید. خیلی از مادرشوهر‌ها از نسل قبلی و خانواده سنتی آمده‌اند. در خانواده‌های سنتی گاهی زنان بالاترین ظلم را به یکدیگر روا می‌داشتند. بانویی نزد من آمده بود و از عروسش گلایه می‌کرد و می‌گفت:‌ مگر من آدم نبودم. ۱۵ ساله بودم که عروس شدم و در این سن و سال زمستان که می‌شد مادرشوهرم رخت همه خانواده را جمع می‌کرد و می‌داد من لب حوض بشویم. گاهی هوا اینقدر سرد بود که به محض پهن کردن رخت‌ها همه یخ می‌زدند. حالا اگر عروس و پسرم به خانه ما بیایند عروسم مثل مهمان رفتار می‌کند و از جایش تکان نمی‌خورد و سهم خود را در همکاری با خانواده ادا نمی‌کند.
 گاهی مادرشوهر ، مادر رنج‌دیده‌ای است که از فرزند خود جز پرخاش ندیده و حالا که می‌بیند پسرش وقتی به ثمر نشسته همه کارهایی را که از او دریغ می‌کرده در حق همسرش روا می‌دارد ، دلشکسته می‌شود و گاهی خود را با عروس مقایسه می‌کند و می‌خواهد جایگاه خود را در مقابل عروس بازتعریف کند. گاهی نیز همه این کارها به خاطر دلتنگی است و یک رفت و آمد ساده ولو برای نیم ساعت می‌تواند این دلتنگی‌ها را کاهش دهد.
شما اگر کمی دقت کنید همه این تشویش‌ها را در مادر خود نیز می‌یابید. البته واکنش افراد یکسان نیست، اما چیزهای دیگری نیز در این رابطه مهم است.

خوشبختی درون شماست
با عروس خانم‌های زیادی برخورد کرده‌ام که از مادرشوهر چنان گلایه می‌کنند که گویی پرنده خوشبختی آنان را در قفسی حبس کرده و جلوی هر نوری را در زندگی آنان گرفته است. در حالی که مشاوران معتقدند خوشبختی در درون شما یافت می‌شود، نه در دستان شخصی دیگر.
بنابراین اگر خوشبختی و شادی و آرامش خود را وابسته به یک عامل بیرونی نکنید ، چیزی آن را برهم نخواهد زد. ما آدم‌های بیرون از وجود خود را نمی‌توانیم کنترل کنیم. ممکن است مادر شوهر یکی از آنها باشد، ولی ما بدون کسب توجه او نیز می‌توانیم خوشبخت باشیم.
نباید پیشداوری و قضاوت کرد، اما باید مسوولانه و برنامه‌ریزی شده عمل کرد.

برنامه‌ای برای دل خودتان
اگر حس می‌کنید مادرشوهرتان دوست دارد هفته‌ای یک بار با شما ملاقات داشته باشد و شما می‌توانید این خواسته را برآورده کنید با همسرتان مشورت کنید و ابتکار عمل را به دست بگیرید.
مهربان، بانوی ۲۷ ساله‌ای است که از ناخشنودی مادرشوهرش کلافه است و می‌گوید هر کاری می‌کنم مرا دوست ندارد و هر وقت او را دعوت می‌کنم از برخوردهایش ناراحت می‌شوم و حس می‌کنم او مرا بازیچه خود قرار داده است و در دل به ناراحتی‌هایم می‌خندد.

نکته همین جاست. نباید پیشداوری و قضاوت کرد، اما باید مسوولانه و برنامه‌ریزی شده عمل کرد. شما برنامه‌ریزی کنید و طبق برنامه او و برحسب وظیفه با وی رفت و آمد کنید و هیچ توقعی نداشته باشید. مطمئنا او نیز بزودی نرم خواهد شد. شما نیز آسوده‌اید که دارید طبق برنامه خود عمل می‌کنید و بازیچه دست کسی نیستید.
همسرتان را متقاعد کنید که خودتان باید برای زندگی خود تصمیم بگیرید. نه خانواده شما و نه خانواده همسرتان نمی‌توانند در زندگی شما تصمیم‌گیرنده باشند، اما در صورت نیاز، آنان بزرگ‌ترهای باتجربه‌ای هستند که بهترین مشورت‌ها را می‌توانید از آنان بگیرید.
احترام، احترام می‌آورد و عشق جواب عشق دریافت می‌کند اما اگر این اتفاق نیفتاد، شما به آخر دنیا نرسیده‌اید.

