روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

اختلالات خواب: نارکولپسی

چند روز پیش برای کاری به اداره ای مراجعه کردم. کارمندی که مسئول رسیدگی به کار من بود هنگامی که فهمید من پزشک هستم گل از گلش شکفت و پرسید با آنکه خوابش خوب است اما همیشه در طول روز احساس کسالت و خواب آلودگی دارد. به طوری که گاهی اوقات در محل کارش طاقت نمی آورد و به خواب می رود. نخستین تشخیصی که به ذهنم رسید اختلال نارکولپسی بود. اگر شما هم می خواهید با این اختلال شایع آشنا شوید مطلب زیر را بخوانید. 
میل غیرطبیعی و شدید به خوابیدن در طول روز را نارکولپسی گویند. این واژه یونانی است و از کلمه نارکو به معنی گیجی گرفته شده است. این نوع اختلال نوعی مشکل عصبی است که شامل مکانیزم خوابیدن بیدار شدن در مغز و غیرطبیعی بودن خواب REM (یا همان مرحله حرکت سریع چشم) است. 
● علایم و نشانه ها 
خواب آلودگی شدید روزانه، از دست دادن ناگهانی هماهنگی ماهیچه، احساس فلج شدن حین خوابیدن یا بیدار شدن و رویایی شدن یا همان بروز توهمات، از علایم و نشانه های بارز نارکولپسی است. افرادی که دچار نارکولپسی هستند ممکن است در هر زمان احساس خواب آلودگی داشته باشند. این افراد بدون اینکه از مرحله اول خواب بگذارند بلافاصله وارد خواب REM می شوند. 
محققان بر این باورند که ژنتیک، فعل و انفعالات ناقلان مغزی (فرستنده های عصبی) و بعضی از عوامل دیگر مانند ویروس ها می توانند نارکولپسی شوند. در آمریکا حدود ۲۰۰ هزار نفر به نارکولپسی مبتلا هستند اما از این تعداد فقط حدود ۵۰ هزار نفر در مراکز پزشکی مورد معاینه و تشخیص قرار می گیرند. نارکولپسی اغلب با افسردگی، بی خوابی یا سایر شرایطی که به خواب آلودگی در طول روز منجر می شوند، اشتباه گرفته می شود. آقایان تا حدودی نسبت به بانوان بیشتر تحت تاثیر این نوع اختلال قرار می گیرند. نخستین علایم اغلب در نوجوانی یا پیش از ۲۰ سالگی ظاهر می شود. 
نخستین علایم نارکولپسی، نیاز شدید و غیرقابل کنترل به خوابیدن در طول روز است. اغلب پس از ناهار و در زمانی که بدون تحرک هستید یا در یک شرایط کسل کننده قرار دارید، خواب به شما حمله می کند اما در طول تحرک و فعالیت هم ممکن است خواب به سراغ شما بیاید. برای مثال، در حال رانندگی، در حال گفتگو و صحبت کردن با کسی نیاز شدید و ناگهانی به خواب پیدا می کنید، خواب آلودگی بیش از حد، موجب کاهش میل جنسی و یا ناتوانی جنسی می شود. کاتاپلکسی (از دست دادن ناگهانی هماهنگی ماهیچه) دومین علامتی است که به فراوانی دیده می شود. از دست دادن انقباض ماهیچه ها می تواند موجب ایجاد برخی تغییرات فیزیکی شود، از جمله درهم و برهم یا جویده جویده صحبت کردن و بی حال شدن کل جسم که چند ثانیه یا چند دقیقه طول می کشد. اغلب عواطف شدید از جمله خندیدن، عصبانیت، آشفتگی، تهییج شدن، تعجب کردن و یا لذت بردن، عواملی هستند که موجب حمله کاتاپلکسی می شوند. بعضی از افرادی که دچار نارکولپسی هستند، فلج خواب را هم تجربه کرده اند. فلج خواب، ناتوانی برای حرکت کردن، صحبت کردن حین خواب یا بیداری است که به طور موقتی و زودگذر اتفاق می افتد، افراد اغلب در طول فلج خواب حس می کنند که بیدار یا نیمه بیدار هستند. فلج خواب ممکن است چند ثانیه تا چند دقیقه طول بکشد. اگر شما به سرعت وارد مرحله خواب REM شوید ممکن است که نیمه بیدار باشید، وقتی که شما در رویا هستید ممکن است که نیمه بیدار باشید و رویا را با واقعیت ادغام کنید و به خصوص توهمات ممکن است واضح و ترسناک باشند. علایم و نشانه های دیگر شامل مشکل حافظه، خواب آشفته در شب و گاهی اوقات رفتار خود به خودی (ناآگاهانه) است. زمانی که شما کارهای روزمره را انجام می دهید، بدون آگاهی و یا فکر کردن رفتار اتوماتیک از شما سر می زند و یا شما ممکن است آن رفتار را به یاد نیاورید. 
● تشخیص 
پزشک ممکن است یک تشخیص اولیه از نارکولپسی را براساس خواب آ لودگی روزانه شما مطرح کند و برای مطالعات و سنجش بیشتر شما را نزد متخصص خواب بفرستند. برای معاینه و تشخیص نارکولپسی و تعیین میزان شدت آن آزمایش پلی سو منوگرافی صورت می گیرد. در این آزمایش، امواج مغز، حرکت بدن، عملکرد ماهیچه و دستگاه عصبی را در حالی که شما در خواب هستید، مورد سنجش قرار می دهند. همچنین یک آزمایش تاخیر خواب، تعیین می کند که خواب رفتن در طول روز چه مدت طول می کشد. ممکن است از شما خواسته شود که هر دو ساعت چهار تا پنج خواب کوتاه داشته باشید. به این صورت متخصص خواب، الگوی خواب شما را مشاهده می کند. برای درمان نیز اغلب از ترکیب داروها و تطبیق سبک زندگی برای کنترل نارکولپسی استفاده می شود. هدف آن است که آمادگی شما در فعالیت های روزانه از جمله در محل کار، مدرسه و حین رانندگی افزایش یابد. درمان دارویی نارکولپسی با استفاده از داروهای محرک، مواد افینیل و داروهای ضد افسردگی قابل اصلاح است. 
تغییر و اصلاح سبک زندگی در کنترل علایم نارکولپسی مهم است. این روش ها عبارت اند از: 
▪ خوابیدن و بیدار شدن در یک ساعت مشخص 
▪ وقت زیادی را برای خوابیدن در شب کنار بگذارید. 
▪ تنظیم برنامه برای ۱۰ تا ۱۵ دقیقه چرت زدن در روز 
▪ هر وقت احساس خواب آلودگی دارید، فعالیت خود را متوقف کنید و یک چرت بزنید. 
▪ نوشیدن به میزان مناسب چای و قهوه به شما کمک می کند که در طول روز بیدار بمانید. 
▪ خوردن غذای سبک در طول روز و اجتناب از مصرف غذای سنگین درست پیش از فعالیت های مهم 
▪ با همکاری پزشک خود برنامه دارویی را طوری تنظیم کنید که بتوانید حین رانندگی، بیشترین سطح هوشیاری را داشته باشید. 
▪ درباره شرایط خود به کارمندان و همکاران خود بگویید تا با کمک هم روشی برای تطبیق نیاز خود پیدا کنید. این موارد شامل چرت زدن در طول روز و تعطیل کردن کارهای کسل کننده است.
روزنامه سلامت

