روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

رابطه‌ جن/.سی در دوران‌ عقد چگونه‌ باشد؟

دوران عقد دورانی است که روابط عاطفی بین شما و همسرتان شکل می‌گیرد و به اوج خود می‌رسد. دراین دوران باهم انس می‌گیرید، یکدیگر را می شناسید و قلق های همدیگر را تا حدود زیادی پیدا می کنید..
دوران عقد در واقع دورانی است که شما به لطف نزدیک تر شدنتان به همسر خود، شناختی از او به دست می آورید که شاید هیچ کس دیگر نتواند تا این حد او را بشناسد و این البته صرف نظر از لذتی است که از با هم بودن نصیب تان می شود.
در دوران عقد احساسات عاطفی شکل می‌گیرد و رابطه جن/.سی اگر کنترل شده و خفیف باشد می‌تواند به شکل‌گیری و ظهور این احساسات کمک زیادی کند. با این حال، رابطه جن/.سی تنها هدف ازدواج نیست و هیچ ازدواجی که تنها براساس این رابطه شکل بگیرد پایدار و استوار نمی‌ماند.
اما واقعا سوال خیلی از دختر و پسرهای عقد کرده است که حد این روابط کجاست؟ شما در دوران عقد می توانید مثل یک زوج واقعی با هم رابطه داشته باشید یا باید همچنان از همدیگر فاصله بگیرید؟
اگر قرار باشد پاسخ این سوال را در یک عبارت بگوییم، باید بگوییم هیچ کدام! رابطه جن/.سی در دوران عقد تعاریف خاص خودش را دارد. شما شرعا همسر هستید و اگر یک رابطه کامل با هم داشته باشید که حتی منجر به بارداری شود، باز هم شرعا و قانونا کسی نمی تواند به شما خرده بگیرد. اما آنچه در این میان شک و تردید به وجود می آورد، عرف است. در مقابل عرف نباید جبهه گرفت. همیشه آن چیزی که از قدیم باب بوده اشتباه نیست. بلکه ملاحظات دوران است که بر اساس تجربه رعایت می شود. شما و همسرتان بعد از عقد شرعا زن و شوهر هستید اما زن و شوهری که زندگی مشترکتان را هنوز آغار نکرده اید و وابسته به پدر و مادرتان هستید. این یعنی شما باید برخی از چهارچوب های زندگی دوران تجرد را همچنان حفظ کنید.
روابط
این چهارچوب ها می گوید که شما باید در دوران عقد از فرصت محرمیت و نزدیک تر شدنتان برای شناخت بیشتر استفاده کنید. در این بین حد متوسطی از روابط نزدیک جسمی می تواند عاطفه میان شما را تقویت کند و شما را با روحیات هم بیشتر آشنا کند اما این حد، اگر نادیده گرفته شود و رابطه جن/.سی کاملی شکل گیرد، شما قدرت تصمیم گیری در آینده را از دست خواهید داد.
مشکل فقط تغییرات جسمی که برای شما اتفاق می افتد نیست؛ یک رابطه جن/.سی کامل، شما را پایبند یکدیگر می کند. احساس تعهد می آورد، وابسته می کند و باعث می شود در جایی که باید تفکر منطقی داشته باشید احساسی تصمیم بگیرید. چگونه؟
شاید شما احساس کنید که همسر آینده تان دقیقا آن طور نیست که فکر می کردید و زندگی با او می تواند باعث بدبختی شما شود. در چنین شرایطی، رابطه جن/..سی شما را در فاز وابستگی عاطفی قرار می دهد و تصمیم گیری بر اساس منطق و جدایی برایتان دشوار می شود.
به همین دلیل است که می گویند روابط ج/.نسی کامل خود را به زمانی موکول کنید که باهم زندگی مشترک را آغاز کرده اید و به صورت مستقل جدا از پدر و مادر خود زندگی می‌کنید.

