روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

تشخیص اختلال بیش‌فعال

اختلال بیش‌فعالی همراه با نقص توجه یکی از شایع‌ترین اختلالات روانپزشکی در کودکان است که به اختصار ADHD نامیده می‌شود.این اختلال پدیده‌ای نیست که صرفا در سال‌های اخیر ظهور کرده باشد، بلکه دارای تاریخچه‌ای نسبتا طولانی است.در طول زمان، متخصصان این اختلال را با نام‌های میل انفجاری، بازداری اراده و ناتوانی از مهار اخلاقی، فزون‌جنبشی، اختلال نارسایی توجه و اختلال نارسایی توجه با فزون‌کنشی یا بدون آن خوانده‌اند.

در یک تعریف جامع، این اختلال عبارت است از «الگوی پایدار بیش‌فعالی یا نقص توجه، به طوری که شدت آن بیش از حد طبیعی یک کودک طی روند رشد باشد. برای تشخیص این اختلال لازم است دست‌کم برخی از علائم تا قبل از سن هفت سالگی بروز کند. علائم باید حداقل شش ماه باقی بماند و علائم این اختلال دست‌کم در دو محل از بین مدرسه، خانه و… مشاهده شود.»

معمولا اختلال از سه سالگی به بعد تشخیص داده می‌شود، اما بیشتر کودکان در سنین مدرسه و با تشخیص معلم به مراکز درمانی ارجاع داده می‌شوند.تشخیص، به یک ارزیابی کامل نیاز دارد. اگر تشخیص قطعی نشده باشد تشخیص‌های دیگر مانند ناتوانی در یادگیری یا افسردگی مطرح می‌شود.سابقه پزشکی کودک و خانواده بسیار مهم است. برخی از بیماری‌های دیگر مانند استرس، افسردگی و اضطراب می‌تواند مانند بیش‌فعالی تظاهر کنند.

ممکن است از والدین سوالاتی در مورد این بیماری‌ها و نیز در مورد سیر رشد و تکامل کودک، رفتار کودک در خانه، در مدرسه و در بین دوستان پرسیده شود. از سایر افرادی که کودک شما را مرتب می‌بینند نیز باید در این موارد سوال شود.عامل اصلی بیش‌فعالی شناخته‌شده نیست، اما عوامل متعدد ژنتیکی، صدمات مغزی، عوامل عصبی شیمیایی، عوامل عصبی فیزیولوژیکی و عوامل اجتماعی روان‌شناختی را موثر می‌دانند.