اختلال شخصیت چیست؟


شخصیت یعنی « مجموعه‌ای از رفتار وشیوه‌های تفکر شخص در زندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن ، ثبات (پایداری) و قابلیت پیش بینی» مشخص می‌شود. از این تعریف چندین نکته قابل استنباط است.
بی همتایی و تفاوت : شخصیت یک فرد بی‌همتاست و در عین بعضی مشابهت‌ها ، هیچ دو شخصیت یکسان و همسان وجود ندارد.
ثبات داشتن (پایداری) : اگر چه افراد در شرایط و محیطهای گوناگون در ظاهر رفتار متضاد و مختلفی دارند، ولی در طول زمان (مثلا چندین دهه) رفتار و واکنش و همچنین شیوه تفکر آنها دارای یک در ثبات نسبی دائمی است.
قابلیت پیش بینی : با توجه کردن و مطالعه رفتار و نوع تفکر اشخاص می‌توان سبک رفتاری و تفکری افراد را با احتمال زیاد پیش بینی کرد. قابلیت پیش بینی رفتار با «ثبات 
در رفتار» رابطه متقابل دارد.

اختلال شخصیت چیست؟ 
آیا تابحال کسی را دیده‌اید که در برابر یک انتقاد ساده ، واکنش خشمگینانه شدیدی داشته باشد؟ 

آیا از خود پرسیده‌اید که چرا بعضی افراد انواع مختلف «خال کوبی» را روی پوست خود دارند؟ 

چرا بعضی افراد برای خود بعضی افراد برای خود ، خانواده و ... برنامه ریزی سختگیرانه دارند بصورتی که شرایط بحرانی هم حاضر به تغییر آن نیستند؟

شخصیت می‌تواند سازگار و یا ناسازگار باشد. «ناسازگاری» زمانی مطرح می‌شود که افراد قادر نباشند تفکر و رفتار خود را با محیط و تغییرات آن تطبیق دهند. سازگاری یا عدم سازگاری ارتباط نزدیکی با «انعطاف پذیری» دارد. یک شخصیت سالم با وجود ثبات و پایداری به میزانی از انعطاف‌پذیری بهره می‌برد. اما افراد ناسازگار در برخورد با موقعیت‌هایی که واکنش به آنها مستلزم تغییرات و تصمیمات جدید است، تفکر و رفتار انعطاف ناپذیری از خود بروز می‌دهند. بنابراین ، اختلال شخصیت یعنی «رفتارهای ناسازگار و انعطاف ناپذیر در برخورد با محیط و موقعیت ها»

میزان شیوع اختلال شخصیت

شیوع در جمعیت کلی 
میزان شیوع اختلال شخصیت در کل جمعیت حدود 4 تا 6 درصد برآورد شده است. اگر چه در بین انواع مختلف شخصیتی تفاوتهای معنی‌دار وجود دارد برای مثال برآوردها برای اختلال پارانوئید حدود (0.5 تا 2.5 درصد) است در حالی که برای اختلال اجتنابی بین (1 تا 10 درصد) اعلام شده است.

