روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

شما آن چیزی هستید که باور دارید

یکی از مهمترین چیزهایی که قادر هستید در خود ایجاد کنید، باور و اعتماد به خود است. باور و اعتماد به اینکه شما در هر زمینه از زندگیتان توانایی انجام کارهای مختلف را دارید و نباید هیچ سایه ی شک یا تردید بر این باور وجود داشته باشد. درواقع همه ی انسانها ظرفیت انجام کارهای فوق العاده در زندگیشان را دارند. اما بزرگترین مانع برای اکثر افراد، عدم اعتماد و اطمینان به خود است. برخی افراد آرزو دارند که می توانستند کارهای خاصی را انجام دهند، اما فاقد این اطمینان و باور هستند که آنها توانایی انجام آن کارها را دارند.
این باور و اعتماد به نفس است که افراد را در دستیابی به اهدافشان یاری می کند. اکثر ما امیدها و آرزوهای بزرگی در سر داریم، اما به خود اجازه می دهیم تا شک و تردید روی توانایی ها و اثربخشی ما سایه بیفکند.
همه ی ما احساس حقارت و خود کم بینی داریم، چون تصور می کنیم آنقدرها خوب نیستیم. فکر میکنیم به اندازه ی آدم های دیگر خوب نیستیم و آنقدر خوب نیستیم که بتوانیم چیزهایی که در زندگی می خواهیم را به دست آوریم. گاهی احساس میکنیم که استحقاق چیزهای خوب را نداریم. حتی اگر سخت کار کنیم و دستاوردهای زیادی در زندگیمان داشته باشیم، احساس می کنیم که مستحق این موفقیت ها نبوده ایم.
قانون جهانی باور و اعتماد می گوید که ما به هرچه باور داشته باشیم، با احساساتمان تبدیل به واقعیت می شود. ما آنچه را می بینیم باور نداریم؛ در عوض آنچه را که باور داریم می بینیم. اعتقادات و باورهای ما صفحه ی دید ما را نسبت به جهان شکل می دهد، و به هیچ اطلاعاتی که با اعتقادات و باورهایمان سازگار نباشد اجازه نمی دهیم از آن عبور کند. حتی به آن دسته از اعتقاداتمان که کاملاً با واقعیت ناسازگارند نیز اجازه ی دخول داده نمی شود، چون واقعیت و حقیقت برای ما همان باورهایمان هستند.
متداولترین و همچنین مضرترین باورها آنهایی هستند که خود محدود کننده هستند. اینها باورهایی در رابطه با خودمان هستند، مثلاً اینکه اعتقاد داشته باشید نمی توانید چیزی را به دست آورید چون آموزش یا پول کافی ندارید. ممکن است تصور کنید که نمی توانید چیزی را به دست آورید چون سن، جنسیت یا نژادتان برای دستیابی به آن مناسب نیست. اکثر این باورها صحیح نیستند، با انحال باعث عقب نشستن شما میشوند.
واقعیت این است که، شما استحقاق همه ی چیزهای خوبی را که توانایی به دست آوردن آن را از طریق استعدادها و توانایی هایتان داشته باشید، دارید. تنها محدودیت بر آنچه می توانید داشته باشید و دارید، فقدان میل و انگیزه است. اگر شما هدفی داشته باشید و برای به دست آوردن آن تلاش لازم را صرف کنید، هیچ چیز نمی تواند شما را از دستیابی به آن منع کند، فقط باید بخواهید و برای آن تلاش کنید، همین.
برای ایجاد باورهای مثبت باید دقیق تصمیم بگیرید که در آینده به کجا می خواهید برسید. هرچه در مورد نتیجه ای که می خواهید در آینده به دست آورید واضح تر تصمیم گیری کنید، برایتان آسان تر خواهد بود که عملکردها و رفتارهای خود را در کوتاه مدت تغییر دهید. و این درعوض به شما اطمینان خواهد داد که در بلند مدت به آنچه میخواستید برسید.
وقتی خیلی دقیق تصمیم گرفتید که چه نوع آدمی می خواهید باشید، اولین گام بزرگ برای ایجاد باورهای جدید را برداشته اید. برای ادغام باورهای جدیدتان با زندگیتان، باید برای خود مقرراتی تعیین کنید که در همه ی زمینه ها مثل آن فرد رفتار کنید. اگر شروع به رفتار کردن مثل آن فرد موفقی که دوست دارید بشوید کنید، به تدریج ارزشها، کیفیات و خصوصیات شخصیتی او را اتخاذ خواهید کرد و این خصوصیات کم کم جزء شخصیت شما خواهند شد.
