روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

مهمترین راه رسیدن به تفاهم همسران درک شرایط یکدیگر است

ارتباط موثر با دیگران، مهارتی است که انسان را در موقعیت ممتاز و بهتری قرار می‌دهد و دستیابی به موفقیت و خوشبختی را آسان‌تر می‌سازد. با آموختن نحوه درست برقراری ارتباط می‌توانیم کاری کنیم که دیگران هماهنگ با آرزوهای ما فکر و عمل کنند و با استفاده از اندیشه و احساس، نوعی رضایتمندی در خود و دیگران به وجود آوریم. این مساله در مورد ارتباط ۲ نفر به عنوان زوج نیز صدق می‌کند. زوجین با یادگیری ارتباط موثر می‌توانند رابطه‌شان را بهتر درک کرده و آ‌ن را محکم کنند. همچنین آنان این توانایی را به دست می‌آورند که بتوانند تعارضات خود را به حداقل رسانند، خشم خود را کنترل کرده، ارزش‌ها و خواسته‌هایشان را بهتر بیان کرده و در نهایت از بودن با یکدیگر بیشتر لذت ببرند.

تفاوت‌ها را از یاد نبرید
دانشمندان معتقدند ارتباط میان زنان و مردان،‌ اساسا ارتباطی میان‌فرهنگی است و گاهی به اندازه گفت‌وگوی میان ۲ نفر از ۲ کشور مختلف پیچیده‌تر است. از آنجا که زنان و مردان از ۲ دنیای جدا و متمایز به یکدیگر می‌نگرند، عدم شناخت از تفاوت‌های آنان باعث می‌شود که در نهایت هر دو جنس نتوانند یکدیگر را درک کنند. از جمله تفاوت‌های میان مردان و زنان، چگونگی استفاده آنان از زبان است. هر دو جنس از زبان برای اغراض و اهداف متفاوتی استفاده می‌کنند. مردها از ارتباط کلامی برای گزارش‌دادن، رقابت‌کردن، جلب توجه و حفظ موقعیت خود در سلسله مراتب اجتماعی استفاده می‌کنند، آنان بیشتر از مکالمه به عنوان شیوه‌ای برای رقابت‌کردن استفاده می‌کنند، شاید به این منظور که بتوانند تسلط خود را در رابطه نشان بدهند.
اما زنان از کلام و گفتار برای جلب توافق، حفظ روابط و انعکاس حس اجتماعی بودن بهره می‌برند. آنان تمایل دارند از مکالمه به عنوان روشی برای رفاقت و پیوندجویی استفاده کنند. زنان از رفتارهای گوش دادن مانند تماس چشم، سر تکان دادن مکرر، تمرکزکردن و پرسیدن سوال‌های مرتبط بخوبی استفاده می‌کنند، اما مردان تمرکز کمی روی گوش‌دادن دارند و بیشتر به دنبال جواب هستند. آنان در مقایسه با زنان بیشتر صحبت گوینده را قطع می‌کنند و اغلب زمانی که گوینده صحبت می‌کند به جای گوش‌دادن مشغول فعالیت دیگری هستند.
دنیای‌زنان، دنیای رقـــابـــت نیست و مکالمه‌ها برای آنان مذاکراتی هستند برای جلب تایید و حمایت دیگران و همین‌طور رسیدن به اتفاق‌نظر. زن‌ها رغبت زیادی برای انجام درخواست‌های دیگران دارند، از طرف دیگر مردان مقاومت زیادی در برابر درخواست‌های آمرانه دیگران، بویژه زنها دارند. توجه به این نکته بسیار مهم است که مغز به عنوان اندام اصلی احساسی و اداره‌کننده حیات در زنان و مردان از ساختاری متفاوت برخوردار است.
