روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

نشانه های کمبود اعتماد به نفس در خانم ها چیست؟

خانمهایی که دچار کمبود اعتماد به نفس هستند و از این موضوع رنج می برند احساس می کنند بی ارزش هستند و به توانایی ها خودشان اطمینان ندارند. آنها ممکن است احساس کنند که قربانی هستند و همه چیز را به خودشان می گیرند. درنگاه اول یک زن معمولی با ظاهری متوسط ممکن است درک نکند که چطور یک زن زیبا و برجسته ممکن است از کمبود عزت نفس و اعتماد به نفس رنج ببرد و تصویر بدی از خودش داشته باشد اما حقیقت این است که اعتماد به نفس یک مسئله کاملا" روحی و روانی است و به مشخصات ظاهری افراد ربط زیادی ندارد. شناسایی نشانه ها و علائم این مشکل می تواند به خانمها کمک کند که زندگی بهتری داشته باشند.
یک زن هرچقدر زیبا باشد ، اگر از اعتماد به نفس کافی برخوردار نباشد احساس می کند که به اندازه کافی جذاب نیست . این دسته از خانمها ممکن است به ظاهر خودشان بی توجهی کنند ( برای مثال موهایشان را شانه نکنند و مسواک نزنند) زیرا احساس می کنند این کارها هیچ فایده ای ندارد و به آنها کمکی نمی کند در نتیجه جذابیت آنها کاهش می یابد و کمبود اعتماد به نفس آنها کمتر و کمتر می شود و این چرخه همینطور ادامه می یابد.
این نوع زنها دیگران را عامل اصلی مشکلات مختلف زندگیشان می دانند و دیگران را دلیل اصلی ناکامی های خود می دانند . آنها دائما از وضعیت و شرایط زندگی خود شکایت دارند و هیچ کنترلی روی زندگی خود ندارند. آنها حس می کنند قربانی هستند و چاره ای جز ادامه زندگی به همین وضعیت ندارند درحالیکه واقعیت این است که آنها قدرت تغییر شرایط زندگی خود را دارند.
زنهایی که از مشکل کمبود اعتماد به نفس رنج می برند اگرچه مسئولیت اشتباهاتشان را قبول نمی کنند و دیگران را سرزنش می کنند اما معمولا" خودشان را دلیل اصلی بدبختی و ناراحتی همسرشان می دانند بنابراین اگر همسرشان با آنها بدرفتاری کند شکایتی نمی کنند زیرا گمان می کنند که لیاقتشان همین است هر وقت مشکلی در رابطه شان بوجود می آید خودشان را مقصر می دانند و خودشان را سرزنش می کنند.
پذیرفتن همه انتقادها و ایرادها ، افسردگی ، ناراحتی ، منفی بافی و داشتن ایده آل های دست نیافتنی و دور از ذهن برای چیزهای مختلف از علائم دیگر کمبود اعتماد به نفس در زنان است.

در این جا فقط به تعداد کم و محدودی از علائم و نشانه های بی شمار کمبود اعتماد به نفس در زنان اشاره کردیم . زنانی که دوست دارند اعتماد به نفس خودشان را افزایش دهند بهتر است از یک پزشک متخصص در این زمینه کمک بگیرند و علاوه بر این از همسر و دوستانشان هم بخواهند که به آنها کمک کنند.