شیوع در بین دو جنس 
در میزان شیوع اختلال شخصیت بین دو جنس تفاوت های معنی‌دار دیده می شود برای نمونه در حالی که طبق برآوردهاا ختلال ضداجتماعی واختلال وسواسی- جبری در مردان بیشتر از زنان است اختلال مرزی نمایشی و وابسته در زنان بیشتر از مردان (گاهی 2 برابر مردان) است.

درمان اختلال شخصیت 
روان درمانی 
روشی است که روانشناسان بالینی یا مشاور با استفاده از اقدامات «نیرو دارویی» اقدام به درمان اختلال می نماید و شامل انواع مختلفی است از قبیل «روانکاروی ، شناخت درمانی ، رفتار درمانی ، گروه درمانی ، آموزش مهارت های اجتماعی و... هدف از روان دمانی ، آموزش رفتارهای جدید همراه با ایجاد خودآگاهی و بینش در مراجع (دروان جو) نسبت به رفتار خود و اثر آن بر فرد و جامعه است. در درمان اختلال شخصیت اولویت با روان درمانی است.

درمان دارویی 
در کنار روان درمانی مواقعی وجود دارد که لازم است از دارو نیز استفاده شود تا فرآیند درمان تسهیل شود. دارو درمانی زیر نظر روانپزشک اعمال می شود و میزان و تعداد مصرف را او تعیین می کند. داروهای مورد استفاده برای درمان این اختلال بطور غیر مستقیم اثر خود در اعمال می کنند. برخی از گروهها دارویی مورد استفاده عبارتند از: ضد اضطرابها ، ضد افسردگیها ، ضد جنونها.

دانشنامه رشد

یک بیمار پارانویید چه مشخصاتی داره؟

مشخصه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت بدگمان یا پارانوئید، شکاک بودن و بی‌اعتمادی دائم به همه افراد است. 

همه چیز خیلی خوب شروع شد. ما در نهایت عشق و علاقه با هم ازدواج کردیم؛ ولی در همان روزهای نامزدی و اوایل ازدواج حس می‌کردم شوهرم نسبت به بعضی مسائل حساسیت ‌زیادی نشان می‌دهد؛ البته من فکر می‌کردم از شدت علاقه به من، کمی حسودی می‌کند، اما مثل اینکه مسئله بزرگتر از آن بود که تصور می‌کردم. او به همه چیز حساس بود. به تلفن‌هایی که به من می‌شد، تماسی که من با دوست و آشنا می‌گرفتم، افرادی که به خانه ما رفت و آمد می‌کردند، به همه چیز و همه کس بدبین بود. با اینکه از همان اول در مورد دانشگاه و خاطراتم با او در کمال صداقت صحبت کرده بودم، اما هر بار که برای رفتن به دانشگاه با اتوبوس به شهرستان ، می‌پرسید با او حرف هممحل تحصیل می‌رفتم مرد که نبود در اتوبوس چه کسی کنار در می‌نشست؟! می‌زدی؟! تو هر چقدر هم قسم می‌خوردم که کسی کنارم نبود و یا توضیحات دیگری می‌دادم، قبول نمی‌کرد. تمام دوستانم از من بریدند چون به آنها مشکوک بود. حتی گاهی تلفن را قایم می‌کرد تا فقط در حضور او با تلفن صحبت کنم. با اینکه خودش می‌گفت تا به‌حال خطایی از من ندیده اما دائم شکاک و بدبین بود. همین بدبینی، وجود او و زندگی مشترکمان را سوزاند. 
حتماً شما هم افرادی را دیده‌اید که دائماً بد روزگار را می‌گویند و به هیچ نکته مثبتی در زندگی فکر نمی‌کنند. افراد بدبین عموماً بر این باورند که همه چیز بد است و تازه از این همه بدتر می‌شود! 
آنها حتی اگر با مسئله مثبتی روبرو شوند، می‌گویند این ظاهر کار است و جوجه را آخر پائیز می‌شمارند. از نظر این افراد واقعیت چیزی نیست جز بدی و در ذهن آنها، در آخر دنیا، بدی و سیاهی بر خوبی و سپیدی پیروز می‌شود. جالب است بدانید که سیگموند فروید (روانشناس معروف) هم عقاید بدبینانه‌ای داشته است. به‌نظر او وجود انسان به‌طور مداوم دچار حملاتی می‌شود، طوری که هم از درون و هم از بیرون (نیروهای طبیعی) و هم از طریق روابط بین انسان‌ها به آدمیزاد فشارها و حملاتی منفی وارد می‌شود و این انسان است که باید تمامی این بدی‌ها و فشارها را تحمل کند. به‌نظر فروید، خوشی افراد خوش‌بین یک خوشحالی بی‌مورد و خنده‌دار است، زیرا اصولاً دلیلی برای خوش‌بینی و خوشحالی وجود ندارد. فرد بدبین همیشه چهره‌ای ناراحت دارد و وقتی با مردم ارتباط برقرار می‌کند، کاملاً معلوم است که حرف‌های آنها را باور نمی‌کند. به‌نظر او همه چیز را باید امتحان کرد چون حتماً کاری که دیگران انجام می‌دهند مشکل‌ساز است! البته این بدبینی بسیاری از اوقات سطحی است ولی گاهی اوقات اوضاع جدی‌تر می‌شود.

