روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

شرح شخصیت تیپ 7

برای تعیین تیپ شخصیتی خود فایل تست شخصیت شناسی را دانلود کنید.

http://www.ravanmoshaver.com/pages/Test


این افراد زندگی را در لذت خویش جستجو می کنند و شادی آنها هم در فکر تولید می شود. افراد این تیپ، انسانهایی هستند که، خوش بینی و نشاط از خود می پراکنند. از آنها، همه چیز قشنگ و خوب است و هیچ زائد به نظر نمی رسد. اینان مثل بچه ها از هر چیزی تعجب می کنند و در دیگران این حس را ایجاد می کنند که در اطرافیانشان چیزهای خوب به اندازه کافی وجود دارد. آنها به به دیگران کمک می کنند که بخش زیبای زندگی را ببینند و از آن لذت برند و خود نیز لذت  همواره آماده لذت بردن هستند. این افراد دارای روحیه طنز هستند وحتی می توانند به خودشان هم بخندند، افرادی شوخ و آرام هستند.

این افراد به عنوان ضدافسردگی مشهور هستند. اینان در لحظه حال زندگی می کنند و می توانند یک همراه با نشاط باشند، این زندگی خود را طوری برنامه ریزی می کنند که تا حد ممکن هر روز آنها با نشاط و شادی زیادی توام باشد. این افراد مدام در حال لبخند زدن هستند و گاهی این لبخند همیشگی ممکن است برای دیگران خسته کننده و آزار دهنده شود. اگر این افراد کاری به عهده بگیرند، برای خود و دیکران نشاط و شادی فراهم می کنند. آنها می خواهند همه انسانها خوشبخت و خوشحال باشند و در مورد وقایع طنزآمیز اغراق آمیز صحبت می کنند و اینان استعداد خوبی در تشخیص جنبه های طنز یک رویداد دارند. آنها در واقع، پیرو نظرات "اپیکور" هستند که زندگی عاقلانه را، زندگی پر از لذت می داند.  اپیکور می گوید: وقتی ما هستم مرگ نیست و وقتی مرگ وجود دارد، ما نیستیم، پس این هیچ  بودن کمک می کند تا زندگی را لذت بخش تر کنیم.

افرادی از این گروه که به رشد شخصیت نرسیده اند، دچار سطحی نگری افراطی شده و اغلب از گفت و شنودای فرهنگی، اجتماعی عمیق اجنتبات می کنند. موضوع زندگی افراد این گروه، نشاط است،البته این امر نباید به قیمت نادیده گرفتن بخش های تاریک زندگی تمام شود. آنها آنها آنقدر خوش بینی خود را وسعت داده اند که دیگر مشکل ندارند، تاریکی ها را نیز ببینند. بی خیالی و نشاطی که در اکثر افراد این گروه دیده می شود، تصنعی است و پشت همه خنده ها، غم بزرگی پنهان شده که به شدت از آن وحشت دارند و معمولا برای فرار از غم ها خوشگذرانی می کنند. تمامی این خصوصیات، باعث حفظ آنها در مقابل دردها و سختی های زندگی است. اکثر اطرافیان یک فرد از این گروه، حتی حدس هم نمی زنند که او نیز از درون در حال فریاد کشیدن است و به همین علت رفتارهای او تقویت شده و او در نقش خود تثبیت می گردد. برای یک فرد از این گروه ، بسیار سخت است تا خودش را با مسائل احساس خود یا دیگران کند، از نظر آنها رویارویی با درد و رنج دیگران بسیار وحشتناک است. وقتی کسی با آنها در مورد مشکلاتش صحبت می کند، می گویند:"نگران نباش، همه چیز درست می شود" یا"آنقدرها هم که می گویی،بد نیست"و بدین وسیله موضوع را خاتمه می دهند. وظایف نامطلوب همیشه به تعویق انداخته می شود و یا نادیده گرفته می شوند و یا از آنها صرف نظر می کنند. آنها حریص و کنجکاو برای چیزهای تازه اند و به شدت نیازمند تنوع و تجربیات جدید هستند. این افراد خود را به همه چیز علاقمند نشان می دهند و طوری وانمود می کنند که گویی در مورد همه چیز اطلاع دارند. معمولا در هیچ چیز متخصص نیستند، اما از نر چیزی سر درمی آورند.این افراد تشنه تجربه کردن و هیجان و ماجراجویی هستند و به دلیل این ویژگی ها و علاقمندی به نشاط،مستعد استفاده از موا مخدری هستند که به آنها احساس نشاط می دهد. فهرست طولانی از امور لذت بخش برای روزشان دارند، و در یک زمان، سه جهار کار را انجام می دهند و متمرکز بر یک موضوع واحد نمی شوند. می توانند به سختی و برای مدت طولانی کار کنند، به شرطی که علاقمندی شان ادامه داشته باشد از این نظر ظاهرا شبیه به تیپ سه به نظر می آیند، اما ذهنیت  آنها با یکدیگر متفاوت است.