                                                                                                                          آفتاب

اهمیت تفاوت سنی در ازدواج چقدراست؟

تقریبا دوره ای که مردها با زن های 10 یا 20 سال کوچک تر از خودشان ازدواج می کردند، گذشته است. امروزه ازدواج هایی که در آن زوج ها همسالند و یا ازدواج هایی که در آن زن بزرگ تر از مرد است بیشتر از قبل دیده می شود.
دکتر مسعود وزیری، روان شناس بالینی درباره تفاوت سنی مناسب برای ازدواج موفقیت آمیز برایمان می گوید.
تفاوت سنی مناسب هنگام ازدواج:
اگر تفاوت سنی میان زن و مرد سه تا چهار سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است. این مورد بستگی به این دارد که چقدر زن و مرد بتوانند این فاصله را باور داشته باشند. این مساله را نمی توان به همه تعمیم داد و به این معنا نیست که همه کسانی که چنین اختلاف سنی ای دارند، زندگی خوبی هم دارند.
البته هرچه فاصله سنی زوجین کمتر باشد احتمال تفاهم بیشتر است. چراکه دو نفر با تفاوت سنی زیاد در دو مرحله متفاوت از زندگی هستند و نیازها و خصوصیات آنها بالطبع متفاوت است. فاصله سنی از 10 سال به بالا به دلیل اینکه تفاوت زمانی و یک دهه فاصله زندگی کردن بین دو فرد وجود دارد، مشکلاتی برای هر دو زوج به وجود می آورد. مشکلاتی چون عدم درک صحیح و متقابل، برآورده نشدن انتظارات دو طرف بعد از مدتی و بی حوصلگی فرد بزرگ تر، به خصوص احساس پشیمانی و بروز مشکلات بیشتر از عواملی هستند که بین زوج ها با فاصله سنی زیاد دیده می شوند.
یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت.
بزرگ تر بودن مرد:
مرد ایرانی با خاصیت مردسالارانه ای که از گذشته در اطراف خود دیده و شنیده، مدیر بودن در خانواده و حرف آخر زدن را تعریفی از خود می داند. از سوی دیگر بزرگ تر بودن مرد نوعی توازن رفتاری را در خانواده به دنبال دارد. با این حال معیارها با گذشت زمان در حال تغییر و دگرگونی است.
حضور زنان در جامعه و فعالیت های اجتماعی آنها، توجه بیشتر آنها به تحصیلات و ارتقای علم و به دست آوردن موقعیت هایی برتر حتی بسیار معتبرتر از مردها تا حدودی باعث تغییر سن ازدواج شده و به همین خاطر است که در جامعه امروز زنانی که از همسران خود بزرگ تر هستند، بیشتر از قبل دیده می شوند.
بزرگ تر بودن زن:
اگرچه هنوز مساله بزرگ بودن زن از مرد چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست اما نمی توانیم برای همه افراد، نسخه های واحد و یکسانی بپیچیم.  اگر دو نفر تفاهم فرهنگی و اخلاقی داشته باشند، همسن بودن یا بزرگ تر بودن دختر از پسر، مشکل خیلی حاد و پیچیده ای نیست.
کسانی که مخالف بزرگ تر بودن زن هستند معمولا دلایل زیرا برمی شمارند:
ترس از اینکه این ازدواج ها بعد از مدت کوتاهی با شکست مواجه شود؛ به ویژه اگر این ازدواج به خاطر موقعیت مادی زن صورت گرفته باشد، همیشه موردتوجه است.
زنی که چندسال بزرگ تر باشد، معمولا انتظار دارد همسرش هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد ولی وقتی با چیزی غیر از این مواجه می شود، این فاصله را بیشتر درک می کند.
از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگ تر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با تحلیل رفتن جسم زن، احساس ناخوشایندی پیدا کند و شاید به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و...
درحالی که این احتمال ها تنها مختص به زن هایی نیست که از شوهرانشان بزرگ ترند بلکه ممکن است در رابطه سایر زن ها با شوهرانشان نیز اتفاق بیفتد.
چنین ازدواج هایی جنبه های مثبتی هم دارد؛ ازجمله اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیر. البته به شرطی که خود فرد پذیرای شرایطش باشد و بتواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند. چراکه تاثیرهای منفی برخورد جامعه و اطرافیان ممکن است در زندگی بروز پیدا کند.
می توان خانواده های زیادی را یافت که با بزرگ تر بودن زن از شوهر، زندگی هایی شاد و زیبا دارند. این مساله درصورتی که عشق و علاقه طرفین به همدیگر زیاد باشد و زندگی خوبی داشته باشند مشکل ساز نخواهد شد.
همسن بودن یا نبودن:
تعریف تفاوت سن و پذیرش آن، کاملا به فرهنگ و تربیت خانوادگی بستگی دارد. در مساله ازدواج درصورت فراهم بودن نیازهای اساسی و شناخت متقابل نمی توان فاصله سنی را از عوامل و عناصر اصلی دوام زندگی دانست. با این حال هرچقدر فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد آنها به درک بهتری از یکدیگر می رسند.
زن و مرد هرچقدر تناسب و سنخیت بیشتری داشته باشند پیوند و ازدواج مستحکم تری خواهند داشت.
یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت. دختر و پسری که در سن ازدواج قرار دارند باید از نظر فکری در یک سطح قرار گیرند. تفاوت سن در فرهنگ ما اهمیت دارد ولی میزان آن را هم هیچ علم و منطقی با قاطعیت تخمین نزده است.
آنچه از سن مهم تر است...
تفاوت در سن بلوغ دختر و پسر این روند را طوری نهادینه کرده که پسرها باتوجه به دیرتر بالغ شدنشان باید از دخترها بزرگ تر باشند. با این حال فاکتور سن به تنهایی نمی تواند تضمین کننده یک ازدواج موفق باشد.
انگیزه زوج ها برای ازدواج با یکدیگر در این زمینه بسیار دخیل است. هستند کسانی که با انگیزه های اقتصادی با افرادی ازدواج می کنند که تفاوت سنی بسیار زیادی با آنها دارند؛ ازدواجی بدون پایه های عاطفی و شناخت که نبودن عامل علاقه در این نوع از ازدواج ها آنها را با شکست مواجه می کند. در این صورت نمی توان گفت شکست این زندگی تنها به خاطر بالابودن سن یکی از دو زوج بوده است.
                                                                                                                   همشهری