در سال‌های اخیر طی بررسی‌ها و آزمایش‌های به عمل آمده مشخص شده است که میان مغز زن و مرد تفاوت‌های زیادی از لحاظ کاربردی و شکل و حجم آن وجود دارد. مغز زنان و مردان اطلاعات را به شیوه‌ای متفاوت پردازش می‌کند که نتیجه این تفاوت در پردازش، تفاوت در تصورات و ادراک‌ها، اولویت‌ها و رفتارهاست. این عوامل زیست‌شناختی می‌توانند اثر عمیقی بر شیوه برقراری ارتباط داشته باشند. دانشمندان ارتباطات معتقدند که در مردان تعداد فیبرهایی که نیمه راست و چپ مغز را به یکدیگر مرتبط می‌سازند، در مقایسه با زنان کمتر است و به همین دلیل جریان اطلاعات بین یک ‌سوی مغز و سوی دیگر محدودتر است. بنابراین زنان بهتر می‌توانند احساسات خود را در قالب کلمات بیان و ابراز کنند، چون آنچه احساس می‌کنند به شکل موثرتری به بخش کلامی مغزشان منتقل می‌کنند. تفاوت‌های ادراکی نیز در زنان و مردان، باعث تفاوت در شیوه برقراری ارتباط می‌‌شود. زنان از نظر ادراکی، دیگران را درک می‌کنند و دیگران نیز آنان را درک می‌کنند، اما مردان سعی می‌کنند از دیگران باهوش‌تر و برتر باشند تا بر ‌آنها فایق آیند.
مردان به طور عموم احساساتشان را با رفتارهایشان نشان می‌دهند و زمانی که حرکات و رفتارشان مورد درک و تقدیر قرار می‌گیرد، احساس می‌کنند که دوست داشته شده‌اند. درواقع پذیرفته‌شدن باعث راحتی خیال مردان می‌شود. زنان از این حقیقت اطلاعی ندارند، زیرا احساسات آنها مستقیما به مرکز رفتارشان راه ندارد، بلکه به مرکز کلامشان متصل است. زنان برای بیان نظرات خود از کلمات بیشتری استفاده می‌کنند. بخش بزرگی از این امر از میل آنها به شرح جزئیات و ارائه توضیح بیشتر ریشه می‌گیرد، اما مردان اغلب فقط آنچه را که باید بگویند، می‌گویند. مردان وقتی چیزی را می‌خواهند آن را مستقیما طلب می‌کنند و صریح‌ترند. اما زنان معمولا رودربایستی بیشتری دارند و خواسته خود را به صورت غیرمستقیم بیان می‌کنند. وقتی مردی در برابر پیشنهاد زنی مقاومت می‌کند، او احساس می‌نماید که آن مرد به وی توجهی نمی‌کند و به نیاز او بی‌توجهی شده است و در نتیجه احساس می‌کند که مورد بی‌مهری قرار گرفته و دیگر به آن مرد اعتماد نمی‌کند. زمانی که یک زن در برابر راه‌حل‌هایی که مردی ارائه می‌کند، مقاومت می‌نماید آن مرد احساس می‌کند که شایستگی او مورد تردید قرار گرفته است. در نتیجه احساس می‌کند که مورد اعتماد نیست و زحماتش نادیده گرفته شده است. مردان عادت دارند خلوت کنند و در سکوت به آنچه آزارشان می‌دهد، فکر کنند. زنان به درددل‌کردن با دیگران در مورد آنچه آزارشان می‌دهد، نیاز غریزی دارند.
درواقع زنان به اشتباه تصور می‌کنند که اگر با مردشان همدردی کنند، شاید بتوانند بار سنگین دشواری را از دوش شوهرشان بردارند. حال آن که مردان در چنان حالتی انتظار دارند که او را تنها بگذارند تا خود راه چاره را پیدا کند. به طور خلاصه می‌توان گفت وجود تفاوت‌های موجود میان ۲ جنس مرد و زن است که باعث می‌شود آنها جذب همدیگر شوند. شاید به نظر برسد که وجود این تفاوت‌ها گاهی باعث می‌شوند که اختلافاتی میان زن و مرد به وجود آید، اما همین تفاوت‌هاست که اگر توام با صمیمیت باشند و درست مدیریت شوند، باعث می‌شوند زن و شوهر با علایق و احساسات بیشتر به زندگی‌شان ادامه دهند.
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد