روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

شما آن چیزی هستید که باور دارید

یکی از مهمترین چیزهایی که قادر هستید در خود ایجاد کنید، باور و اعتماد به خود است. باور و اعتماد به اینکه شما در هر زمینه از زندگیتان توانایی انجام کارهای مختلف را دارید و نباید هیچ سایه ی شک یا تردید بر این باور وجود داشته باشد. درواقع همه ی انسانها ظرفیت انجام کارهای فوق العاده در زندگیشان را دارند. اما بزرگترین مانع برای اکثر افراد، عدم اعتماد و اطمینان به خود است. برخی افراد آرزو دارند که می توانستند کارهای خاصی را انجام دهند، اما فاقد این اطمینان و باور هستند که آنها توانایی انجام آن کارها را دارند.
این باور و اعتماد به نفس است که افراد را در دستیابی به اهدافشان یاری می کند. اکثر ما امیدها و آرزوهای بزرگی در سر داریم، اما به خود اجازه می دهیم تا شک و تردید روی توانایی ها و اثربخشی ما سایه بیفکند.
همه ی ما احساس حقارت و خود کم بینی داریم، چون تصور می کنیم آنقدرها خوب نیستیم. فکر میکنیم به اندازه ی آدم های دیگر خوب نیستیم و آنقدر خوب نیستیم که بتوانیم چیزهایی که در زندگی می خواهیم را به دست آوریم. گاهی احساس میکنیم که استحقاق چیزهای خوب را نداریم. حتی اگر سخت کار کنیم و دستاوردهای زیادی در زندگیمان داشته باشیم، احساس می کنیم که مستحق این موفقیت ها نبوده ایم.
قانون جهانی باور و اعتماد می گوید که ما به هرچه باور داشته باشیم، با احساساتمان تبدیل به واقعیت می شود. ما آنچه را می بینیم باور نداریم؛ در عوض آنچه را که باور داریم می بینیم. اعتقادات و باورهای ما صفحه ی دید ما را نسبت به جهان شکل می دهد، و به هیچ اطلاعاتی که با اعتقادات و باورهایمان سازگار نباشد اجازه نمی دهیم از آن عبور کند. حتی به آن دسته از اعتقاداتمان که کاملاً با واقعیت ناسازگارند نیز اجازه ی دخول داده نمی شود، چون واقعیت و حقیقت برای ما همان باورهایمان هستند.
متداولترین و همچنین مضرترین باورها آنهایی هستند که خود محدود کننده هستند. اینها باورهایی در رابطه با خودمان هستند، مثلاً اینکه اعتقاد داشته باشید نمی توانید چیزی را به دست آورید چون آموزش یا پول کافی ندارید. ممکن است تصور کنید که نمی توانید چیزی را به دست آورید چون سن، جنسیت یا نژادتان برای دستیابی به آن مناسب نیست. اکثر این باورها صحیح نیستند، با انحال باعث عقب نشستن شما میشوند.
واقعیت این است که، شما استحقاق همه ی چیزهای خوبی را که توانایی به دست آوردن آن را از طریق استعدادها و توانایی هایتان داشته باشید، دارید. تنها محدودیت بر آنچه می توانید داشته باشید و دارید، فقدان میل و انگیزه است. اگر شما هدفی داشته باشید و برای به دست آوردن آن تلاش لازم را صرف کنید، هیچ چیز نمی تواند شما را از دستیابی به آن منع کند، فقط باید بخواهید و برای آن تلاش کنید، همین.
برای ایجاد باورهای مثبت باید دقیق تصمیم بگیرید که در آینده به کجا می خواهید برسید. هرچه در مورد نتیجه ای که می خواهید در آینده به دست آورید واضح تر تصمیم گیری کنید، برایتان آسان تر خواهد بود که عملکردها و رفتارهای خود را در کوتاه مدت تغییر دهید. و این درعوض به شما اطمینان خواهد داد که در بلند مدت به آنچه میخواستید برسید.
