روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

تعارضات را بین خودتان حل کنید

تعارض یک جنبه اجتناب‌ناپذیر ارتباطات انسانی است. در حقیقت، هنگامی که ۲ نفر با یکدیگر صمیمی می‌شوند، احتمال زیادی وجود دارد که تعارض را تجربه کنند. به طوری که همسران و اعضای خانواده‌ها می‌گویند ما در مجاورت صمیمانه‌ای زندگی می‌کنیم که اغلب چیزهای ظاهرا کوچک و بی‌اهمیت ما را بشدت به هم می‌ریزد. در خلال یک ارتباط خصوصی، عادت‌ها یا تفاوت‌ها بارزتر می‌شوند و می‌توانند آزاردهنده باشند. در واقع تعارض فی‌نفسه برای یک رابطه خطرناک نیست، آنچه می‌تواند خطرناک باشد نحوه مواجهه ما با تعارض است. در اغلب موارد، ارتباط می‌تواند به وسیله یک بحث سودمند بدون ایرادگیری و مقصرسازی و بدون خشونت کلامی یا فیزیکی تقویت شود. تعارضات انسان‌ها در بسیاری از جهات شبیه عملکرد اتومبیل است. وقتی‌ موتور ماشین شما در بزرگراه ایراد پیدا می‌کند، شما نمی‌توانید براحتی ماشین را رها کنید و ۳ روز بعد که به آنجا برمی‌گردید انتظار داشته باشید ماشین حرکت کند. شبیه این مساله، شما نمی‌توانید یک رابطه را به حال خود رها کنید و موقع برخورد مجدد با آن، انتظار داشته باشید که آن مساله یا مشکل به طور معجزه‌آسا حل شده باشد. مسائل به مرور زمان ناپدید نمی‌شوند، در مورد خودداری از بحث در مورد تعارضات و اختلافات بین زوجین نیز می‌توان گفت برخی از زوجین تصور می‌کنند اگر درباره مشکلشان حرفی نزنند، آن مشکل تا حد زیادی از بین خواهد رفت غافل از این که مشکل ارتباطی همانند سوراخ سقف خانه است، هر چه زمان می‌گذرد، بزرگ‌تر می‌شود.

‌هنگام ارتباط کلامی با همسر خود به حرف‌های او به دقت گوش کنید و به سوالاتش پاسخ دهید. یکباره موضوع صحبت را تغییر ندهید چرا که در این حالت او را بلاتکلیف رها کرده‌اید‌
اجتناب از موضوعات آنها را حل نمی‌کند، اگر ما اصول ارتباط موثر را یاد بگیریم و تمرین کنیم، می‌توانیم مشکلاتمان را بدون این که به یکدیگر آسیب برسانیم، حل کنیم. برای این کار نیاز داریم درباره اختلافات همدیگر بیشتر بدانیم و به طور مستقیم و بی‌واسطه با مسائل مواجه شویم. برخی زوجین ترجیح می‌دهند ‌ احساسات واقعی‌شان را برای اجتناب از تعارض سرکوب ‌‌کنند، اما اگر هیجان‌های منفی از قبیل خشم و عصبانیت حل نشوند، این هیجان‌ها به رشد خود ادامه می‌دهند. حالت دیگر آن است که شخص ممکن است احساسات منفی‌اش را در مورد طرف مقابل چنان سرکوب کند که سرانجام هیچ احساس منفی یا مثبتی نسبت به وی نداشته باشد. در این صورت یک ارتباط بی‌روح و فرسوده ایجاد می‌شود. هنگامی که زوجین، ۲ رویه افراطی حل تعارض یعنی اجتناب یا واکنش بیش از حد را به کار گیرند، روابط رو به افول می‌گذارد. زوجینی که از بحث در مورد اختلافاتشان اجتناب می‌کنند، این امر ممکن است به بی‌احساسی آنها نسبت به یکدیگر (نه احساس عشق و نه تنفر)‌ بینجامد.