20راه برای افزایش اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان

1- تشویق و تعریف شما ازاطفال –تا 6سالگی –و پرهیز از محدود کردن آن ها سنگ بنای داشتن فرزندانی با اعتماد به نفس بالاست .
2- استعدادها , توانایی ها وپیشرفت های دیگران را به رخ فرزندان خود نکشید .
3- از بی توجهی به فرزندان خود بپرهیزید , طوری رفتار کنید که او احساس کند وجودش باعث گرمی خانواده است .
 4- درفتارنسبت به فرزندان خود عدالت را رعایت کنید .
 اگر یکی از فرزندان شما به خاطر اعمال خود مستحق محبت یا رسیدگی بیشتر است به گونه ای رفتار کنید که دیگرفرزندان علت این توجه و رسیدگی را بدانند.
5- نمی توان با دروغ گفتن فرزند را راست گو تربیت کرد.
 با اعمال خود رفتار نیک را به او یاد دهید .
 از کلمات و الفاظ رکیک و زشت هرگز استفاده نکنید.
 6- هرگز سوالات فرزندانتان را بی پاسخ نگذارید .
 پرسش های فراوان کودکان نشانه کنجکاوی و تیز هوشی آن هاست .
7- از تحقیر فرزندان خود دربین دوستانش یا اعضای فامیل واقعا بپرهیزید .
 تذکرات لازم را بعدا در فضایی محبت آمیز , آرام و بدون سرزنش به او بگویید .
8- عقاید فرزندان را نمی توان با تحقیر , اجبار و...تغییر داد .
 سعی کنید اختلاف سلیقه فرزندانتان با خود را درک کنید و آن ها را تحمل نمایید و عقاید انحرافی آن ها را با آگاهی دادن اصلاح کنید .
9- از اعمال نیک و پسندیده فرزندان خود , بسیار یاد کنید
بگذارید فرزندانتان با شنیدن تعریف های شما احساس خوش آیند حضور در جمع بزرگان را تجربه کنند .
10- کودکان خود را با عبارتهایی صدا بزنید که موجب خوشحالی و احساس شخصیت در آن ها و اطرافیان آنها بشود ,مانند علی آقا زینب خانم و.....
11- مسئولیت هایی را به فرزندان خود واگذار کنید که متناسب با سن و توانایی های آن ها باشد .
 مثلا , کودک 6ساله به تنهایی نمی تواند در صف نانوایی ایستاده و نان بگیرد ولی می تواند یک قالب پنیر بخرد .
12- درانجام کارهای سخت , علاوه برکمک کردن , فرزندان را دائما تشویق کرده و آنها را به پیروزی امیدوار کنید .
 13- برای تقویت یک صفت پسندیده در فرزندان زیر 15سال برای آن ها داستانهایی تعریف کنید که نقش اصلی داستان , کودکی هم سن و سال فرزند شما و دارای آن صفت پسندیده است .
14- برای تنبیه فرزندان هرگز آنها را کتک نزنید بلکه سعی کنید چیزهای مورد علاقه او رابرای مدتی متناسب با اشتباهش از او بگیرید .
 مثلا به خاطر نمره ی کم در امتحان میان ترم ,یک هفته از تماشای تلویزیون محروم است .
15- کمک کردن به دیگران و تقویت روحیه بخشندگی و انسان دوستی را عملا به کودکان خود بیاموزیم .
 مثلا : آن ها را تشویق کنیم بخشی از پول توجیبی خودرا صدقه بدهند.
16- از فرزندان خود بخواهیم در صورت امکان علت حالت های متفاوت روانی خود مانند شادابی , اضطراب , افسردگی و....را صادقانه و با شجاعت برای ما بیان کنند .
17- فرزندان ما باید باور کنند که والدین شان درهمه حال به آن ها توجه دارند .
 مثلا هنگام خروج از خانه برای آنها یک یاداشت کوچک ویا ...بگذارید .
18- اوقاتی که درکنار خانواده هستید واقعا به آن ها اختصاص دهید . نه اینکه به تماشا کردن فیلم یا مطالعه روزنامه و....مشغول شوید .
 مثلا :با خاموش کردن تلویزیون به تعریف کردن لطیفه و خاطرات خود که متناسب با سن فرزندان است وقت آن ها را پرکنید .
19-  تشویق فرزندان باید در مقابل تلاش آن ها باشد نه در مقابل استعدادهای آن ها
مثلا :تشویق برای صوت خوش قرآن خیلی موضوعیت ندارد مگر اینکه همراه با صوت خوش , صحت قرائت , تجوید و...باشد .
 20- کتابهای داستانی متناسب با میزان اطلاعات و افکار اودر اختیارش قراردهید .

منبع:www.hamdardi.net
[ جلیل کاظمی پور ]

