روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

۱۰راه براى آشتى با گذشته

تازه ترین تحقیقات انجام شده نشان مى دهد که آلام و دردهاى طى شده در دوران کودکى از شمار مهم ترین عوامل غیرمستقیم مرگ شناخته شده اند.
تینا مى دانست که به یک بمب ساعتى بدل شده است. همه عوامل خطر آفرین براى سلامتى از بیمارى قلبى گرفته تا دیگر مسایل را در خود جمع کرده بود. ۲۰ کیلو اضافه وزن داشت و از فشار خون و کلسترول بالا رنج مى برد. تنها ورزشى که مى کرد این بود که تا پارکینگ براى سوار شدن به خودرواش پیاده برود. روزى دو پاکت سیگار مى کشید و استرس هایش معده او را به درد مى آورد و خود او نیز واقف بود که باید بسیارى از عادت هایش را تغییر دهد.
اما تصور مى کرد که نمى تواند چرا که کار از کار گذشته است و هر بار که سعى مى کرد تغییر کند چیزى نمى گذشت که دوباره اختیارش را از دست مى داد و دوباره به همان نقطه اول برمى گشت.
تنها کسى که موفق شد این اوضاع را کمى تغییر بدهد پزشکى بود که تینا براى درمان نزد او مى رفت. این پزشک پى برد که تینا کودکى پرآسیبى را تجربه کرده است. تینا در ۵ سالگى پدرش را از دست داده و مادرش با مردى معتاد ازدواج کرده بود و هر روز شاهد کتک خوردن مادر و برادرش توسط ناپدرى بود. تینا به دکتر معالجش گفته بود که قادر نیستم با آشفتگى هاى دوران کودکیم کنار بیایم.
اما این جا یک پرسش اساسى مطرح مى شود، دردها و آسیب هاى دوران کودکى چه ارتباطى مى تواند به وضعیت سلامتى فرد پس از ده ها سال داشته باشد؟
دکتر فلیتى از دانشگاهى در کالیفرنیاى جنوبى مى گوید: تجربه هاى ناسازگار و آسیب زا در دوران کودکى مى تواند پیش زمینه اى براى عوامل مرگ آفرین فراهم آورد.
تحقیق او و همکارانش بر روى ۲۰ هزار بزرگسال نشان داد که آن گروه از افرادى که ناراحتى هاى روحى و جسمى و احساس را در کودکى تجربه کرده و یا در خانواده اى بزرگ شده باشند که سراسر خشونت، اعتیاد و یا رفتارهاى جنایتکارانه باشد، در بزرگسالى آمادگى بیشتر براى مبتلا شدن خواهند داشت. به گمان فلیتى این خاطره هاى رنج آور به حدى فرد را دچار خشونت و افسردگى و اضطراب مى کند که براى برطرف کردن این وضعیت به رفتارهاى آسیب زایى مانند پرخورى، اعتیاد به موادمخدر و یا سیگار کشیدن رو مى آورد.به گفته پزشکان این فقط یکى از راه هاى آسیب رساندن تجربیات دردناک کودکى است. برخى از روانپزشکان بر این باورند که بهتر است شما هر چه زودتر با گذشته تان آشتى کنید چون زندگى شما به آن بستگى دارد.


۱۰راه براى آشتى با گذشته


ما توانایى درمان زخم هاى مزمن را داریم و مى توانیم آسیب هاى گذشته را جبران و یا برطرف کنیم.

۱- گذشته را دوباره قاب بگیرید
صاحب نظران روح و روان بر این اعتقادند به همان اندازه که مى توانید آسیب ها و صدمات گذشته را ارزیابى کنید، مى توانید آثار منفى و مضر آن را نیز از بین ببرید. شاید این قدرت را نداشته باشید که گذشته تان را تغییر بدهید اما مى توانید تصمیم بگیرید که اکنون با آن چگونه رفتار کنید. از خودتان بپرسید این رویداد تا چه اندازه در کامل و قوى شدن من تاثیرگذار بوده است؟

۲- خجالت و شرم را کنار بگذارید
برخلاف پشیمانى و ندامت، شرم آن حس بدى نیست که به خاطره کارى که انجام داده اید داشته باشید بلکه به دلیل چیزى است که فعلا هستید. شرم سرطان روح و روان است و سبب مى شود احساس کنید فردى بى ارزش هستید، کسى شما را دوست ندارد و لیاقت خوشبخت شدن را ندارید. گاه شرم یک دروغ است بنابراین قول و قرارهاى گذشته را به یاد آورید و به خودتان اجازه دهید تا آنها را زیر پا گذاشته عهدتان را بشکنید.