اگر بتوانید هر روز و در همه ی موقعیت ها مثل آن فرد رفتار کنید، واکنشی زنجیره ای خواهد داشت. گرایشات و حالت هایتان تغییر خواهد کرد و مثبت تر خواهد شد. همین مسئله باعث ایجاد باورهایی نیرومندتر و مثبت تر خواهد شد. و این باورهایتان بعدها تاثیری مثبت بر روی ارزشهایتان خواهد گذارد.
شما هیچ محدودیتی در توانایی هایتان ندارید، مگر آنهایی که خودتان به آن اعتقاد دارید. افراد موفق افرادی غیرعادی و خاص نیستند. هیچ فرقی با شما ندارند، تنها تفاوت آنها این است که باور دارند که قادر به انجام هر کاری هستند. شما خوب هستید. و از امروز به بعد خود را به بهترین شکل ممکن بینید و هیچ محدودیتی برای امکانات و توانایی هایتان قائل نشوید. وقتی چنین باور و اعتمادی را در خود ایجاد کردید، و برطبق باورهایتان رفتار کردید، آینده تان نیز نامحدود خواهد بود.

عقده حقارت …

یکی از عقده‌هایی که از جهت واکنش‌های رفتاری و علمی دارای دو گونه تاثیر مثبت و منفی می‌باشد، عقده حقارت است که در اثر عوامل و انگیزه‌های گوناگون در روان انسانها بوجود می‌آید. پیاژه در این‌باره می‌گوید: به نظر روان‌شناسان هیچ مرد یا زنی نمی‌تواند بطور کامل از عدم تعادلی که منجر به نشانه‌های روانی عقده حقارت می‌شود، فرار کند. ولی این عدم تعادل گاه رسیدن به موفقیت‌های بزرگ را سبب می‌شود. در واقع بعضی پیروزی‌ها را ممکن است نتوان بدون محرک قوی احساس حقارت بدست آورد.
تفاوت بین شخصی که از احساس طبیعی حقارت استفاده مثبت می‌برد و از آن برای کسب موفقیت بیشتر بهره می‌برد، با کسی که تسلیم آن می‌شود، فراوان است. اما از نقطه نظر علمی هم آن پیروزی خارق‌العاده و هم آن شکست و حالت منفی هر دو ، دو درجه مختلف از عقده حقارت است. هنگام مواجهه یا پیشامدهای تازه ، کوشش دارد با آنها برخورد نکند یا وضع دفاعی بخود بگیرد و یا به نحوی موقعیت خود را عوض کند.
حتی ممکن است در این راه مبالغه نموده و دفع تهاجمی به خود بگیرد و این وضع تهاجمی گاه به صورت مبالغه‌آمیز درآمده و به احساس برتری مبدل می‌شود. تفاوت بین یک شخص معمولی و کسی که مبتلا به عقده روانی حقارت یا برتری می‌باشد، در کوشش برای کسب قدرت است. اولی برای انجام بهتر کار و وظیفه‌اش و دومی قدرت را برای نمایش دادن شخصیت خود به مردم.
● از احساس حقارت تا فعالیت مضاعف
در احساس حقارت ، شخص را می‌توان به سهولت به طرف پیشرفت‌ها و پیروزی‌ها راهنمایی کرد. ولی وقتی احساس حقارت به عقده حقارت تبدیل شد، امکان هدایت و بهره برداری از آن از بین می‌رود. آدلر می‌گوید: احساس حقارت ممکن است هم اشخاص سالم و هم آنهایی که دچار عقده حقارت هستند را وادار به فعالیت کند، برای اشخاص سالم رسیدن به هدف ، احساس برتری بوجود می‌آورد. ولی کسی که دچار عقده حقارت است، هرگز موفق نمی‌گردد و حتی با رسیدن به هدف‌هایش نمی‌تواند بر احساس ناتوانی و بی‌کفایتی خود مسلط شود.
● وقتی احساس حقارت تبدیل به عقده می‌گردد
وقتی احساس حقارت تبدیل به عقده گردید، علاوه بر اینکه امکان اصلاح و تبدیل آن به یک قدرت سازنده مشکل خواهد بود. بلکه به قدرت مخربی تبدیل خواهد شد که احتمال دارد شخص را به طرف جنایت و خیانت و خودکشی نیز سوق دهد. پیاژه معتقد است اشخاصی که از عقده حقارت رنج می‌برند، ممکن است کوشش کنند جنبه‌هایی را که موجب ایجاد احساس حقارت در آنها می‌شود، از دیگران پنهان دارند و این احساس را از ذهن خود محو کنند و اصولا سعی داشته باشند وانمود کنند که بالاتر از هر کس دیگر قرار دارند و بسیار متکی به خود و متعهد به نفس می‌باشند.