برای این افراد خیلی دشوار است که همیشه از نظر شغلی روی یک خط و مسیر باشند و اهمیتی ندارد که همزمان شغل های متعددی داشته باشند. اینان علاقمند هستند که همزمان شغل های متعددی داشته باشند  نه دوست دارند رئیس باشند و نه دوست دارند خودشان رئیس باشند.یعنی نه کسی بالای سرشان باشد و نه کسی زیر دستشان. آنها خواهان ارتباط خوشایند هستند. این افراد عاشق مطالب علمی-تخیلی و فانتزی هستند و عاشق هر چیزی هستند که آنها را به نوعی از حال نا مطلوب خارج کند. عاشق سفر هستند به این امید که شاید در جای دیگری شادی بیشتری پیدا کنند. عاشق غذای خوب هستند و دوست دارند غذاهای متنوعی بخورند و در برابر شیرینی هم نمی توانند مقاومت کنند از آنها شیرینی به نوعی می تواند زندگی را شیرین کند.
خطای این افراد، افراط و شکمبارگی است. شعار آنها "هر چه بیشتر بهتر"
آنها ممکن است در همه چیز افراط کنند: خوردن، نوشیدن، کار کردن، خرید کردن، زیباتر کردن، لذت و شادی.
تقویم این افرادپر از وعده های ملاقاتهای هیجان انگیز است. انتقاد از یک فرد این گروه ساده نیست، معمولا او در این مواقع با یک لبخند ملیح از روی موضوع می گذرد و یا با چند نکته طنزآمیز مسئله را به کنار می زند. عبارات و کلمات مصطلح این افراد عبارتند از: عالی، فوق العاده، دیوانه کننده، بی نظیر، اصلا انتظارش را نداشتم. این افراد در کودکی به معنای واقعی از تاریکی وحشت داشتند و در سنین بالا هم بنا به شرطی شدن این مفهوم احتیاج به چراغ خواب دارند و در تاریکی شیطنت بیشتری انجام می دهند. تاریکی را دوست ندارند عاشق روشنایی و نور هستند و از رنگ های تیره هم بدشان می آید. غالب تریت مکانیسم دفاعی آنها توجیه و دلیل تراشی است. خوشبین هستند و جایگاهشان در دایره انیاگرام در کنار بدبین هاست(تیپ6)

محیط های جذاب برای افراد این گروه:
- نویسندگی، قصه گویی، ارائه کننده های الگوهای جدید یا،برنامه ریزی، جهانگردی، یدرتورهای تفریحی.

- جمع کننده و ترکبیب کننده ایده هخای مختلف هستند.

- مشاغل و فعالیت های پر هیجان مثل: گویندگی و مجری تلویزیون

محیط های ناجذاب برای این افراد گروه:
- فعالیتهای روزمره و تکراری که روح ماجراجویی در آن نباشد. حسابداری، تکنسین های آزمایشگاه، شغلهایی با انتهای محدود و قابل پیش بینی، کار کردن زیر نظر رئیس انتقادگر.

 نماد تیپ 7:
رنگ سبز که نماد سلامتی، نشاط و رفله است و نشانه رفتارهای ضعیف، ناپخته و بچگانه است.

 راههای رهایی که می تواند این افراد را به رشد شخصیت برساند:

- این افرادباید بدانند که دیگران، آنها را فقط بخاطر بخش شادشان نمی خواهند، بلکه تمام و کمال مورد قبول هستند.

- دریابند که به جوانی و انرژی وابسته هستند، اجازه دهند که ارزش را در پختگی و گذر عمر نیز ببینند.

- عادت کنند که مشکلات و مقولات دردناک را هم به عنوان یک واقعیت ببینند.

- توجه داشته باشند که لذت های سطحی و فاقد عمق، منجر به تمایل وسواسی برای لذت های بیشتر می گردد.

- توجه داشته باشند که اگر به لذت های سطحی بپردازند، از لذت های عمیق محروم می شوند.

- پذیرای انتقادها شوند و توجه داشته باشند که هر وقت ارزش شخصی شان زیر سوال می رود، خود را با کارکردن مشغول می کنند.

- توجه داشته باشند که برای اجتناب از درد، مایلند داسانهایی بسازند که فقط هسته مرکزی اش واقعی است.

- بدانند که رئیس داشتن به معنای محدودیت نیست.

- و بدانند که کسی می تواند از ته دل بخندد که از ته دل گریه کرده باشد.
منبع :مهارتهای تیپ‌شناسی:آهنگر ، کتایون

نظریه رشد شناختی ژان ویلیام فریتز پیاژه

ژان ویلیام فریتز پیاژه روان شناس.زیست شناس .منطق دان ، و شناخت‌شناس سویسی‌ست که به خاطر کارهایش در روان شناسی رشد و شناخت شناسی شهرت یافته‌است.
پیاژه در کارهای اولیهٔ خود در زمینهٔ زیست‌شناسی، به این باور رسید، که اعمال زیست‌شناسانه عبارتند از گام‌هایی که در مسیر سازش‌یابی با محیط فیزیکی اطراف، و به منظور کمک به سازمان‌یافتگی آن برداشته می‌شود.

ژان پیاژه در 9 آگوست 1896 در نیوشاتل سویس به دنیا آمد و در 16 سپتامبر 1980 از دنیا رفت.پدرش زندگی خود را صرف وقف ادبیات  اساطیری و تاریخی نیوشاتل کرده بود و مادرش زنی فوق العاده باهوش. پر انرژی ومهربان ولی تاحدودی عصبی بود .پیاژه از پدرش آموخته بود که کارها را به صورت منظم و سیستماتیک انجام دهد اما عصبی بودن مادرش او را به سمت تحقیق در زمینه روانکاوی و روان درمانی کشاند . پدر بزرگش آنچنان او را تحت تاثیر قرار داد که به سمت مطالعه فلسفه و معرفت رهنمون شد.پیاژه به موضوعاتی چون مکانیک پرندگان وفسیل ها و صدف های دریایی زمانی علاقمند شد که هفت سال بیشتر نداشت . ژان پیاژه در سن یازده سالگی کارش را به عنوان یک پژوهشگر آغاز کرد و در همان سال نیز مقاله کوتاهی درباره گنجشک آلبینو (سپیدتن) نوشت. او مطالعاتش در زمینه علوم طبیعی را ادامه داد و از دانشگاه نوشاتل سوئیس، مدرک دکتری جانورشناسی دریافت کرد. او سپس به روانکاوی علاقه‌مند شد و یکسال در مؤسسه‌ای که آلفرد بینه تأسیس کرده بود به کار پرداخت.
پیاژه در سال 1955 مرکز بین‌المللی معرفت‌شناسی ژنتیک را تأسیس کرد و تا پایان عمر در سمت مدیر این مرکز خدمت کرد. او تشنه دانش آموزی در علم بود به طوری که در ده سالگی اولین مقاله اش منتشر شد و در بیست و دو سالگی از دانشگاه نیو شاتل با درجه دکتری فارغ التحصیل شد  .بعد از آن به پاریس رفت و دو سال در دانشگاه سوربن در کلاس های روان شناسی شرکت کرد و راه های گوناگون مصاحبه با بیمارا را آموخت . در همین زمان تئودور سیمون از او درخواست کرد که در آزمایشگاه بنیت در پاریس مشغول به کار شود و پیاژه در آن زمان به اصلاح روش های استدلال برت پرداخت .و بنابراین تحقیق درباره تعقل و استدلال کودکان را آغاز کرد و مدت دو سال به پرسیدن سوالات متنوع از کودکان و محول کردن وظایفی به آنان که به شناخت روابط علی و معلولی منجر می شد درباره استدلال شفاهی کودکان معمولی پرداخت و بدین ترتیب شاخه علمی مورد علاقه اش را یافت .
او این ایده که کودکان به گونه‌ای متفاوت از بزرگسالان فکر می‌کنند را تقویت کرد. تحقیقات او چند نقطه عطف مهم در رشد ذهنی کودکان را مشخص کرده است.کارهای او همچنین علاقه‌مندی فراوانی به روان‌شناسی شناخت و رشد به وجود آورده است. نظریه‌های پیاژه به طور گسترده‌ای مورد پذیرش واقع شده و امروزه توسط دانشجویان روان‌شناسی و روش‌های آموزشی مورد مطالعه قرار می‌گیرد. پیاژه با سرعت بسیار سریع پیشرفت کرد و در سال 1921 به افتخار بزرگ نائل شد و به سمت مدیر امور مطالعاتی موسسه ژان ژاک روسو درژنو منصوب شد . و در مدت دو سال در آنجا 5 کتاب در مورد روان شناسی کودک نوشت و با با یکی از دانشجویانش به نام والنتین چاتنی ازدواج کرد .در 1925 اولین دخترش به دنیا آمد و در سال 1927 و 1931 دختر دیگر و پسرش بدنیا آمدند. بعد از بدنیا آمدن فرزندانش او مدت زیادی را در منزل بود و به کمک همسرش عکس العمل ها و رفتار های فرزندانش را ثبت می کرد .و بدین ترتیب دیدگاه خود را در مورد رشد شناختی کودک اعلام کرد او بسیار فعال و پر انرژی بود و صاحب اکتشافات بسیاری است.                                                           افتخار حمیدی

درگیری های دوره نوجوانی

شاید وقتی صحبت از دوران نوجوانی و نوجوانان می شود هر پدر و مادری که هنوز فرزندش وارد این دوران نشده و یا در بدو ورود به دوران نوجوانی است، احساس استرس کند چرا که همواره در رسانه ها، مجلات، گفتگوهای رایج میان مردم به نقاط منفی و مشکل ساز بودن این دوران اشاره شده است.
در حقیقت بسیاری از رفتارهایی که با اسم نوجوان قرین است مانند مطالبه آزادی عمل بیشتر، به چالش کشیدن قدرت و توانایی، ریسک پذیری، کمال گرایی، گرایش به مواد مخدر، برقراری ارتباطات خارج از حریم خانه و تا دیر وقت بیرون از منزل ماندن تنها بخشی از یک تصویر هستند. بسیاری از ویژگی های منفی که به دوران نوجوانی نسبت داده می شود مانند بزهکاری و اعمال خشونت آمیز کاملا غیر واقعی است. ممکن است گروه قلیلی از نوجوانان به این روشها متوسل شوند اما اکثریت آنها در این تعریف و قالب نمی گنجند.

تجربه کردن تغییرات
به تدریج که نوجوانان به سمت زندگی بزرگسالی می روند احتمالا با یکی از موارد زیر روبرو خواهند شد:

** مواجه شدن با احساسات جنسی و اندام تازه بلوغ یافته، و یا به عبارت بهتر او را در این دوران بین کودکی و بزرگسالی گیر می اندازد.

** یادگیری مهارت های جدید زندگی مانند حل مساله، تصمیم گیری و یادگیری چگونگی بکار بردن افکار و تصورات پیچیده و…

** تشکیل نظام ارزشی و پی ریزی اخلاقیات بر اساس این نظام. به یاد داشته باشید که این نظام ارزشی به احتمال فراوان برنظام ارزشی والدین کاملا منطبق نخواهد بود.

ممکن است نوجوان دچار فقدان اعتماد بنفس گردد و مثلا درباره ظاهرش، اندامش و احساسات و افکار عجیب و غریبی که در حال تجربه کردن آنهاست دچار نگرانی شود

** در معرض دوستی ها و ارتباط های جدید قرار گرفتن

** پی ریزی هویت بزرگسالی که خود شامل پذیرش هویت های مختلف و ارزیابی آنها برای یافتن هویتی که بیشترین انطباق را با او داشته باشد.

** ایجاد ارتباط بزرگسالانه با والدین که پایه و اساس ارتباط های آتی او با والدینش است.

هر چند در سنین کودکی و نوجوانی والدین باید فرزندان را به سوی زندگی بزرگسالی هدایت کنند اما وقتی فرزند نشان می دهد که می تواند خودش را اداره کند باید به تدریج مسئولیت پذیری و استقلال لازم را به آنها تفویض نمود.یک نوجوان نیازمند قوانین واضح و روشن و مشخص بودن مرزها درباره این که چه چیزی قابل قبول است، می باشد؛ حتی اگر او این محدودیت ها را بشکند و تمرد کند.

زندگی کردن با نوجوان
وقتی کودک به سن نوجوانی می رسد درک خواهید کرد که چقدر خواهان همراهی دوستانه و به اشتراک گذاشتن ایده هایتان با فرزندتان هستید. حتی ممکن است بواسطه علاقه و انرژی مضاعفی که از نوجوان تان کسب می کنید شور و اشتیاق جدیدی به زندگی در درون خود احساس کنید. والدین زیرک یاد می گیرند که به کودکان خود به عنوان کسانی که به زودی بزرگ خواهند شد احترام بگذارند ضمن اینکه به خوبی به این مساله آگاهی دارند که گاهی اوقات ممکن است فرزندشان بخواهد به رفتار کمتر از سن خود ادامه دهد.

رفتار نوجوانان گاهی قالب معما و پازل به خود می گیرد و مثلا در سنین پایین از یک طرف تمایل دارند برای کسب استقلال بیشتر، زمان بیشتری را در خارج از خانه سپری کنند در حالی که در سنین بالاتر این تمایل جای خود را به کسب حمایت خانواده و چرخش به سمت خانواده می دهد.

هویت نوجوانی
در طی دوران نوجوانی فرزند شما سرگرم توسعه هویتش است. ممکن است او دچار فقدان اعتماد بنفس گردد و مثلا درباره ظاهرش، اندامش و احساسات و افکار عجیب و غریبی که در حال تجربه کردن آنهاست دچار نگرانی شود. به همین علت است که در این سنین بیشتر آنها در اتاق خود می مانند و یا مدت زیادی را در حمام یا دستشویی سپری می کنند. به یاد داشته باشید که او مشغول تنظیم و تعدیل کارها برای خودش است و به هیچ وجه منظورش نپذیرفتن و یا رد کردن شما نیست. از نظر او بزرگ شدن شامل این موضوع است که نشان دهد چقدر نسبت به بزرگسالان اطرافش متفاوت است. او نیازمند یافتن راهی برای ابراز تفاوت هایش است و به عنوان مثال ممکن است با هر چیزی که شما می گویید مخالفت می کند.

وقتی کودک به سن نوجوانی می رسد درک خواهید کرد که چقدر خواهان همراهی دوستانه و به اشتراک گذاشتن ایده هایتان با فرزندتان هستید

نیاز همیشگی
فراموش نکنید که نوجوان تان هنوز هم نیازمند شماست و در انتهای تمام این کارها و رفتارها هنوز مراقب و مواظب عقیده و نظر شماست. اگر بفهمید و بپذیرید که بروز مقداری تعارض اجتناب ناپذیر است بهتر می توانید برای رویارویی با آنها آماده شوید. همچنین یادتان باشد زندگی کردن با برادر یا خواهری که با نوجوان مشاجره می کند می تواند بسیار دشوار باشد. بنابراین هنگام جر وبحث با نوجوان نیازهای او را فراموش نکنید.

گاهی رفتار فرزندتان به گونه ای است که حس می کنید شرمنده ترین آدم دنیا هستید مثلا دوستانش را در بیرون منزل ملاقات می کند تا آنها شما را نبینند، یا اجازه نمی دهد از هیچیک از حوادث و اخبار مدرسه اطلاع پیدا کنید زیرا نمی خواهد گرفتار رسیدگی و توجه شما شود و یا … در این موارد مستاصل و آشفته نشوید.
این امری متداول است و علیرغم تمام این حرفها آنها هنوز شما را دوست دارند. ممکن است شما در مواجه با نوجوان اعتماد و اطمینان خود را از دست بدهید و احساس کنید راه حل برخورد با این مشکلات را نمی دانید. حتی ممکن است به شدت دچار عدم اطمینان و احساس ناراحتی و استیصال کنید زیرا نمی دانید هنگامی که شاهد کناره گیری و انزوای نوجوان تان هستید باید چه عکس العملی از خود نشان دهید. اگر احساس می کنید تحمل این اوضاع را ندارید بجای اغماض از رفتارهای او بهتر است با او صحبت کنید. هر چند این کار سخت است اما سعی کنید هیچ گاه حمایت عاطفی و هیجانی خود را از نوجوان تان دریغ نکنید. به یاد داشته باشید که حتی در سنین نوجوانی هنوز هم حمایت های شما برای نوجوان تان عامل مهم و اساسی است و همین حمایت هاست که می تواند در حرکت نوجوان به سوی زندگی بزرگسالی نقش محافظ را ایفا کند.

آشنایی با راههای علاقه مند کردن کودکان به درس خواندن

وقتی موضوع تحصیل بچه ها به میان می آید، پدر و مادران اغلب افراط یا تفریط را پیشه می کنند؛ یا نسبت به این مسئله بی توجه هستند یا بیش از حد نگران.

چگونه می‌توانیم به‌‌طور همزمان به موفقیت و رشد و شکوفایی فرزندانمان کمک کنیم؟ متخصصان به ما کمک می‌کنند تا به شکل درست در این زمینه رفتارکنیم.

● کمک به علاقه کودک به یادگیری
کودک از همان اوان کودکی، میل به یادگیری را نشان می‌دهد؛ بدنش را لمس می‌کند، و بعد اشیایی که در اطرافش وجود دارند را در دستانش می‌گیرد. اولین نقشی که والدین در این زمینه دارند این است که به این کنجکاوی طبیعی کمک کنند. این کمک خیلی زود از سنین بسیار پایین آغاز می‌شود. دونالد وینیکوت، متخصص اطفال و روان‌درمانگر انگلیسی از یک بازی که آن‌را «معرفی اشیاء» می‌نامد، صحبت می‌کند: اشیاء را به کودک نشان می‌دهید و در عین حال نام آنها را همراه با لبخند بر زبان می‌آورید، سپس به او اجازه می‌دهید آن‌را در دستانش بگیرد. بعد‌ها وقتی کودک بزرگتر شد مثلا طی سفر یا بازدید از موزه‌ها او را به فرهنگ علاقه‌مند می‌
کنید… کودک باید ایفاگر نقش بماند و پدر و مادر در تکامل و پیشرفتش از او حمایت کنند.

● نقش معلم را برایش ایفا نکنید
در مهد کودک و دوران ابتدایی، بین نقش والدین و معلم تقریبا تفاوتی وجود ندارد: برای کودک کتاب می‌خوانند، شمردن را به او یاد می‌دهند و او را تشویق می‌کنند نقاشی بکشد… اما لازم است همگام با رشد کودک، نقش والدین و معلمان از یکدیگر مشخص شود. این بدان معنا نیست که خود را از آموزش به کودک منع کنیم بلکه از ایفاکردن نقش معلم خودداری کنیم. چنانچه خواسته شما از فرزندتان بیش از حد باشد و همه چیز حالت تربیتی و آموزشی داشته باشد، قطعا این خطر وجود دارد که او را نسبت به هر گونه یادگیری دلزده کنید. علاوه بر آن، در رابطه پدر و مادر- فرزندی، رابطه عاطفی از اهمیت بسیارزیادی برخوردار است. پدر یا مادر می‌خواهند آمال و آرزوهای خود یا روند دوران تحصیلی خودشان را در مورد دختر یا پسرشان پیاده کنند. فرزند برای آنکه نسبت به پدر و مادر و معلمش «وفادار»بماند، سعی می‌کند خواسته آنان را عملی کند و در این‌
صورت احتمال دارد دچار تعارض شود.

● علاقه
‌مندی به تحصیل کودک

برای یک کودک، علاقه داشتن به تحصیل او به معنای علاقه داشتن به خود او است.اما زندگی تحصیلی او در کتاب و دفترش خلاصه نمی‌شود. صحبت در مورد مدرسه این فرصت را به او می‌دهد تا در مورد دوستانش، معلمان، فعالیت‌هایش، مشکلاتش، رویاهایی که در مورد شغل آینده‌‌اش در سر دارد و… با او گفت‌
وگو کنید.

● خصوصیات او را بشناسید
از طریق این گفت‌وگوها، پدر و مادر موفق می‌شوند به علائق، نقاط ضعف و قوت فرزندشان پی ببرند. به عبارتی، فرزند خود را همانگونه که هست بشناسند، نه آنگونه که تصور می‌کنند هست یا می‌خواهند باشد. بدین‌ترتیب از تحمیل خواسته‌های شخصی و روند تحصیلی خود به او خودداری می‌
کنیم.


● اهداف مشخصی را با او تعیین کنید

موفقیت تحصیلی کودک شامل «قراردادی» است که بین او و والدینش گذاشته می‌شود و بر مبنای اهدافی مشخص و قابل‌دسترس است؛ مثلا «در این ساعت باید کارهایت را انجام داده باشی»، «قبل از اینکه دوباره بهت سر بزنم، باید برنامه‌ای بریزی و نوشتنی‌هایت را نوشته باشی»، «قبل از پایان ۳ماه، در این درس باید پیشرفت کرده باشی» و… موعد مقرری که هریک از طرفین باید آن‌را رعایت کنند کمک می‌کند تا کودک کنترل زمان را یاد بگیرد و کارش را به‌
طور سازنده و با انگیزه دنبال کند.

● درس خواندن را برایش معنادارکنید
برای آنکه کودک برای درس خواندن انگیزه داشته باشد و احساس مسئولیت کند باید درک کند که برای پدر و مادرش درس نمی‌خواند بلکه این کار را برای خودش انجام می‌دهد تا به هدفی شخصی دست یابد. همچنین او باید قادر باشد بین زندگی کنونی‌‌اش به‌عنوان دانش‌آموز و زندگی آینده‌‌اش به‌عنوان فردی بزرگسال ارتباط ایجاد کند و از کودکی برنامه یا رؤیای شغل آینده‌‌اش را در ذهن بپروراند.«می‌خواهی یک دامپزشک بشوی؟ درس علوم خیلی برایت مهم است»، «یک خبرنگار بزرگ؟ یادگیری زبان‌های خارجی به تو کمک می‌کند»… البته این بدان معنا نیست که او را دربند برنامه‌ای دست نیافتنی و غیرعینی کنید بلکه به او کمک کنید تا به تلاش‌هایی که مدرسه از او می‌
خواهد، معنا ببخشد.

● به او یاد دهید زمان را اداره کند
اغلب بچه‌ها وقتی عادت می‌کنند تکالیفشان را به‌طور نامنظم انجام دهند، عاجز می‌شوند. ازاین رو باید خیلی زود به آنها ریتم منظم کاری داد. وقتی کودک از مدرسه به خانه برمی‌گردد، چه زمانی بیشتر احساس راحتی می‌کند تا تکالیفش را انجام دهد؟ با درنظر گرفتن علائق او و محدودیت‌های خانواده، یک ساعت مشخص را برایش تعیین کنید. بدین‌ترتیب کودکی که از همان کلاس اول هر روز بعد از خوردن عصرانه به خواندن عادت کند، بعد‌ها نیز راحت‌تر می‌تواند وقت بیشتری را به‌‌طور منظم به انجام تکالیف مدرسه‌‌
اش اختصاص دهد.

● برای انجام تکالیف محیط مناسبی برایش فراهم کنید
بستگی به انتخاب خود کودک دارد؛ داخل آشپزخانه، داخل اتاقش یا مکانی که همه افراد خانواده دور و بر او هستند… . بعضی از بچه‌ها بیشتر از بچه‌های دیگر نیاز دارند تا با حضور والدینشان احساس حمایت کنند. اما در کل، هر چه کودک بزرگ‌تر شود، برای انجام تکالیفش بیشتر به تنهایی نیازدارد. بنابراین روش درست، آن است که از این استقلال حمایت کنیم: برای آنکه مطمئن شوید تکالیفش را انجام داده او را«نپایید» بلکه نشان دهید که به او اعتماد دارید؛ در عین حال نشان دهید که برای پاسخگویی به سؤالاتش در دسترس و مراقب ادامه روند تحصیلی‌‌
اش هستید.

● به جای قضاوت کردن بر او نظارت کنید
در هر حالتی، کودک باید تکالیفش را خودش به تنهایی انجام دهد. چنانچه تکالیفش را «به جای او» انجام دهید، باعث می‌شود همه اعتمادی که به قابلیت‌هایش برای پیشرفت کردن دارد را از دست بدهد و در حالی‌که اجازه نمی‌دهید پیامدهای اشتباهاتش را تجربه کند، او را بی‌مسئولیت بارمی‌آورید. پدر و مادر بنا به درخواست کودک و برای آنکه ببینند تکالیفش را به اتمام رسانده است باید مداخله کنند. این نظارت فرصتی است تا نقاط ضعف دانش آموز را مشخص کنند و به‌ویژه نشان دهند که شاهد تلاش‌ها و زحمات او هستند. هیچ قضاوتی در مورد او نکنید، نمرات کلاسی‌‌اش کفایت می‌کند. همچنین افکاری از این دست را کنار بگذارید: «تو هیچی نفهمیدی»، «تومی‌تونستی بهتر از اینها کار کنی» و… . به جای گفتن «تو» ترجیحا عباراتی بدون منظور به‌کار برید که او را برای اصلاح خود تشویق می‌کنند؛ مثلا، به جای آنکه بگویید: «تو ۳بار اشتباه کرده‌ای» بگویید: «۳ اشتباه وجود دارد» و به‌
خصوص فراموش نکنید که به ازای هر موفقیت به او تبریک بگویید.

● نقاط قوتش را بازشناسید
اغلب پدر و مادرها در حالی‌که فراموش می‌کنند نقاط قوت فرزندشان را بشناسند، روی نمرات بد او تمرکز می‌کنند. زبان، هنرهای تجسمی، جغرافی، ورزش و…، هیچ درسی نباید بی‌ارزش شمرده شود. همچنین می‌توان از طریق دروسی که فرزندتان بر آنها تسلط دارد، او را به سمت دروسی که در آنها مشکل دارد سوق دهید؛ علاقه او به هنرهای تجسمی فرصتی است تا او را به تاریخ علاقه‌مند کنید. علاقه او به ورزش باعث می‌
شود تا در مورد نیرو، زمان و فاصله با او صحبت کنید و اهمیت ریاضی را به او نشان دهید.