ترس در کودکان

وقتی شیری را می بینیم، نیاز به فکر کردن نداریم. وقتی از یک خیابان شلوغ عبور می کنیم، خوب است که کمی بترسیم. این نوع ترس ها برای ادامه زندگی و حفظ حیات ما لازم است. اما برخی از ترس ها را یاد می گیریم. مثل ترس از عنکبوت. آن موجود کوچک پشمالو در گوشه اتاق هیچ خطری برای ما ندارد، اما بسیاری از افراد به محض دیدن او جیغ می کشند.
بعضی از روانشناسان معتقدند که اکثر ترس ها در انسان به خاطر تجربه هایی است که در سه سال اول زندگی کسب می شوند. اما در بررسی های جدید روانشناسی ثابت شده است که در دوران کودکی اکثر ترس ها در کودکان مشترک است. در واقع بعضی ترس ها در اثر غریزه طبیعی و برای محافظت از خود در کودکان به وجود می آید، البته به غیر از فوبیا که مبحث کاملاً جدایی در علم روانشناسی است.
بعضی ترس ها با بزرگ شدن و مستقل شدن کودک رشد می کنند. مثلاً وقتی که کودک به راه می افتد و می فهمد که می تواند مادرش را ترک کند، در عین حال می فهمد که مامان هم می تواند او را ترک کند. کودکان در سنین پایین ممکن است از هر چیزی وحشت کنند: تاریکی، باد و یا حتی عروسک محبوبشان ممکن است باعث ترس در آنها بشوند. ممکن است اتفاقی ترسناک برای کودک بیفتد و او بعد از چند روز و یا چند هفته وحشت زده بشود. هر چقدر هم که کودک شما وحشت زده باشد، ترس در کودکان چیزی نیست که شما از آن احساس نگرانی بکنید. اینها احساسات طبیعی هستند که به کودک کمک می کنند تا بفهمد دنیای اطراف او به چه صورت است.
بیشتر ترس ها را می شود تحت کنترل درآورد یا بر آن غلبه کرد. کنار آمدن با ترس ها بخشی از رشد را تشکیل می دهند. ترس وقتی به مشکل تبدیل می شود که فعالیت های زندگی را مختل کند. در این صورت خبر از وجود مشکلات دیگری می دهد.
هر بچه ای فازهای گوناگون ترس را پشت سر می گذارد. یک نوزاد شروع به شناخت دنیای اطرافش می کند و از هر چیزی که نمی شناسد، می ترسد. مثلاً از قیافه های ناآشنا. وقتی نیروی تخیل و فانتزی کودک رشد می کند، همه جا غول و روح می بیند در حالی که یک نوجوان از اینکه دیگران درباره او و تغییرات بدنیش چگونه فکر می کنند می ترسد. ترسیدن کودک سه ساله از غول طبیعی است، ولی بچه دوازده ساله ای که جرأت نمی کند بخوابد، حتماً مشکلی دارد. شایع ترین انواع ترس ها در سنین مختلف کودکان عبارتند از:
شش ماهگی: ترس از غریبه ها.
هشت ماهگی: جدا شدن از والدین، افتادن.
یک سالگی: جدا شدن از والدین، صدا، حیوانات، حمام کردن، دکتر.
دو سالگی: جدا شدن از والدین، آموزش توالت رفتن، حمام کردن، شب هنگام خواب، دکتر.
سه سالگی: از دست دادن والدین، آموزش توالت رفتن، شب خوابیدن، روح و دیو، هر کسی که از نظر ظاهری با اعضای خانواده تفاوت داشته باشد، مانند: اشخاص ناتوان و معلول، ریشوها، کسانی که رنگ پوستشان متفاوت است و غیره.
چهار سالگی: صدا، حیوانات، شب هنگام خواب، روح و دیو، کسی که از نظر ظاهری با اعضای خانواده تفاوت دارد، از دست دادن والدین، مرگ، طلاق.
پنج سالگی: صدا، حیوانات، روح و دیو، گم شدن، رفتن به مهد کودک، از دست دادن والدین، مرگ، صدمه جسمانی، طلاق.
از جمله ترس های مهم در رابطه با والدین، ترس از جدایی است که می بینیم از هشت ماهگی تا سه سالگی از ترس های شایع به شمار می رود. کودک نمی خواهد از شبکه امن والدینش جدا شود. او می ترسد و نامطمئن است و به جست وجوی راه های مختلف برای گریز از رفتن به تختخواب و مدرسه می پردازد. زیرا مطمئن نیست که وقتی از خواب بیدار می شود یا از مدرسه بازمی گردد والدینش را ببیند. از آنجایی که شما نمی توانید همیشه در کنار او باشید، بنابراین کودک باید بر این ترس غلبه کند تا بتواند از زندگی طبیعی برخوردار باشد.
شبکه امن
فرزندتان از تاریکی، بیمارستان، جدایی، تصاویر تلویزیون و… می ترسد. شما نمی توانید از پیدایش این ترس ها جلوگیری کنید، اما می توانید به کودک خود کمک کنید. چنانچه کودکی بتواند درباره ترس خود صحبت کند، احساس بهتری خواهد داشت. جدی گرفتن کودک از سوی والدین، صحبت کردن و گوش دادن به حرف های او کمک بزرگی است.
بعضی از ترس ها برای بزرگسالان خنده آورند، ولی برای بچه ها این گونه نیستند. این نکته مهمی است که به کودک خود بگویید که او را درک می کنید، به آنها بگویید که شما هم وقتی کوچک بودید از چیزهای مشابهی می ترسیدید. گفت وگو و صحبت در مورد ترس های کودکیتان به فرزندتان می فهماند که ترس و وحشت او مسأله بزرگی نیست. به علاوه توضیح شما به کودک کمک می کند که احساس خود را در مورد ترسش بیان کند. به یاد داشته باشید که هرچه کودک بیشتر در مورد احساسات خود صحبت کند، به همان نسبت از اهمیت مسأله ترس کاسته خواهد شد. با ایجاد یک شبکه امن، کودک می آموزد که بر ترس خود غلبه کند. کودکی که ترسیده است در جست وجوی افراد قوی و آرامی است که به او احساس امنیت ببخشند و خود نترسند. بنابراین قوی بودن شما کمک بزرگی به فرزندتان است.

آموزش چند مهارت برای تقویت روحیه کودکان استثنایی

بسیاری از والدین بر این باورند که مهارت های مفید اجتماعی برای موفقیت کودکان در زندگی مهم و حیاتی هستند . به نظر می رسد که برخی از کودکان فقط با مشاهده دیگران این مهارت ها را به سادگی می آموزند ؛ اما کودکان استثنایی ممکن است در آموزش و یاد آوری آنها با مشکلات زیادی مواجه باشند .

برای روشن شدن مطلب ، دو کودک استثنایی را در نظر بگیرید . اولی پسری ده ساله و دومی دختری هفت ساله است و هر دو در یادگیری آداب اجتماعی دچار مشکل هستند . اگر شما والدین این بچه ها بودید چگونه می توانستید به آنها کمک کنید تا مهارت ها و آداب اجتماعی را بیاموزند . پیشنهادهای زیر آموزش راهبردهایی در این خصوص است که به این قبیل کودکان کمک می کند تا امیال خود را کنترل کرده و توقعات اجتماعی را نیز برآورده سازند


مدلسازی

رفتاری را که می خواهید به فرزندتان بیاموزید سرمشق قرار دهید ، مثلا وقتی می خواهید وارد مکانی شوید در بزنید و اجازه بگیرید و یا هنگامی که می خواهید جایی را ترک کنید ، به او گوشزد کنید که با وجود این که او دوست دارد بیشتر بمانید ولی اکنون وقت رفتن است . مطمئن باشید فرزندتان شنیده باشد که شما از صاحبخانه تشکر کردید .


آموزش

بنشینید و با فرزندتان در سطح خودش ، در مورد انتظاراتتان از او و رفتارهای جدیدی که می خواهید به او آموزش دهید صحبت کنید . تذکرات شفاهی باید مرحله به مرحله و همراه با تصاویر و عکسها ، آموزش های کتبی و استفاده از عروسک ها باشد . تکرار و یادگیری همراه با بازی ، درک انگیزه فرزند شما را افزایش می دهد . مثلاً می توانید یک اتاق مقوایی بسازید و به نوبت به جای عروسک ها در بزنید و پاسخ دهید .
بدین طریق می توانید مفهوم در زدن قبل از ورود به مکانی را به شیوه ای لذت بخش و نشاط آور به فرزندتان آموزش دهید .
این آموزش ها را هر چند روز یک بار حدود پنج دقیقه تمرین کنید تا وقتی که مطمئن شوید فرزندتان آموزش های لازم را فرا گرفته است . بعد از هر جلسه تمرین نیز می توانید با دادن پاداش یا امتیازات خاص او را تشویق کنید .


