روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

همیشه اختلال شخصیت دلیل پرخاشگری نیست

ناکامی یکی از دلایل پرخاشگری است. از سوی دیگر پرخاشگری را افراد به عنوان یکی از راههای حل مشکلات خود می‌آموزند چرا که به تجربه دریافتند که اگر پرخاش کنند سریعتر به هدف خود می‌رسند بنابراین ابتلا به اختلالات شخصیتی همیشه دلیل پرخاشگری نیست.دکتر مریم بختیاری روان شناس بالینی در گفت وگو با ایسنا با اشاره به این که کودکان پرخاشگری را از بزرگسالان می‌آموزند مگرآن که به بیماریهای زمینه‌ای مبتلا باشند. افزود: کودکان پرخاشگر احتیاج به مداخلات روانشناسی دارند و لازم است شیوه برقراری ارتباط موثر و رفتار جرات مندانه به آنان آموزش داده شود تا به جای رفتار پرخاشگرانه از این روش‌ها استفاده کنند


چگونه برافسردگی غلبه کرده و نگرشی مثبت پیدا کنید

-از علت افسردگی خود آگاه بوده وسعی کنید نسبت به آینده خوش بین باشید. افکار منفی خود را شناخته و آنها را با افکار مثبت تعویض کنید . بر تجارب مثبت تمرکز کنید.
-فهرستی از تکالیف مثبت هفتگی تهیه کنید.
-از نظر اجتماعی فعال باشید.
-جدولی از فعالیت‌های روزمره هفتگی تهیه کنید وافزودن فعالیت‌های اجتماعی را فراموش نکید.
-تفریحاتی برای خود پیدا کنید.
-بطور روزانه ورزش کنید.
-هرگاه احساس تنش می کنید، از روشهای خود آرام‌بخشی استفاده کنید. به عنوان مثال، برای چنیدین دقیقه و تا زمان ایجاد آرامش در کل بدنتان بطور آرام و آهسته نفس بکشید.
-اهداف واقع گرایانه‌ای انتخاب کنید.
-برای فعال نگهداشتن خود، کاری داوطلبانه انجام دهید.
-بپذیرید که هرکسی توانایی‌های متفاوت خود را دارد وشما بر ویژگی‌ها واعمال مثبت خودتان تمرکز کنید.
-به هنگام بیان خشم، جرأتمند باشید.
-سعی کنید نقاط قوت خود را شناخته و توسعه دهید.
-اگرعلایم افسردگی تداوم یافت از کمک‌های حرفه‌ای وتخصصی استفا ده کنید.
چگونه می‌توانم به یک فرد افسرده کمک کنم ؟
به فرد افسرده نگوئید که می دانید او چه احساسی دارد. زیر ممکن است که این امر او را نسبت به شما خشمگین کند.
-حمایت کننده وشکیبا باشید
-اجازه دهید که شخص افسرده ا زعلاقه ونگرانی شما نسبت به خودش آگاه شده ودریابد که شما در مواقع لازم جهت کمک به او در دسترس هستید.
-شخص افسرده را تشویق کنید که بدنبال کمک حرفه‌ای باشد. البته اگر علایم افسردگی پایدار بوده و در عملکردهای روزمره ایجاد اشکال کرده باشد

چرا احساس نا امیدی می کنم

رویاها برای روان مانند اکسیژن برای ریه ها هستند. اگر به سمت آنها حرکت کنیم هورمون های شادی آزاد خواهند شد، و با نادیده گرفتن آنها احساسات بد را تقویت کرده ایم.
نا امیدی و افسردگی شاید چیزی جز دلسرد شدن ذهن شما نسبت به امکان شکل گرفتن رویا هایتان نباشد. شاید فکر کنید در حال حاضر رویایی ندارید و به خاطر بی توجهی به رویاهایتان دلسرد و افسرده هم نیستید ولی اگر به گذشته خود نگاه کنید خواهید دید که در زندگی خود نسبت به کارهای مختلفی شور و شوق داشته اید ولی چون برای بدست آوردن آن برنامه ریزی و تلاشی نکرده بودید خود به خود آنها را نادیده گرفته اید.

بعضی ها برای رویاهای خود می جنگند و امید و خوش بینی را در ذهن خود زنده نگه می دارند. تا بتوانند سعادتی را که در نظر دارند در آینده بدست آورند. در حالیکه دیگر افراد رویا های خود را در ضمیر نا خودآگاه خود دفن می کنند و تا آخر عمر نا امید و افسرده باقی می مانند.


نادیده گرفتن رویاها
بعضی افراد به خود دروغ می گویند و اینگونه به خود تلقین می کنند که آنچه اکنون دارند همان چیزی است که می خواسته اند. مانند فردی که می خواهد مدیر یک سازمان بزرگ باشد و برای خود کار کند اما در عمل فقط به یک سرپرستی ساده و کار کردن با دستمزدی ناچیز رضایت می دهد در حقیقت به نا خودآگاه خود می گوید که مدیر شدن راهی طولانی و خسته کننده است و استرس زیادی را برای بالا رفتن از پله های ترقی باید تحمل کنم پس بهتر است از خیر آن بگذرم.

حتی بعضی از افراد کم کم به دروغی که به ناخود آگاه خود می گویند اعتقاد پیدا می کنند و دچار تضادی می شوند که منجر به افسردگی شدید می شود.
تا زمانیکه رویاهای خود را زنده نکنید افسرده باقی خواهید ماند.
البته نباید قناعت را با سرکوب رویا ها اشتباه بگیرید. قناعت ابزاری قدرتمند است و افرادی که این ابزار شگفت انگیز را دارند، راحت تر می توانند به اهداف والای خود دست پیدا کنند.

خوب راه حل این مسئله چیست؟

بله یک راه حل بسیار کارا وجود دارد که به مقداری دلگرمی و امیدواری نیاز دارد. گرد و خاکی که روی رویاهایتان گرفته است پاک کنید اکنون وقت خانه تکانی است رویاهای خود را از تار عنکبوتی که گرفته است پاک کنید رویایی را که همیشه در آرزوی داشتنش بودید زنده کنید. برای رسیدن به آن فعالیت کنید و قبول کنید که تا کنون به خود دروغ می گفتید که نمی توانید رویای خود را به حقیقت تبدیل نمایید.

و فقط در این صورت است که می توانید دوباره نفس بکشید و ضمیر ناخود آگاه شماست که می فهمد این زندگی ارزش زحمت کشیدن را دارد و دیگر نیازی به افسردگی و نا امیدی نیست.

حرفی را که بیشتر مردم می زنند قبول نکنید. شما برای درمان افسردگی خود به هیچ درمانی نیاز ندارید به غیر از اینکه به زندگی خود معنا ببخشید و هیچ چیز بیش از جنگیدن برای هدف نمی تواند به زندگی معنا و مفهوم ببخشد آنهام هدفی که بزرگترین و والاترین هدف شماست!
نوشته: ام. فاروک رادوان

زنان . عاشقِ چه کسی می شوند؟

 مرد ها بخوانند:


ارتباط کلامی: 
زنها میل دارند مرتب از این طرف و آن طرف حرف بزنند ، زیرا آنان به ارتباط کلامی که رنگ عاطفی داشته باشد علاقه مندند. زنان که بار عاطفه ها را به دوش می کشند، نیاز دارند که حالتهای روحی و روانی خود را بیان کنند. به این نوع کارها ، بر چسب پر حرفی نزنید. . 

بدبینی : 
مرد بد بین و شکاک نه تنها به خود ظلم می کند، بلکه به همسرش هم جفا روا می دارد. باید پذیرفت که زنان برای حفظ آبرو و یا ترس از شوهر نیست که وفا دارند . آنان به خاطر احترامی که برای جسم و روح خود قائل اند جز به همسر خویش به کس دیگری نمی اندیشند. 

تسلط : 
تسلط و احساس مالکیت با حکومت بر قلبها فرق دارد . نگاه خود را تغییر دهید تا دریچه ای به روح و روان همسر برایتان باز شود . عاشقی هنر پیچیده ای است. همه به مطالعه و تفکر در این باره نیاز دارند..

ادا و اصول :
اغلب مردان اعتقادات عجیب و غریبی دارند. آنان می گویند: « اگر از همسر تعریف شود ، خودش را خواهد گرفت!!   » یا می گویند:« همسرم می داند که او را دوست دارم. بچه که نیست تا بخواهم هر روز آن را یاد آور شوم.» اما حضرت رسول اکرم (ص) می فرمایند: « اگر مردی به همسرش بگوید دوستت دارم ، تا ابد در خاطر او باقی می ماند.»

تعریف : 
وقتی همسرت جلوی آینه می ایستد، حتما از اندام ، موها و زیبایی صورتش تعریف کن . این کارها به او اعتماد به نفس می دهد. همین حرفهای به ظاهر پیش پا افتاده ، نکته سنجی محسوب می شود. 