وقتی کار بالا می گیرد
وقتی بدبینی به حدی می‌رسد که شخصیت فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد، دیگر مسئله جدی است. به عبارت دیگر، شخصیت بدگمان نوعی اختلال شخصیتی محسوب می‌شود که بسیار دردسرساز است. واژه <شخصیت> به‌طور کلی، رفتار فرد را که قابل مشاهده است توصیف می‌کند، مثلاً می‌گوییم فلانی جاه‌طلب است یا صمیمی است و غیره. در اصل، تجارب درون ذهن افراد به صورت شخصیت آنها بروز می‌کند؛ ولی گاهی اوقات، افراد به اختلال شخصیت دچار می‌شوند. اختلال شخصیت، گروهی از اختلالات مزمن روانی را شامل می‌شود و افراد مبتلا رفتارهایی از خود نشان می‌دهند که حضور آنها را در اجتماع، سخت و دشوار می‌سازد. اگر از نظر علمی بخواهیم اختلال شخصیت را تعریف کنیم،‌باید بگوییم: <تجارب درون ذهنی و رفتاری با دوامی که با معیارهای فرهنگی منطبق نیست، نفوذی غیرقابل انعطاف دارد، از نوجوانی یا جوانی شروع می‌شود، در طول زمان تغییرمی‌کند و موجب ناخشنودی فرد و مختل شدن زندگی او می‌شود.
اینکه چرا بعضی افراد دچار اختلال شخصیت <پارانوئید> یا <بدگمان> می‌شوند، دقیقاً مشخص نیست اما روانپزشکان عوامل مختلفی را در این مسئله دخیل می‌دانند از جمله عوامل وراثتی (این اختلال در بستگان افراد مبتلا به اسکیزوفرنی شایع‌تر است)، تغییر بعضی هورمون‌ها یا ناقل‌های شیمیایی بدن، آسیب و صدمه مغزی، عوامل اجتماعی یا پاسخ‌های یاد گرفته شده و علل روانشناختی مثل رابطه ضعیف بین کودک و والدین.

شخصیت‌های بدبین چگونه‌اند؟
مشخصه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت بدگمان یا پارانوئید، شکاک بودن و بی‌اعتمادی دائم به همه افراد است. صد البته آنها احساس بدگمانی را به خود نسبت نمی‌دهند بلکه دیگران را مسئول این همه بدگمانی خود می‌دانند. این افراد متخاصم، تحریک‌پذیر و خشمگین هستند. آنها متعصبند و به همسر خود سوءظن بیمارگونه دارند. شخصیت‌های پارانوئید بدعنق و اهل دعوا و مرافعه هستند و دائم مدارکی دال بر تخلف دیگران از قانون جمع می‌کنند . به‌طور معمول از هر 1000 نفر، بین 5 تا 25 نفر دچار این مشکل هستند و در مردان هم شایع‌تر است. معمولاً این افراد خودشان سراغ درمان نمی‌آیند و اگر هم اقوام یا همسرشان آنها را برای درمان نزد روانپزشک ببرند، مشکل خود را پنهان می‌کنند و از اینکه آنها را مجبور کرده‌اند از روانپزشک کمک بگیرند، ناراحت هستند.
روانپزشکان برای تشخیص اختلال پارانوئید یا بدگمانی یک معیار بین‌المللی دارند. طبق این معیار، هر کس در تعریف زیر بگنجد و به علاوه از 7 علامتی که در ادامه می‌آید، 4 تا را داشته باشد، دچار اختلال شخصیت پارانوئید است و باید درمان شود. تعریف: بی‌اعتمادی و شکاکیت نافذ و فراگیر نسبت به دیگران، به‌طوری که انگیزه‌های افراد را شرارت‌آمیز بداند. این حالت باید از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه های مختلف به چشم بخورد. و اما علائم: 

-بدون دلیل کافی، گمان می‌کند که دارند او را استثمار می‌کنند، به او ضرر می‌زنند یا سرش کلاه می‌گذارند.


-بدون دلیل کافی، وفاداری یا قابل اعتماد بودن دوستان و اطرافیان خود را زیر سوِال می‌برند، به صورتی که این شک دائم ذهن او را مشغول کرده باشد.


-به دیگران اطمینان نمی‌کند زیرا می‌ترسد دیگران از اطلاعاتی که او به آنها می‌دهد، بر علیه خودش استفاده  کنند


-در پس اظهارنظرهای بی‌غرض یا اتفاقات بی‌خطر و حتی اتفاقات خوب، مفاهیم تحقیر کننده یا تهدیدکننده پیدا می‌کند.