وقتی فرزندتان لباس نامناسبی انتخاب می کند…

مشاجرات درباره ظاهر و لباس از قدیم میان والدین و فرزندان بخصوص مادران و دختران وجود داشته است. فرزندان همواره فکر می کنند که انتخاب شخصی آنها در لباس و ظاهر از جمله حقوق مسلم آنهاست، اما والدین به تاثیرات بزرگ تر و ارزیابی و مورد قضاوت قرار گرفتن فرزندان و در نتیجه خانواده نیز می اندیشند.
اگر شما نیز فرزندی دارید که انتخاب او را درباره لباس و ظاهر و یا حتی مدل مویش نمی پسندید، قبل از هر اقدامی به نکات زیر توجه داشته باشید:
اول باید ببینید آنچه شما را واقعا ناراحت می کند، نوع لباسش است یا این که نگران هستید که شاید به خاطر نوع لباسش بیشتر مورد فریب و آسیب واقع شود.
توجه داشته باشید که توجه بیشتر به ظاهر و مو و لباس فرزندانتان در سن نوجوانی طبیعی است و اقتضای سن اش است. شما هم در سن و سال الان او در حد توان به ظاهرتان اهمیت می دادید و این جای سرزنش ندارد.
انتظار نداشته باشید که فرزندتان دقیقا مثل شما فکر کند، زیرا انسان ها در جنبه های گوناگون فکری به نتایج گوناگونی می رسند و شاید اگر بیش از حد او را تحت فشار قرار ندهید چند روز بعد یا حتی چند ماه بعد خودش به اهمیت جایگاهش و این که باطن به مراتب مهم تر از ظاهر است پی ببرد.
با فرزندتان به خرید بروید. بدین ترتیب با تبادل نظر میان هر دو اجناسی خریده می شود که نه دقیقا مطابق میل شما بوده و نه خود او و بدین ترتیب انتخاب ها معتدل تر و مناسب تر خواهند بود. البته در برخی موارد مانند لباس های خانه و راحتی بگذارید او رنگ هایی که می خواهد بخرد، حتی اگر شما آنها را دوست نداشته باشید، زیرا فرم کلی لباس باید مورد توافق قرار بگیرد نه رنگ و ریزه کاری های روی لباس و مثلا تعداد و نوع جیب ها.
به جای تحکم به او پیشنهاد دهید.
مطمئن باشید اگر به جای عیب جویی و ایراد گرفتن به او پیشنهاد دهید، در فضایی بسیار دوستانه تر مسائل حل شده یا لااقل به مصالحه می رسید.
وقتی به جای این که دائما نظرش را رد کنید میان دو یا چند لباسی که از نظر شما مناسب تر است انتخاب را به خود واگذار کنید . رابطه بهتری میان شما برقرار خواهد شد، اما اگر مانند کودکان لباسی را به سلیقه خودتان برایش انتخاب کنید و به او بدهید تا بپوشد امکان این که تصمیم بگیرد اصلا با شما به مهمانی یا هر جای دیگر نیاید بسیار بیشتر خواهد بود.