۳- درد دل کنید و محرم راز داشته باشید
لازم نیست همه آلام زندگیتان را روى دایره بریزید. داشتن یک محرم راز باعث مى شود تحمل بسیارى از دردها و رنج هاى دوران کودکى آسان تر شود. از سانسور کردن خود دست بردارید و نگران غلط دیکته هایتان نباشید و از همین امروز به کسانى که به شما آسیب رسانده اند نامه بنویسید و پس از چند بار خواندن پاره کرده و دور بریزید. مرور و نوشتن خاطرات ناخوشایند گذشته سیستم ایمنى شما را قوى تر مى کند.

۴- از مجازات کردن خود دست بردارید
عباراتى که با اگر، فقط و کاش و شروع مى شوند را کنار بگذارید این جملات علاوه بر بر هم ریختن سلامتى جسمانى تان، آرامش فکرى و روحى شما را نیز بر هم مى زند. خودتان را ببخشید و از آن تجربه هاى دور از دسترس، درس بگیرید و به خاطر آورید که آن زمان چه آدمى بوده اید و شرایط کنونى چگونه است؟

۵- از تاسف و شرم به منفعت برسید
درمان زخم هاى گذشته نیازمند عبور از سد مرحله تاسف است: نخستین مرحله شوک و انکار، دومین آن خشم و ترس و ناراحتى و سپس درک و پذیرش است. دیگر با خودتان است مى توانید در همان مرحله شوک و انکار در جا بزنید و یا از آن مرحله بگذرید و همواره در خشم و ترس و نگرانى به سر ببرید و یا به سلامت به مرحله درک و پذیرش برسید و اجازه دهید آن احساسات ناخوشایند را این بار آگاهانه احساس و درک کنید.

۶- ممارست ،درک و پذیرش آلام
 هیچ چیز بیش از تکرار و مرور زخم هاى کهنه و مزمن در ذهن، آنها را ماندگار نمى کند. مانند این است که یک فیلم را بارها و بارها تماشا کنید به این امید که پایان آن تغییر کند. به اعتقاد روان پزشکان سوگوارى براى سرنوشت و تقدیر به شما کمک نمى کند که گذشته تان را
تغییر دهید.

۷-همواره شکرگزار باشید
نیایش، ستایش و شکرگزار خداوند بودن بارها از پذیرش گذشته مهم تر است مهم نیست که در گذشته چه بر سر شما آمده است. بهتر است به خودتان یادآور شوید که خداوند نعمت هایى به شما داده است که شایسته سپاس و قدردانى است.

۸- رویه عیب جویى و سرزنش را کنار بگذارید
 گناه و تقصیر چیزى نیست که بتوان آن را التیام بخشید این شما هستید که باید از آن دست بکشید. دست کشیدن از این تلخى سرزنش، لزوما به معناى بخشیدن کسانى نیست که شما را آزرده اند بلکه این کار ممکن است شما را از تردیدى که نسبت به خودتان دارید، خلاص کند.

۹- ارزش آرامش درونى بیش از اینهاست
مهم نیست که گذشته شما چقدر ترسناک و دردناک بوده است، همواره مى توانید محیطى آرام درون خودتان بیایید و چنان چه بتوانید به آن سرچشمه دست پیدا کنید فشارهاى روانى و روحى را هم از خودتان دور کرده اید.
بنابراین هنگام هجوم خاطرات بد و ناملایمات، حواستان را به کار دیگرى پرت کنید. راه هاى بى شمارى براى ایجاد آرامش درونى وجود دارد.

۱۰- داستان زندگیتان را دوباره بنویسید
خلق آینده هاى رضایت بخش چندان دشوار نیست. یکى از بهترین راه هاى آشتى با گذشته این است به همان آدمى بدل شوید که همیشه مى خواستید. ممکن است بار اندوه گذشته آنقدر زیاد باشد که خودتان را یک قربانى احساس کنید اما باید بدانید که خود شما نویسنده داستان زندگى تان هستید و هر زمان که اراده کنید مى توانید فصلى نو از این کتاب را آغاز کنید. این عمل در گرو بازبینى دقیق و بى طرفانه گذشته است بدون آن که به نداى سرزنش بار شرم آور درونتان توجه کنید.

چهار نوع از زنانی که مردان را از خودشان دور می‌کنند!

1. ملکه‌های عیب جو

ملکه نمایش یک نوع شخصیتی است که بسیاری از خانمها را شامل می‌شود. این خانمها معتقدند که همه چیز یا خیلی خوب است یا خیلی بد. معنای لغوی ملکه، شخصی است دارای بی نهایت عکس العمل‌های احساساتی و مهیج.