-همیشه دلخور و ناخشنود است، و کینه می‌ورزد. یعنی اگر کسی به او توهین کرده، بی‌اعتنایی کرده یا باشد، بی‌احترامی کرده هیچ وقت او را نمی‌بخشد. 


-با کوچکترین اتفاق و صحبتی احساس می‌کند به شخصیت یا اعتبارش لطمه وارد شده است (در حالی که دیگران اصولاً چنین برداشتی از آن اتفاق ندارند) و فوراً واکنشی خشمگینانه نشان می‌دهد یا به مقابله می‌پردازد.


-مکرراً و بدون هیچ دلیل به وفاداری همسر خود شک می‌کند

هستند که در اثر اختلال روانی دیگری مثل <اختلال شخصیت پارانوئید> البته حالت مذکور وقتی نشان‌دهنده اسکیزوفرنی ایجاد نشده باشند و نیز ناشی از اثرات جسمی مستقیم یک بیماری طبی عمومی نباشد.
غیر از این موارد، افراد پارانوئید ویژگی‌های دیگری هم دارند، مثلاً افراد بدبین معمولاً گرم و صمیمی نیستند و قدرت و منزلت افراد، آنها را تحت تاثیر قرار می‌دهد و به آن دقیقاً توجه دارند. به‌طوری که اگر کسی را ضعیف بیابند یا حس کنند که در وضع و حال طرف مقابل اختلال یا نقصی وجود دارد به او به دیده تحقیر نگاه می‌کنند. همچنین افراد مبتلا‌ به اختلال شخصیت پارانوئید یا بدگمانی ممکن است در موقعیت‌های اجتماعی، آدم‌هایی فعال و کارا به‌نظر برسند در حالی که اغلب فقط دیگران را می‌ترسانند یا افراد را به جان هم می‌اندازند.
مشکلات شغلی و زناشویی هم در این بیماران خیلی شایع است.

چاره کار 
درمان انتخابی در افراد پارانوئید روان‌درمانی است و این افراد باید تحت‌نظر روانپزشک قرار بگیرند و درمان شوند. امکان ندارد فرد مبتلا به بدبینی بیمارگونه خودبه‌خود درمان شود. در مواردی هم برای مقابله با حالت سرآسیمگی و اضطراب این بیماران از دارو استفاده می‌شود که این دارو درمانی باید زیر نظر پزشک شروع شده و در موقع مناسب قطع شود. 
اما بهترین راهکاری که برای پیشگیری توصیه می‌شود، این است که از کودکی محیط تربیت کودک خوب، دوستانه و با محبت باشد و روابط موجود در خانواده سیری طبیعی داشته باشد. مادر اولین منبع تغذیه کننده نیازهای عاطفی کودک است و اگر این منبع مهم به درستی وارد عمل نشود و بی‌اعتمادی را به فرزندش منتقل کند، او در سراسر زندگی با مشکلاتی روبرو خواهد شد.
جدای از اختلال شخصیت بدگمان که یک بیماری محسوب می‌شود، بعضی افراد بیمار نیستند اما دائماً بدبین هستند و نیمه‌خالی لیوان را می‌بینند. معمولاً این نوع تفکرات <یاد گرفته می‌شوند> به‌نحوی که فرد از کودکی در محیط خانواده این طور آموخته که دیدگاهی منفی و بدبینانه به زندگی داشته باشد. این افراد که دچار اختلال شخصیت بدگمان نبوده بلکه تنها افکار بدبینانه دارند نیز در زندگی با مشکلاتی دائمی روبرو می‌شوند و خلقی افسرده پیدا می‌کنند. این افراد چاره‌ای ندارند جز اینکه دیدگاه خود را تغییر دهند با آموختن مهارت‌های خوب زندگی، رویه خود را تغییر دهند زیرا در نهایت فقط خودشان هستند که ضرر می‌کنند