همچنین زوج‌هایی که در خصومت نسبت به یکدیگر خیلی هیجانی هستند، اغلب قادر به حل اختلافاتشان نیستند. در برخی روابط در صورت بروز اختلاف، یکی از زوجین ممکن است آشکارا خصومت نشان دهد ازجمله این که فریاد بزند یا اشیاء را پرتاب کند و حتی کتک بزند، زوج دیگر نیز عکس‌العملی متفاوت مانند تعطیلی هیجانی یا امتناع کامل از بحث و مجادله را به کار برد. هیچ‌کدام از این رویکردها برای حل مشکلات و مسائل زوجین نمی‌تواند سودمند باشد.

پس برای حل تعارضات سعی کنید:

ـ زمان و مکان مناسبی را برای بحث در مورد اختلافتان در نظر بگیرید.

ـ مساله یا مشکلی که بر سر آن اختلاف‌نظر دارید را تعریف کنید.

ـ در مورد این که چگونه هر یک از شما در ایجاد مشکل سهیم هستید، صحبت کنید.

ـ برای حل تعارض، همه راه‌حل‌های مثبت حتی عقایدی که ممکن است عجیب به نظر برسد را فهرست کنید.

ـ در مورد راه‌حل‌های ممکن بحث و ارزیابی کنید. در این مورد صحبت کنید که هر یک از شما می‌توانید به حل مساله کمک کنید.

ـ با این ایده شروع کنید که تفکر هر دوی شما به احتمال زیاد مساله را حل می‌کند و فقط تلاش شما را می‌طلبد.

ـ بر سر این مساله که چگونه هر فرد برای انجام این راه‌حل عمل خواهد کرد، توافق کنید.

ـ بر سر زمان و مکان برای صحبت در مورد پیشرفت‌تان در حل مساله به توافق برسید.

ـ توجه به کارهای کوچکی که دیگر افراد انجام می‌دهند، برای رسیدن به راه‌حل دوطرفه نیز می‌تواند کمک‌کننده باشد.

اهمیت برنامه ریزی تحصیلی

امور درسی یکی از مهمترین فعالیتهاست که اهمیت زیادی در سایر جنبه‌های زندگی دارد. بر این اساس انجام این فعالیت مهم به نحو احسن بطوری که نتایج خوب و عالی در بر داشته باشد اهمیت زیادی پیدا می‌کند. هیچ کاری بدون برنامه ریزی فعالیتی کامل نخواهد بود. بویژه مسائل درسی و تحصیلی بیشتری دارند، مدت زمان در آنها مهم است و ... .
فواید برنامه ریزی تحصیلی
به روشن شدن اهداف کمک می‌کند.
زمانی که فرد اقدام به تهیه یک برنامه تحصیلی برای خود می‌کند توجه بیشتری به اهداف برنامه مبذول می‌دارد. و این کمک می‌کند تا شناخت بیشتری از اهداف پیدا کند و آنها را دسته بندی می‌کند. اهداف طولانی مدت و کوتاه مدت را تشخیص دهد و هیچیک را فدای دیگری نکند.
از اتلاف وقت جلوگیری می‌کند.
همچون سایر امور زندگی مسائل تحصیلی نیز از لحاظ تنظیم وقت و زمان دارای اهمیت هستند. برنامه ریزی به فرد کمک خواهد کرد، استفاده مفیدتری از مدت زمانی اختیار بکند و از اتلاف وقت خود جلوگیری نماید. مسأله وقت در برخی موارد تحصیلی همچون نزدیکی امتحانات و در حین برنامه ریزی برای کنکور اهمیت شایان توجهی دارد. از دست دادن وقت برابر خواهد بود با از دست دادن بسیاری از موفقیتها در آینده.
از اتلاف انرژی جلوگیری می‌کند.
استفاده از یک برنامه ریزی استاندارد و با اصول صحیح علمی به فرد کمک خواهد کرد انرژی و توان ذهنی خود را بیهوده به هدر ندهد. در این نوع برنامه ریزیهای استاندارد عمدتا روشهای مفیدی مورد استفاده قرار می‌گیرد که موجب خواهد شد، فرد بیشترین استفاده را از توان ذهنی خود بکند و از اتلاف آن جلوگیری کند. به یک مثال توجه کنید، در برنامه ریزی تحصیلی بر مبنای یافته‌های روانشناسی اصل در نظر گرفته می‌شود، با این محتوا که بعد از مدتی (حدود 45 دقیقه) بعد از شروع مطالعه و یادگیری منحنی یادگیری بسیار پائین می‌آید، بطوری که فرد یادگیری خوبی بعد از این زمان نخواهد داشت، مگر اینکه یک استراحت کوتاهی داشته باشد. با در نظر گرفتن اصولی از این قبیل ، فرد برنامه ریزی تحصیلی خود را طوری انجام می‌دهد تا هر 45 دقیقه یکبار استراحت کوتاهی داشته باشد تا دوباره با تجدید قوای ذهنی شروع به یادگیری نماید.
اصول صحیح برنامه ریزی تحصیلی
اهداف خود را روشن کنید.
برای برنامه ریزی در کلیه امور باید اهداف دقیق و روشنی داشته باشید. این مسأله در برنامه ریزی تحصیلی حائز اهمیت فراوانتری است. برای خود روشن کنید اهداف بلند مدت شما کدامها هستند، اهداف کوتاه مدت کدامها هستند: مثلا:

هدف بلند مدت: قبولی در کنکور تجربی دانشگاه سراسری امسال
هدف کوتاه مدت: مطالعه فلان دروس در این ماه یا در این هفته

اهداف خود را زمان بندی کنید.
زمان دقیقی برای هر یک از اهداف کوتاه مدت تعیین کنید. مثلا تعیین کنید که مطالعه چه دروسی را در چه مدت زمانی به اتمام خواهید بود.
مطالعه دروس را به صورت موازی انجام دهید.
برخی افراد از شیوه مطالعه تک درسی استفاده می‌کنند. مثلا یک هفته برای یک درس. این شیوه موجب خستگی ذهنی و کاهش بازده یادگیری در آنها می‌شود. توصیه می‌گردد به جای روش تک درسی از شیوه موازی استفاده کنند. به این ترتیب که دو یا سه درس را برای مدت زمان معین انتخاب کنند و مطالعه کنند. به این ترتیب خواهند توانست از خستگی ذهنی جلوگیری کنند. هر چقدر تنوع در زمان بندی مطالعه این دروس بیشتر باشد به همان اندازه از خستگی ذهنی بیشتر جلوگیری خواهد شد. به برنامه‌های زیر با تنوعهای متفاوت توجه کنید.

مطالعه درس فیزیک ، شیمی ، ادبیات در یک هفته شامل 2 روز اول فیزیک ، 2 روز دوم شیمی ، 2 روز سوم ادبیات ، مطالعه درس فیزیک ، شیمی ، ادبیات در یک هفته شامل صبح ، فیزیک - ظهر ، شیمی - عصر ، ادبیات توجه کنید که برنامه ریزی دوم از لحاظ تنوع مناسبتر است، چون در یک روز 3 درس مورد مطالعه قرار می‌گیرد، در حالیکه در روش اول هر 2 روز یک درس و این احتمال بیشتری دارد که موجب خستگی ذهنی شود.
تناسب میان دروس را رعایت کنید.
در برنامه ریزی برای مطالعه دروس خود تناسب ، مسأله مهمی است. به عبارتی تنوع در انتخاب دروس نیز مهم است، انتخاب درسهای فیزیک ، شیمی ، ریاضی در یک مدت زمان مشترک کارآیی خوبی نخواهد داشت. شیوه مطالعه این دروس به یکدیگر نزدیک است و خستگی بیشتری به همراه خواهد داشت. همه آنها با انواع فرمولها سر و کار دارند و این تداخل مطالب را پیش خواهد آورد. بنابراین بهتر است از چنین ترکیبی استفاده کنید: شیمی ، ادبیات ، فیزیک ، یا اگر از شیوه دروسی استفاده می‌کنید که بهتر نیز هست شیمی و ادبیات - فیزیک و بینش - ریاضی و زیست شناسی.
استراحت را در برنامه ریزی خود فراموش نکنید.
در مطالعه تمام وقت خود مثلا زمانیکه برای کنکور یا برای امتحانات برنامه ریزی می‌کنید علاوه بر استراحتی که هر 45 دقیقه یکبار و به مدت یک ربع برای خود در نظر می‌گیرند، هر چند ساعت یکبار مدت زمان طولانیتری برای استراحت مثلا نیم ساعت تا 45 دقیقه در نظر بگیرید و استراحت طولانیتری برای پایان هر مقطع زمانی (مثلا یک هفته ، یک ماه) و شروع مقطع در نظر داشته باشید.