برقراری ارتباط موثر با نوجوانان

سنین نوجوانی برای بسیاری از خانواده ها، دورانی سخت و مشکل ساز است. نوجوانان ممکن است ایده ها، ارزش ها و یا باورهایی داشته باشند که با اعتقادات و ارزشهای والدینشان تفاوت زیادی داشته باشد. هر چند حل و فصل این مساله برای والدین، گاه بسیار سخت است، اما این مساله بخشی از روند طبیعی حرکت به سوی استقلال است. در ابتدا ممکن است والدین در برابر این تغییرات (یعنی مبارزه ی نوجوان برای کسب استقلال) مقاومت کنند اما مواجه شدن با این مساله امری اجتناب ناپذیر است.
والدین باید توجه کنند که برای کنار آمدن با این شرایط، هیچ نسخه ی از پیش تعیین شده ای وجود ندارد، چرا که ویژگیهای رفتاری هر نوجوانی مختص به خود اوست. اما در صورتی که به دنبال دریافت مجموعه ای از توصیه های کلی در مورد نحوه ی برخورد با فرزند نوجوانتان هستید به این مطالب توجه کنید:
برقراری روابط موثر با نوجوان
- به خاطر تغییرات سریعی که در دوران بلوغ رخ می دهد، نه تنها نوجوان بلکه والدین هم به نوعی دچار سردرگمی در ارتباط با هم می شوند. توجه داشته باشید که ویژگی شاخص نوجوانی حرکت تدریجی به سمت استقلال است، لذا والدین باید به فرزند خود کمک کنند تا این مرحله را پشت سر گذارد نه اینکه مانع از رشد و تحول وی شوند.
- در اتخاذ تصمیمات مهم و اساسی با هم همکاری کنید. سعی کنید راه حل و تصمیمی را انتخاب کنید که مورد قبول شما (پدر و مادر) و فرزندتان باشد.
به خاطر تغییرات سریعی که در دوران بلوغ رخ می دهد، نه تنها نوجوان بلکه والدین هم به نوعی دچار سردرگمی در ارتباط با هم می شوند
- ممکن است فرزند شما در برخی از زمینه ها، نظرات و دیدگاهی متفاوت از شما داشته باشد یا اصلاً کارها و اقداماتی را انجام دهد که شما نتوانید علت آن را درک کنید. سعی کنید رفتارهای نوجوان خود را با دید مثبت ببیند و درک کنید که نوجوان شما دارای ویژگیهای خاص خود است.
- والدین تصور می کنند که همیشه مسئول سلامتی و نشاط نوجوانشان هستند، در حالیکه وقتی بچه ها به سن نوجوانی و بلوغ می رسند، وقت آن رسیده که به آنها فرصت دهید، خودشان تصمیم بگیرند و مسئول سلامت و تندرستی خود باشند. اجازه دهید اشتباه کنند و عواقب اشتباه خود را ببینند و تاوان آن را بپردازند و شما تنها در این شرایط می توانید نقش حامی و همراه را بازی کنید. برای اینکه آنها (نوجوان) درس موفقیت را بگیرند، باید اشتباه کنند.
نکات مهم در برقراری رابطه موثر
برای برقراری یک رابطه موفق با فرزند نوجوان خود به این مطالب توجه کنید:
- بیشتر از آنکه برای فرزند خود صحبت کنید، به حرفهای او گوش دهید.
بخاطر داشته باشید که خداوند به ما دو گوش و یک دهان داده، بنابراین بهتر است به جای آنکه دائماً زبان به نصحیت نوجوان خود باز کنید، به حرفها و دردودل های او گوش فرا دهید. نوجوانان تمایل فراوانی برای صحبت کردن با والدین خود دارند، البته به شرط آنکه به اندازه کافی سکوت کنید و فرصت لازم برای صحبت کردن به او را بدهید.
- زمان هایی را به نوجوان خود اختصاص دهید.
ممکن است نوجوان شما در مدرسه، با دوستان و یا با سرگرمی های مختلف خود (مانند کامپیوتر، اینترنت و…) خیلی سرگرم باشد. اما این شما هستید که باید با او ارتباط برقرار کنید و این فاصله را بشکنید. مکانها یا موقعیتهایی که مورد علاقه ی نوجوانتان است را انتخاب کرده و روابط تان را با وی از سر بگیرید.
- برای نوجوان خود حریم خصوصی قائل شوید.
نوجوانان علاقه ی زیادی به خلوت و تنهایی دارند. لذا این شرایط از آنها دریغ نکنید. اگر دیدید به اتاقش پناه برده و با خود خلوت کرده، دائماً خلوت او را نشکنید.