وقتی خیلی دقیق تصمیم گرفتید که چه نوع آدمی می خواهید باشید، اولین گام بزرگ برای ایجاد باورهای جدید را برداشته اید. برای ادغام باورهای جدیدتان با زندگیتان، باید برای خود مقرراتی تعیین کنید که در همه ی زمینه ها مثل آن فرد رفتار کنید. اگر شروع به رفتار کردن مثل آن فرد موفقی که دوست دارید بشوید کنید، به تدریج ارزشها، کیفیات و خصوصیات شخصیتی او را اتخاذ خواهید کرد و این خصوصیات کم کم جزء شخصیت شما خواهند شد.
اگر بتوانید هر روز و در همه ی موقعیت ها مثل آن فرد رفتار کنید، واکنشی زنجیره ای خواهد داشت. گرایشات و حالت هایتان تغییر خواهد کرد و مثبت تر خواهد شد. همین مسئله باعث ایجاد باورهایی نیرومندتر و مثبت تر خواهد شد. و این باورهایتان بعدها تاثیری مثبت بر روی ارزشهایتان خواهد گذارد.
شما هیچ محدودیتی در توانایی هایتان ندارید، مگر آنهایی که خودتان به آن اعتقاد دارید. افراد موفق افرادی غیرعادی و خاص نیستند. هیچ فرقی با شما ندارند، تنها تفاوت آنها این است که باور دارند که قادر به انجام هر کاری هستند. شما خوب هستید. و از امروز به بعد خود را به بهترین شکل ممکن بینید و هیچ محدودیتی برای امکانات و توانایی هایتان قائل نشوید. وقتی چنین باور و اعتمادی را در خود ایجاد کردید، و برطبق باورهایتان رفتار کردید، آینده تان نیز نامحدود خواهد بود.

آیا می دانید در حالت بیداری بیشتر به چه چیزی فکر می کنید؟

دو روانشناس آمریکایی در تحقیقات خود کشف کردند که انسانها نزدیک به ۴۷ درصد از زمان بیداری خود را به چیزی غیر از آن کاری که در حال انجام آن هستند فکر می‌کنند.

آموزه های فلسفه سنتی و مذهبی نشان می‌دهد که خوشبختی می‌تواند با زندگی کردن در لحظه پیدا شود به طوریکه بسیاری از بزرگان دین اسلام نیز تاکید کرده اند که “فرزند زمان حال خود باشید” و یا “در زمان حال زندگی کنید”.
اکنون دو روانشناس دانشگاه هاروارد به نامهای “متیو کیلینگزورث” و “دنیل تی. گیلبرت” در تحقیقاتی نشان دادند که حق با این فلسفه سنتی است.
درحقیقت این محققان دریافتند که انسانها ۴۶/۹ درصد از زمان بیداری خود را به چیزی متفاوت از کاری که انجام می‌دهند فکر می‌کنند و به دلیل این “پرسه زنی ذهن” افراد به شدت احساس نارضایتی می‌کنند.
این دو روانشناس اظهار داشتند: “ذهن انسان سرگردان است و یک ذهن سرگردان، بدبخت است.”
برخلاف حیوانات، انسانها می‌توانند زمان بسیاری را به فکر کردن درباره چیزی بگذرانند که در اطراف آنها وجود ندارد.
این فکر کردن می‌تواند درمورد حوادثی باشد که در گذشته رخ داده اند و یا حوادثی که می‌توانند در آینده اتفاق بیفتند و یا هرگز رخ ندهند حتی در برخی از این افراد، پرسی زنی ذهن آنچنان توسعه یافته است که به نظر می‌رسد یک حالت پیش فرض در مغز آنها باشد.
این دانشمندان به منظور ردیابی این رفتار، برای تلفن همراه “آی- فن” یک نرم افراز را توسعه دادند که به صورت تصادفی با دو هزار و ۲۵۰ داوطلب تماس می‌گرفت و از آنها می‌پرسید که در آن لحظه چقدر احساس خوشبختی می‌کنند، مشغول انجام چه کاری هستند، آیا مشغول فکر کردن به کاری هستند که در آن لحظه انجام می‌دهند و یا به یک چیز مورد علاقه، یا ناخوشایند یا خنثی فکر می‌کنند.
داوطلبان می‌توانستند بین ۲۲ فعالیت با ویژگیهای کلی مثل راه رفتن، خوردن، خرید کردن، تماشای تلویزیون و … یکی را انتخاب کنند.
