روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

حرفایی که نباید به کودک زد

می‌ذارمت و می‌رم!»
گفتن این جمله بعد از یک روز سخت و خسته‌کننده که فرزندتان مدام جلوی این مغازه و آن اسباب‌بازی فروشی می‌ایستد و بهانه خرید می‌گیرد قابل درک است، چون کودک شما در شرایط مناسبی قرار ندارد در این مواقع به دلیل رفتاری که بروز داده تنها احساس ناامنی و طردشدگی می‌کند. با به وجود آمدن احساس ناامنی بعد از آن ترس هم ممکن است سراغش بیاید، بنابراین هیچ وقت بچه را از رها کردنش نترسانید. وقتی کنار خیابان شما را معطل‌ می‌کند، بگویید «یا با من بیا یا دستت رو می‌گیرم و با خودم می‌برم.»

«چرا نمی‌تونی شبیه... باشی؟!»
این کاملا واضح است که کوچولوی شما نمی‌تواند شبیه هیچ‌کس دیگری باشد. هیچ کدام از ما نمی‌توانیم. می‌توانیم؟! کم ارزش کردن فرزندتان به او کمک نمی‌کند تا احساس بهتری داشته باشد. با مقایسه کردن کوچولوی‌تان با یک کودک دیگر او احساس می‌کند در مرتبه پایین‌تری قرار گرفته و این راه مناسبی برای مجبور کردن او به انجام فعالیتی خاص نیست. وقتی کودک‌ خودش را پایین‌تر از دیگری حس کند روحیه‌اش را می‌بازد بنابراین باید نقاط قوت و ضعف کودک‌تان را بپذیرید.

«تو واسه من مهم‌نیستی»
شما می‌دانید معنی این جمله چیست. اتفاقا شما اهمیت می‌دهید به همین دلیل است که ناراحت هستید. خب، پس چرا این را می‌گویید و باعث می‌شوید هر دوی شما احساس ناراحتی کنید؟! این نوع از ابراز بی‌توجهی می‌تواند تبدیل به عادت شود. خب، حتما می‌دانید که مهم‌ترین الگوی بچه‌ها پدر و مادر هستند و این رفتارها را الگو‌برداری می‌کنند.

«نمی‌فهمی چی می‌گم؟»
این واضح است که او نتوانسته منظور شما را درک کند بنابراین چرا باید وانمود کند که می‌فهمد؟! حتی بارها تکرار این عبارت هم کمکی به فهمیدن او نمی‌کند و تنها او را تحقیر کرده و شما را بیشتر عصبانی می‌کند. دوباره شروع کنید و این بار سعی کنید بهتر و ساده‌تر توضیح دهید.

«بگو ببخشید!»
در این موقع کودک شما نمی‌فهمد که چرا باید عذرخواهی کند. با این حال ممکن است این کار را بکند. این مهم است که عذرخواهی را به او یاد دهید اما مهم‌تر از آن این است که او بیاموزد چرا باید عذرخواهی کند. به این ترتیب او هم متوجه کارهای اشتباه خود می‌شود و هم راه‌حل جبران آن را می‌آموزد.

10 نکته ای که آقایان باید بدانند

فرمان اول: علاقه ات را مخفی نکن!
ما آدم ها همگی دل مان می خواهد و به قول بعضی ها حتی نیاز داریم که دوست مان داشته باشند. البته زنان کمی بیشتر از مردان. پس ابراز علاقه روزانه به همسرتان را فراموش نکنید. خوش بختانه به تهیه کادوی روزانه و برپایی جشن و دعوت به شام و ناهار و این حرف ها نیازی نیست. البته این چیزها اگر به صورت گه گاهی و به مناسبت باشد، واقعا خوب است. هر روز که نمی توانید از این کارها بکنید، اما هر روز می توانید با یک یا چند جمله ساده و کوتاه، دل همسرتان را همراه تر کنید. البته دروغ نگویید، چون زنان لااقل خودشان اعتقاد دارند که مردان دروغ گو را از مردان راست گو خیلی زود تشخیص می دهند. ضمن این که اساسا دروغ گفتن، کار خوبی هم نیست
.
فرمان دوم: بگذر
هیچ انسانی کامل نیست. همسر شما هم مثل خود شما قطعا روزهایی در زندگی اش داشته یا خواهد داشت که مثلا ناراحت باشد، خُلقش تنگ باشد، حوصله نداشته باشد و یا . . . حق مسلم اوست که در چنین روزهایی از درک و گذشت شما بهره مند شود. واقعا شما این همه درک و گذشت تان را می خواهید کی و کجا خرج کنید؟ مگر در رادیو تلویزیون نشنیده اید که هیچ رابطه تنگاتنگی بدون گذشت و درک متقابل، پایدار نمی ماند؟ بگذرید!