اعتراف‌گیری نکنید
فراموش نکنید خانواده شما و خانواده همسرتان از آدم‌های معمولی‌اند که البته جایزالخطا هستند. بابت این اشتباهات و خطاها مچ‌گیری نکنید و نکوشید همسرتان را قاضی کنید. این کار، او را بین شما و خانواده‌اش قرار می‌دهد و کار خوشایندی نیست.
عروس وظیفه‌شناسی باشید، ولی برای جلب توجه خودکشی نکنید. لازم نیست دست به هر کاری بزنید که از شما راضی باشند. گاهی زمان همه چیز را حل می‌کند.یعنی با استفاده از مهارت‌های زندگی و ارتباطی در بستر زمان می‌توانید ارتباط خود و خانواده همسرتان را بهبود بخشید.
در آخر تاکید می‌کنم که دنیا خیلی بزرگ است و قرار نیست همه مردم آن شما را دوست داشته باشند. در واقع مهم است که خودتان حتما خودتان را دوست داشته باشید و شاخص‌های انسانی را در روابط خود و مادر همسرتان در نظر بگیرید و منصفانه هر کاری که برای مادر خود می‌کنید برای او هم بکنید. گاهی اگر لازم است رهنمودهایش را با احترام گوش دهید و نشان بدهید که به کار می‌بندید.


دیدگاه های نقاشی‌های کودکان

نقاشی فعالیتی است شخصی که آن را می‌توان از دیدگاههای متفاوت بررسی کرد «شیلر» معتقد است که انسان‌ها ذاتاً‌ فعالند و بازی یکی از شیوه‌های تخلیه انرژی اضافی است. لذا نقاشی می‌تواند به منزله نوعی بازی برای کودکان مطرح باشد . از دیدگاه نظریه روانکاوی، نقاشی به منزله فعالیتی بالینی ـ فرافکنی است یعنی از طریق نقاشی فرد می‌تواند آنچه را که در ضمیر ناخودآگاه دارد و احتمالا باعث ناراحتی و اضطرابش می‌شود بیان کند.
به نظر «کلوگ» کودکان ضمن نقاشی، هم به لذت حرکتی و هم به لذت بصری دست می‌یابند و این امر باعث فعالیت کودکان می‌شود. بعضی از نقاشی‌ها صرفاً طرح‌هایی تزئینی یا خطوطی هستند که تعریف و توصیف آنها نسبتاً آسان است. اما بیشتر نقاشی‌هایی که کودکان می‌کشند تصویر است . یعنی بازنمایی چیزی هستند. از جمله عواملی که در تفسیر نقاشی کودکان به کار گرفته می‌شود می‌توان از طرز قرار گرفتن نقاشی بر صفحه کاغذ، سایه، ضخامت، خط ، قوای اجزای کشیده شده، مقدار و توزیع جزئیات، پاک شدگی‌ها، تصویر لباس و زمینه نام برد.

خط: خط بدون وابستگی به محتوا نیز دارای بار شدید بیانی و قدرت وجود خاصی است که پویایی و بنیان شکل از آن نقاشی می شود خط می تواند به اشکال مختلف ظاهر شود. ضخیم ، نازک، خط نقطه، خط پیوسته، عمودی، افقی، زاویه‌دار، مارپیچ و … همچنین ممکن است براق یا مات و یا شفاف باشد. بنابراین خط به تنهایی توانایی آن را دارد که حالت های روانی مختلف مانند غم، شادی، بوالهوسی، عصبانیت و اطمینان را به خود نشان می دهد.
راحتی وخوشحالی ، حرکات را وسیع و پرداخته می‌کند نتیجه‌اش خطوطی بازتر و بلندتر است نیروی زندگی با علائم و خطوط بلند که به طرفی می‌روند بیان می‌شود.