به عنوان مثال دانش آموزی که برای یک هفته خود مطالعه درس شیمی و ادبیات را انتخاب کرده است، بطوری که هر روز صبح شیمی و هر بعد از ظهر به مطالعه ادبیات می‌پردازد. در فاصله هر 45 دقیقه مطالعه ، یک ربع استراحت می‌کند و هر 3 چهل و پنج دقیقه یک استراحت 45 دقیقه‌ای برای خود دارد. در پایان هفته که بعد از ظهر جمعه را در نظر گرفته است بطور کامل به استراحت می پردازد تا هفته بعد را برای مطالعه فیزیک و زیست شناسی در نظر گرفته است با انرژی بیشتری شروع کند.
برنامه ریزی برای طول سال تحصیلی
برنامه ریزی برای طول سال تحصیلی اندک تفاوتهایی با سایر برنامه ریزیهای تحصیلی مثلا آمادگی برای کنکور دارد. به این صورت که اهداف شما با اهداف مدرسه در هم می‌آمیزد و شما برای برنامه ریزی درسی خود تا حدی از برنامه ریزی مدرسه تبعیت می‌کنید. با اینحال شما در کنار اهداف برنامه ریزی شده مدارس که برای شما تعیین می‌کند در چه روزی به مطالعه کدام دروس بپردازید، اهداف خود را در راستای همان دروس تنظیم کنید و سایر اصول برنامه ریزی را نیز رعایت کنید.
   
جامعه و علوم اجتماعی -روان شناسی -روان شناسی یادگیری

مفاهیم پایه درنظریه پیاژه

تعادل و تعادل یابی : تعادل : یک حالت توازن شناختی بین درک ما از جهان هستی و تجربه هایمان است . تعادل یابی یا عمل جستجو برای نظم و توازن به معنی مقایسه ی درک ما با جهان واقعی است وقتی که درک ما بتواند رویدادهایی را که مشاهده می کنیم تبیین نماید دنیا برای ما معنی  می دهد و ما در حالت تعادل قرار می گیریم . وقتی که درک نتواند رویدادهایی را که مشاهده می کنیم تبیین   کند، نبود تعادل رخ    می دهد و ما برانگیخته می شویم تا تبیین های دیگری را جستجو نماییم . بی تعادلی نیروی محرک ما در رشد یا تحول است تعادل جویی: مکانیسم کودک برای تنظیم و یکپارچه ساختن تغییراتی است که در اثر بلوغ ،تجارب فیزیکی و اجتماعی پدید آمده است .

تعدل یابی به معنای جستجو به منظور هماهنگی ذهنی بین طرح های شناختی با اطلاعات کسب شده از محیط .

طرحواره : الگوهای سازمان یافته اندیشه و عمل که در تعامل بین ا نسان و محیط به کار می رود

طرحواره : طرحواره  ها الگوهای سازمان یافته یا واحدهایی از عمل یا تفکر هستند که ما برای معنادار کردن تعاملات خود با محیط ، آن ها را می سازیم . طرحواره ها را می توان به فایل هایی تشبیه کرد که ما اطلاعات را در آن ذخیره می کنیم .
طرحواره : طرح های ذهنی ، نمودها یا نظام های سازمان یافته ای از اعمال یا تفکر هستند که به ما اجازه می دهند درباره ی اشیاء وواقعه های جهان اطراف خود فکر کنیم . این طرح ها ممکن است بسیار کوچک و خاص ( مثل طرح ذهنی ما ازمکیدن پستانک ) و یا دارای یک ویژگی عمومی تر ( مثل طرح ذهنی دسته بندی گیاهان ) باشند.

طرحواره: طرحواره ها ساختارهای شناختی هستند که به وسیله ی آن ها کودکان وبزرگسالان به صورت ذهنی دانش تصویری خویش را سازمان می دهند.

سازگاری : فرایند دمساز کردن طرحواره ها و تجربه ها با یکدیگر به منظور ایجاد تعادل

سازگاری: مقصود از سازگاری گرایشی است که موجود زنده برای توافق با محیط خود ابراز می دارد.

سازگاری :تغییراتی که در یک فرد برای پاسخ به محیط ایجاد می شود .