فرمان سوم: حرف بزن
همه حرف هایتان را توی محل کارتان خرج نکنید. کمی را هم نگه دارید برای خانه و خانواده! اجازه ندهید که گفت وگوهای شما با همسرتان فقط در پیرامون فرزندان و کار روزانه و وضع معیشتی و آب و هوا باشد. اگر چنین اتفاقی بیفتد، ازدواج تان در معرض خطر قرار می گیرد. ما گفتیم!

فرمان چهارم: وقت بگذار
مبادا همسرتان احساس کند که شما کارتان یا دوستان تان یا هر چیز و هر کس دیگری را به او ترجیح می دهید، چون در این صورت کلاه تان پس معرکه است. ضمن این که آن چیز دیگر یا آن کس دیگر را هم این جوری بدبخت می کنید. دوستانه و صمیمانه توصیه می کنم که برای همسرتان وقت بگذارید. نه به این معنا که اگر وقت اضافه ای پیدا کردید آن را به همسرتان اختصاص بدهید. نه! او باید احساس کند که شما او را در برنامه های روزانه تان لحاظ می کنید/

فرمان پنجم: نگو نه!
اگر نه” گفتن به همسرتان عادت تان شده است، خدا به تان رحم کند، چرا که تا جدایی راهی نمانده است. به گمانم، دارید به ترکستان می روید. برگردید. شاید بشود در این نه” گفتن ها تجدید نظر کرد. تجدید نظر کنید. موافقت کردن با خواسته های معقول همسرتان می تواند به شکل خیره کننده ای رابطه تان را محکم و استوار کند.

فرمان ششم: گوش کن
برای یک زن، هیچ چیز دلسردکننده تر و آزار دهنده تر از این نیست که احساس کند احساسات و افکارش را با مردی مطرح کرده که عملا به حرف هایش گوش نمی داده است. همسرتان توقع دارد شما حرف هایش را نه فقط با گوش، که با دل و جان بشنوید. خب، این که دیگر تقاضای بزرگی نیست. گوش کنید دیگر.

فرمان هفتم: مودب باش
چند وقت به چند وقت کلمات و عباراتی مانند لطفا ، بی زحمت ، دستت درد نکنه ، خسته نباشی و مانند این ها را به همسرتان می گویید؟! متاسفانه خیلی از زوج های جوان، خیلی زود فراموش می کنند که رعایت ادب و نشان دادن محبت برای حفظ و تداوم ازدواج از نان شب هم واجب تر است. شما فراموش نکنید.

فرمان هشتم: کمکش کن
یکی از مسایلی که منجر به جر و بحث های هر روزه می شود، این است که زن و مرد هر کدام شان چه قدر از بار زندگی مشترک را به دوش می کشند. قبول کنید که انصاف نیست تمام کارهای کسالت بار خانه و امور مربوط به فرزندان را فقط همسرتان به عهده بگیرد. شما بدون این که وظیفه تان پیوسته گوشزد شود، باید بخشی از این نوع کارها را به عهده بگیرید. به عهده بگیرید و غایله را ختم کنید.

فرمان نهم: مرخصی بده
چند روز در ماه به همسرتان مرخصی بدهید. نه به این معنا که او را تنها به مسافرت بفرستید و خودتان در خانه با خیالی راحت و آسوده، خوش بگذرانید. نه! منظورم این است که او را برای چند روز در ماه از انجام کار منزل کاملا معاف کنید و خودتان به تنهایی تمام کارها را به عهده بگیرید. او لااقل چند روز در ماه اصلا نباید نگران شما و فرزندان و کار منزل باشد. این حق مسلم همسر شماست که چند روزی را فارغ از این نگرانی ها استراحت کند. به علاوه او از نظر روحی و جسمی هم به چنین مرخصی هایی شدیدا نیازمند است. حرف حق را باید گفت. ببخشید.

فرمان دهم: سالم باش
خیلی از مردان، کله شق بازی در می آورند و به سلامت شان چندان توجهی نمی کنند. خب، این کار واقعا خودخواهانه است. باید همسرتان را هم در نظر داشته باشید. او شریک زندگی شماست. از عادات زیان آور بپرهیزید و در خصوص مسایل بهداشتی مسوولانه رفتار کنید.