اما از آنجا که واقعا و باطنا به خودشان اعتماد ندارند، در این تظاهر مبالغه می‌کنند و برای شخصی که دچار عقده حقارت است، دنیا جای ستیز و دشمنی است. حال اگر عقده حقارت باعث غرور یا وحشت ، لاف زدن یا اتکای شدید به دیگران گردد، این فرد هرگز از روابط خود با دیگران راضی نخواهد بود و هر وقت که می‌خواهد به دیگران نزدیک شود به اندازه کافی نسبت به وی همدردی و تفاهم نشان نمی‌دهند.
● علل و انگیزه‌های احساس حقارت در کودک
▪ پرخاش و سخت‌گیری والدین
از جمله عواملی که گاه باعث احساس حقارت و یا به اصطلاح دیگر خود کم‌بینی می‌شود، پرخاش و سخت‌گیری والدین می‌باشد. وقتی کودک در مقابل دیگران مخصوصا در مقابل همسالان و همبازی‌های خود مورد پرخاش و اهانت قرار می‌گیرد و این کار تا جایی پیش می‌رود که اطرافیان هم کم‌کم همین رفتار را با او در پیش می‌گیرند، احساس حقارت در کودک شروع به جوانه‌زدن می‌کند. در واقع بسیاری از زخم‌های روانی و نابسامانی‌های روحی از دوران طفولیت در کودک ایجاد می‌شود، بنابراین باید مراقب کودک بود تا عوامل این ناراحتی‌ها برای او فراهم نشود.
از سوی دیگر کودک یا هر شخص دیگری که به خود تکیه داشته باشد و این اعتماد را در خود احساس نماید که در مقابل خوشی‌ها و ظواهر فریبنده زندگی فریب نخورده و در مقابل مشکلات نیز استوار و پابرجا باشد، هرگز احساس حقارت نمی‌کند. اما گاه والدین با رفتار نامناسب خود این اعتماد به نفس را از کودک خود می‌گیرند. گاهی احساس حقارت با حسادت توام است، که این احساس حسادت جز خود آزاری و احساس حقارت نتیجه دیگری ندارد و کودک کم کم احساس حقارت و خودکم‌بینی می‌نماید. اما می‌توان با رفتاری صحیح کودک را از این احساس دور کرد.
▪ نقص عضو یا محروم بودن از نعمت والدین
بعضی از کودکان دارای نقایص جسمی هستند و همین نقیصه سبب می‌شود که در مقابل دیگران احساس حقارت کنند و بعضی دیگر به دلیل فقدان یکی از والدین یا هر دو احساس کمبود و حقارت می‌کنند. و گاهی کودک با داشتن پدر و مادر اما نداشتن روابط صحیح عاطفی در خانواده احساس حقارت می‌کند. اما به هر حال ، هیچ کس را از این احساس راه گریزی نیست و تنها وقتی می‌توان ریشه‌اش را از بیخ کند که بتوان آن را به صورت محرکی مثبت برای انجام کارهای مفید درآورد.
والدین باید توجه داشته باشند کودکی که با بروز اعمال و رفتارهای گوناگون می‌خواهد برتری‌هایی از خود نشان دهد، کودکی است که احتمالا احساس حقارت دارد. لذا نباید به ذوق چنین کودکانی زد. زیرا قبلا در خیلی موارد به ذوقشان زده شده که به این صورت درآمده‌اند. باید بطور صحیح به آنها توجه کنند و به آنها بفمانند که واقعا آنها هم برتری‌هایی دارند و کارهایشان مورد توجه و علاقه والدین است تا در آنها اعتماد به نفس بوجود آورند و ریشه احساس حقارتی را که از این راه نصیبشان شده، بخشکانند. هرگز نباید برتری‌های کودکان دیگر را وسیله‌ای برای انگیزه دادن برای پیشرفت کودک قرار دهند. زیرا کاملا برعکس تاثیر می‌گذارد.
▪ مقایسه کودک با دیگران
والدین نباید به هر نحو که شده از کودک بخواهند که مانند فرد دیگری باشند، یا حتی مثل کسی که خود آنها روزی دوست داشته‌اند آنگونه باشند، اما به آن نرسیده‌اند. چرا که اینها کودک را از خود ناامید می‌کند و کودک ، خود را حقیر و ناتوان از آنچه که از او خواسته شده می‌بینند و در نتیجه دچار خودکم‌بینی و عدم اعتماد به نفس می‌شود.