ضعف عصب با فشردگی و کوتاه خطوط ،
پرخاشگری با قطعه قطعه کردن، متغیر نمودن و به هم پیچیدن خطوط راست و زاویه‌دار، نشان دهنده احساسات با خطوط نازک و حرکات ملایم در آنها نشان داده می‌شود.
کودکان پیشرفته‌تر خطوطی به اشکال مختلف وبا حفظ تعادل میان قسمت‌های مختلف و
کودکان خجالتی خطوط کوتاه مثل چیزی که منع شده باشد ترسیم می کنند. خطوط راست و زاویه‌دار نشان دهنده کشاننده‌های پرخاشگرند که بیشتر جنبه‌های مردانه دارند وخطوط مقطع و تکه تکه تمایل به انزوا را نشان میدهند.

فضا : به طور کلی کودکانی که رسم نقاشی آنها به تناسب بر روی کاغذ ترسیم شده کودکانی آرام هستند. به نظر «یوشم» کودکانی که فضا را بهتر از دیگران حس می کنند دارای قابلیت درک بهتری هستند. گرایشی که کودک برای خارج شدن از کادر کاغذ دارد نه تنها بیانگر خصوصیات کودکان خردسال یا عقب مانده‌ای است که کنترل عضلانی ندارد بلکه در میان کودکان بزرگسال هم که از کمبود محبت رنج می‌برند دیده می‌شود. این کودکان به طور اغراق آمیزی در جستجوی توجه و کمک هستند تا کمبود اعتماد به خود را که مخصوص انسان‌های نامطمئن است جبران کند.
کودکان خجالتی و کمرو نیز در گوشه کاغذ و یا در قسمتی محدود از فضای کاغذ و یا بر روی کاغذ کوچکی نقاشی می‌کنند. زیرا در مقابل سطح کاغذهای بزرگ خود را گم می‌کنند و این نیز نشانگر عدم اعتماد و اطمینان به خود است کودکانی که در نقاشی‌ها این حالت را نشان می‌دهند احتیاج به تشویق و پشتگرمی زیادی دارند.
بعضی دیگر از پژوهشگران متوجه شده‌اند که کودکان خردسال از بالای کاغذ شروع به نقاشی می‌کنند علت این امر مربوط به شکل بدن آدمک و حرکات دست است و نیز اینکه قسمت بالا نشان دهنده سر و آسمان و نمادی از ارزشهای والاست.
کودکی که زیاد به طرف چپ کاغذ متمایل شود البته کودک دست چپ نباشد نشانگر غم و اندوه و گوشه‌گیر بودن و بی اعتمادی نسبت به خود است. این افراد سریعاً تصمیم می‌گیرند و در جستجوی اقفاع عواطف و ارمنای احساسات سرکوب شده خود می‌باشند. آنهایی که تصاویر را در گوشه راست صفحه می کشند اکثراً افرادی حساس هستند که به دنبال ارضاء و ارتقاء مسائل عقلی و ذهنی خود در تکاپو می باشند. ناحیه راست ناحیه آینده است.
در عقیده مکهاور جادادن تصویر در سمت چپ از خود محوری نقاش حکایت می‌کند و عکس آن در افرادی که تحت تأثیر محیط بوده و شرایط و موقعیت محیط بر آنها حاکم است صدق می‌کند. اگر تصویر کوچک و نزدیک لبه پایین صفحه باشد علامت احساس عدم امنیت و عدم استقلال نقاش است. گاهی دلیل بر افسرده بودن اوست تمایل به ناحیه پایین صفحه غرایز بنیادی صیانت ذات و ناحیه منتخب خسته‌های روانی می‌باشد.
سرانجام کودکانی که نقاشی‌هایشان کاملا در مرکز کاغذ قرار می گیرد به طور کلی برخود و احساساتشان توجه و تمرکز فکری زیادی دارند. ترسیم از چپ به راست نشان دهنده یک حرکت طبیعی پیش رونده است در حالی که ترسیم از راست به چپ به منزله یک حرکت واپس رونده تلقی می شود.
جهت یابی در فضا به منظور چگونگی برداشت و نحوه استفاده از فضا درنقاشی کودکان نیز اهمیت دارد. کودکان خردسال که به طور صحیح نحوه جهت یابی در فضا را نمی دانند ممکن است تصویر انسان را سروته یا وارونه بکشند یا مثلا نقاشی را از پا شروع کنند و به سر برسند. یاتصویر را به صورتی بکشند که به نظر برسد بدون وزن بوده و در فضا معلق است.