نتایج این بررسیها نشان داد که ذهن مصاحبه شوندگان به طور متوسط ۴۶/۹ درصد از دفعات تماس نرم افزار را مشغول پرسه زنی در افکار متفاوت بود و این پرسه زنی ذهن هرگز به زیر ۳۰ درصد نرسید.
براساس گزارش ساینس، این محققان در این خصوص توضیح دادند: “پرسه زنی ذهن در طول تمام فعالیتها موجب می‌شود زندگی ما بسیار ناخوشایند باشد.”
 این تحقیقات همچنین نشان داد افراد زمانی احساس خوشبختی می‌کنند که مشغول انجام تمرینات فیزیکی و یا گفتگو هستند درحالیکه زمانی که استراحت می‌کنند، در زمان کار و زمانی که در خانه از رایانه استفاده می‌کنند بسیار ناراضی و ناخرسند هستند.
                                  نویسنده : همایون قسمتی ـ مدرس دانشگاه مشاور و مددکار اجتماعی

عقده حقارت …

یکی از عقده‌هایی که از جهت واکنش‌های رفتاری و علمی دارای دو گونه تاثیر مثبت و منفی می‌باشد، عقده حقارت است که در اثر عوامل و انگیزه‌های گوناگون در روان انسانها بوجود می‌آید. پیاژه در این‌باره می‌گوید: به نظر روان‌شناسان هیچ مرد یا زنی نمی‌تواند بطور کامل از عدم تعادلی که منجر به نشانه‌های روانی عقده حقارت می‌شود، فرار کند. ولی این عدم تعادل گاه رسیدن به موفقیت‌های بزرگ را سبب می‌شود. در واقع بعضی پیروزی‌ها را ممکن است نتوان بدون محرک قوی احساس حقارت بدست آورد.
تفاوت بین شخصی که از احساس طبیعی حقارت استفاده مثبت می‌برد و از آن برای کسب موفقیت بیشتر بهره می‌برد، با کسی که تسلیم آن می‌شود، فراوان است. اما از نقطه نظر علمی هم آن پیروزی خارق‌العاده و هم آن شکست و حالت منفی هر دو ، دو درجه مختلف از عقده حقارت است. هنگام مواجهه یا پیشامدهای تازه ، کوشش دارد با آنها برخورد نکند یا وضع دفاعی بخود بگیرد و یا به نحوی موقعیت خود را عوض کند.
حتی ممکن است در این راه مبالغه نموده و دفع تهاجمی به خود بگیرد و این وضع تهاجمی گاه به صورت مبالغه‌آمیز درآمده و به احساس برتری مبدل می‌شود. تفاوت بین یک شخص معمولی و کسی که مبتلا به عقده روانی حقارت یا برتری می‌باشد، در کوشش برای کسب قدرت است. اولی برای انجام بهتر کار و وظیفه‌اش و دومی قدرت را برای نمایش دادن شخصیت خود به مردم.
● از احساس حقارت تا فعالیت مضاعف
در احساس حقارت ، شخص را می‌توان به سهولت به طرف پیشرفت‌ها و پیروزی‌ها راهنمایی کرد. ولی وقتی احساس حقارت به عقده حقارت تبدیل شد، امکان هدایت و بهره برداری از آن از بین می‌رود. آدلر می‌گوید: احساس حقارت ممکن است هم اشخاص سالم و هم آنهایی که دچار عقده حقارت هستند را وادار به فعالیت کند، برای اشخاص سالم رسیدن به هدف ، احساس برتری بوجود می‌آورد. ولی کسی که دچار عقده حقارت است، هرگز موفق نمی‌گردد و حتی با رسیدن به هدف‌هایش نمی‌تواند بر احساس ناتوانی و بی‌کفایتی خود مسلط شود.