هیچ حد وسطی برای این دخترها وجود ندارد. همه چیز یا بسیار عالی است یا فوق العاده وحشتناک. در ارتباطاتشان هم عیب جو، نالان، نق نقو، و اغلب اوقات بی حوصله هستند. همیشه نیازمند این هستند که چیزی بگویند. از نظر آنها هیچ چیز درست نیست. علاوه بر این، این خانمها، انواع و اقسام روش‌ها را امتحان می‌کنند تا نظر آقایان را به خودشان جلب کنند. درصورتی که بحران‌های زیادی پیش روی آنهاست و آنها به دنبال کسی هستند که نجاتشان دهد.

2. پرنسس‌های خونسرد
این نوع از خانمها مطمئنا همسرانشان را هم مانند خودشان سرد و افسرده می‌کنند. آیا شما به همسرتان در جمع بی احترامی می‌کنید و با او بد رفتار می‌کنید؟ آیا همسرتان شما را گاهی کناره گیر توصیف می‌کند؟ با او گرم و صمیمی باشید چرا که او به خاطر همین رفتارهاست که تا دیروقت کار می‌کند و با زدن یک تلفن از آمدن به آن قصر یخی(خانه) عذر و بهانه می‌آورد.

3. خانم‌های اهل پز
این نوع از زنان اغلب خودشان را به رخ دیگران می‌کشند و معمولا موارد بسیاری برای خودنمایی مقابل دیگران دارند. او می‌تواند خودش را در قالب یک شخصی در سمت رئیس، یا صاحب یک مرسدس بنز نشان دهد. تا زمانی که او به این کارش ادامه می‌دهد همسرش هم تاوان این فضائل و کمالات را می‌دهد. در مواقعی که زن صحبت می‌کند همسرش ساکت است تا مبادا نسبت به صحبتهای زنش مخالفت کند. مشکل این زنان این است که آنها از همه موقعیت‌ها استفاده می‌کنند تا خودشان را به رخ دیگران بکشند و با این کارشان همسرشان را ناراحت و آزرده خاطر می‌کنند.

4. خانم‌های درحال تغییر
این خانمها در برخورد اول با آقایان بسیار خوب و دلنشین به نظر می‌رسند. آنها تمایلات جنسی بالایی دارند و اغلب لباسهای کوتاه بسیار جذابی می‌پوشند. همیشه آرایش می‌کنند و بسیار آرام صحبت می‌کنند. همیشه مراقب هستند موهایشان آشفته نشود و این را به همسرانشان هم تذکر می‌دهند. آنها به همسرشان کمی اخم می‌کنند، لبهایشان را جمع می‌کنند و سرشان را هم به طرف همسرشان کمی خم می‌کنند. قبلا او هیچ کدام از این مشخصات را نداشت اما درحال حاضر همه این ویژگی‌ها را داراست. زمانی که همسرش از محل کار به خانه می‌رسد، احساس می‌کند که با زن جدیدی رو به رو شده است. چنین تغییر چشمگیری حس اعتماد و اطمینان بین آنها را کم می‌کند. مرد در این لحظه نمی‌داند چه اتفاقی افتاده و فکر می‌کند که او را قبلا می‌شناخته است.
در اینجا شما با زنانی که مردان از آنها دوری می‌کنند آشنا شدید. مردان فقط زنانی را می‌خواهند که خودشان(واقعی) باشند. زنان سرد، زنان اهل پز، درحال تغییر را فراموش کنید. اجازه دهید همسرتان شما را هر آنچه که هستید ببیند و عاشقتان شود.