معکوس کشیدن
معکوس کشیدن تصویر در کودکان کم سن و سال هم بسیار غیر معمول است اما می‌توان آنرا به ابتکار کودکان در نقاشی ارتباط داد. اما در افراد بزرگتر نباید این عمل را به سادگی پذیرفت که شاگال این عمل را ناشی از مشکلات عدم هماهنگی با محیط می داند.

اندازه تصویر
کشیدن تصاویری با حداقل اندازه و کشیدن تصاویر مشابه ، تصویر انسان در نقاشی کودکانی که عدم امنیت عاطفی و افسردگی احساس می‌کنند و در بالغینی که واپس روی روانی داشته باشند دیده می گردد. کودکانی که احساس عدم امنیت می‌کنند تصویر انسان را کوچک می‌کشند درست بر عکس، نقاشی‌های بزرگ و با شجاعت که مشخص کننده نقاشی اطفالی است که از امنیت خاطر و اعتماد به نفس برخوردارند.
نکته دیگری که در تفسیر نقاشی‌های کودکان باید مورد توجه قرار دهیم اثر الاکلنگی می باشد یعنی کودک آنچیزی را که برایش از اهمیت بیشتری مخصوصا از لحاظ عاطفی و احساسی برخوردار است در نقاشی‌اش بزرگتر از دیگر چیزها می‌کشد مثلا فردی که در خانواده نقش غالب را بازی می کند و فرمانرواست بدون توجه به اندازه واقعی‌اش ازهمه بزرگتر کشیده می‌شود.

کودک چه چیزی می کشد؟

1 ـ شکل آدم : کودک وقتی شکل آدم می‌کشد قبل از هر چیز شکل خود و یا درکی را که از بدن و تمایلاتش دارد بیان می‌کند. در واقع بین بعضی خطوط آدم نقاشی شده با خصوصیات روانی و جسمی کودکی که آنرا کشیده ارتباط های مشخصی وجود دارد.اگر آدمک در مجموع هماهنگ باشد احتمال بسیاری وجود دارد که کودک کاملا سازگار باشد. اگر برعکس آدمک مثلا در اندازه‌ای خیلی کوچک و یا در گوشه‌ای از کاغذ کشیده شده باشد معنای این است که کودک خود را کم ارزش و از دیگران پایین‌تر می‌داند.

ماشوور : نمادهای اصلی اندام‌ها را این گونه عنوان می‌کند :

الف) سر : معرف مرکز شخصیت و قدرت فکری و هوشی و عامل اصلی مهار فشارهای درونی است . کودکان همیشه سرهای بزرگ ترسیم می کنند ولی اگر سر زیاد بزرگ باشد نشانگر آن است که «من» کودک بیش از حد طبیعی است .

ب) چهره : کلیه صاحب نظرانی که تفسیر نقاشی فرافکنی معتقدند در این زمینه توافق نظر دارند که اندازه نقاشی از چهره انسان مهمترین جنبه آن است . زیرا انعکاس مستقیمی از عزت نفس نقاش است (بوک 1948 ، ماشوور 1949 ، هاسر 1958 ، کوپتیز 1968 و 1984 ، دی نئو 1970 چهره‌های بلندتر از متوسط برای گروه سنی مربوط می تواند نشانه جنبه هایی از شخصیت، از قبیل پرخاشگری یا خود بزرگ بینی باشد. نقاشی‌های ریز و بسیار کوتاهتر از متوسط می تواند حاکی از نارسایی ، کهتری، عزت نفس پایین اضطراب یا افسردگی باشد.

ج) صورت : چون بسیار اهمیت دارد اغلب تنها کشیده می‌شود کودکان پرخاشگر اجزای آن را به حداقل اغراق آمیزی بزرگ ترسیم می کنند در حالی که کودکان خجالتی جزئیات را از نظر می‌اندازند و فقط دایره صورت را ترسیم می کنند و به ندرت صورتی را از نیمرخ می‌کشند.