گاهی به بچه ها بگوئید نه

تو صف فروشگاه با سبدم ایستاده بودم. جلوتر از من یه خانم با دختربچه ۸-۹ ساله‌ش بود و داشت خریداش رو روی میز صندوقدار می‌چید. دختر شیرین و بامزه‌ش یه بسته پاستیل رو مدام از جلوی صندوقدار برمی‌داشت و تو خریدای مادرش می‌ذاشت و مادرش برمی‌داشت و تو قفسه جا می‌داد. اون زن بیشتر از ۳۰۰ هزار تومن خرید کرده بود و حتما دلیل مهمی داشت که یه بسته پاستیل ۵۰۰ تومنی رو برای بچه‌ش نمی‌خرید. آیا اون زن مادر بدی بود؟
اگه بچه‌ها رو دوست دارید، اگه مسئول تربیت بچه‌ای هستید که همه دنیا رو براش می‌خواهید و آرزو می‌کنید هیچ وقت تو زندگی‌ش شکست نخوره، بهش “نه” هم بگید تا نه گفتن و نه شنیدن رو یاد بگیره.
برای روانشناسا قدرت به تعویق انداختن خواسته‌ها، یکی از ملاک‌ها بلوغ یه آدمه و آدما این قدرت رو به مرور به دست میارن. ما تو روند زندگی و رشدمون یاد می‌گیریم از خیر یه چیزایی که می‌خواهیم بگذریم، یاد می‌گیریم چیزی که می‌خواهیم رو با شرایط و امکانات‌مون بسنجیم و شاید مجبور شیم تحقق خواسته‌مون رو عقب بندازیم. خواسته‌مون ممکنه خرید یه لباس باشه، یا یه خونه، یا بدست آوردن یه رابطه خوب با کسی که دوست‌ش داریم.
بچه‌هاخواسته‌های زیادی ندارن، شاید همه چیزایی که می‌خوان رو بشه با کمی پول بیشتر تهیه کرد. اما نباید این کار رو بکنید و به همه خواسته‌های بچه‌ها آره بگید. دلیل “نه” تون رو توضیح بدید و ازش بخواهید که توضیح شما رو درک کنه. مثلا اگه یه اسباب‌بازی تازه می‌خواد بهش بگید که پول‌تون برای خریدش نمی‌رسه. بچه‌ها می‌تونن معنی محدود بودن پول و محدود بودن حق‌شون برای خواستن رو بفهمن.
بچه ممکنه برای خوردن یه بستنی یا یه بسته چپس گریه کنه. کمی تحمل کنید و بهش بگید چون براش ضرر داره بهش نمی‌دید. گریه‌هاش بالاخره تموم می‌شه و یاد می‌گیره که همیشه قرار نیست در ازای گریه چیزی که می‌خواد رو بدست بیاره. بچه‌هایی که برای بدست آوردن هر چیزی گریه می‌کنن تقصیری ندارن، این ما هستیم که برای ساکت کردن بچه چیزی رو که می‌خواسته بهش دادیم و به طور غیرمستقیم یادش دادیم که: اینو نمی‌گیری مگه اینکه به اندازه کافی گریه کنی.
خانواده‌ای که بدون “نه” هر سرویسی به بچه‌شون دادن و به خودشون افتخار می‌کنن که هیچ وقت دل بچه‌شون رو نشکستن باید منتظر باشن تا از لحظه‌ای که بچه‌شون وارد جامعه شد هر روز خدا دلش بشکنه. این بچه‌ها کافیه تو کنکور رد شن، عاشق شن و نه بشنون، فرم استخدام پر کنن ولی استخدام نشن و … تا دنیا براشون به آخر برسه.
به بچه‌هایی که دوست‌شون دارید در کنار همه آره‌ها و عشق‌هایی که می‌دید، نه هم بگید تا شادتر و قوی‌تر زندگی کنن.

بعد از تولد نوزاد، آقایان با حقیقتی روبه خواهند شد.که شاید پذیرفتن آن خیلی ساده نباشد؛

بعد از تولد نوزاد، آقایان با حقیقتی روبه رو می شوند که شاید پذیرفتن آن خیلی ساده نباشد؛ آن ها پدر شده اند، با مسئولیت های جدید و انتظارات تازه! برای برخی آقایان قبول این تغییر و تحول آسان است و به محض آن که فرزندشان را در آغوش می گیرند و از بیمارستان خارج می شوند، رخ می دهد. اما برای برخی دیگر چند روزی زمان لازم است. به هر حال دیر یا زود هر مردی متوجه می شود که بعد از زایمان همسرش زندگی اش تغییر کرده است و هر روز با مسائل جدید و تجربه های عجیبی مواجه خواهد شد.

نکات زیر شامل 10 تجربه پدرانه است که بشکلی عجیب و غریب ممکن است رخ دهد :

1. احساسات متضاد
پدر در اولین ماه های بعد از تولد نوزادش با احساساتی متناقض مواجه می شود. از یک سو احساس قدرت و غرور می کند که توانسته به موجودی شبیه خود جان دهد و از سوی دیگر احساس ضعف می کند چون نمی تواند متوجه نیازهای نوزادش شود و آن ها را برطرف کند.

2. آموختن شیوه جدیدی از دوست داشتن
عشقی که پدر به فرزند دارد با عشقی که به همسر یا مادر و پدر یا سایر اطرافیان دارد کاملا متفاوت و غیرقابل مقایسه است.

3. احساسات مبهم
یک روز پیش می آید که مردی به فرزندش نگاه کند و با خود بگوید: دوستش دارم؟ درواقع روزی می آید که خلاء جایگزین تمام احساسات می شود و مرد ترجیح می دهد زندگی کنونی را برای همیشه فراموش کند و زندگی جدیدی را آغاز کند. معمولا بعد از این حس احساس گناه و عذاب وجدان به دلیل چنین تصمیمی به سراغ آقایان می آید و با خود فکر می کنند آیا این عادلانه است که فرزندشان را ۱۰۰ درصد دوست ندارند؟ آیا پدر خوبی هستند؟ احساسات مبهم از جمله احساسات کاملا طبیعی است که چند بار به سراغ پدرها می آید تا آنجا که به آن عادت می کنند.

4. افسردگی
بسیاری از افراد فکر می کنند افسردگی بعد از زایمان مخصوص خانم هاست اما برخی مرد ها هم بعد از تولد فرزندشان دچار افسردگی می شوند. این افسردگی برخلاف آنچه در مادران رخ می دهد به دلیل تاثیر هورمون ها نیست بلکه به دلیل مواجه شدن با حقیقت است. تا قبل از تولد فرزند تمام توجه زن به همسرش بوده اما بعد از تولد نه تنها توجه همسر از مرد برمی گردد بلکه نیازهای جدید مثل خرج های اضافه، اختلالات خواب و... همگی زمینه ساز افسردگی می شوند.

5. ترس
اولین ماه های تولد ماه هایی پر از دلهره برای مردان است. دلهره ناشی از اینکه نتوانند نیازهای فرزندشان را برطرف و نقش خود به عنوان پدر را ایفا کنند. این ترس و ترس هایی مانند آن بخشی از تغییر نقش مردان از همسر به پدر است. بخشی از این ترس ها در سال اول تولد و بخشی دیگر به مرور از بین می روند اما به هر حال کم و بیش تمام پدرها با این دلهره ها دست و پنجه نرم می کنند.

6. تغییر نوع ارتباط با همسر
قبل از تولد فرزند رابطه زن و شوهر با هم قوی تر است اما بعد از تولد، نقطه تمرکز هر دو زوج فرزندشان می شود. زن و شوهر دیگر فرصت کافی برای حرف زدن در مورد علایق شان ندارند و نقش پدر و مادری شان پررنگ تر می شود. روان شناسان توصیه می کنند حتی بعد از بچه دارشدن چند دقیقه ای در روز را به خود اختصاص داده و با همسرتان وقت بگذرانید.

7. سرکوب انتظارات
در ۶ یا ۸ هفته نخست تولد انتظارات مردان به عنوان یک پدر سرکوب می شود. نوزاد آن ها نه لبخند می زند، نه می خندد و نه نسبت به بازی و علاقه آن ها عکس العمل نشان می دهد. او فقط گریه کردن را آموخته است. این موضوع باعث می شود مرد ها اشتیاق خود را از دست بدهند. البته باید کمی صبور باشند و منتظر بمانند.

8. مواجهه با شکل جدیدی از دوست داشته شدن
به مرور فرزند یاد می گیرد که پدر را دوست داشته باشد و این حس دوست داشته شدن برای پدر جذاب است. اولین صداکردن نام پدر، گرفتن دست او یا خوابیدن روی سر شانه اش حسی است که بیشتر مردان را متعجب می کند.

9. آموختن برنامه ریزی و صبر
شاید تا قبل از بچه دارشدن، بیرون رفتن برای یک مرد کار ساده ای باشد. او سویچ اتومبیلش را برمی دارد و ماشین را روشن می کند، به مرکز خرید می رود و برمی گردد اما انجام این کار با یک فرزند کار ساده ای نیست. پدرها به مرور یاد می گیرند که چطور برای بیرون رفتن با فرزندشان برنامه ریزی کنند و صبور باشند و چگونه با نیازهای آن ها در خارج از خانه کنار بیایند.

10. صحبت در مورد مسائل جدید و غیرمعمول

مردها بعد از پدرشدن از مسائلی با اطرافیان شان حرف می زنند که شاید غیرمعمول باشد. اصطلاحاتی که کودک شان موقع حرف زدن از آن استفاده می کند یا اطلاعاتی در رابطه با بیماری های کودکان یا توانایی های آن ها از جمله مسائلی می شود که دوست دارند در جمع های خانوادگی از آن بگویند.

منبع:پرشین استار

توصیه های مهم به والدینی که دو پسر دارند

شما همیشه صداقت داشتن و راستگویی را به پسر دوم خود یادآوری می کنید، درحالی که پسر اول شما بدون تذکر به این ارزش ها پایبند است. مطمئن باشید حداقل یکی از پسرانتان صاحب ثروت فراوانی خواهد شد که احتمالا او فرزند اول شماست، به شرطی که خودتان یک انسان مقتصد و حسابگر باشید، پس او نیز از شما الگو می گیرد طوری که حاضر نیست در شرایط سخت هم از کسی پول قرض بگیرد. او در مقایسه با برادر کوچک خود روابط محدود و منظم تری با جامعه دارد و بسیار پرتلاش تر از فرزند دوم شما خواهد بود.
پسر دوم از طرفی متکی به خانواده و مطیع دستورات والدین است و از طرفی در حال مبارزه و به رخ کشیدن توانایی هایش به برادر بزرگ است. او بدون حمایت دیگران می تواند به آرزوهایش جامه عمل بپوشاند و در این راه کمتر به ناراحتی و سرگشتگی دچار می شود. پسر کوچکترتان به دنبال توجه بیشتر پدر و مادر و به اصطلاح کمی لوس است. در قیاس با برادرش به دیگران بیشتر اعتماد می کند و این احتمال وجود دارد که در این رابطه با مشکلاتی هم روبرو شود.
فرزند دوم شما دارای ایده های بکر و البته گاهی خطرناک است ولی پافشاری خاصی نیز نشان نمی دهد. هیچ چیز وی را دستپاچه و مضطرب نمی کند. البته این قضیه نسبی است و در جوانی هم این روحیه را حفظ کرده و شادتر زندگی می کند. برای او زندگی کردن در حال مهم است و شعار او همیشه این است؛ امروز را خوش است.

توصیه های مهم به والدینی که دو فرزند پسر دارند
1) پسر اول با تولد برادر کوچکتر خود، احساس می کند والدینش به او کم توجه و کم علاقه شده اند پس باید او را توجیه کنید که این احساس غلط است و در این رابطه با جملاتی مثل: «من تو را بیشتر دوست دارم» یا «تو برای من مهمتری، چون پسر ارشد من هستی» از او دلجویی کنید.
2) پسرانتان را به رقابت و مسابقه تحریک نکنید. فقط آنها را در جهت نشان دادن توانایی های متمایزشان تشویق و حمایت کنید. ببینید هر کدام در چه زمینه ای استعداد دارند و آنها را در همان زمینه تشویق کنید.
3) در حد امکان به هر دو پسر خود فضای آزاد و محیطی مستقل، برای بازی کردن یا انجام امور شخصی بدهید زیرا استقلال فرزندان شما در آینده باعث نزدیکی بیشتر آنها به یکدیگر خواهد شد. حواستان باشد که فرزندانتان با چه کسانی دوستی و مراوده دارند.
4) پسر بزرگتر شما به واسطه سن بیشترش اجازه دارد شب ها کمی دیرتر به رختخواب برود و می تواند نسبت به برادرش زمان بیشتری را به تماشای تلویزیون بنشیند، پس سعی کنید انصاف را رعایت کرده و نسبت به سنشان از آنها انتظار داشته باشید.
5) پسربچه ها گاهی دوست دارند با هم زورآزمایی کنند، به برادر بزرگتر بیاموزید که به خاطر قدرتمندتر بودنش، کمی ملایم تر رفتار کند.
 مجله موفقیت