● وقتی احساس حقارت تبدیل به عقده می‌گردد
وقتی احساس حقارت تبدیل به عقده گردید، علاوه بر اینکه امکان اصلاح و تبدیل آن به یک قدرت سازنده مشکل خواهد بود. بلکه به قدرت مخربی تبدیل خواهد شد که احتمال دارد شخص را به طرف جنایت و خیانت و خودکشی نیز سوق دهد. پیاژه معتقد است اشخاصی که از عقده حقارت رنج می‌برند، ممکن است کوشش کنند جنبه‌هایی را که موجب ایجاد احساس حقارت در آنها می‌شود، از دیگران پنهان دارند و این احساس را از ذهن خود محو کنند و اصولا سعی داشته باشند وانمود کنند که بالاتر از هر کس دیگر قرار دارند و بسیار متکی به خود و متعهد به نفس می‌باشند.
اما از آنجا که واقعا و باطنا به خودشان اعتماد ندارند، در این تظاهر مبالغه می‌کنند و برای شخصی که دچار عقده حقارت است، دنیا جای ستیز و دشمنی است. حال اگر عقده حقارت باعث غرور یا وحشت ، لاف زدن یا اتکای شدید به دیگران گردد، این فرد هرگز از روابط خود با دیگران راضی نخواهد بود و هر وقت که می‌خواهد به دیگران نزدیک شود به اندازه کافی نسبت به وی همدردی و تفاهم نشان نمی‌دهند.
● علل و انگیزه‌های احساس حقارت در کودک
▪ پرخاش و سخت‌گیری والدین
از جمله عواملی که گاه باعث احساس حقارت و یا به اصطلاح دیگر خود کم‌بینی می‌شود، پرخاش و سخت‌گیری والدین می‌باشد. وقتی کودک در مقابل دیگران مخصوصا در مقابل همسالان و همبازی‌های خود مورد پرخاش و اهانت قرار می‌گیرد و این کار تا جایی پیش می‌رود که اطرافیان هم کم‌کم همین رفتار را با او در پیش می‌گیرند، احساس حقارت در کودک شروع به جوانه‌زدن می‌کند. در واقع بسیاری از زخم‌های روانی و نابسامانی‌های روحی از دوران طفولیت در کودک ایجاد می‌شود، بنابراین باید مراقب کودک بود تا عوامل این ناراحتی‌ها برای او فراهم نشود.
از سوی دیگر کودک یا هر شخص دیگری که به خود تکیه داشته باشد و این اعتماد را در خود احساس نماید که در مقابل خوشی‌ها و ظواهر فریبنده زندگی فریب نخورده و در مقابل مشکلات نیز استوار و پابرجا باشد، هرگز احساس حقارت نمی‌کند. اما گاه والدین با رفتار نامناسب خود این اعتماد به نفس را از کودک خود می‌گیرند. گاهی احساس حقارت با حسادت توام است، که این احساس حسادت جز خود آزاری و احساس حقارت نتیجه دیگری ندارد و کودک کم کم احساس حقارت و خودکم‌بینی می‌نماید. اما می‌توان با رفتاری صحیح کودک را از این احساس دور کرد.
▪ نقص عضو یا محروم بودن از نعمت والدین
بعضی از کودکان دارای نقایص جسمی هستند و همین نقیصه سبب می‌شود که در مقابل دیگران احساس حقارت کنند و بعضی دیگر به دلیل فقدان یکی از والدین یا هر دو احساس کمبود و حقارت می‌کنند. و گاهی کودک با داشتن پدر و مادر اما نداشتن روابط صحیح عاطفی در خانواده احساس حقارت می‌کند. اما به هر حال ، هیچ کس را از این احساس راه گریزی نیست و تنها وقتی می‌توان ریشه‌اش را از بیخ کند که بتوان آن را به صورت محرکی مثبت برای انجام کارهای مفید درآورد.
والدین باید توجه داشته باشند کودکی که با بروز اعمال و رفتارهای گوناگون می‌خواهد برتری‌هایی از خود نشان دهد، کودکی است که احتمالا احساس حقارت دارد. لذا نباید به ذوق چنین کودکانی زد. زیرا قبلا در خیلی موارد به ذوقشان زده شده که به این صورت درآمده‌اند. باید بطور صحیح به آنها توجه کنند و به آنها بفمانند که واقعا آنها هم برتری‌هایی دارند و کارهایشان مورد توجه و علاقه والدین است تا در آنها اعتماد به نفس بوجود آورند و ریشه احساس حقارتی را که از این راه نصیبشان شده، بخشکانند. هرگز نباید برتری‌های کودکان دیگر را وسیله‌ای برای انگیزه دادن برای پیشرفت کودک قرار دهند. زیرا کاملا برعکس تاثیر می‌گذارد.