● نتیجه
والدین باید با رفتاری کاملا محترمانه به کودکان خود شخصیت بدهند تا کودکان احساس کنند که به راستی دارای شخصیتی قابل قبول و مورد احترام هستند، آنگاه برای حفظ شخصیت مورد احترام خودشان هم که شده سعی خواهند کرد همان چیزی باشند که شما می‌خواهید. چرا که پذیرش کودک از سوی خانواده ، مخصوصا پدر و مادر بسیار حائز اهمیت است و این پذیرش از سوی پدر و مادر گامی بسیار بلند در جهت اعتماد به نفس بخشیدن به کودک و دوری او از احساس حقارت و خودکم‌بینی می‌باشد.

تیک

آیا تا به حال با افرادی مواجه شده اید که در صحبت کردن، مدام از کلمات یا واژه های بی جا و تکراری استفاده می کنند؟ یا در صحبت کردن خودتان با دیگران، آیا متوجه این موضوع شده اید که مرتب واژه ای را که به هیچ وجه نیاز به گفتن آن نیست، تکرار می کنید؟
استفاده از واژه هایی مانند: چیز، مثلاً، به قول معروف، در واقع، به اصطلاح و … را می توان از جمله مواردی ذکر کرد که بارها در گفت و گوهای افراد شنیده می شوند. به کار بردن تکراری واژه ها در برخی موارد موجب واکنش های منفی افراد می شود؛ اما اغلب موارد، طرف گفت و گو توجه چندانی به آن نمی کند.
اختلال تیک
تکان دادن غیر ارادی پا، بازی کردن و کندن موهای سر و صورت و … نیز از موارد «رفتاری» است که برخی افراد از خودشان می دهند.
بسیاری از والدین و مربیان تربیتی، از پاره ای رفتارهای «شکلک گونه» یا تکیه کلام های تکراری و به اصطلاح تیک در فرزندشان شکایت دارند و از این مساله ابراز نگرانی می کنند. باید گفت «تیک» نوعی پرش ناگهانی یا انقباض غیرارادی عصبی است که می تواند به صورت مزمن یا زودگذر در کلام یا رفتار ظاهر شود.
به طور کلی در هر دو شکل تیک کلامی و رفتاری، با انواع ساده و مرکب آن روبرو هستیم که مشخصه ی اصلی آن تکراری، کلیشه ای و ناموزون بودن آن است.
«تیک» ساده مدت کوتاهی به طول می انجامد و به ندرت بیش از یک ثانیه تداوم می یابد که در اغلب موارد بعد از چند هفته یا چند ماه خود به خود از بین می رود.
تیک های حرکتی در نوع ساه شامل: چشمک زدن، حرکات پرتابی کردن، بالا انداختن شانه و حرکت های شکلک گونه ی صورت و رفتارهایی چون قیافه گرفتن، رفتارهای آرایشی، خود زنی، گاز گرفتن خود، بالا پریدن، پا به زمین کوبیدن یا بوبیدن چیزی است.
تیک های آوایی هم در نوع ساده آن می تواند شامل: صاف کردن گلو، سرفه، بالا کشیدن بینی، خرناس و در نوع پیچیده شامل: بیان یک جمله یا یک تکه کلام یا یک ناسزا باشد.
رفتار تیک گونه بیشتر در بین کودکان شایع است، بررسی های انجام شده توسط انجمن روان شناسان آمریکا نشان می دهد که تقریبا سیزده درصد از پسران و یازده درصد از دختران به این عارضه دچار می شوند.
بر این اساس کودکان در سنین هفت تا یازده سالگی بیشترین میزان تیک را از خود نشان می دهند و این حالت ممکن است تا سنین میان سالی ادامه پیدا کند.
اگر چه هنور عواملی از قبیل نژاد، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، در بروز و تشدید تیک ثابت نشده است، ولی بعض از محققین معتقدند این اختلال در نژاد قفقازی و شرقی شایع تر است.
در مواردی دیده شده که بعضی از مبتلایان، دارای سابقه خانوادگی یا فامیلی هستند، این موضوع نشان دهنده آن است که احتمالا یک عامل ژنتیک یا زیستی می تواند در بروز آن دخیل باشد.