حسادت زنانه یا حس تملک زنانه

حسادت نوعی خشم درونی است که مرتبه هایی از آن در همه افراد وجود دارد ولی ممکن است در بعضی کمتر و در برخی بیشتر دیده شود؛اما آنچه در ادبیات قدیم ایرانیان یافت می شود این است که زنان حسودتر از مردان دانسته شده و حتی در روان شناسی امروز نیز برخی معتقدند که زنان در روابط بین فردی و در رابطه با جنس مخالف حساس تر، خودمحورتر و حسودتر از مردان هستند.
حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد. بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود. اما به نظر می رسد که حسادت در زنان شکل دیگری به خود گرفته و آنها بیشتر نسبت به مقوله هایی به شدت تحریک می شوند که تصور می کنند تحت مالکیت آنهاست و یا می خواهند با تلاش خود آن را تحت کنترل و مالکیت خود قرار دهند.
اشتباه نکنید در این مقاله سعی نداریم در مورد حسادت(در معنای عام) یعنی آنچه با چشم و هم چشمی و رقابت بر سر تامین تجملات زندگی و .. است صحبت کنیم بلکه آن نوع حسادت در زنان را می خواهیم بررسی کنیم که با مفهوم “حس تملک زنانه” مترادف است یعنی همان احساسی که گاه زنان را بدان جهت سوق می دهد که در مورد تمام روابط و مناسبات همسرشان حساس شده و حتی همسرشان را به خاطر ارتباط صمیمانه با محارم خویش (مادر و خواهر و ..) مورد بازخواست قرار می دهند. یعنی به نوعی همسرشان را مختص خود می خواهند و دوست ندارند او با هیچ زن دیگری در سطحی ترین روابط قرار گیرد. این حس همان حسی است که عمدتا باعث ایجاد اختلاف و کشمکش بین عروسها و مادر شوهر ها و یا عروسها و خواهر شوهرها می شود.
حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد.
بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود.
تصور کنید مردی ازدواج کرده و در یک زمان واحد میان محبت دو زن (مادر و همسر خود) قرار گرفته است. در این میان هر یک از دو طرف سعی دارند مرد مذکور را به سمت خود جذب کرده و حتی امکان دارد برای رسیدن به هدف خود از برخی ترفندها و راهکارهای زنانه استفاده کنند. مسلما نتیجه چنین کشمکشی در معمولی ترین شرایط ایجاد درگیری میان طرفین است.
البته این یک نیاز طبیعی است که هر زنی همسرش را تنها برای خود بخواهد و در مورد روابط و مناسبات او با سایر زنان حساسیت نشان دهد اما گاه این حس تملک از شکل طبیعی خود خارج شده و همان طور که گفتیم باعث ایجاد تنش و درگیری در زندگی مشترک می گردد. اگر بخواهیم این احساس را طوری توصیف کنیم که شما بتوانید بهتر متوجه آن شوید باید بگوییم که “حس تملک زنانه” تقریبا معادل با ” غیرت مردانه” است.[/b] یعنی هر دو این مفاهیم را می توان هم ردیف هم به شمار آورد به جز اینکه این ویژگی ها، تحت تاثیر شرایط جنسیتی فرد قرار می گیرد.

این نوع حسادت (یا همان حس تملک) وقتی از شکل طبیعی خود خارج می شود، باعث می گردد که زن بر روی روابط همسر خود حساس شده و نسبت به هر ارتباطی که با زنان دیگر دارد(اعم از سلام و احوال پرسی و یا صحبتهای معمولی) واکنش شدید نشان دهد.
در برخی از زنان این ویژگی چنان شدت می یابد که مسیر نگاههای همسرشان را در کوچه و خیابان دنبال می کنند تا ببینند آیا او به زنان دیگر نظر می افکند یا نه؟ و یا حتی برخی از مردان هنگام مراجعه به مشاور از این مساله شکایت دارند که حتی جرات تماشاکردن فیلمها، سریالها و یا برنامه هایی را که زنان در آن حضور دارند را نمی کنند.
البته فراموش نکنید که درست است که عده معدودی از زنان دچار این مشکل بوده و زندگی را برای خود و همسرشان

سخت می کنند اما برخی دیگر از زنان به واقع حق دارند تا این نوع حساسیتها را در ارتباطات


برای مثال این دسته از زنان دارای همسرانی هستند که :

- در روابط و صحبتهای خود با زنان نامحرم یا غریبه بیش از حد گرم گرفته و به بذله گویی می پردازند- سابقه ای از بی وفایی نسبت به همسرشان را دارند
- در حضور همسرشان از زنان دیگر(چه از لحاظ ظاهر و چه از لحاظ نوع عملکرد و …) تعریف و تمجید می کنند
- مرز بین روابط شخصی و روابط کاری را نمی دانند یعنی در منزل هم که هستند با همکاران خانم خود در تماس و یا در حال اس ام اس زدن هستند و بسیاری از دلایل دیگر…
بنابراین با توجه به طبع حساس زنانه کاملا طبیعی است که یک زن نسبت به همسر خود و با مشاهده این صحنه ها در روابط همسرش دچار وسواس شده و دایما سعی کند او را تحت کنترل خود قرار دهد.