د) دهان و دندان‌ها : ممکن است معنی نیاز به مواد خوراکی را نمایان سازد و هم به معنای پرخاشگری و یا در ارتباط با مسائل جنبی باشد لب‌ها که بسته باشند نشان دهنده تنش و فشار است و چانه نماد قدرت مردانگی است.

هـ) چشم‌ها : دنیای درون نقاشی و اجتماعی بودن او را نشان می‌دهند در کودکان خود بست، چشم‌ها ارزش زیبایی نیز دارند بنابراین دخترها و دوستداران هم جنس خود، چشم‌ها را خیلی بزرگ می‌کشند

و) بینی : در بعضی مواقع ممکن است نشان دهنده مشکلات جنسی باشد.

ز) دست ها و بازوها : غالباً مطرح شده است که کشیدن دست‌ها و بازوان بزرگ بیانگر قدرت و کنترل است به عکس ادعا می شود که حذف دست‌ها و بازوها ، بازتاب احساس فقدان قدرت و بیهودگی و بی‌یاور بودن است. اما حذف دست‌ها و بازوها در نقاشی کودکان کمتر از ۵ سال امری متداول است.

نقاشی هایی از چهره انسان که در آنها دست ها در جیب فرورفته یا پشت سر قرار گرفته بیانگر احساس گناه و اضطراب درباره کنترل محرک‌های «ممنوعه» است.

ح) پاها : کودکان ضعیف و درونگرا اغلب برای آدم ها پا نمی‌گذارند و یا او را در حالت نشسته نقاشی می‌کنند.

ط) بالاتنه : اگر باریک و لاغر کشیده شود مشخص کننده این است که کودک از اندام خود ناراضی است و یا از چاق شدن و بزرگ شدن می ترسد. در مواردی دیگر بالاتنه لاغر ممکن است نشان دهنده ضعف جسمانی واقعی باشد.

ه) سایه زدن : در بعضی قسمتهای بدن همیشه نشانه آن است که مسائل و مشکلاتی در قسمتهای سایه زده وجود دارد.

نقاشی از گروه : اگر از کودک خواسته شود گروهی از دوستانش را نقاشی کند آنها را در حالت بازی نقاشی می کند و خواهی نخواهی موقعیتی را که در گروه دارد بیان می‌کند ناسازگارها اغلب در محدوده خارجی گروه و یا به صورت تنها کشیده می‌شوند.

نقاشی از خواب و رویا : کودکان معمولا خواب ورویای خود را به صورت نقاشی می‌کشند و سپس آن را توضیح می‌دهند و این را کودک به راحتی انجام میدهد زیرا مسئله مربوط به خواب و رویاست و کودک خود را مسئول نمی داند. نقاشی خواب و رویا ممکن است ترس‌ها و تمایلات کودکان را ظاهر سازد مثلا تمایل به قدرت که سرچشمه آن در احساس خود کوچک بینی کودک نسبت به بزرگترهاست که با خواب و رویا به راحتی بیان می‌شود.

4 ـ خانه : در نقاشی کودکان خانه بیش از هر چیز دیگری کشیده می‌شود معمولا کودک خانه‌ای معمولی و پیش پا افتاده راکه ممکن است دارای باغچه و گل و درهای بزرگ و پنجره و پرده‌های رنگین و دودکش بخاری باشد و سرانجام هنگامی که در داخل این خانه زندگی سعادتمندی وجود دارد همراه حالتی دلباز عرضه شود. ولی برعکس ممکن است خانه‌ای بدون در ورودی که از بقیه خانه‌ها نیز جدامانده و با دیوارهای بلند به صورت تنها و منزوی عرضه شود این امر در سنین5تا 8سالگی نشانگر خجالتی بودن کودک و وابستگی شدید او به مادر بعد از8سالگی نشانگر احساس خود کوچک بینی و تنهایی کودک و در نوجوانی نشانگر شرم و حیای زیادی از حد و داشتن احساسات رقیق است.

5 ـ درخت : برای تجزیه و تحلیل نقاشی درخت باید سه قسمت آن را مشخص کرد که عبارتند از : ریشه، تنه، شاخه‌ها و برگها

ریشه – که در زمین فرو رفته و درخت از آن غذا دریافت می‌کند نماد ناخودآگاه و فشارهای غریزی است .تنه پرثبات ترین و مشابه‌ترین عامل به خود کودک است ، بنابراین بیانگر مشخصات دائمی و عمیق شخصیت اوست .