جذب( درون سازی) : عبارت است از کوشش برای فهم یک چیز جدید از طریق جای دادن آن در درون چیزهایی که از قبل در ذهن خود داریم .

جذب یا درون سازی : عبارت است از ارتباط دادن اطلاعات جدید به ساختارهای شناختی موجود .

جذب : کسب اطلاعات جدید و تلاش برای هماهنگ کردن این اطلاعات با طرحواره های موجود از قبل ، یا پاسخ دادن به محیط بر اساس الگوهای رفتاری یا طرحواره های از قبل آموخته شده .

جذب (همگون سازی) : هنگامی رخ می دهد که معلومات حاصل از تجربه های گذشته در موقعیت های جدید به کار می رود .

جذب : مستلزم بروز پاسخی است که از پیش کسب شذه . جذب وقتی صورت می گیرد که کودک چیزی را از محیط بگیرد و آن را جزئی از خود سازد .

انطباق ( برون سازی ) : فرایند انطباق بدین معنی است که فرد پاسخ های خود را بنا به خواست های محیط ، تغییر می دهد .

انطباق : عبارت است از تغییریا صلاح طرحواه های فعلی برای هماهنگی با اطلاعات جدید ، یا پاسخ دادن به محیط به روشی تازه .

برون سازی : عبارت است از تغییر ساختارهای شناختی موجود به نفع جنبه ی خاصی از محیط که فرد در جریان درون سازی آن است .

برون سازی : فرایند تغییر ساختارهای شناختی پیشین به گونه ای که با آن چه درک می شود متناسب شود .

برون سازی (همسازی) : هنگامی صورت می گیرد که فرد رفتار خود را با شرایطی که بر او تحمیل شده است تطبیق دهد .

سازمان (سازماندهی ) : فرایند شکل دهی الگوهای منسجم و منظم فکری است که با هدف کارآتر شدن انسان در تعامل با محیط .

سازمان : سازمان دادن ترکیب کردن ، مرتب کردن و ترتیب تازه دادن به رفتارها و افکار در نظام های منسجم .

سازمان به یک نظم منطقی حاکم بردستگاه شناختی اشاره می کند ، بدین معنی که این دستگاه از یک کلیت منسجم تشکیل یافته که هیچ جزئی از آن ، بدون تأثیر گذاری بر سایراجزاء تغییر نمی کند.

انتقاد از نظریه ی پیاژه

مهم ترین انتقاد به اصل نظریه یعنی وجود مراحل رشد وارد شده است .آلبرت بندورا اشتباه کودکان در آزمایش های مربوط به نگهداری ذهنی را نه به سبب نرسیدن آنان به حد رشد مناسب ، بلکه به علت فرایندهای معیوب می داند . انتقاد دیگر برخلاف نظر پیاژه حدود 40 تا60 درصد بزرگسالان به طور کامل قادر به تفکر بر حسب عملیات صوری نیستند .

پیاژه نه فقط توانایی کودکان پیش دبستانی بلکه ، هم چنین توانایی کودکان دبستانی را نیز کمتر از آن چه هست برآورد کرده است . نکته دیگری که پیاژه به آن توجه نداشته و بر اساس نظریه ساختارگرایی ژنتیکی خود بر تحولات زیستی و مغزی بیشترین تأکید را کرده این است که دستیابی به تفکر منطقی تا حد زیادی حاصل یادگیری و تجارب زمینه ای در هریک از مراحل رشد هر فرد است .

نویسنده : افتخار حمیدی

 

مراحل رشد شناختی پیاژه

نظریه ی پیازه یک نظریه ی مرحله ای است بر اساس نظریه ی او ، مراحل رشد شناختی عبارتند از مرحله حسی –حرکتی ، پیش عملیاتی ، عملیات عینی و عملیات صوری