چگونه شخصیت موفقی داشته باشیم؟

سلامت روانی یک وضع وحال کاملا" طبیعی است و وسیله رسیدن به آن نیز در دسترس همه ما قرار دارد. به عقیده روان شناسان اجزاء یک زندگی مؤثر و مثبت و سازنده را مجموعه سنجیده ای از تلاش های جدی و پیگیر ، همراه با اندیشه روشن ، شوخ طبعی و اعتماد به خود تشکیل می دهند. ما معتقد به فرمول های تخیلی ، یا کاوش های تاریخی در گذشته شما نیستیم تا کشف کنیم که مثلاً چون با شما به شدت و سختگیرانه رفتار شده است پس دیگران مسئول اندوه و ناراحتی شماهستند. این مقاله راههای دستیابی به شور و شادی را ارائه می دهد و بر مسیری روشن و قابل فهم و منطقی بر مسئولیت و تعهد نسبت به خود و شور زندگی و تمایل به داشتن شخصیت انتخابی خود تکیه دارد .
راههای رسیدن به یک شخصیت سالم و موفق عبارت اند از :
1: اختیار دار خود باشید
به پشت سر خودتان نگاه کنید ، خواهید دید که یک همراه دایمی دارید و چون نام بهتری ندارد او را مرگ خویشتن می نامید . شما می توانید به میل خود از این مهمان بترسید یا از او به نفع خود بهره گیرید . انتخاب با خودتان است . با وجود مرگ که مسئله مهمی است و زندگی که چنین کوتاه است از خود بپرسید :
- چرا از اقدام به کارهایی که واقعاً می خواهم انجام دهم خودداری می کنم ؟ و چرا غافل از احوال خویشتنم ؟
- آیا باید به دلخواه دیگران زندگی کنم ؟ آیا اهمال و تعلل ورزیدن بهترین شیوه زندگی کردن است ؟
پاسخ های شما می توانند در این چند کلمه خلاصه شوند:زندگی کن ، خودت باش ، لذت ببر ، دوست داشته باش. از این پس اگر خواستید تصمیمی بگیرید و ندانستید که آیا باید اختیار خود را داشته باشید و انتخاب مطلوب خود را خودتان انجام دهید یا نه، به این سؤال مهم پاسخ دهید . "من تا کی می خواهم مرده و راکد باشم ؟" با در نظر داشتن این دورنمای همیشگی می توانید هم اکنون انتخاب خویش را به عمل آورید و اضطراب ها ، ترس ها و تردیدها و تقصیرها را برای آنهایی بگذارید که تا ابد زنده خواهند ماند! اگر از هم اکنون شروع به برداشتن این قدم ها نکنید باید بدانید که همه زندگی خود را آن گونه که دیگران معین می کنند خواهید گذراند. اگر اقامت شما روی زمین تا این حد کم و کوتاه است ،لااقل باید خوشایند شما باشد ؛ خلاصه این که این ، زندگی شماست. آنچه دلتان می خواهد با آن بکنید.
 2: عاشق خود باشید
عشق به خود براساس پذیرفتن خود، دوست داشتن جسم خود و انتخاب تصویر مثبت تری از خودتان و قبول خویشتن بدون شکایت و ایراد حاصل می شود. با احساس این که شما مهم ، ارزشمند و زیبا هستید و یا چقدر خوب و شایسته هستید ، دیگر نیازی ندارید که دیگران با انجام خواسته ها و نظریات شما ، ارزش شما را تأیید و تقویت نمایند . شما می توانید با دوست داشتن خود با کلیه احساسات دیگری که نسبت به خودتان پیدا می کنید مبارزه نمایید . به یاد داشته باشید که در هیچ زمانی و تحت هیچ شرایطی ، نفرت به خود بهتر از عشق به خود نیست . حتی اگر برخلاف میل خودتان رفتار کرده باشید بیزاری از خودتان فقط به رکود و زیان شما می انجامد به جای نفرت از خود ، احساسات مثبت را پرورش دهید. از هر اشتباه پندی بیاموزید ؛ تصمیم بگیرید تکرارش نکنید و آن اشتباه را با ارزش خود ارتباط ندهید.
3: نیازی به تأیید دیگران نیست
نیاز به تأیید دیگران یعنی این که نظر شما نسبت به "من" از "اعتقاد خودم نسبت به خودم" مهمتر باشد . اگر تأیید در زندگی شما به صورت یک نیاز در آمده باشد باید برای از بین بردن آن دست به کار شوید .اولین کار این است که بفهمید تأیید طلبی یک میل است نه یک ضرورت . همه ی ما از تحسین و تشویق لذت می بریم و در واقع نمی خواهیم از آن محروم شویم ، نیازی هم به این محرومیت نیست ، تأیید به خودی خود ناسالم نیست و در واقع لذت بخش هم هست. تأیید دیگران هنگامی تبدیل به یک نقطه ضعف می شود که به جای این که تنها یک میل و خواسته باشد به صورت نیاز درآید و اگر این میل به صورت نیاز درآید در آن صورت به دلیل به دست نیاوردنش از پا خواهید افتاد. بنابراین برای از بین بردن تدریجی "نیاز تأیید طلبی" باید هرچه سریعتر اقدام نمود.
4: احساس های بیهوده تقصیر و نگرانی
در طول زندگی دو احساس از همه ی احساس ها بی ثمرتر است یکی احساس تقصیر درباره آنچه واقع شده و گذشته است و دیگری نگرانی درباره آنچه ممکن است در آینده واقع شود. سپس این دو احساس- تقصیر و نگرانی- لحظات حال را مختل می کنند. بنابراین برای جلوگیری از این احساس های بیهوده باید یاد بگیرید که در زمان حال زندگی کنید و اوقات کنونی را با اندیشدن درباره گذشته یا آینده راکد نگذارید .هیچ لحظه دیگری غیر از لحظه حال برای زیستن وجود ندارد . تمامی احساس تقصیرها و اضطراب های بیهوده شما ثمری به جز اتلاف وقت ندارد0