تمرین و ممارست

وقتی که مطمئن شدید او مفاهیم را متوجه شده و آنها را درک می کند می توانید آنها را با او انجام دهید . زدن به در را با چندین در، از جمله در اتاق خواب یا حمام تمرین کنید تا این کار برایش به صورت وظیفه مطرح شود. و در هر بار موفقیت ، او را تشویق کنید .


انگیزش

پس از آموزش و تمرین این آداب اجتماعی ، هدف این است که فرزندتان آنها را در زندگی واقعی به کار ببرد و سرانجام برای او به صورت یک عادت درآید . از این که این مهارت ها را خوب یاد گرفته اظهار رضایت کنید و به او بفهمانید هنگامی که آنها را در زندگی واقعی اش به کار ببرد مورد تشویق قرار خواهد گرفت . اما به محض این که به این رفتارها عادت کرد مشوق ها را نیز به تدریج کم رنگ تر کرده یا محو کنید و استفاده از پاداش ها را تغییر دهید، طوری که در فرزندتان برای آشنایی با دیگر مهارت های اجتماعی انگیزه ایجاد شود .
در شرایط دشوار حامی او باشید ، حتی یک کودک با انگیزه ی قوی نیز اگر توقعات ما بیش از توان او باشد ، موفق نخواهد شد. شما می توانید برای آموزش فرزندتان او را به طرق مختلف کمک کنید تا این رفتارها برایش جا بیفتد .
اگرچه آموزش مهارت های جدید به کودکان استثنایی کار ساده ای نیست اما با تلاش و کوشش و هدایت و خلاقیت های شما او می تواند موفق شود و این موفقیت می تواند تغییرات ماورای تصور شما را در زندگی او ایجاد کند

دیدگاه های نقاشی‌های کودکان

نقاشی فعالیتی است شخصی که آن را می‌توان از دیدگاههای متفاوت بررسی کرد «شیلر» معتقد است که انسان‌ها ذاتاً‌ فعالند و بازی یکی از شیوه‌های تخلیه انرژی اضافی است. لذا نقاشی می‌تواند به منزله نوعی بازی برای کودکان مطرح باشد . از دیدگاه نظریه روانکاوی، نقاشی به منزله فعالیتی بالینی ـ فرافکنی است یعنی از طریق نقاشی فرد می‌تواند آنچه را که در ضمیر ناخودآگاه دارد و احتمالا باعث ناراحتی و اضطرابش می‌شود بیان کند.
به نظر «کلوگ» کودکان ضمن نقاشی، هم به لذت حرکتی و هم به لذت بصری دست می‌یابند و این امر باعث فعالیت کودکان می‌شود. بعضی از نقاشی‌ها صرفاً طرح‌هایی تزئینی یا خطوطی هستند که تعریف و توصیف آنها نسبتاً آسان است. اما بیشتر نقاشی‌هایی که کودکان می‌کشند تصویر است . یعنی بازنمایی چیزی هستند. از جمله عواملی که در تفسیر نقاشی کودکان به کار گرفته می‌شود می‌توان از طرز قرار گرفتن نقاشی بر صفحه کاغذ، سایه، ضخامت، خط ، قوای اجزای کشیده شده، مقدار و توزیع جزئیات، پاک شدگی‌ها، تصویر لباس و زمینه نام برد.

خط: خط بدون وابستگی به محتوا نیز دارای بار شدید بیانی و قدرت وجود خاصی است که پویایی و بنیان شکل از آن نقاشی می شود خط می تواند به اشکال مختلف ظاهر شود. ضخیم ، نازک، خط نقطه، خط پیوسته، عمودی، افقی، زاویه‌دار، مارپیچ و … همچنین ممکن است براق یا مات و یا شفاف باشد. بنابراین خط به تنهایی توانایی آن را دارد که حالت های روانی مختلف مانند غم، شادی، بوالهوسی، عصبانیت و اطمینان را به خود نشان می دهد.
راحتی وخوشحالی ، حرکات را وسیع و پرداخته می‌کند نتیجه‌اش خطوطی بازتر و بلندتر است نیروی زندگی با علائم و خطوط بلند که به طرفی می‌روند بیان می‌شود.