عوامل محیطی، عاطفی و هیجانی نیز از جمله مواردی شناخته شده اند که در تشدید تیک موثرند، به این شکل که افرادی که دارای تیک هستند، در مواجهه با موقعیت های استرس زا و مشکلات اضطراب آور، پرش عصبی آن ها تشدید شده و برعکس، در مواقعی که محیط آرام است و ترس، وحشت و نگرانی وجود ندارد، این عمل به حداقل می رسد.
وظیفه اطرافیان در قبال رفتار با افراد دارای تیک، بسیار مهم است. نباید به این حرکات اهمیت داد، به روی بچه آورد و یا دایما به وی گوشزد کرد که چرا این کار را انجام می دهد، زیرا با آگاهی یافتن فرد از این مشکل، رفتارش روی آن متمرکز می شود و در همین موقع است که تیک وی، افزایش می یابد.
از عوارض و پیامدهای این عمل می توان به تحت الشعاع قرار دادن واقعیت عملکرد شغلی و تحصیلی فرد، کناره گیری از دیگران و پایین آمدن اعتماد به نفس، به علت آگاهی از نقص موجود در رفتار، شرم، کمرویی، خلق افسرده و اضطراب از قرار گرفتن در موقعیت های جمعی اشاره کرد.
شرایط خانوادگی در ایجاد و تشدید تیک بسیار حایز اهمیت است و رفتار والدین با یکدیگر روی کودک تاثیر مستقیم می گذارد. حتی در مواقعی که والدین با یکدیگر قهر هستند، این سکوت سنگین بر روی فرزندان استرس شدیدی وارد می کند که در مواردی سبب افزایش تیک، شب ادراری و لکنت زبان فرزند می شود.
از سوی دیگر تغییرات ناگهانی محل زندگی ممکن است تا مدتی روی کودک تاثیر بگذارد که این مساله، زود گذر و موقتی است و اصلا جای نگرانی وجود ندارد، بنابراین برای جلوگیری از تشدید تیک، والدین باید از تنبیه، بازگو کردن مکرر و مسخره کردن، اکیدا خودداری کنند.
درمان تیک
برای درمان این عارضه، در درجه اول باید محیط خانواده مورد بررسی قرار گیرد و به اطرافیان باید این موضوع را گوشزد کرد که انتظارت بیش از حد و فشار آوردن روی فرد برای ترک یا کاهش این رفتارها نه تنها مفید نیست، بلکه نتیجه ی عکس می دهد و باعث تشدید آن می شود.
لازم است والدین در جریان تربیت فرزندان خود، سن و ظرفیت آن ها را به دقت در نظر بگیرند و از شیوه تربیتی مبتنی بر تشویق به جای تنبیه استفاده کنند.
یعنی در مواقعی که کودک تیک ندارد، به وی بیشتر توجه و نگاه کنند و بیشتر با او صحبت کنند یا او را مورد نوازش قرار دهند و برعکس در مواقعی که حالت های تیک را از خود نشان می دهد، بی اعتنایی کنند و وانمود کنند که این حرکات او را نمی بینند.
وجود این عارضه گاهی مواقع از چند هفته تا چند ماه به طول می انجامد و در مواردی هم به چند سال می رسد. از جهت دیگر امکان دارد حالت پرش «گونه» پیدا کند و از نقطه ای به نقطه دیگر منتقل شود.
پیشنهاد
به افرادی که دارای این عارضه هستند توصیه می کنیم که با توجه به غیر ارادی بودن این رفتارها، از متمرکز شدن روی آن پرهیز کنند و در مواردی که تیک دوام پیدا کرد حتما به روان شناس مراجعه نمایند، تا در جریان مشاوره و درمان قرار گیرند و احیانا اگر روان درمانی پاسخ نداد، به درمان دارویی بپردازند.

راههای رسیدن به شخصیت سالم از دیدگاه اسلام

مثبت اندیش باشیم : در قرآن سوره حجرات می فرماید: از بدگمانی نسبت به افراد و قضاوت از روی گمان پرهیز کنید که بعضی گمان ها گناه است. سوءظن به افراد جامعه کار بدی است و زندگی را فلج ونابود می کند اگر زن به شوهر یا شوهر به زن بدگمان باشد زندگی جهنم می شود اگر افراد به یک دیگر سوءظن داشته باشنداعتماد و هم دلی از بین میرود و آرامش خاطر جایش را به اظطراب و دلهره و نگرانی می دهد و انسان را دگیر گناه و غیبت و تهمت وی سازد.