- علائق نوجوان خود را بشناسید.
گوش کردن به موسیقی، تماشای تلویزیون، رفتن به سینما و تئاتر و.. از علائق نوجوانان است. سرگرمی های مورد علاقه آنها را شناخته و حتی امکاناتی فراهم آورید که فرزندتان را در این سرگرمی ها، همراهی کنید.
- نقش والدین با محبت را ایفا کنید.
نوجوانان در کش و قوس، مرحله هویت یابی، با احساسات متناقض بسیاری مواجه می شوند و بنابراین نیاز دارند که مورد محبت و توجه والدین خود باشند. علاقه تان را در رفتار، نشان دهید، تولدشان را جشن بگیرید، اشتباهاتشان را ببخشید و فراموش کنید، به حرفها و مشکلات آنها گوش دهید و برای رفع مشکلاتشان، با آنها همدلی و همراهی کنید. همه ی این اقدامات در بهبود و ترفیع عزت نفس نوجوانان، نقش سازنده ای دارد.
نوجوانان تمایل فراوانی برای صحبت کردن با والدین خود دارند، البته به شرط آنکه به اندازه کافی سکوت کنید و فرصت لازم برای صحبت کردن به او را بدهید
ارتباطات منفی را به ارتباطات مثبت تغییر دهید
برای اینکه بتوانید ارتباطات منفی خود را به روابط مثبت تبدیل کنید به این پیشنهادات توجه کنید:
- با نوجوانان خود در مورد چگونگی داشتن یک ارتباط خوب، وارد بحث شوید و راهبردهایی را به یکدیگر پیشنهاد دهید.
- زمانیکه می خواهید در مورد مشکلات رفتاری فرزندتان، با او وارد بحث کنید، سعی کنید مطالب را مورد اولویت بندی قرار دهید. مثلاً رانندگی کردن بدون گواهینامه، شرکت در مهمانی های نامناسب، بیرون ماندن بیش از حد از خانه و… بهتر است مورد اولویت قرار گیرد. ولی برخی از رفتارهای دیگر مانند نامرتب بودن اتاق خواب و یا دعوا و مشاجره با خواهر و برادر، بهتر است به زمانهای دیگری موکول گردد.
نوجوانتان را منضبط تربیت کنید
اختلاف نظر بین نوجوان و والدین اجتناب ناپذیر است. اما در هر حال در برخی از موارد، والدین باید مراقب رفتارهای نوجوانشان باشند و آنها را منضبط بار آوردند. نوجوان به یک انضباط همیشگی از طرف والدینی که دوستشان داشته باشند، نیاز دارند. اما اکثر والدین روشهای انضباطی شان را براساس آزمون و خطا یاد می گیرند. ولی ما در اینجا یک پیشنهاد بهتر داریم که قبل از اعلام هر نوع اعمال انضباط یا تنبیهی، آرام باشید. خیلی واضح و روشن درمورد مشکل پیش آمده فکر کرده و اختیارات خود را در نظر بگیرید. سپس یک تصمیم قابل اجرا بگیرید که محکم و منصفانه باشد. فراموش نکنید که هدف اصلی انضباط ، تنبیه نیست بلکه شامل آموزش و پرورش نوجوان برای ایجاد کنترل نفس و آماده کردن وی برای بزرگسالی است. این کار شامل پاداش ها، محدودیت ها و به تعویق انداختن امور لذت بخش است که البته باید متناسب با سن فرزندتان باشد.
هدف اصلی انضباط ، تنبیه نیست بلکه شامل آموزش و پرورش نوجوان برای ایجاد کنترل نفس و آماده کردن وی برای بزرگسالی است
شنونده خوبی برای نوجوان خود باشید
زمانهایی را صرف گوش کردن به صحبتهای نوجوان خود کنید. برای مثال:
- واقعاً به حرفهای نوجوان خود گوش دهید. مثلا آنچه را که انجام میدهید متوقف کنید، تماس چشمی با او برقرار کنید و صحبتهایش را قطع نکنید.
- برای نظرات نوجوان خود ارزش و احترام قائل شوید و توجه کنید که او دیدگاهی متفاوت از شما نسبت به دنیا دارد.
- به جای ضمیر «تو» از ضمیر «من» استفاده کنید. برای نمونه به فرزند خود نگویید که «تو هیچگاه به حرفهای من توجه نمی کنی و برای من توضیح نمی دهی که به کجا می روی» به جای آن بهتر است بگویید: «اگر برای من توضیح ندهی که کجا می روی من نگران تو می شوم»
- توجه داشته باشید که اگر به حرفهای نوجوان خود گوش نداده و توجه نکنید، او ارتباطش را با شما قطع می کند