رو کم کنی : 
آقای محترم! وقتی همسرت خودش را لوس می کند و مثل بچه ها نوک زبانی حرف می زند ، او را در آغوش بگیر و به او بگو « کوچولوی من تو چقدر خوبی!» و اگر تو هم همانند همسرت حرف بزنی ، معرکه می شود.

دیر آمدن : 
آقای داماد عزیز! یک تلفن ناقابل برای اطلاع دادن درباره دیر آمدنت کافی است که همسرت احساس احترام و ارزش کند. چرا باید بهانه بیاوری که « وقت نشد؟»

خرید گل :
خریدن گل کار خیلی خوبیه ، ولی خریدن گل وقتی که همسرت اصلا انتظارش را ندارد ، صد برابر شگفت آور تر است. یک کاری بکن! 


ترس از تغییر :

مقرراتی نباشید. کمال طلب نباشید . از تغییر نترسید . مو را از ماست نکشید . عادتهای روزمره را کنار بگذارید تا به زندگیتان شور و نشاط ببخشید . همیشه یک جور بودن خسته کننده است.


خانه تکانی :

وقتی همسرت از یک خانه تکانی خسته کننده فارغ شده و به نزد تو می آید ، یک چای دبش برایش بریز.


گریه همسر : 

وقتی همسرت به گریه می افتد، به او نگو « باز مثل بچه ها خودت را لوس کردی؟» در این گونه مواقع، بغل کردن و نوازش کردن او بهتر است. در این صورت او احساس می کند کسی هست که پشتیبان او باشد.

فوبی یعنی نوعی هراس بی‌جا.


آیا هرگز شنیده یا دیده‌اید که شخصی از بعضی جاها بی‌خودی بترسد؟ آری افرادی هستند که از جمعیت و یا از برخورد با دیگران وحشت دارند. چنین حالتی را واکنش فوبیک یا «واکنش هراس بی‌جا» می‌نامند؛ شخص مبتلا به چنین ترسی را در اصطلاح، فوبیا می‌گویند. آیا به راستی چنین افرادی بیمارند؟ پاسخ این است که «نه»؛ آنان مبتلا به یک ناراحتی عاطفی هستند. چرا که به هر حال چیزی وجود دارد که آنان را پریشان حال می‌سازد؛ یا در گذشته با مسایلی برخورد کرده‌اند که این پریشانی را در نهادشان باقی گذارده است. اینان مدام می‌کوشند تا چاره‌ای برای «درد عاطفی» خود بیابند؛ درست همانگونه که انسان برای «درد بدنی» خویش به دنبال درمان می‌گردد. 

علائم مشخصه فوبی 
همه ما در برابر آشفتگیهای عاطفی واکنش داریم؛ یعنی گریه سر می‌دهیم، رنگ چهره می‌بازیم، و گاهی عرق می‌کنیم. ولی برخی از افراد هستند که فشارهای روحی را شدیدتر از دیگران احساس می‌کنند، و یا آنکه تاب مقاومتشان کمتر از دیگران است. رفتار اینان در برابر دردهای عاطفی به گونه‌ای غیرطبیعی و غیرعادی بروز می‌کند. چنین واکنشهایی را گاهی «واکنش‌عصبی» نیز می‌خوانند. گونه‌ای از این واکنشها عامل تولید و گسترش فوبی یا یک ترس بی‌جا و غیرعادی از چیزی خاص است؛ مانند ترس از «شلوغی» یا «جاهای خلوت». 
از نکات جالب درباره این افراد یکی آن است که بیم‌شان از چیزهایی است که خود قادرند از آنها اجتناب کنند. مثلا کسی آنها را مجبور نمی‌کند که به جاهای پرجمعیت، یا برعکس، به نقاط خلوت بروند، و اگر هم نروند حالشان خوب است و هرگز مایه «نگرانی» نخواهند داشت. 

منشا اضطراب فوبی 
اینکه چرا باید شخصی مثلا از جاهای وسیع و یا شلوغ ، احساس بیم داشته باشد، حقیقت این است که چنین بیمی حتما منشا در جایی دارد. چه بسا که وی در دوران خردسالی از چیزی احساس بیم می‌کرده است؛ یا چه‌بسا که عامل این بیم پدر خودش بوده باشد که در کودکی هم او را دوست می‌داشت و هم به جهتی از وی می‌ترسید. این تضاد سبب گردید که بعدها وی چیز دیگری را به عنوان عامل ترس ، ‌جایگزین پدر خود سازد و مثلا جاهای شلوغ را نماد پدر قرار دهد، و چون خود را قادر می‌بیند از آن بپرهیزد، پیش خود چنین می‌پندارد که از حقیقت دیگری که ترس از پدر باشد نیز گریخته است.