5: رهایی از گذشته
برای این که یک شخصیت سالم و موفق داشته باشید باید گذشته را رها کنید و برای خود شخصیتی قائل شوید که همین امروز برای خود انتخاب می کنید؛ نه آنچه که قبلاً انتخاب کرده اید .
6: شکستن سد سنت ها و آیین ها
هیچ قانون و مقرراتی وجود ندارد که مطلق و همیشه به جا و با معنی باشد و یا این که بهترین راه را در هر شرایط نشان بدهد. نرمش و انعطاف پذیری فضیلت بسیار بزرگی است ، با این حال برای شما مشکل است که قانون بی فایده ای را نقض کنید. اما اگر مطابقت با این آیین ها را به صورت افراطی ادامه دهید ممکن است بیماری عصبی در شما پدید آید ؛ به ویژه وقتی که اجرای "سنت ها و آیین ها " اندوه و افسردگی و اضطراب در پی داشته باشد. در اینجا نقض این آیین ، صحیح و مناسب است چون باعث می شود رفتارهای سالم و سازنده در شما رشد نماید.
7: دام عدالت
اگر قرار بود امور جهان طوری تنظیم شود که همه چیز منصفانه باشد ، هیچ موجود زنده ای نمی توانست حتی یک روز هم دوام بیاورد. پرندگان مجاز به خوردن کرمها نبودند ، و خواسته های فردی تمامی موجودات می بایست برآورده شود. با این که در فرهنگ ما سیاستمداران در همه نطق های انتخاباتی خود وعده می دهند که ما برابری و عدالت را برای همگان می خواهیم ، با وجود این بی عدالتی ها روزها در پی یکدیگر و قرن ها در پی هم ادامه می یابد چون بی عدالتی ، تغییر ناپذیر و همیشگی است اما شما با بینش نو و بی انتهای خودتان می توانید تصمیم بگیرید که با این بی عدالتی مبارزه نمایید و تسلیم رکود عاطفی ناشی از آن نشوید.
حتی می توانید برای از بین بردن بی عدالتی با دیگران همکاری کنید ولی باید بکوشید و همچنین تصمیم بگیرید که به خاطر آن دچار اختلالات روانی نگردید .
8: اهمال و مسامحه کاری را فوراً خاتمه دهید
سه کلمه: امیدواری ها ، آرزوها و شایدها شبکه حفاظت و حمایت رفتار اهمال کارانه را تشکیل می دهند. این اندیشه ها در واقع به شخص مسامحه کار شادی و شعف می بخشد. تمام آرزو کردن ها و امید داشتن ها اتلاف وقت است. هیچ یک از کاشکی ها هیچوقت به جایی نرسیده ا ست. شما این آرزوها و شایدها و امیدواری ها را رها کنید. آستین ها را بالا بزنید و کاری را که آنقدر در زندگی خود با اهمیت تشخیص داده اید و تصمیم به انجامش گرفته اید ، عملی سازید .
9: اعلام استقلال روانی
استقلال روانی یعنی رهایی کامل از روابط اجباری و رهایی از رفتارهایی که منشاء وجودی آن دیگران هستند؛ یعنی رها شدن از کارهایی که در صورت نبودن روابط اجباری خاص –تصمیم به انجام آنها نمی گرفتید. مختصر این که استقلال روانی یعنی به میل خود زیستن ، خویشتن شدن و انتخاب هر رفتار و کرداری که دوست دارید. پس برای این که شخصیت سالمی داشته باشید باید از استقلال روانی برخوردار باشید و آزادی و استقلال روانی هم مستلزم بی نیازی از دیگران است . مقصود نخواستن دیگران نیست بلکه احتیاج نداشتن به آنهاست . لحظه ای که نیاز داشته باشید ، آسیب پذیر می شوید و در زندگی چندان پیشرفت نمی کنید.
10: وداع با عصبانیت
عصبانیت یک خصلت انسانی نیست. مجبور نیستید چیزی را که هیچ فایده ای به حال یک انسان شاد و سازنده ندارد در وجود خودتان حفظ کنید .این یک نقطه ضعف است ، نوعی آنفلوانزای روانی است که همانند هر بیماری جسمی ، قابلیت و توانایی های شما را نابود می کند. پس باید یاد بگیرید برای اعمال و عقاید دیگران آن چنان قدرتی قائل نشوید که بتوانند شما را پریشان و آشفته سازند . زمانی که خویشتن را ارزشمند بدانید و اجازه ندهید دیگران اختیار شما را در دست گیرند آن زمان دیگر خود را با خشم و عصبانیت در لحظات حال آزار نخواهید داد و با آن وداع خواهید کرد.
: نتیجه گیری
با توجه به ویژگی هایی که برای داشتن شخصیت سالم و موفق ارائه کردیم، مهمترین مشخصه چنین شخصیتی آن است که همه چیز زندگی را دوست بدارید و از انجام هیچ کاری ناراحت نشوید . وقت خود را با شـِکـِوه و شکایت یا آرزوی این که اوضاع جور دیگری باشد تلف نکنید ؛ نسبت به همه امور زندگی احساس شور و هیجان داشته باشید و خواست و توقعتان از زندگی تا حدی باشد که دستیابی به آن برایتان امکان پذیر باشد.
مأموریت انسان در زندگی ، تغییر دادن جهان نیست . انسان مأمور تغییر خویشتن است . تمامی راه حل ها ، در درون انسانهاست