● برایش الگو باشید
چرا کودک وقتی از مدرسه به خانه برمی‌گردد باید تکالیفش را انجام دهد درحالی‌که پدر و مادرش وقتی از سر کار به خانه بازمی‌گردند تلویزیون تماشا می‌کنند؟ چرا کودک باید بخواهد برای درس و مدرسه تلاش کند درحالی‌که می‌شنود که پدر و مادرش حرف‌های خوبی در مورد کارشان نمی‌زنند؟ چرا وقتی‌که پدر و مادرش مطالعه نمی‌کنند، کودک باید کتاب بخواند؟ لازم است بین خواسته و توقعی که از فرزندمان داریم و عملی که خود انجام می‌دهیم انسجام وجود داشته باشد. برای آنکه فرزندتان را به درستی طی دوران تحصیلی‌‌
اش همراهی کنید، ابتدا باید خودتان در زندگی روزانه برایش یک الگو باشید.

● به جای اینکه نگران شوید درک کنید
کجا مشکل داشته؟ چه چیزی را نفهمیده؟ چه کار کنیم تا دوباره این اشتباهات را تکرار نکند؟ اگر بنا باشد که با دیدن فقط یک نمره بد نگران نشویم، خوب است که در مورد علت‌های آن به روشنی و فورا با کودک و درصورت لزوم با معلمش صحبت کنیم. زیرا اگر مشکلات را به حال خود رها کنیم، احتمال دارد که یا نسبت به کودک خیلی «سختگیر» شویم یا بیش از حد او را به حال خودش رها کنیم. «هیچ کاری نمی‌شه کرد»، «هر کار بکنی، هیچی از ریاضی سرش نمی‌شه»؛ این دو برخورد انگیزه کودک برای درس خواندن را به شدت از بین می‌
برد.
ترجمه: سپیده حسینعلیعراقی
پایگاه اطلاع رسانی اصلاح

آیا می دانید نتایج رفتارهای مختلف شما با کودکان چه خواهد بود؟

اکثر خانواده ها بدون اطلاع از جنبه های روانشناسی و فقط بر اساس تفکرات خود و رفتارهایی که از والدینشان آموخته اند به تربیت فرزندان خود مبادرت می ورزند .متاسفانه بسیاری از والدین در آینده و هنگام بزرگ شدن فرزندشان می گویند ما غذا ی خوب لباس مناسب مدرسه خوب و همه چیز برای فرزندمان آماده کردیم ولی نمی دانیم چرا اینگونه شد . در زیر به بررسی انواع رفتارهای والدین و تاثیر آن بر روان فرزندان در آینده ذکر شده است :
رفتار / نتیجه
اگر کودک همواره مورد انتقاد قرار گیرد / محکوم کردن را یاد می گیرد
اگر کودک با پرخاشگری زندگی کند / جنگ و دعوا را یاد می گیرد
اگر کودک با ترس زندگی کند / نگران بار می آید
اگر کودک با دلسوزی و ترحم زندگی کند / یاد می گیرد برای خودش احساس تأسف کند
اگر کودک با استحضاء زندگی کند / خجالتی بارمی آید

اگر کودک با خجالت زندگی کند / احساس گناه می کند
اگر کودک با تشویق و دلگرمی زندگی کند / مطمئن و متکی به خود بار می آید
اگر کودک در محیطی که صبر و تحمل در آن است زندگی کند / یاد می گیرد صبور و شکیبا باشد
اگر کودک با تمجید دیگران زندگی کند / یاد می گیرد قدر دان باشد
اگر کودک با تأیید دیگران زندگی کند / یاد می گیرد خودش را دوست بدارد
اگر کودک با شناخت و آگاهی زندگی کند / یاد می گیرد هدف دار زندگی کند
اگر کودک با مشارکت زندگی کند / بخشندگی و سخاوت را یاد می گیرد
اگر کودک با شرافت و انصاف زندگی کند / یاد می گیرد به خود و اطرافیانش وفادار باشد
اگر کودک با رفاقت زندگی کند / یاد می گیرد دنیا محل زیبایی برای زندگی است
اگر کودک با آرامش و صفازندگی کند / در آینده از سلامت روان بر خوردار است…