خصوصیات شوهر شایسته

۱- دیانت و تقوی : شوهری که متدین و با تقوی باشد، حقوق همسرش را حفظ می کند و هیچ گاه در پی هوس های نامشروع نیست، به او احترام می گذارد و از هرگونه ستم احتراز ( دوری ) می کند.
امام باقر(ع) می فرمایند: ” شایستگی داماد در تقوا و دیانت و امانت او نهفته است؛ هر کس واجد این شرایط باشد درخواست وی را بپذیرید.”
۲- حسن خلق: یکی از ویژگی های شوهر شایسته آن است که از نظراخلاقی مهربان، خوشرو و نسبت به همسرش دوستی مخلص باشد.
حضرت رسول ( ص ) می فرمایند : هرگاه فردی به خواستگاری دخترتان آمد که از نظر دین و اخلاق شما را راضی می کرد دخترتان را به ازدواج او در آورید.
۳- فعّال و تلاشگر : شوهر باید برای تأمین نیازمندی های مادی و معنوی خانواده اش کوشش و فعالیت نماید. بدترین شوهر کسی است که در خانه بنشیند و همسرش را برای تهیه مایحتاج خانه به کار وا دارد.
۴- عفّت زبان : بیان ، یکی از عوامل تشکیل دهنده شخصیت است. کسی که در گفتار با کلمات توهین آمیز و فحش و ناسزا دیگران را بیازارد، عفت زبان ندارد. چنین فردی قبل از هر کس همسرش را مورد حمله قرار می دهد و در برابر هر چیزی که مطابق میلش نباشد به ناسزاگویی می پردازد. بنابراین ، داشتن عفت زبان یکی از خصوصیات یک شوهر شایسته است.
۵- سخاوت : فردی که خِسّت و بخل را بر خود و دیگران روا دارد ، شوهر خوبی نخواهد بود. بخشش و فراهم کردن رفاه و توسعه دادن به زندگی خانواده از طریق مال حلال و دست و دل باز بودن، از خصوصیات یک شوهر خوب است. تهیه هدیه و کادو برای همسر از اعمالی است که یک شوهر شایسته به مناسبت های مختلف انجام می دهد.
۶- مهمان نوازی : مردی که نان خانه اش را کسی ندیده و درِ منزلش را به روی دوستان و اقوام ببندد، همسر خوبی نخواهد بود. این مرد باید بداند همسرش که در خانه پدر و مادر بزرگ شده و با خویشاوندانش معاشرت و رفت و آمد داشته ، نمی تواند با آنان قطع رابطه کند. بنابراین مهمان نوازی و معاشرت با خویشاوندان از صفات یک شوهر خوب است.
۷- آراستگی : همانطور که شوهر متوقع است همسرش آراسته باشد ، خودش نیز باید به وضع ظاهرش برسد و از نظر لباس و نظافت دقت کافی بنماید. خیلی از مردان به وضع ظاهر خود توجه ندارند و همیشه مورد انتقاد و اعتراض همسر خود قرار می گیرند.
۸- امین بودن : مرد باید از هرگونه پنهان کاری یا عدم صداقت با همسرش بری باشد؛ زن ، امین او و او ، امین زن باشد. در این صورت است که زندگی ، سعادت و خوشبختی را به دنبال خواهد داشت.
۹- اصالت و نجابت خانوادگی : از ویژگی هایی که در شوهر اهمیت خاص دارد ، یکی وراثت و دیگری محیط است که اصالت خانوادگی هر دو را در بر دارد. بنابراین دختران باید در نظر داشته باشند فردی را به شوهری برگزینند که از یک خانواده نجیب و خوشنام بوده و در یک محیط خانوادگی سالم بزرگ شده باشد.
۱۰- عاقل و خردمند : یکی از ویژگی های شوهر شایسته ، داشتن هوش و ذکاوت کافی و تخصص است. چنین شوهری آموزش لازم برای اشتغال به کسب حلال را دیده؛ و هر اندازه علم و کمالش بیشتر، و هوش و درایتش زیادتر باشد ، شایسته تر خواهد بود.
خلاصه می توان گفت که زن باید از ازدواج با مردی که دارای ضد ارزش های زیر است، خودداری کند.
۱- شرابخوار ؛
۲- بد اخلاق ؛
۳- بد چشم و بی بند و بار؛
۴- بدبین (”سوء ظن” ، نه ”غیرت”) ؛
۵- خسیس ؛
۶- بدون احساس مسئولیت ؛
۷- تنبل؛
۸- سفیه و ناهنجار؛

شیوه مادرشوهرداری

این بحث برای خانم‌های جوان خیلی داغ است.  وقتی پای صحبت خانم‌ها می‌نشینید حرف‌های زیادی هست که مورد مشورت قرار می‌گیرد، اما مردم‌داری، شوهرداری، همسایه‌داری، خانواده‌داری و همین‌طور مادرشوهرداری هم فوت و فنی دارد که باید آن را بیاموزید. اگر شما با همه افراد روابط خوبی برقرار می‌کنید و هنر ارتباط برقرار کردن را دارید، بعید نیست که روابط خوبی نیز با مادر همسرتان داشته باشید زیرا ارتباط یک مهارت اجتماعی است. اما پیش از هر چیز خوب است مادرشوهر را بشناسید.