اختلال شخصیت نمایشی

چشم انداز بیماری
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات ذهنی چاپ چهارم تجدید نظر شده DSM-IV-TR اختلال شخصیت نمایشی را چنین شرح می دهد: یک الگوی فراگیر هیجان پذیری و توجه طلبی که از اوایل بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های گوناگون دست کم با پنج مورد (یا بیشتر) از موارد زیر مشخص می شود:
▪در موقعیتهای که مرکز توجه نیست، ناراحت باشد و در رنج و مشقت به سربرد.
▪ تعامل با دیگران اغلب با رفتار نامناسب تحریک کننده یا اغواکنندهٔ جنسی مشخص می شود.
▪ ابراز هیجانات سطحی و به سرعت متغییر است.
▪ به طور پیوسته از ظاهر جسمانی خود برای جلب توجه دیگران استفاده می کنند.
▪ سبک گفتاری فرد به شدت تاثیرگذار و فاقد جزئیات است.
▪خودنمایی، تظاهر و اغراق در بیان هیجانات را نشان می دهد.
▪ تلقین پذیر است یعنی بسادگی تحت تاثیر دیگران یا شرایط قرار می گیرد.
▪ روابط را صمیمانه تر از آنچه واقعاً هست تلقی می کند.
●چشم انداز ابعادی
در اینجا مدل پنج عاملی شخصیت برای اختلال شخصیت نمایشی یک نیمرخ فرضی را ایجاد کرده است (مک کری ،۱۹۹۴):
الف ـ نوروزگرایی بالا: ==(؟)
عواطف منفی مزمن که شامل اضطراب ، ترسویی ، تنش ، تحریک پذیریی، خشم، اندوهگینی، گناه، شرم، دشواری کنترل تکانه (برای مثال در خوردن، نوشیدن یا خرج کردن پول) باورهای نامعقول (برای مثال: انتظارات غیرواقع گرایانه طوری که خود را مجبور کند که همیشه کامل عمل کند)، بدبینی ، اضطراب بدنی بیمورد ، درماندگی و وابستگی به دیگران برای حمایت هیجانی وتصمیم گیری.
ب ـ برونگرایی بالا:
پرحرفی، خودافشاگری، عدم توانایی در گذراندن زمان به تنهایی، جلب توجه کردن، حرکات نمایشی در نشان دادن هیجانها، برانگیختگی جنسی بی ملاحظه، تلاشهای نامناسب برای کنترل و تسلط بر دیگران.
ج ـ گشودگی بالا : 
اشتغال ذهنی با خیالپردازی و رویاهای روزانه، سودمندی، تفکر غیرعادی (برای مثال اعتقاد به شبح ) هویت پراکنده و اهداف متغییر برای مثال مستعد بودن برای دیدن کابوسها و حالات هشیاری متغییر، ناهمرنگی و سرکشی اجتماعی که می تواند فرد را در تعارض با جامعه قرار دهد یا مانع از پیشرفت شغلی او باشد.
د ـ توافق بالا: 
زودباوری، اعتماد بیش از اندازه به دیگران، صداقت زیاد و فراوان، عدم تمایز بین خود و دیگران، قدرت تشخیص علائق شخصی، ناتوانی در مقابله با دیگران و تلافی کردن، به راحتی از چیزی سود بردن.
ه ـ وظیفه شناسی پایین:
روشنفکر، فقدان لذت، هنرپیشه بالقوه، ضعف در عملکرد تحصیلی با توجه به تواناییهای نسبی، رعایت نکردن نقشها و تعهدات می تواند فرد را در مقابل قانون قرار دهد، ناتوانی در خود انضباطی( برای مثال: گرفتن رژیم، تمرین طرح )حتی زمانی که به دلایل پزشکی نیاز است. بی هدف بودن شخصی و حرفه ای.
●چشم انداز رفتاری
افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی تحریک پذیر و هیجانی اند و رفتاری پررنگ و لعاب، نمایشی و برونگرایانه دارند. اما علی رغم رفتار متظاهرانه و پرزرق و برقی که دارند، اغلب نمی توانند دلبستگی عمیقی را به مدت طولانی حفظ کنند. رفتار توجه طلبانهٔ بسیار زیادی از خود نشان می دهند. آنها در افکار و احساسات خود اغلب مبالغه می کنند و هر چیز ساده ای را مهمتر از آنچه در واقع هست، جلوه می دهند. اگر کانون توجه واقع نشوند یا تحسین و تایید نشوند، تندخو می شوندو زیر گریه می زنند، و دیگران را ملامت می کنند و به آنها افتراهای ناروا می زنند. این افراد هیجان طلب هستند و ممکن است با قانون درگیر شوند و به سوءمصرف مواد روی می آورند( کاپلان- سادوک ۲۰۰۳).
●عواطف ویژه :
مبالغه کردن، هیجان های سطحی، اشتیاق، خشم، ملال( میلون،۲۰۰۱)هیستری، غمگینی، ترس، ملال(استون،بریکات،۲۰۰۰). حریص برای تحسین شدن، فریبنده، بسیار نمایشی،سطحی، خودمحور، تاثیرگذار و جویای

سایت ویستا