پیاژه معتقد بود این مراحل توالی ثابتی دارند به این معنا که افراد در هر کشور و فرهنگی به ترتیب یکسانی از این مراحل را می گذرند. دامنه ی سنی مطرح شده از سوی پیاژه ، تقریبی است ،برخی کودکان ممکن است مرحله ای را زودتر یا دیرتر طی کنند. .به نظر پیاژه رشد شناختی آدمی در جریان مراحلی به وجود می آید که از نظر کیفی و کمّی با یکدیگر متفاوتند .مراحل پیاپی هستند ولی لازم نیست که کودکان حتماً یک مرحله را قبل از ورود به مرحله ای دیگر به اتمام برسانند برای مثال ، کودکی که در مرحله ی تفکر پیش عملیاتی است ممکن است برخی از اعمال مختص به هردو مرحله ی حسی –حرکتی و عملیات عینی را نیز انجام دهد.پیاژه مدعی است که همه ی کودکان باید از مراحل مشابه و با ترتیب مشابه عبور کنند ، گرچه سرعت عبور همه ی آنان یکسان نیست .به نظر او عامل زمان یکی از عوامل اساسی رشد شناختی و سایر جنبه های روان شناختی کودک است .پیاژه رشد شناختی  کودک را از دو جنبه مورد بررسی قرار می دهد  جنبه  ی روانی – اجتماعی و جنبه ی روان شناختی. منظور او از جنبه ی روان شناختی آن جنبه از رشد است که به طور خود به خودی ، یعنی صرفاًدر طی زمان رخ می دهد . مثال : رشد هوش .درواقع این مراحل بیانگر آن است که کودکان و نوجوانان چگونه می اندیشند ودر هر مرحله ازرشد چه دگرگونیهای فکری و شناختی در آنان پدید می آید .


مرحله حسی –حرکتی: تولد تا 2 سالگی

منظور از حسی –حرکتی این است که کودکان ، در این مرحله ، از توانایی استفاده از حواس و اعمال خود برای درک جهان یپرامون استفاده می کنند. در این مرحله طرحواره های بقاء شی و کارکرد نمادین عمومی در کودک شکل می گیرد ،بقاءشیء ، توانای درک این مسئله است که اشیاء ،افراد در فضاو زمان وجود دارند ،حتی اگر نتوان آن ها را دید. کارکرد نمادین عمومی مشتمل بر آغاز زبان ، بازی و تقلید غیابی است .پیاژه در اثر نتایج برگرفته از پژوهش های خود ، مرحله ی حسی –حرکتی را به شش خرده مرحله تقسیم کرده است . که عبارتند از : اول : تولد تا 2 ماهگی (دوره غلبه ی بازتاب های شرطی مانند مکیدن )

دوم :2تا4 ماهگی (دوره جذب تجارب جدید وانطباق و طراحی ساختارهای جدید شناختی مانند شیشه به جای پستا نک وگرفتن اسباب بازی.

سوم :4 تا8ماهگی (دوره درک علت و معلول های ساده و هماهنگی حواس بینایی و لامسه .مثال : آخرباری که نوزاد با دست خود به شیشه زد،به او شیر داده شد و بدین ترتیب او حالا طرحی را برای دست زدن به شیشه ی شیر آغاز می کند.

چهارم :8 تا12 ماهگی (دوره درک بسیار ساده ازمفهوم زمان و دوره ی درک بقای شی ء مثال : نوزادی که گریه می کند تا کسی او را بلند کند وقتی صدای پای پدرش را در راهروی منتهی به اتاقش می شنود ساکت می شود. او می داند که بیش از چند ثانیه ی دیگر تا آرامش ا وفاصله نمانده است .

پنجم : 12 تا 18 ماهگی ( دوره ی آغاز تجربه کردن جهان خارج و دستیابی به اولین تجارب حل مسئله و افزایش تقلیداز سایرین. مثال کودکان وسایل را پرت می کنند،گاز می گیرند ،لجاجت می ورزند ،اشیاء می شکنند ، صرفاً برای اینکه ببینند چه اتفاق می افتد.

ششم : 18 تا 24 ماهگی (دوره ی آغاز فکرکردن ، ایجاد تصور اشیاء در ذهن خود ودستیابی به راه های جدید برای حل مسأله .

 مرحله پیش عملیاتی : 2تا 7 سالگی
علت نامگذاری این مرحله به پیش عملیاتی آن است که کودکان دراین مرحله هنوز قادر به تفکر عملیاتی یا تفکر منطقی نیستند . در این مرحله زبان کمک زیادی به رشدشناختی کودک می کند و او را قادر می سازد تا پدیده ها و امور مختلف را به طور نمادی مورد بررسی قرار داده و مفاهیم مختلف را بشناسد . توانایی استفاده از نمادها واندیشیدن بر اساس آنها کارکرد نشانه شناختی نام گرفته است به طور مثال کلمه « صندلی »یا تصویر یک صندلی برای بازنمایی یک صندلی است که عملاً موجود نیست .