در ادامه این مقاله چند توصیه اجمالی برای مردانی داریم که رفتارها و روابط شان کاملا در چارچوب و مطابق با عرف و شرع است اما متاسفانه باز هم تحت کنترل دایم همسرشان هستند:

- با خودتان خلوت کنید و بررسی نمایید که چرا همسرتان تا این حد در مورد رفتارهای شما حساس بوده و شما را کنترل می کند؟ آیا شما شوهر خوبی برای همسرتان هستید؟ آیا توجهی را که نیازمند آن است به وی ارایه می دهید؟ آیا رفتارهایتان با زنان دیگر در حد و حدود طبیعی خود است یا اینکه پا را از حد و مرز خود فراتر می نهید؟…
- دقت کنید و ببینید چه زمانهایی شدت کنترل و حساسیت همسرتان نسبت به شما کاهش یا افزایش می یابد؟ ببینید در آن زمانها چه رفتاهایی را انجام داده اید و از انجام چه رفتارهایی خودداری کرده اید؟
با همسرتان صحبت کنید و در مورد رفتار و عملکرد او به بحث بنشینید. از او به خاطر رفتارش توضیح بخواهید و در مقابل برای همسرتان توضیح دهید که وقتی شما را مورد کنترل دایم قرار می دهد، چه احساسی دارید . برای مثال این گونه برای ایشان توضیح دهید:
وقتی دایم تماسهای تلفن همراه مرا چک می کنی احساس می کنم که…(سپس احساس خود را کاملا برای همسرتان وصف کنید)
- از همسرتان دوستانه بخواهید که رفتارش را مورد تجدید نظر و تغییر قرار دهد و خودش را به جای شما بگذارد و ببیند آیا دوست دارد که دایما او را تحت نظارت دایم قرار داده و به وی اعتماد نداشته باشید.
- به طور منظم به همسرتان ابراز علاقه کرده و به او بگویید که ” تنها زن زندگی من تو هستی و تو را با تمام نقاط قوت و ضعفی که داری دوست دارم و …” به این ترتیب همیشه به همسرتان اطمینان خاطر را هدیه دهید.

و توصیه آخر اینکه…
اگر ملاحظه می کنید رفتار همسرتان(بدون دلایل منطقی) ادامه دار شده و تلاش برای بهبود این وضعیت تاثیر مطلوبی نداشته ، مراجعه نزد مشاور خانواده را به شما و همسرتان توصیه می کنیم. گاهی اوقات متخصصان ، متوجه جزییاتی می شوند که شاید شما و همسرتان با ساعتها گفتگو و یا حتی مجادله نیز قادر به یافتن آن نباشید.

با لوس بازی بچه ها چکار باید کرد؟

بسته به سن، مهارت زبانی، خلق و خو و تکنیک‌های دیگر، کودک شما می‌تواند هرکدام از رفتارهای کج‌خلقی، پرتاب کردن اشیا و مدام بحث کردن را داشته باشد. در اینجا تعدادی راهبرد برای شایع‌ترین درگیری‌های رفتاری والدین با کودکان وجود دارد.