شاخه‌ها و برگها- بیانگر طریق ارتباطی او با دنیای خارج است. به نظر کوش و استوار اگر برای ترسیم ریشه درخت کودک کار زیادی انجام داده است به ریشه نسبت به بقیه قسمتهای درخت اهمیت بیشتری داده باشد نشانگر طبیعت بدوی و عاشقانه و در عین حال محافظه کار و بی‌حرکت کودک است تنه درخت ممکن است کوتاه و یا بلند کشیده شود بچه‌ها در سنین قبل از مدرسه،‌تنه درخت را بلند ترسیم می‌کنند، ولی بعد از این سن، بلند بودن درخت اغلب نشانگر عقب افتادگی فکری و یا بیماری عصبی و یا آرزوی بازگشت به دنیای کوچکی وقبل از مدرسه است. تنه درخت اگر کوتاه کشیده شود نشانگر جاه طلبی و بلند پرواز بودن کودک است. تنه درخت ممکن است مستقیم، صاف، و یا کج کشیده شود و در حالت دوم نشانگر عدم ثبات کودک است . درختی که دارای برگهای زیادی و درهم باشد بیانگر شخصیت بلغمی مزاج و در خودفرورفتگی کودکی است که آمادگی تغییر و تحول ندارد و درختی که شاخه‌های آن مختلف و هر کدام به سویی کشیده شده اند نشانگر حساسیت شدید کودکی است که مسائل را به سادگی می‌فهمد و قادر به ارتباط با دیگران است و در عین حال به راحتی می‌تواند خود را با محیط سازگار سازد.

6- خورشید و ماه : تصویر خورشید بیانگر امنیت، خوشحالی، گرما، قدرت و به نظر بعضی پژوهشگران نماد پدر مطلوب است . وقتی رابطه پدر و کودک خوب است همیشه خورشید در نقاشی های کودک به طور کامل در حال درخشیدن نمایش داده می شود و هنگامی که این ارتباط مطلوب نیست ، خورشید در پشت کوه ناپدید است و یا به صورت قوسی در افق دیده می‌شود. اگر کودک از پدرش بترسد، خورشید به رنگ قرمز تند و سیاه که مغلوب کننده است کشیده می‌شود. بنا به نظر «اوبن» ماه اغلب نشانگر نیستی است زیرا او زمانی که خورشید یعنی نماد زندگی ناپدید می شود ظهور می کند. به همین دلیل بسیاری از کودکان آن را در نقاشی هایی که ازقبر و قبرستان می‌کشند به کار می گیرند.

7- حیوانات : اگر کودک به دلیلی جز اینکه در محیط زندگی حیوانی دیده باشد یا اصولا حیوانات را دوست داشته باشد حیواناتی را نقاشی کند (معمولا حیوانات وحشی و نه اهلی) ممکن است به دلیل احساس گناه و تقصیری باشد که کودک در موقعیت های خاص حس کرده و چون جرأت آن را ندارد که گناه خود را ترسیم کند ترجیح می دهد احساسات و عادات و تمایلات خود را در قالب تصویر حیوانی نشان بدهد. درست مانند زمان بازی با عروسکهایش که برایش بسیار جذاب است زیرا او می تواند آزادانه هر چه دلش می‌خواهد از زبان عروسکهایش بیان کند بی آنکه خود احساس تقصیر و گناهی کرده باشد.

8-اتوموبیل : درجوامع امورزی ماشین نماد و قدرت است و به همین دلیل در نقاشی های کودکان (مخصوصا پسرها) زیاد دیده می شود . به نظر الونی که آزمایش «ترسیم ماشین» را ابداع کرده است نوجوانان در سن بلوغ از کشیدن تصویر انسان خودداری می کنند در حقیقت خودداری از کشیدن تصاویر انسانی و ترجیح دادن ماشین، خود به خود نشان دهنده وابسته بودن شخصی به دنیای خارج و ترجیح دادن دنیای سرد ماشینی در دنیای انسانهاست .