ویژگی های مرحله پیش عملیاتی :

خودمداری : یعنی کود نمی تواند به دیدگاه مشخص دیگری توجه کند . او کلمات را براساس تجارب خود تفسیر می کند وبه کارمی برد و هنوز نمی داند کودکان و نوجوانان دیگر ، که تجارب متفاوتی دارند ، احتمالاً می توانند تصورات متفاوتی داشته باشند

جاندارپنداری : نسبت دادن خصوصیات موجودات زنده به اشیاء .مثال کودک چهارساله ای که فکرمیکند «ماه به پشت ابرها می رود که بخوابد»جاندار پنداری تفکر خود را به نمایش می گذارند

ناتوانی در نگهداری ذهنی به رغم ایجاد تغییر در شکل ظاهری یا وضع مکانی یک شیء اگر چیزی به آن اضافه یا چیزی از آن کاسته نشود در مقدار واقعی آن تغییری ایجاد نمی شود .


مرحله عملیات عینی 7 تا 11سالگی

در این مرحله کودک قادر است تنها با مواد و اشیای محسوس و قابل رویت رابطه برقرار کند. (بیابانگرد، نعمتی ص20)کودک در این مرحله توانایی انجام اعمال منطقی را کسب می کند،اما این اعمال رابا امور محسوس و عینی می تواند انجام دهدنه با امور فرضی وپدیده های انتزاعی . از رویدادهای مهم این مرحله درک مفهوم بقاء و یا نگهداری ذهنی از سوی کودکان است .مفهوم بقای عدد،طول،مایع (6تا7سالگی) مفهوم بقای ماده (7تا8سالگی )مفهوم بقای سطح (9تا10سالگی)

طبقه بندی کردن : یعنی دسته بندی اشیاء در گروه ها یا طبقه های مختلف بر اساس ویژگی های مشترک آن ها.

بازگشت پذیری: یعنی توانایی به عقب برگرداندن مراحل انجام یک رشته عمل به طور ذهنی و رسیدن به نقطه ی آغاز

ردیف کردن : یعنی قراردادن اشیاء و امور پشت سرهم برحسب یکی از ویژگی های آن ها.

این همانی:این اصل نشان دهنده ی آن است که تغییرات ظاهری اشیاء در مقدار واقعی آنها تغییری ایجاد نمی کند.

جبران : بنابراصل جبران، در تغییر شکل اشیاء، در یک مورد ، مورد دیگر را جبران می کند .

عدم تمرکز : یعنی توجه همزمان به چند ویژگی اشیاء.

مرحله عملیات صوری : 11 سالگی به بعد
در آخرین مرحله رشد شناختی ، کودک به تدریج توانایی تفکر بر حسب امور انتزاعی راکسب می کند و بر قوانین منطق صوری مسلط می شود و بدین لحاظ این مرحله را مرحله ی عملیات صوری نام نهاده اند . اندیشه های کودکان در این مرحله علاوه بر اشیای محسوس ، موارد احتمالی و فرضی را نیزشامل می شود و لذا کودکان این مرحله قادر می شوند تفکر عملی مبتنی بر روش فرضیه ای –قیا سی را به کاربندد، یعنی می توانند به طرح فرضیه بپردازند و بدون نیاز به مراجعه به اشیای محسوس به وارسی فرضیه ی خود اقدام کنند.نوجوانان مرحله تفکر صوری آرمان گرا و ناسازگارند . پیاژه معتقد است که با ظهور توانایی تفکر صوری فرد می تواند مسائل کلامی انتزاعی ،نظیر مسائل پیچیده ریاضی ،را به آسانی حل کند.

استدلال علمی نیز با رشد تفکر صوری امکان پذیر می شود . سه توانایی عملیات صوری (یعنی استدلال منطقی درباره ی ایده های فرضیه ای ، تدوین و آزمون فرضیات ، وتکنیک و کنترل متغیرها)امکان به کارگیری روش علمی را که در آن برای یک پدیده مورد مشاهده چند تبیین ممکن پیشنهادوبه صورت منظم آزمون می شود میسر می سازند .