خوش گمانی,غصه را کاهش می دهد انسان را از گرفتار شدن در دام گناه نجات می دهد (غررالحکم ص 68) عقل نیز حکم می کند که انسان تا دلیل بربدی ندیده و اطمینان پیدا نکرده گمان بد نبرد و بی دلیل دوستی را مکدر و گناه خود را بسیار نسازد.
گمان ,انسان ترازوی سنجش عقل اوست (غررالحکم ص72)
مثبت اندیشی از دیدگاه حضرت علی(ع)
شایسته نیست سخنی که از دهان کسی خارج شد گمان بد ببری,چرا که برای آن برداشت نیکویی نیز می توان داشت (حکمت ص36)
انعطاف پذیر باش تا نشکنی: انعطاق پذیر باش تا نشکنی,خم شو تا قد راست کنی,خالی باش تا رای پر شدن جا داشته باشی ,خراب باش تا مرمت پذیری,ثروت بیندوز تا به درد سر دچار شوی.
خردمندی که این را بداند و به کار بندد,برای دیگران نمونه می شود و سرمشق,بی خودنمایی نمایان خواهد شد و بی ادعا جلوه گر.بی نشان از قدرت,با نفوذاست و بی غرور وادعا از دیگران با نفوذ چون با کسی به رقابت نمی خیزد و کسی را با او سر رقابت نیست.چه درست است این پند که«انعطاف پذیر باش تا نشکنی» آن که نیک است و از نیک بودن خود بی خبر,درنیکی برترین است .آن که نیکی می کند به امید نیک نامی,در نیکی کم ترین است.آن که در نیکی برترین است بی انجام عملی,هیچ کار را نا کرده نمی گذارد. و آن که در نیکی کمترین است ,با دخالت های خود بسیاری از کارها را ناکرده می گذارد.خیر خواهی راستین,نیکی کردن بی چشم داشت ,قضاوت کردن است,خالی از پیشداوری و بهترین آموزش ادب و اخلاق این که با دیگران ادب ورزی و اگرادب نبینی در ترغیب بی ادبان به ادب بکوشی.آن که در هر فرصتی برای نشان دادن فضیلت خود در تکاپوستو,فضیلتش کامل نیست.
فضیلت راستین را تکاپوی خودنمایی نیست و نیرو مند ترین واقعی را انگیزه ای برای خود ستایی نیست. آن که به پیروی از مقرارت ادب می ورزد از ادب سود چشم دارد.و اگر نیابد و طلبش پا می فشارد واین بی ادبی است.
- مسافر کار آزموده،از خود جای پا بجا نمی گذارد.
- سخنران با تجربه ، لغزش زبان ندارد.
- حساب دار کارکشته، چوب خط نمیزند.
- درود گرماهر، در را چنان میسازد که به چفت و بست نیاز نداشته باشد و کسی باز کردن آن را نداند
- بار بند ورزیده،بار را چنان میبیند که کسی باز کردن آن نتواند
- در یاری دیگران بردیگران برتری دارد
- هیچ کس را فرو نمی گذارد
- هیچ چیز را هدر نمی دهد و همه چیز در حفظ و حراست اوست
- انسان خوب پیش از آن که به اصلاح ادم بد همت گمارد علت بد بودن را می جوید
- کسی که درخت شخصیت او نرم و بی عیب باشد،شاخ و برگش فراوان است
-با یاد خدا دل را آرام میکند امید،مونس و رفیق آدمی(غررالحکم ص311)
-آن گاه که تنها شدی ودر جستجوی یک تکیه گاه مطمئن هستی بر من توکن نما(نمل آیه70)
- آن گاه که نومیدی برجانت پنجه افکند و رها نمی شوی به من امید وار باش(زمر آیه 53)
-آن گاه که سرمست زندگی دنیا و مغرور به آن شدی به یاد قیامت باشد (فاطر آیه5)
-آن گاه که در پی تعالی و کمال هستی نیت را پاک و الهی کن(فاطر آیه 29و30)
-آن گاه که دوست داری به آرزهایت برسی به درگاهم دعا کن تا اجابت نمایم (غافر آیه 60)
-آن گاه که دوست داری کسی همواره به یادت باشد به یاد من باش که من همواره به یاد تو هستم(بقره آیه159)
-آن گاه که دوست داری با من هم سخن شوی نماز را به یاد من بخوان(طه آیه 14)
-آن گاه که روحت تشنه نیایش و راز نیاز است آهسته مرا بخوان(اعراب آیه 57)
-آن گاه که شیطان همواره در پی وسوسه ی توست به من پناه ببر(مومنون آیه57)
-آن گاه که لغزش هاروحت را آزوده ساخت در توبه به روی تو باز است(قصص آیه67)
برای آنکه انسان کارآمدی باشید و از تمام توانایی های خود بهره گیرید ، فقط کافی است تصمیم بگیرید !
هنر کوچک سازی سختی هارا داشته باش
نخست باید سختی هارا کوچک کرد وسپس آن هارا تحمل نمود این کار موجب تحمل پزیری بیشتره سختی ها میشود
اصل کوچک سازی نقش مهمی در کاهش ناراحتی ها دارد.
تکنیک غرقه سازی از دید گاه امام علی(ع)
از چیزی که می ترسی خود را در آن بیانداز زیرا اجتناب از آن سخت تر از وارد شدن بر آن است . (حکمت 175)
بخشی از راه حل باشید نه بخشی از مسئله
زندگی همه ما مملو از مشکلات،سختی ها است تازمانی که قفلی هست کلیدی هم وجود دارد.
همه ما باید بخشی از راه کار ها برای حل مشکلات باشیم و در واقع مشکل بر مشکلات اضافه نکینم
زمانی بخشی از راه حل خواهیم شد که بتوانیم بر دور و ورخود اثر مثبت بگذاریم.
زمانی که به عنوان یک مشاور مراقب رفتار و گفتار وبرخود های مان باشیم در واقع نقش یک راه حل را برای مخاطب خود ایفا کرده ایم.
وقتی برای مخاطبان خود به خصوص نوجوانان و جوانان راه حل و راه کارباشیم به آن ها هم آموخته ایم که در زندگی مشکل و مشکل ساز نشوند تا این دنیا جهنمی خود ساخته نشود.
حضرت علی (ع):بزرگ فکر کن ،کوچک عمل کن همین حالا شروع کن
حفظ حرمت دیگران:
امام علی می فرماییند:خردمند کسی را خوار نمی کند.
هرکسی دارای شخصیتی است که دوست دارد حفظ شود.در آن جا که حفظ حرمت اشخاص لازم است و شخص مستحق مجازات تحقیر نیست.احانت و تحقیر واکنشی دارد که خوش آیند نیست حفظ حرمت اشخاص لازم است و تحقیر آن ها درست نیست.
حرمت مومن تا آن حا محترم است که امام صادق فرمود: حرمت مومن از حرمت کعبه بابا تر است
بی حرمتی به کعبه حرام است.ولی تحقیر و تخریب چهره ی مومن گناه اش بیشتر است.
آرزوهای رویایی نداشته باش
امام علی می فرماید:کسی که آرزویش دراز باشد خردمند نیست.
زندگی هر روز گستره تر و مشکلاتش افزون تر می شود جوانانی که تازه پا به زندگی گذاشته اند ذهنی پر از رویا دارند وبا آرزوهایی که معمولا تحقق نمی یابد زندگی می کنند. که این کار نتیجه ای جز سر خوردگی و در سردی نخواهد داشت.انسان خرد مند از اول نباید به دنبال آرزوهای رویایی و غیر قابل دست یابی برود که این کار بسیار خطر ناک است زیرا برای رسیدن به آن ها ناچار است.از مسیر ناصحیح وارد شود.و بی گمان دچار خطا کاری ها
خواهد شد.
امام علی فرمود:هر کس آرزویش بیشتر است،کار هایش زشت تر است
آرزوی دراز آخرت را از یاد شما می برد
بندگی خداضامن سعادت
امام علی (ع)میفرماید خرد مند ترین مردم کسی است که اطاعتش از خدا وند سبحان از همه بیشتر باشد.
کسی که ادعای هوشمندی و خرد مندی می کند ولی در برابر خداوند گردن کشی میکند.در حقیقت نادانی است در میان خرد مندان.
اطاعت ازخداوند است که به آدمی ارزش و معنا می بخشد وگر نه اگر اطاعت وبندگی را از انسان بگیرند او نتنها سرسبد موجودات نخواهد بود که از بهایم نیز پست تر و بی ارزش تر خواهد شد.زیبایی آدمی به اطاعت بندگی او از خداونداست. (غررحکم181)
سپاس گزاری کن
امام علی می فرماید:جادارد خردمند اهل تشکر و سپاس گزاری باشد تاشایسته نعمت بیشتر باشد.سپاس گذاری از ولی نعمت امر طبیعی ممدوح و مورد عنایت پیشوانان دینی و عقلای عالم است.نشانه ی کمال فرد.