نماد رنگ ها در نقاشی

انتخاب رنگ از نظر روانشناسی مفهومی بی چون و چرا دارد. ولی برای تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری از آن حتما باید عامل سن کودک را در نظر داشت. در حالتی کلی ۲ گروه رنگ وجود دارد رنگهای گرم و رنگهای سرد ، رنگهای گرم (قرمز،‌زرد، نارنجی) تحریک کننده سبب فعالیت وجنب و جوش، الهام دهنده روشنی و شادی زندگی و مولد حرکتند.

رنگهای سرد (سبز و آبی و بنفش) موجب فعالیت انفعالی حالت سکون، بی‌حرکتی و تلفیق کننده غم واندوه هستند . به نظر کاندیکسی اگر رنگ سرد در یک شکل هندسی قرار گرفته باشد وقتی به طور مستقیم به آن نگاه شود موجب هیجان، ناراحتی، کوفتگی و برانگیزاننده حالتی غضبانک می شود اگر تونالیته این رنگ تشدید شود ممکن است برای چشم و مغز غیر قابل تحمل گردد.

رنگ آبی ، انسان را به سوی دقیق شدن و بی نهایت سوق میدهد و اگر هر قدر بیشتر روشن باشد انعکاسی موجی خود را بیشتر از دست می دهد تا آنجا که به آرامش خاموش رنگ سفید می رسد.

رنگ سبز مطلق آرام ترین (آرام بخش ترین) رنگهاست. این رنگ هیچ انعکاسی موجی حاوی شادی و رنج یا ترس ندارد و به هیچ طرفی در حرکت نیست .بلکه آرام و ساکن و راضی از خود است.

رنگ قرمز رنگ گرم و منبسط است برخلاف رنگ زرد که سبک و سطحی است. قرمز رنگی زنده و در عین حال پر نیرو و مصمم به نظر می رسد.

رنگ نارنجی، حرکت رنگ زرد و قدرت رنگ قرمز را دارد و رنگی زنده و چابک است

بنفش برعکس قرمزی است سرد شده یعنی هوسی مهار شده یا انتهای یک رویا . در این رنگ یک احساس درونی غم و تنهایی نهفته است

رنگ سفید – که مجموع رنگهاست احساس سکوت می دهد. زیرا همه چیز در آن محو می شود این رنگ در خود حاوی بی نهایت امکانات و رنگی معرف سکوت است نه مرگ در واقع سفید نماد جوانی و عدمی است قبل از هست شدن.

رنگ سیاه برعکس نشانگر عدم و نیستی و مانند سکوتی ابدی بدون آینده و امیدی است بدین معنی که پایان کامل راه یا آن توقفی را می‌نمایاند که در پایان کامل منطق پدید می‌آید تعادل بین سیاه و سفید در اصل رنگ خاکستری است که نه صدا و نه حرکتی دارد و دارای سکوتی تسلی ناپذیر است که با سکون سبز از رنگهای زنده به وجود می‌آید تفاوت دارد.

یک برگ کاغذ

پیکاسو در لحظه‌ای از زندگیش برای آن که خود را از فرهنگ حاکم بر جامعه آزاد کند و شکل، بیان تازه‌ای را پیدا کند که با محتوای جدید فرهنگی تناسب نداشته باشد و ناتورالیسم قرن ۱۹ با مدل‌های تغییرناپذیر خود قادر به مقابله با آن نباشد، تصمیم می‌گیرد مدتی « کمتر از خوب» نقاشی کند. بدین ترتیب او با جابه‌جا کردن رئالیسم بصری با رئالیسم روشنفکرانه، راه کوبیسم را پیش گرفت. شیوه‌ای که تا آن زمان، کاری روی آن صورت نگرفته بود، به خاطر همین موضوع نیز هرکس برداشتی از آن داشت.

هنرمند کوبیست نیز درست مانند کودکی که توانایی نقاشی کردن دارد در تصویر‌نگاری خود، از مجموعه شناخت‌هایش استفاده می‌کند و درست مانند نقاشی‌های کودکان، حروف و کلمات او می‌توانند به تصاویر متصل شوند و حتی با آن یکی شوند. کودک نیز باید زمانی تصمیم بگیرد که “کمتر از خوب” نقاشی کند و راه خود را پیش گیرد. این فرصت را اطرافیان باید در اختیار او قرار دهند.