▪ مقایسه کودک با دیگران
والدین نباید به هر نحو که شده از کودک بخواهند که مانند فرد دیگری باشند، یا حتی مثل کسی که خود آنها روزی دوست داشته‌اند آنگونه باشند، اما به آن نرسیده‌اند. چرا که اینها کودک را از خود ناامید می‌کند و کودک ، خود را حقیر و ناتوان از آنچه که از او خواسته شده می‌بینند و در نتیجه دچار خودکم‌بینی و عدم اعتماد به نفس می‌شود.
● نتیجه
والدین باید با رفتاری کاملا محترمانه به کودکان خود شخصیت بدهند تا کودکان احساس کنند که به راستی دارای شخصیتی قابل قبول و مورد احترام هستند، آنگاه برای حفظ شخصیت مورد احترام خودشان هم که شده سعی خواهند کرد همان چیزی باشند که شما می‌خواهید. چرا که پذیرش کودک از سوی خانواده ، مخصوصا پدر و مادر بسیار حائز اهمیت است و این پذیرش از سوی پدر و مادر گامی بسیار بلند در جهت اعتماد به نفس بخشیدن به کودک و دوری او از احساس حقارت و خودکم‌بینی می‌باشد.

تیک

آیا تا به حال با افرادی مواجه شده اید که در صحبت کردن، مدام از کلمات یا واژه های بی جا و تکراری استفاده می کنند؟ یا در صحبت کردن خودتان با دیگران، آیا متوجه این موضوع شده اید که مرتب واژه ای را که به هیچ وجه نیاز به گفتن آن نیست، تکرار می کنید؟
استفاده از واژه هایی مانند: چیز، مثلاً، به قول معروف، در واقع، به اصطلاح و … را می توان از جمله مواردی ذکر کرد که بارها در گفت و گوهای افراد شنیده می شوند. به کار بردن تکراری واژه ها در برخی موارد موجب واکنش های منفی افراد می شود؛ اما اغلب موارد، طرف گفت و گو توجه چندانی به آن نمی کند.
اختلال تیک
تکان دادن غیر ارادی پا، بازی کردن و کندن موهای سر و صورت و … نیز از موارد «رفتاری» است که برخی افراد از خودشان می دهند.
بسیاری از والدین و مربیان تربیتی، از پاره ای رفتارهای «شکلک گونه» یا تکیه کلام های تکراری و به اصطلاح تیک در فرزندشان شکایت دارند و از این مساله ابراز نگرانی می کنند. باید گفت «تیک» نوعی پرش ناگهانی یا انقباض غیرارادی عصبی است که می تواند به صورت مزمن یا زودگذر در کلام یا رفتار ظاهر شود.
به طور کلی در هر دو شکل تیک کلامی و رفتاری، با انواع ساده و مرکب آن روبرو هستیم که مشخصه ی اصلی آن تکراری، کلیشه ای و ناموزون بودن آن است.
«تیک» ساده مدت کوتاهی به طول می انجامد و به ندرت بیش از یک ثانیه تداوم می یابد که در اغلب موارد بعد از چند هفته یا چند ماه خود به خود از بین می رود.
تیک های حرکتی در نوع ساه شامل: چشمک زدن، حرکات پرتابی کردن، بالا انداختن شانه و حرکت های شکلک گونه ی صورت و رفتارهایی چون قیافه گرفتن، رفتارهای آرایشی، خود زنی، گاز گرفتن خود، بالا پریدن، پا به زمین کوبیدن یا بوبیدن چیزی است.
تیک های آوایی هم در نوع ساده آن می تواند شامل: صاف کردن گلو، سرفه، بالا کشیدن بینی، خرناس و در نوع پیچیده شامل: بیان یک جمله یا یک تکه کلام یا یک ناسزا باشد.
رفتار تیک گونه بیشتر در بین کودکان شایع است، بررسی های انجام شده توسط انجمن روان شناسان آمریکا نشان می دهد که تقریبا سیزده درصد از پسران و یازده درصد از دختران به این عارضه دچار می شوند.
بر این اساس کودکان در سنین هفت تا یازده سالگی بیشترین میزان تیک را از خود نشان می دهند و این حالت ممکن است تا سنین میان سالی ادامه پیدا کند.
اگر چه هنور عواملی از قبیل نژاد، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، در بروز و تشدید تیک ثابت نشده است، ولی بعض از محققین معتقدند این اختلال در نژاد قفقازی و شرقی شایع تر است.
در مواردی دیده شده که بعضی از مبتلایان، دارای سابقه خانوادگی یا فامیلی هستند، این موضوع نشان دهنده آن است که احتمالا یک عامل ژنتیک یا زیستی می تواند در بروز آن دخیل باشد.
عوامل محیطی، عاطفی و هیجانی نیز از جمله مواردی شناخته شده اند که در تشدید تیک موثرند، به این شکل که افرادی که دارای تیک هستند، در مواجهه با موقعیت های استرس زا و مشکلات اضطراب آور، پرش عصبی آن ها تشدید شده و برعکس، در مواقعی که محیط آرام است و ترس، وحشت و نگرانی وجود ندارد، این عمل به حداقل می رسد.
وظیفه اطرافیان در قبال رفتار با افراد دارای تیک، بسیار مهم است. نباید به این حرکات اهمیت داد، به روی بچه آورد و یا دایما به وی گوشزد کرد که چرا این کار را انجام می دهد، زیرا با آگاهی یافتن فرد از این مشکل، رفتارش روی آن متمرکز می شود و در همین موقع است که تیک وی، افزایش می یابد.
از عوارض و پیامدهای این عمل می توان به تحت الشعاع قرار دادن واقعیت عملکرد شغلی و تحصیلی فرد، کناره گیری از دیگران و پایین آمدن اعتماد به نفس، به علت آگاهی از نقص موجود در رفتار، شرم، کمرویی، خلق افسرده و اضطراب از قرار گرفتن در موقعیت های جمعی اشاره کرد.
شرایط خانوادگی در ایجاد و تشدید تیک بسیار حایز اهمیت است و رفتار والدین با یکدیگر روی کودک تاثیر مستقیم می گذارد. حتی در مواقعی که والدین با یکدیگر قهر هستند، این سکوت سنگین بر روی فرزندان استرس شدیدی وارد می کند که در مواردی سبب افزایش تیک، شب ادراری و لکنت زبان فرزند می شود.
از سوی دیگر تغییرات ناگهانی محل زندگی ممکن است تا مدتی روی کودک تاثیر بگذارد که این مساله، زود گذر و موقتی است و اصلا جای نگرانی وجود ندارد، بنابراین برای جلوگیری از تشدید تیک، والدین باید از تنبیه، بازگو کردن مکرر و مسخره کردن، اکیدا خودداری کنند.
درمان تیک
برای درمان این عارضه، در درجه اول باید محیط خانواده مورد بررسی قرار گیرد و به اطرافیان باید این موضوع را گوشزد کرد که انتظارت بیش از حد و فشار آوردن روی فرد برای ترک یا کاهش این رفتارها نه تنها مفید نیست، بلکه نتیجه ی عکس می دهد و باعث تشدید آن می شود.
لازم است والدین در جریان تربیت فرزندان خود، سن و ظرفیت آن ها را به دقت در نظر بگیرند و از شیوه تربیتی مبتنی بر تشویق به جای تنبیه استفاده کنند.
یعنی در مواقعی که کودک تیک ندارد، به وی بیشتر توجه و نگاه کنند و بیشتر با او صحبت کنند یا او را مورد نوازش قرار دهند و برعکس در مواقعی که حالت های تیک را از خود نشان می دهد، بی اعتنایی کنند و وانمود کنند که این حرکات او را نمی بینند.
وجود این عارضه گاهی مواقع از چند هفته تا چند ماه به طول می انجامد و در مواردی هم به چند سال می رسد. از جهت دیگر امکان دارد حالت پرش «گونه» پیدا کند و از نقطه ای به نقطه دیگر منتقل شود.
پیشنهاد
به افرادی که دارای این عارضه هستند توصیه می کنیم که با توجه به غیر ارادی بودن این رفتارها، از متمرکز شدن روی آن پرهیز کنند و در مواردی که تیک دوام پیدا کرد حتما به روان شناس مراجعه نمایند، تا در جریان مشاوره و درمان قرار گیرند و احیانا اگر روان درمانی پاسخ نداد، به درمان دارویی بپردازند.

۱۰ نکته پنهانی که قبل از بچه دار شدن باید بدانید

فرزند با خود شادی های بسیاری به همراه می آورد اما در عین حال چالش های فراوانی نیز پیش روی شما قرار می دهد. فرزند روابط، فعالیت های روزمره، شغل، سبک زندگی شما را دستخوش تغییر خواهد کرد.
سپیده دانایی: برخی زوج ها با درایت و برنامه ریزی دقیق صاحب فرزند می شوند، عده ای از همسران هم بدون اندیشه و غیرمسئولانه و برخی هم تصمیم می گیرند هیچگاه صاحب فرزندی نشوند. صرف نظر از اینکه شما در کدام دسته جای می گیرید، یک چیز مسلم است و آن این است که داشتن فرزند و پرورش آن شغل و مسئولیتی تمام وقت و طولانی مدت و البته، پر هزینه و طاقت فرسا است.
در واقع، فرزند با خود شادی های بسیاری به همراه می آورد اما در عین حال چالش های فراوانی نیز پیش روی شما قرار می دهد. فرزند روابط، فعالیت های روزمره، شغل، وضعیت ملای و سبک زندگی شما را دستخوش تغییر خواهد کرد. ما در این نوشته به شما کمک می کنیم تا دریابید آیا آمادگی خوشامدگویی به عضوی جدیدی در خانواده خود را دارید یا خیر.
۱ ممکن است باعث ایجاد مشکلات ارتباطی بیشتر بین شما و همسرتان شود.
آیا رابطه ای با ثبات با شریک خود دارید؟ آیا بچه دار شدن توانایی ترمیم و یا تحکیم یک زندگی زناشویی متزلزل را دارد؟ خیر. این افسانه است. شما باید قبل از اینکه صاحب فرزندی شوید خود و شریکتان را به خوبی بشناسید. باید خالصانه به یکدیگر علاقه مند باشید و رابطه میان شما صمیمانه و کاملا باثبات باشد. باید آینده رابطه شما روشن، مطمئن، قابل پیش بینی و نویددهنده باشد. در غیر این صورت ورود یک تازه وارد بر مشکلات ارتباطی شما می افزاید.
۲ گاهی شما را از نظر مالی در فشار خواهد گذاشت.
آیا از توان مالی برخوردارید؟ یک کودک با وابستگی های مالی فراوانی به این دنیا وارد می شود که این وابستگی ها با گذشت زمان افزایش می یابند. هزینه های نگهداری و پرورش کودک بی شمار است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد: هزینه زایمان، هزینه های درمانی (مراجعه به پزشک و تهیه دارو)، نیازهای تغذیه ای و پوشاک، اسباب بازی، مدرسه و شهریه های متعدد دیگر، اوقات فراغت، دانشگاه و ازدواج، بنابراین لازم است شما از پشتوانه مالی، شغلی با درآمد مکفی و پایدار و پس انداز خوبی برخوردار باشید.
۳ نیاز به وقت بیشتری خواهید داشت. آیا وقت کافی در اختیار دارید؟
بسیار خوب، شما از لحاظ مالی تامین هستید اما پول نمی تواند نیازهای احساسی و عاطفی فرزند شما را برآورده کند. کودک شما نیازمند حضور شماست که هیچ چیز را نمی توان جایگزین آن کرد، حتی گرانقیمت ترین و مجلل ترین لباس ها و اسباب بازی ها را. این در مورد پدر و مادر هر دو به یک اندازه صدق می کند و حائز اهمیت است. اگر مشغله کاری زیادی دارید، بهتر است تا کمی فارغ بال نشده اید، از بچه دار شدن صرف نظر کنید.
۴ ممکن است باعث اختلاف نظر بیشتر شما با همسرتان شود.
آیا به مشکلات احتمالی آینده اندیشیده اید؟ آیا در مورد نوع و روش تربیتی با همسرتان توافق دارید؟ اگر شما و شریکتان متعلق به دو مذهب، فرهنگ، کشور یا حتی طبقه اجتماعی متفاوت باشید، این تفاوت ها می تواند طی پرورش کودک زمینه ساز مشاجرات و کشمکش های فراوانی شود. نیازی نیست شما در مورد همه چیز هم عقیده باشید اما ضروری است بر سر اینکه چگونه در آینده مصالحه و سازش خواهید کرد توافق پیدا کرده باشید. بنابراین پیش از بچه دار شدن درباره نحوه پرورش کودک با شریکتان صحبت کنید و به توافقات اصولی دست یابید. هر دوی شما در این زمینه باید از آمادگی جسمی، روحی و مالی کافی برخوردار باشید.
۵ باید بیشتر به سلامت خود اهمیت دهید.
آیا از سلامت کامل جسم و روان برخوردارید؟ شما و شریکتان قبل از بارداری باید کاملا سالم باشید. پیش از بارداری باید معانیه کامل شوید تا وجود بیماری های خطرناک از قبیل ایدز در شما منتفی شود. اگر به دیابت و فشار خون بالا مبتلا هستید، باید تحت نظر متخصص فرزند خود را به دنیا آورید.
همچنین آزمایش های ژنتیک قبل از بارداری از اقدامات بسیار ضروری و حیاتی است. سلامت روان شما و شریکتان نیز اهمیت بالایی دارد. برای مثال، بسیاری از مادران پس از تولد فرزندشان دچار افسردگی پس از زایمان می شوند.
از دلایل عمده آن نداشتن آمادگی برای مادر شدن، ناتوانی در درک حقایق زندگی، توقعات نامعقول و نبود برنامه ریزی قبلی است. به عبارت ساده تر، آنها نمی دانند چه می کنند و چه باید بکنند.
۶ نیازمند کسب دانش در زمینه فرزند پروری خواهید بود.
آیا از دانش کافی در زمینه پرورش کودک بهره مند هستید؟ فرزندپروری یک علم است. شما باید از مراحل رشد و تکامل کودک، نحوه مراقبت از کودک و روانشناسی کودک و نوجوان آگاهی کامل داشته باشید. شما باید بدانید چگونه با یک کودک خردسال و یا نوجوان رفتار و تعامل کنید. شما به منظور تادیب و تربیت فرزندتان باید از صلاحیت و دانش کافی برخوردار باشید.
۷ حمایت اجتماعی بیشتری طلب خواهید کرد.
آیا شما از حمایت اجتماعی و عاطفی کافی برخوردار هستید؟ پرورش کودک بدون یاری دوستان و خانواده کاری بس دشوار و طاقت فرسا است. بنابراین مطمئن شوید از حمایت اجتماعی کافی برای نگهداری و پرورش فرزندتان بهره مند هستید.
۸ باعث تغییراتی در جسم و وزنتان می شود.
آیا شما آمادگی ظهور تغییرات جسمی در بدنتان را دارید؟ حاملگی وزایمان با اضافه وزن در مادران همراه است (به ویژه در ناحیه شکم). این اضافه وزن ممکن است همیشگی یا گذرا باشد. به هر صورت برای بازگشت به وضعیت اولیه حداقل نه ماه زمان لازم است. بنابراین، زوج های جوان باید آمادگی پذیرش این تغییرات ظاهری را داشته باشند.
۹ تا مدتی خواب راحت کمتری خواهید داشت.
آیا برای بی خوابی های شبانه آمادگی دارید؟ بی خوابی های شبانه، از هم گسیختگی در الگوهای خواب، نبود وقت کافی برای رسیدگی به خودتان، رابطه جنسی کمتر و تفریح و اوقات فراغت کمتر از جمله مشکلات پیش روی شماست که باید با آنها کنار آیید.
۱۰ ممکن است فرزندتان آنطور که شما می خواهید نشود.