فرزندانی متنفر از والدین خود

شرایط دلخواه
فرزندان به دنبال تأمین نیازهای خود هستند . هر چه بزرگتر می شوند ، انتظارات و نیازهای آنها نیز نمایان تر می شود . اگر پدر و مادر به درستی آنها را درک نکنند و نیازهای عاطفی و مادی آنها تأمین نشوند و در ادامه محدودیت هایی را برای آنها مقرر کنند ، نارضایتی فرزند آغاز می شود و به تدریج این نارضایتی ، تبدیل به تنفر می شود! آنها انتظار دارند که والدین در هر صورت به رشد شخصیتی آنها نیز اهمیت بدهند.

تأثیر شرایط محیطی
علت دیگر تنفرگرایی فرزند ، اثرات شرایطی است که والدین برای آنها فراهم می کنند. همانطور که آنها در محیط بیرون تأثیر پذیر هستند ، شرایط و جو منزل هم بر آنها موثر است . خیلی از والدین ، با بحث و جدل و استرس های متوالی در منزل ، فرزند را تحت فشار روحی قرار می دهند. با این اوضاع آنها نمی توانند به درستی بر درس یا فعالیتهای مفید خود در منزل تمرکز کنند . همچنین با وجود شرایط نه چندان مناسب محیط بیرون از منزل ، همچون ، افراد و دوستان ناباب که آنها را همیشه به راه خطا می کشانند ، فرزند خود را در تنگنا می بیند و در این حالت است که اهانت و بی حرمتی به والدین ، از جانب او آغاز می شود و آنها را اشخاصی خودخواه و بدون ملاحظه می خواند.
دوری از والدین
راه حل
شاید راه حل آن از نظر برخی بررسی ها آسان باشد، ولی زمان می برد. شما برای ایجاد عاطفه و محبت با فرزندان خود همواره باید صبور باشید. به آنها عشق بورزید، برای آنها وقت بگذارید و آنها را درک کنید. به صحبت های آنها بطور دقیق گوش فرا دهید. آنها را تشویق کنید تا از دوستان ناباب خود دوری کنند و در این راه از هیچ کمکی دریغ نکنید. آنها را در پیشرفت درس و به سرانجام رسیدن اهدافشان یاری کنید. سعی کنید شرایطی را فراهم آورید که رشد شخصیتی آنها در جهتی مثبت نیل پیدا کند.