مادرشوهر یک مادر است
مادر بودن با دلسوز بودن و مهربان بودن توام است. نرگس یک مادرشوهر ۵۲ ساله است. او می‌گوید: ما هم زن هستیم و می‌دانیم عروس چه توقعاتی دارد، اما نمی‌توانیم راحت پا روی دل خود بگذاریم. اگر تازه‌عروس‌ها مادر شدن را تجربه کرده بودند، ما را بهتر درک می‌کردند. آدم دلش برای بچه‌اش که یک عمر بزرگش کرده تنگ می‌شود. از بی‌تجربگی عروس نگران می‌شود که مبادا زندگی‌شان سخت بگذرد. از تازه کاری داماد نگران می‌شود که مبادا در زندگی کم و کسری داشته باشد. اگر می‌بینید مادرشوهری زیاد سراغ عروس و داماد را می‌گیرد از بدجنسی نیست کمی مربوط به کنجکاوی‌های زنانه است و بسیاری به خاطر

دلنگرانی‌های مادرانه.


مادرشوهر دل نازک است

 مادرشوهر همیشه آن شخصیت با صلابت و قدرتمندی نیست که شما در تلویزیون دیده‌اید. خیلی از مادرشوهر‌ها از نسل قبلی و خانواده سنتی آمده‌اند. در خانواده‌های سنتی گاهی زنان بالاترین ظلم را به یکدیگر روا می‌داشتند. بانویی نزد من آمده بود و از عروسش گلایه می‌کرد و می‌گفت:‌ مگر من آدم نبودم. ۱۵ ساله بودم که عروس شدم و در این سن و سال زمستان که می‌شد مادرشوهرم رخت همه خانواده را جمع می‌کرد و می‌داد من لب حوض بشویم. گاهی هوا اینقدر سرد بود که به محض پهن کردن رخت‌ها همه یخ می‌زدند. حالا اگر عروس و پسرم به خانه ما بیایند عروسم مثل مهمان رفتار می‌کند و از جایش تکان نمی‌خورد و سهم خود را در همکاری با خانواده ادا نمی‌کند.
 گاهی مادرشوهر ، مادر رنج‌دیده‌ای است که از فرزند خود جز پرخاش ندیده و حالا که می‌بیند پسرش وقتی به ثمر نشسته همه کارهایی را که از او دریغ می‌کرده در حق همسرش روا می‌دارد ، دلشکسته می‌شود و گاهی خود را با عروس مقایسه می‌کند و می‌خواهد جایگاه خود را در مقابل عروس بازتعریف کند. گاهی نیز همه این کارها به خاطر دلتنگی است و یک رفت و آمد ساده ولو برای نیم ساعت می‌تواند این دلتنگی‌ها را کاهش دهد.
شما اگر کمی دقت کنید همه این تشویش‌ها را در مادر خود نیز می‌یابید. البته واکنش افراد یکسان نیست، اما چیزهای دیگری نیز در این رابطه مهم است.

خوشبختی درون شماست
با عروس خانم‌های زیادی برخورد کرده‌ام که از مادرشوهر چنان گلایه می‌کنند که گویی پرنده خوشبختی آنان را در قفسی حبس کرده و جلوی هر نوری را در زندگی آنان گرفته است. در حالی که مشاوران معتقدند خوشبختی در درون شما یافت می‌شود، نه در دستان شخصی دیگر.
بنابراین اگر خوشبختی و شادی و آرامش خود را وابسته به یک عامل بیرونی نکنید ، چیزی آن را برهم نخواهد زد. ما آدم‌های بیرون از وجود خود را نمی‌توانیم کنترل کنیم. ممکن است مادر شوهر یکی از آنها باشد، ولی ما بدون کسب توجه او نیز می‌توانیم خوشبخت باشیم.
نباید پیشداوری و قضاوت کرد، اما باید مسوولانه و برنامه‌ریزی شده عمل کرد.