تازه شام‌مان را در رستوران تمام کرده بودیم. در طول شام دختر 4 ساله‌ام ستاره، تکه‌های مرغش را به این طرف و آن طرف پرتاب می‌کرد، دوست نداشت کلم بروکلی بخورد و آبلیموها را هم روی زیر بشقابی‌اش می‌ریخت. تازه بعد از همه این کارها از من بستنی می‌خواست. جواب من کاملا روشن بود: نه! با مخالفت من، ستاره نشست کف زمین و دست‌هایش را دور زانویش قلاب کرد و با یک چشمک به من گفت: «من می‌دونم که تو بهترین مامان دنیایی، توروخدااا.» این حالت ترکیب وحشتناکی از ناله و خواهش بود و من طبق معمول تسلیم شدم. مثل خیلی از بچه‌ها، دختر من هم یاد گرفته چطور آنچه را می‌خواهد با تکرار رفتاری که در گذشته کارساز بوده به دست آورد. او نقطه ضعف مرا به شکل ماهرانه‌ای با آه و ناله و یک نمایش اثرگذار نشانه می‌رود.
این تنها یکی از چند روشی است که بچه‌ها به طور مرتب برای رسیدن به هدفشان انجام می‌دهند(بسته به سن، مهارت زبانی، خلق و خو و تکنیک‌های دیگر، کودک شما می‌تواند هرکدام از رفتارهای کج‌خلقی، پرتاب کردن اشیا و مدام بحث کردن را داشته باشد.) در اینجا تعدادی راهبرد برای شایع‌ترین درگیری‌های رفتاری والدین با کودکان وجود دارد.
وقتی مدام «غر» می‌زند
او می‌تواند ساعت‌ها حرف بزند تا شما را وادار کند به آنچه می‌خواهد تن دهید: «مامان من می‌خوام این برنامه رو ببینم»، «اگه بذاری این کارتونو تماشا کنم یه چیزی یاد می‌گیرم»، « اگه بذاری من این برنامه رو ببینم قول میدم اتاقمو تمیز کنم.»
چه بچه‌هایی این کار را انجام می‌دهند: این نوع رفتار معمولا در 5 سالگی اتفاق می‌افتد زمانی که کودک می‌فهمد چطور از زبان  و منطق برای بیان خواسته‌هایش استفاده کند.
چه چیزی پشت این رفتار است:
کودک شما کم‌کم به جای جیغ و داد و هوار از کلمات برای قانع کردن شما استفاده می‌کند. او ممکن است همچنان اینطور فکر کند که اساسا جهان حول محور او می‌چرخد اما کم‌کم می‌بیند که دیدگاه دیگران چیست. همین‌طور که مهارت زبانی کودک رشد می‌کند او درمی‌یابد از آنجا که ممکن است نظری متفاوت داشته باشد، بنابراین باید تلاش بیشتری در قانع کردن فرد مقابل انجام دهد.
چطور متوقفش کنید:
همچنان که شما نمی‌خواهید پیچیدگی افکاری که پشت مهارت گفت‌و‌گوست، رد کنید باید هرازگاهی فاصله‌ای بین این بحث‌ها بیندازید. سعی کنید از فشار مثبت استفاده کنید. حتی اگر در برخی موارد با کودک توافق دارید باید به یاد داشته باشید هر چیزی را برای بحث کردن باز نگذارید. شما خیلی راحت می‌توانید بگویید «نمی‌خوام به این بحث ادامه بدم.» از آنجا که بچه‌ها دوست دارند شنیده شوند باید این احساس را به آنها بدهید حتی اگر کاملا موافق نباشید. برخی اوقات تنها کمی توافق تنها چیزی است که آنها می‌خواهند.  برای بچه‌های 6 سال و بالاتر توضیح برخی مسائل بسیار کمک‌کننده است. به این ترتیب به آنها نشان می‌دهید مهم هستند. آنها روشی را که با آنها رفتار می‌کنید دوست دارند و به دلایل شما گوش می‌دهند.
وقتی کج‌خلق می‌شود
چه بچه‌هایی این کار را انجام می‌دهند:
تقریبا تمام بچه‌های یک تا 3 ساله کج‌خلقی‌هایی مانند گریه، جیغ و غر زدن دارند. در حقیقت 60 تا 80 درصد از کودکان 2 تا 3 سال تقریبا هفته‌ای یک بار کج‌خلق می‌شوند و 20 درصد هم هر روز این رفتار را نشان می‌دهند. این رفتار ممکن است تا 4 سالگی هم ادامه پیدا کند اما به تدریج کم شده و متوقف می‌شود.
چه چیزی پشت این رفتار است:
بچه‌های کوچولو به یک دلیل اساسی این کار را انجام می‌دهند؛ آنها از چیزی ناراحت هستند اما مهارت‌ لغوی و استنتاجی‌شان برای بیان آنچه عامل ناراحتی‌شان شده هنوز رشد کافی نکرده است. خردسالان و پیش‌دبستانی‌ها به درستی نمی‌توانند بر عواطف‌شان کنترل داشته باشند بنابراین برای آنها غیرممکن است که بتوانند ناراحتی‌شان را به صورت فیزیکی نشان ندهند.
چطور متوقفش کنید:
فکر نکنید که می‌توانید به طور کامل این رفتار را در کودکتان از بین ببرید زیرا بروز این رفتار بخشی از رشد طبیعی کودک است اما اگر واقع‌بین هستید و تنها می‌خواهید این رفتار را تعدیل کنید باید بدانید که هیچ‌وقت نباید تسلیم شوید، چون تسلیم شدن باعث تقویت رفتارشان می‌شود.
علاوه بر این، بدترین چیز این است که شما برخی اوقات، تنها برخی اوقات تسلیم آنها شوید. این به کودک شما می‌آموزد که اگر رفتارش را شدت ببخشد می‌تواند در نهایت بر شما پیروز شود بنابراین دفعه بعد که فرزندتان جیغ کشید یا خودش را روی زمین انداخت در موضع خودتان بمانید مثلا به او بگویید «نه ممکنه اجازه نداشته باشی کیک بخوری» و بعد از رفتارش چشم‌پوشی کنید. به یاد داشته باشید بیشتر این کج‌خلقی‌ها در کمتر از 5 دقیقه کاهش پیدا می‌کند. حوا‌ستان باشد که تن صدای‌تان آرام و خنثی باشد و وقتی که در حال توضیح دادن دلایل هستید خودتان را ناراحت نکنید. وقتی این کج‌خلقی‌ها شروع می‌شود هر کاری را که در حال انجامش بودید ادامه دهید. به این ترتیب به تدریج کودک درمی‌یابد که این کار کارساز نیست.
کار دیگری که باید انجام بدهید این است که نسبت به موقعیتی که باعث چنین رفتاری شده آگاه باشید. شاید یکی از عادت‌های فرزندتان این باشد که هر وقت به فروشگاه اسباب‌بازی‌فروشی می‌روید تا برای تولد دوستش کادو بخرید مدام بهانه‌ می‌گیرد و حتی گریه‌ می‌کند تا چیزی برایش بخرید پس یا  او را با خود به خرید نبرید یا یک چیز ارزان‌قیمت بردارید.
اگر کودک شما کمی بزرگ‌تر باشد می‌توانید پیشاپیش به او موقعیت را توضیح دهید مثلا بگویید «می‌خوایم بریم برای تولد علی کادو بخریم و نمیخوایم چیز دیگری بخریم. اگر تو اسباب‌بازی می‌خوای به من بگو چی می‌خوای ما می‌تونیم اونو تو لیست خرید تولدت بذاریم.» به این نکته هم توجه کنید که این کج‌خلقی‌ها معمولا زمانی که کودک خسته یا گرسنه است، اتفاق می‌افتد. وقتی بیرون می‌روید یک خوراکی با خود ببرید یا وقتی بیرون بروید که او حسابی استراحت کرده باشد.
وقتی به همه چیز «نه» می‌گوید
چه بچه‌هایی این کار را انجام می‌دهند:
بچه‌ها استفاده از کلمه «نه» را به طور دقیق بین 15 تا 18 ماهگی یاد می‌گیرند و ممکن است این کج‌خلقی را تا 3 سالگی یا بیشتر ادامه دهند.
چه چیزی پشت این رفتار است:
بچه‌ها دوست دارند مورد توجه باشند. اما اختیارات‌شان برای تحت تاثیر قرار دادن شما در این سن محدود است و گفتن «نه» یکی از راه‌های اساسی برای رسیدن به قدرت است. این وضعیت نیازی به کلمات زیاد و توانایی خاصی برای دلیل آوردن ندارد.
چطور متوقفش کنید:
کلید مقابله با نه گوینده این است که درخواست‌ها را طوری طبقه‌بندی کنید که کودکتان حق انتخاب داشته باشد. اگر می‌خواهید کفش‌هایش را بپوشانید بگویید «تو می‌تونی کفش قهوه‌ای‌ات یا کفش آبی‌ات رو بپوشی، کدومشون رو دوست داری بپوشی؟» اگر کودکتان گفت «من شیرینی می‌خوام» و شما نمی‌خواستید او قند زیاد مصرف کند به جای اینکه به او بگویید «نه» بگویید «شیرینی برای بعد از شامه اما تو الان می‌تونی کاهو یا هویج بخوری.» بگذارید خودش خوراکی‌اش را انتخاب کند حتی اگر حق انتخابش محدود باشد، بگذارید احساس قدرت کند.
باید حواستان به خودتان هم باشد که مدام به هر چیزی «نه» نگویید. از کلمات در موقعیت‌های مشخص و درست استفاده کنید. وقتی به او می‌گویید «نه ما نمی‌تونیم دستمونو روی اجاق گاز بذاریم.» کودک بهتر درمی‌یابد که «نه» واقعا به معنی «نه» نیست و چیزی که شما می‌گویید واقعا یک مسئله جدی است. اما اگر مدام آن را به کار ببرید او هم مدام از آن چشم‌پوشی می‌کند.
                                                                                                               مجله سیب سبز

علل افسردگی در دختران

 معمولا اضطراب در وجود دختران از سرپیچی و کناره گیری در سنین خاصی شروع می شود و کم کم خودش را نشان می دهد. این چنین اضطرابی ممکن است در پسرها هم دیده شود ولی بسیار کم رنگ تر است. شکل گیری این اضطراب معمولا در محیط کار یا دانشگاه یا خانه به وجود می آید و تنها دلیل آن آگاهی نداشتن خانواده ها از آن است به خصوص در زمانی که بدون دانستن این موضوع انگشت روی نقطه ضعف آن ها می گذارند و همین امر باعث تشدید افسردگی در محیط خانه می شود و محیط خانه را در زمان اضطراب برای دختران ناامن کرده و آن ها را به سمت افسردگی هدایت می کند.
● چرا دخترها آسیب پذیرتر هستند؟!
افسردگی و اضطراب دختران جوان از استرس های زندگی در زمان های خاص به وجود می آید. اگر دقیق تر به این قضیه نگاه کنیم، متوجه می شویم دخترها نسبت به این شرایط آسیب پذیرتر هستند و بیشتر اوقات فراموش می کنند چگونه باید رفتار کنند و حتی چه چیزهایی را بپذیرند. زمانی که دخترها دچار افسردگی ناشی از اضطراب می شوند، باید در محیطی آرام باشند و با شخصی صحبت کنند تا به آرامش برسند. این محیط آرام همان خانه است که همه احساس آرامش بیشتری در آن می کنیم. این دختران هرچه در سنین پایین تر باشند تاثیرپذیرتر هستند، طوری که با کوچک ترین ضربه ای تمام رویاهای شان به خاکستر تبدیل می شود. در چنین شرایطی، دخترها سعی می کنند به نوعی بر احساسات شان غلبه کنند و بدون آن که مهارتی در این زمینه داشته باشند یا حتی برای خود دوستی انتخاب می کنند ولی نمی دانند که چگونه باید با دوستان شان بمانند.
● وقتی وزن افسرده ات می کند
موضوع دیگری که باید توجه کنید، تناسب اندام است که این روزها بحث داغ دخترهاست.
زیبایی، تناسب اندام و حتی مسئله آرایش بعضی از دختران را از لحاظ روحی تحت فشار قرار می دهد. جالب این است که این موضوع به گونه ای است که همه دختران در نسل های مختلف فشار آن را تحمل می کنند. متاسفانه، امروزه دخترها با شکل ظاهرشان مورد قضاوت قرار می گیرند و این تنها واقعیتی است که دخترها را به سمت افسردگی سوق می دهد. به هر طرف که نگاه می کنیم دورتادورمان تبلیغاتی در مورد لزوم تناسب اندام دختران جوان می بینیم و این ضربه شدیدی برای دخترهایی است که دنبال لباس ها با سایز بزرگ هستند نه کوچک و این قضیه آن ها را عذاب می دهد. دخترها در محیط های متفاوتی ظاهر می شوند و دائما این محیط ها در حال عوض شدن هستند مثل مدرسه، دانشگاه و محل کار؛ اگر در این محل ها بحث روز مسائلی مثل تناسب اندام باشد هرکس که این گونه نیست استرس زیادی را متحمل خواهد شد و حتی ممکن است فردی منزوی و دور از جمع شود.

● وقتی می ترسید حرف بزنید
یکی از مهم ترین علائم اضطراب، نداشتن اعتماد به نفس است؛ افرادی که اعتماد به نفس ندارند حتی نمی توانند عقاید و احساسات خود را به خوبی بیان کنند و این مسئله بسیار مهمی است که باید به صورت مداوم مورد درمان قرار گیرد.
اگر یک دختر جوان هستید هرچه سریع تر اعتماد به نفس خود را پیدا کنید. افسردگی در کمین آن است. فکرهای پوچ را کنار بگذارید و دوباره خود را در آینه ببینید. اگر بخواهیم با این حس جلو برویم به جایی نمی رسیم. پس گام اول را بردارید؛ عقاید خود را به طور محکم بیان کنید و مطمئن باشید اعتماد به نفس در همان آینه است که در روبه روی آن ایستاده اید. خجالت را کنار بزنید، تا اعتماد به نفس به شما لبخند بزند.
● هرچه زودتر به خودتان بیایید
ترس از رفتار اجتماعی در جامعه می تواند وحشتناک ترین ضربه های شدید روحی را به شما وارد کند. سپس رفتار خود را درست کنید قبل از آنکه همه چیز زندگی تان را خراب کند چون افسردگی مراحل مختلفی دارد که هرچه پیشرفته تر شود تشخیص و درمان آن سخت تر است. شما نیز از این شرایط رنج می برید؟ پس هرچه زودتر خودتان به خودتان کمک کنید. ترس و اضطراب را دور بریزید تا مشکلات تان بزرگ تر شود.
افسردگی در دختران
تحقیقات نشان داده است که اضطراب ریشه در دوران کودکی دختران دارد و کم کم با آن ها بزرگ و بزرگ تر شده و تا در دوران جوانی شکل کاملی به خود می گیرد و حاد می شود و این منجر به دورماندگی از اجتماع می شود اما بدانید هیچ وقت دیر نیست؛ تا دیر نشده درمانی برای غلبه بر آن پیدا کرده و با این مشکلات خداحافظی کنید.