سپاس گزاری موجب محبوبیت و بهره وری بیشتر از داشته های دیگران میگردد ودر حقیقت امکانات دیگران نیز مال آدمی میشود.و امکان استفاده از آن ها را می یابد.بنابر این چه زیبااست که انسان بجای روحیه ی طلب کاری،دارای روحیه ی تشکر و سپاس گذاری باشد
شکایت نکردن
کسانی که تحمل مصیبت را ندارند لب به شکایت از خدا می گشایند و خدارا مقصر می دانند اما افراد صبور و برد بار که موقعیت تلخ پیش آمده را مهار کرده و تحت اختیار خود گرفته اند.
نشان شخص صابر سه چیز است

اول آن که کسل نیست دوم آن که بیتابی نمیکند و سوم آن که از خداوند عزوجل شکایت نمیکند. (بحار النوار جلد71 صفحه86)                 

                                                                                                             تبیان و راسخون

شخصیت سالم

یک شخصیت سالم ...
در همه ی جنبه های زندگی ، توانایی مرموزی در خلاقیت دارد .
همه چیز زندگی را دوست دارد .
تقریبا آماده انجام هر کاری است .
مشتاق زندگی است .
هنگامی که در کنارش هستید ، از آه و ناله ، گله و شکایت و نق زدن و افسوس خوردن خبری نیست .
از ظاهر و قیافه خود خشنود است .
همیشه خرسند و خشنود است .
هیچ گاه در آرزومندی به سر نمی برد .
به سادگی با شرایط روزگار سازگار است .
اگر وضیعت نامطلوبی باید برچیده شود ، با تمام قوا برای ریشه کن کردنش تلاش می کند .
دوستدار زندگی است .
سالک و جستجوگر است .
احساس گناه نمی کند . او پذیرفته است که انسان جایزالخطاست .
از تکرار رفتارهایی که او را از سازنده بودن باز می دارد پرهیز می کند .
خود را ملامت نمی کند و گریه و زاری سر نمی دهد .
هر گز نگران و مضطرب نیست .
از ورود احساسات نامطلوب به ذهنش جلوگیری می کند .
او همیشه نگران اکنون است .
به پوچی انتظار برای لذت و کامیابی در آینده به خوبی واقف است .
به استقلال در محیط اجتماعی زندگی خود شدیدا نیازمند است .
مایل است گهگاهی خلوت گزین باشد و تنهایی اختیار کند .
هر گز جویای تایید و تحسین دیگران نیست .
مستقل از عقاید دیگران عمل می کند .
بسیار ساده و صادق و بی تکلف است .
با آداب و رسوم کلیشه ای مخالفت می ورزد .
می داند کجا بخندد و چگونه بخنداند .
شوخ طبعی خود را در هر شرایطی حفظ می کند .
اصولا به مردم نمی خندد بلکه با مردم می خندد .
ستایشگر طبیعت و شیفته آن است .
به هیچ وجه در مشاجره بی حاصل دخالت نمی کند .
او همواره به عنوان امدادگری دلسوز ، در صف مقدم فعالیت های اجتماعی شرکت می کند .
همیشه به کاری مشغول است که زندگی دیگران را با صفاتر و قابل تحمل تر کند .
در مقابل تفاوت های ظاهری افراد نا بینا است .
خوب می خورد و بخشی از اوقات روز را به ورزش اختصاص می دهد .
خود را در پس نقاب ها و نقش های اجتماعی پنهان نمی کند .
او از جمله افرادی نیست که این جا و آن جا بنشیند و به شایعه پراکنی و یاوه گویی بپردازد .
هر کاری را به شیوه ماهرانه و خاص خودش انجام می دهد .
شور زندگی در وجودش موج می زند .
ساعات کمی را به خواب اختصاص می دهد .
او هر گز به اندازه کافی نمی داند و پیوسته می کوشد تا بیشتر بداند .
قادر است احساسات مخرب را دفع کند .
مردم را همان طوری که هستند می پذیرد .
هر گز تلاش نمی کند دیگران را تحت تاثیر قرار دهد .
معیارهای اخلاقی او تابع شرایط نیست .
دوستی اش حد و مرزی نمی شناسد .
او خود را متعلق به حامعه بشری می داند .
جنگ را معضل بزرگی برای جامعه بشری می شناسد .
هر گز رشک و حسد نمی ورزد .
هر روزش سرشار از شادی و شادمانی است .

فقط کافی است تصمیم بگیرید تا چنین باشید .

                                                                                                            تبیان و راسخون