برنامه‌ای برای دل خودتان
اگر حس می‌کنید مادرشوهرتان دوست دارد هفته‌ای یک بار با شما ملاقات داشته باشد و شما می‌توانید این خواسته را برآورده کنید با همسرتان مشورت کنید و ابتکار عمل را به دست بگیرید.
مهربان، بانوی ۲۷ ساله‌ای است که از ناخشنودی مادرشوهرش کلافه است و می‌گوید هر کاری می‌کنم مرا دوست ندارد و هر وقت او را دعوت می‌کنم از برخوردهایش ناراحت می‌شوم و حس می‌کنم او مرا بازیچه خود قرار داده است و در دل به ناراحتی‌هایم می‌خندد.

نکته همین جاست. نباید پیشداوری و قضاوت کرد، اما باید مسوولانه و برنامه‌ریزی شده عمل کرد. شما برنامه‌ریزی کنید و طبق برنامه او و برحسب وظیفه با وی رفت و آمد کنید و هیچ توقعی نداشته باشید. مطمئنا او نیز بزودی نرم خواهد شد. شما نیز آسوده‌اید که دارید طبق برنامه خود عمل می‌کنید و بازیچه دست کسی نیستید.
همسرتان را متقاعد کنید که خودتان باید برای زندگی خود تصمیم بگیرید. نه خانواده شما و نه خانواده همسرتان نمی‌توانند در زندگی شما تصمیم‌گیرنده باشند، اما در صورت نیاز، آنان بزرگ‌ترهای باتجربه‌ای هستند که بهترین مشورت‌ها را می‌توانید از آنان بگیرید.
احترام، احترام می‌آورد و عشق جواب عشق دریافت می‌کند اما اگر این اتفاق نیفتاد، شما به آخر دنیا نرسیده‌اید.

اعتراف‌گیری نکنید
فراموش نکنید خانواده شما و خانواده همسرتان از آدم‌های معمولی‌اند که البته جایزالخطا هستند. بابت این اشتباهات و خطاها مچ‌گیری نکنید و نکوشید همسرتان را قاضی کنید. این کار، او را بین شما و خانواده‌اش قرار می‌دهد و کار خوشایندی نیست.
عروس وظیفه‌شناسی باشید، ولی برای جلب توجه خودکشی نکنید. لازم نیست دست به هر کاری بزنید که از شما راضی باشند. گاهی زمان همه چیز را حل می‌کند.یعنی با استفاده از مهارت‌های زندگی و ارتباطی در بستر زمان می‌توانید ارتباط خود و خانواده همسرتان را بهبود بخشید.
در آخر تاکید می‌کنم که دنیا خیلی بزرگ است و قرار نیست همه مردم آن شما را دوست داشته باشند. در واقع مهم است که خودتان حتما خودتان را دوست داشته باشید و شاخص‌های انسانی را در روابط خود و مادر همسرتان در نظر بگیرید و منصفانه هر کاری که برای مادر خود می‌کنید برای او هم بکنید. گاهی اگر لازم است رهنمودهایش را با احترام گوش دهید و نشان بدهید که به کار می‌بندید.


درگیری های دوره نوجوانی

شاید وقتی صحبت از دوران نوجوانی و نوجوانان می شود هر پدر و مادری که هنوز فرزندش وارد این دوران نشده و یا در بدو ورود به دوران نوجوانی است، احساس استرس کند چرا که همواره در رسانه ها، مجلات، گفتگوهای رایج میان مردم به نقاط منفی و مشکل ساز بودن این دوران اشاره شده است.
در حقیقت بسیاری از رفتارهایی که با اسم نوجوان قرین است مانند مطالبه آزادی عمل بیشتر، به چالش کشیدن قدرت و توانایی، ریسک پذیری، کمال گرایی، گرایش به مواد مخدر، برقراری ارتباطات خارج از حریم خانه و تا دیر وقت بیرون از منزل ماندن تنها بخشی از یک تصویر هستند. بسیاری از ویژگی های منفی که به دوران نوجوانی نسبت داده می شود مانند بزهکاری و اعمال خشونت آمیز کاملا غیر واقعی است. ممکن است گروه قلیلی از نوجوانان به این روشها متوسل شوند اما اکثریت آنها در این تعریف و قالب نمی گنجند.

تجربه کردن تغییرات
به تدریج که نوجوانان به سمت زندگی بزرگسالی می روند احتمالا با یکی از موارد زیر روبرو خواهند شد:

** مواجه شدن با احساسات جنسی و اندام تازه بلوغ یافته، و یا به عبارت بهتر او را در این دوران بین کودکی و بزرگسالی گیر می اندازد.

** یادگیری مهارت های جدید زندگی مانند حل مساله، تصمیم گیری و یادگیری چگونگی بکار بردن افکار و تصورات پیچیده و…

** تشکیل نظام ارزشی و پی ریزی اخلاقیات بر اساس این نظام. به یاد داشته باشید که این نظام ارزشی به احتمال فراوان برنظام ارزشی والدین کاملا منطبق نخواهد بود.

ممکن است نوجوان دچار فقدان اعتماد بنفس گردد و مثلا درباره ظاهرش، اندامش و احساسات و افکار عجیب و غریبی که در حال تجربه کردن آنهاست دچار نگرانی شود

** در معرض دوستی ها و ارتباط های جدید قرار گرفتن

** پی ریزی هویت بزرگسالی که خود شامل پذیرش هویت های مختلف و ارزیابی آنها برای یافتن هویتی که بیشترین انطباق را با او داشته باشد.

** ایجاد ارتباط بزرگسالانه با والدین که پایه و اساس ارتباط های آتی او با والدینش است.

هر چند در سنین کودکی و نوجوانی والدین باید فرزندان را به سوی زندگی بزرگسالی هدایت کنند اما وقتی فرزند نشان می دهد که می تواند خودش را اداره کند باید به تدریج مسئولیت پذیری و استقلال لازم را به آنها تفویض نمود.یک نوجوان نیازمند قوانین واضح و روشن و مشخص بودن مرزها درباره این که چه چیزی قابل قبول است، می باشد؛ حتی اگر او این محدودیت ها را بشکند و تمرد کند.

زندگی کردن با نوجوان
وقتی کودک به سن نوجوانی می رسد درک خواهید کرد که چقدر خواهان همراهی دوستانه و به اشتراک گذاشتن ایده هایتان با فرزندتان هستید. حتی ممکن است بواسطه علاقه و انرژی مضاعفی که از نوجوان تان کسب می کنید شور و اشتیاق جدیدی به زندگی در درون خود احساس کنید. والدین زیرک یاد می گیرند که به کودکان خود به عنوان کسانی که به زودی بزرگ خواهند شد احترام بگذارند ضمن اینکه به خوبی به این مساله آگاهی دارند که گاهی اوقات ممکن است فرزندشان بخواهد به رفتار کمتر از سن خود ادامه دهد.

رفتار نوجوانان گاهی قالب معما و پازل به خود می گیرد و مثلا در سنین پایین از یک طرف تمایل دارند برای کسب استقلال بیشتر، زمان بیشتری را در خارج از خانه سپری کنند در حالی که در سنین بالاتر این تمایل جای خود را به کسب حمایت خانواده و چرخش به سمت خانواده می دهد.

هویت نوجوانی
در طی دوران نوجوانی فرزند شما سرگرم توسعه هویتش است. ممکن است او دچار فقدان اعتماد بنفس گردد و مثلا درباره ظاهرش، اندامش و احساسات و افکار عجیب و غریبی که در حال تجربه کردن آنهاست دچار نگرانی شود. به همین علت است که در این سنین بیشتر آنها در اتاق خود می مانند و یا مدت زیادی را در حمام یا دستشویی سپری می کنند. به یاد داشته باشید که او مشغول تنظیم و تعدیل کارها برای خودش است و به هیچ وجه منظورش نپذیرفتن و یا رد کردن شما نیست. از نظر او بزرگ شدن شامل این موضوع است که نشان دهد چقدر نسبت به بزرگسالان اطرافش متفاوت است. او نیازمند یافتن راهی برای ابراز تفاوت هایش است و به عنوان مثال ممکن است با هر چیزی که شما می گویید مخالفت می کند.

وقتی کودک به سن نوجوانی می رسد درک خواهید کرد که چقدر خواهان همراهی دوستانه و به اشتراک گذاشتن ایده هایتان با فرزندتان هستید

نیاز همیشگی
فراموش نکنید که نوجوان تان هنوز هم نیازمند شماست و در انتهای تمام این کارها و رفتارها هنوز مراقب و مواظب عقیده و نظر شماست. اگر بفهمید و بپذیرید که بروز مقداری تعارض اجتناب ناپذیر است بهتر می توانید برای رویارویی با آنها آماده شوید. همچنین یادتان باشد زندگی کردن با برادر یا خواهری که با نوجوان مشاجره می کند می تواند بسیار دشوار باشد. بنابراین هنگام جر وبحث با نوجوان نیازهای او را فراموش نکنید.

گاهی رفتار فرزندتان به گونه ای است که حس می کنید شرمنده ترین آدم دنیا هستید مثلا دوستانش را در بیرون منزل ملاقات می کند تا آنها شما را نبینند، یا اجازه نمی دهد از هیچیک از حوادث و اخبار مدرسه اطلاع پیدا کنید زیرا نمی خواهد گرفتار رسیدگی و توجه شما شود و یا … در این موارد مستاصل و آشفته نشوید.
این امری متداول است و علیرغم تمام این حرفها آنها هنوز شما را دوست دارند. ممکن است شما در مواجه با نوجوان اعتماد و اطمینان خود را از دست بدهید و احساس کنید راه حل برخورد با این مشکلات را نمی دانید. حتی ممکن است به شدت دچار عدم اطمینان و احساس ناراحتی و استیصال کنید زیرا نمی دانید هنگامی که شاهد کناره گیری و انزوای نوجوان تان هستید باید چه عکس العملی از خود نشان دهید. اگر احساس می کنید تحمل این اوضاع را ندارید بجای اغماض از رفتارهای او بهتر است با او صحبت کنید. هر چند این کار سخت است اما سعی کنید هیچ گاه حمایت عاطفی و هیجانی خود را از نوجوان تان دریغ نکنید. به یاد داشته باشید که حتی در سنین نوجوانی هنوز هم حمایت های شما برای نوجوان تان عامل مهم و اساسی است و همین حمایت هاست که می تواند در حرکت نوجوان به سوی زندگی بزرگسالی نقش محافظ را ایفا کند.

راهنمای ساده برای زندگی پس از طلاق و جدایی

طلاق یک تغییر اساسی در زندگی است که شخص را دچار سردرگمی میکند . ناگهان خودتان به تنهایی میبایست از پس مواردی مانند پول بچه ها شغل تغییرات و موقعیتهایی که اعضای خانواده را تحت فشار قرار میدهد بر بیایید . در اینجا توصیه هایی وجود دارد که ” چگونه زندگی جدید را پس از جدایی شروع کنید ؟” اگر مشکلاتی دارید بدانید که :
طلاق و جدایی
* بعد از اتمام این زندگی ، زندگی جدیدی در انتظار شماست .
در حال حاضر به سختی می توانید باور کنید زیرا روزی این زندگی چیزی بود که شما خواستار آن بودید . شما خواهان ایجاد و تداوم آن بودید .

* خودتان را فریب ندهید .
از خودتان بپرسید : آیا به راستی این زندگی را می خواهید یا به علت ترس دو دستی به آن چسبیده اید ؟ اگر فکر تنها ماندن ترسناک تر از بودن در یک زندگی از هم پاشیده است خب به ترسهایتان اجازه دهید تا تصمصیم گیرنده باشند . آیا برای از دست دادن زندگی که بود یا میبایست باشد هنوز سوگواری میکنید؟

* روزهای زندگیتان را هدر ندهید .

اندوهگین بودن هیچ محدوده زمانی ندارد اما زندگی محدود است . شما این را متوجه بشوید یا نشوید ، زمان به سرعت سپری میشود. زمانی میرسد که شما باید حقیقت را بپذیرید و بگویید : ” من باید کاری برای زندگی ام انجام دهم بچه هایم را بزرگ کنم و کاری کنم که زندگی شاد و معناداری داشته باشم و شخصی فعال در جامعه باشم .” پس از هم اکنون قدمهای استوار بردارید و به جلو حرکت کنید .

* افکار مصیبت بار را از ذهن تان دور کنید .

” زندگی من تمام شده است .” ” من همه چیز را از دست دادم .” ” همه چیز خیلی بد است .” افکاری هستند که تاثیرات خیلی قوی بر چگونگی احساس شما دارند . متوجه باشید که واقعا اینها درست نیستند . زندگی شما تمام نشده است فقط یک شروع جدید برای شماست . تغییر پیش فرضهای منفی در ذهن تان به تغییر احساسات شما کمک میکند .

* زمان خود را با افسوس هدر ندهید .
شما باید به خودتان بگویید : ” اتفاقی است که افتاده !” شما نمی تواتید به گذشته برگردید و کاری انجام دهید اما می توانید کارهای زیادی را هم اکنون انجام دهید .

* برای فرزندانتان الگو باشید .

در آینده فرزندانتان چگونه والدینی خواهند بود وقتی شما در جایی نشسته و گریه میکنید ، به نقطه ای زل می زنید و افسوس گذشته را می خورید ؟ وقتی شما جدایی را پذیرفتید زمان پیشرفت در زنگی تان است .
به خاطر فرزندانتان با همسر سابق خود رابطه جدیدی را تعیین کنید .
در رابطه سابق شما همسر وی بودید اما در حاضر یک دوست معمولی هستید بخاطر بچه هایتان .

* با کودکانتان صحبت کنید .
طلاق ممکن است زخمهای عاطفی را برای بچه هاایجاد کند . با آنها صحبت کنید . با آنها درباره اتفاقاتی که درحال وقوع است و احساساتی که آنها نسبت به وقایع کنونی دارند صحبت کنید و به آنها اطمینان دهید همه چیز بهتر خواهد شد. اگر آنها خیلی چیزها را بدانند می توانند به شما در این مراحل کمک کنند و به این ترتیب آنها هم احساس قدرت می کنند .

* از دیگران کمک بگیرید.

اگر از مردم کمک بخواهید خوشحال می شوند . این لطفی است در حقشان که به آنها اجازه می دهید کاری برایتان انجام دهند .یک گروه حمایت کننده از نزدیکترین دوستانتان داشته باشید که حمایتگرعاطفی ،راهنمای همیشگی ومشوق شما در کارهایتان باشند.بدانید شما اولین نفری نیستید که از سایرین کمک می گیرید.

* از امکانات و موهبت های اطراف خود استفاده کنید.
هرکاری که می توانید برای رسیدن به موفقیت انجام دهید. توانایی ها و نقاط قوت خودتان را کشف کنید و برای کمک به خود و حرکت در یک مسیر جدید و مثبت روی آنها متمرکز شوید.هرشخصی حقیقت وجودی دارد که فقط خودش میداند وباور دارد . به یاد داشنه باشید که شما نتایجی در زندگی بدست می آورید که ابتدا باور دارید و سپس شایستگی آن را.

* برای خودتان وقت بگذارید.

خودتان را در اولویت قرار دهید ،کمی خودخواه باشید و کاری را فقط برای خودتان انجام دهید.بهترین هدیه ای که شما می توانید به فرزندانتان بدهید اینست که از خودتان خوب مراقبت کنید. یک کلاس جدید را امتحان کنید، ورزش را شروع کنید و سرگرمی های فراموش شده که سابقا انجام می دادید را دوباره شروع کنید.

* خانه رویایی تان را بسازید.

اگر شما مجبور به تغییر منزل شدید دنیا به آخر نرسیده است. بدانید که شما و بچه هایتان میتوانید خاطراتی را بسازید که آنجا خانه رویاهایتان شود.

* خود واقعی تان را بیابید.
شما ممکن است زمان طولانی نیمی از یک زوج بوده اید. اما شما هنوز صددرصد یک شخصیت واحد هسنید. آن شخص را دوباره کشف کنید.

* آنچه را دوست دارید انجام دهید.

هرروز وقتی از خواب بر می خیزید چه چیزی شما را به هیجان می آورد.یک لیست از آنچه شما را به اهدافتان میرساند تهیه کنید.

* روحیه شاد داشته باشید.
در زندگی جدید کمی تفریح و شادی کنید. خاطرات زیبایی را با فرزندانتان بسازید تا با اعتماد بنفس و حس احترام به خود بسوی آینده بروند.

* درآینده از خود مراقبت کنید.
این مهم است که همیشه به روابط خود توجه کنید و از خود بپرسید که :” چقدربودن در این رابطه ارزش دارد؟” اگر شما در آن رابطه کاملا خودرا فراموش می کنید پس بهای سنگینی را می پردازید.
افتخار