ضعف عصب با فشردگی و کوتاه خطوط ،
پرخاشگری با قطعه قطعه کردن، متغیر نمودن و به هم پیچیدن خطوط راست و زاویه‌دار، نشان دهنده احساسات با خطوط نازک و حرکات ملایم در آنها نشان داده می‌شود.
کودکان پیشرفته‌تر خطوطی به اشکال مختلف وبا حفظ تعادل میان قسمت‌های مختلف و
کودکان خجالتی خطوط کوتاه مثل چیزی که منع شده باشد ترسیم می کنند. خطوط راست و زاویه‌دار نشان دهنده کشاننده‌های پرخاشگرند که بیشتر جنبه‌های مردانه دارند وخطوط مقطع و تکه تکه تمایل به انزوا را نشان میدهند.

فضا : به طور کلی کودکانی که رسم نقاشی آنها به تناسب بر روی کاغذ ترسیم شده کودکانی آرام هستند. به نظر «یوشم» کودکانی که فضا را بهتر از دیگران حس می کنند دارای قابلیت درک بهتری هستند. گرایشی که کودک برای خارج شدن از کادر کاغذ دارد نه تنها بیانگر خصوصیات کودکان خردسال یا عقب مانده‌ای است که کنترل عضلانی ندارد بلکه در میان کودکان بزرگسال هم که از کمبود محبت رنج می‌برند دیده می‌شود. این کودکان به طور اغراق آمیزی در جستجوی توجه و کمک هستند تا کمبود اعتماد به خود را که مخصوص انسان‌های نامطمئن است جبران کند.
کودکان خجالتی و کمرو نیز در گوشه کاغذ و یا در قسمتی محدود از فضای کاغذ و یا بر روی کاغذ کوچکی نقاشی می‌کنند. زیرا در مقابل سطح کاغذهای بزرگ خود را گم می‌کنند و این نیز نشانگر عدم اعتماد و اطمینان به خود است کودکانی که در نقاشی‌ها این حالت را نشان می‌دهند احتیاج به تشویق و پشتگرمی زیادی دارند.
بعضی دیگر از پژوهشگران متوجه شده‌اند که کودکان خردسال از بالای کاغذ شروع به نقاشی می‌کنند علت این امر مربوط به شکل بدن آدمک و حرکات دست است و نیز اینکه قسمت بالا نشان دهنده سر و آسمان و نمادی از ارزشهای والاست.
کودکی که زیاد به طرف چپ کاغذ متمایل شود البته کودک دست چپ نباشد نشانگر غم و اندوه و گوشه‌گیر بودن و بی اعتمادی نسبت به خود است. این افراد سریعاً تصمیم می‌گیرند و در جستجوی اقفاع عواطف و ارمنای احساسات سرکوب شده خود می‌باشند. آنهایی که تصاویر را در گوشه راست صفحه می کشند اکثراً افرادی حساس هستند که به دنبال ارضاء و ارتقاء مسائل عقلی و ذهنی خود در تکاپو می باشند. ناحیه راست ناحیه آینده است.
در عقیده مکهاور جادادن تصویر در سمت چپ از خود محوری نقاش حکایت می‌کند و عکس آن در افرادی که تحت تأثیر محیط بوده و شرایط و موقعیت محیط بر آنها حاکم است صدق می‌کند. اگر تصویر کوچک و نزدیک لبه پایین صفحه باشد علامت احساس عدم امنیت و عدم استقلال نقاش است. گاهی دلیل بر افسرده بودن اوست تمایل به ناحیه پایین صفحه غرایز بنیادی صیانت ذات و ناحیه منتخب خسته‌های روانی می‌باشد.
سرانجام کودکانی که نقاشی‌هایشان کاملا در مرکز کاغذ قرار می گیرد به طور کلی برخود و احساساتشان توجه و تمرکز فکری زیادی دارند. ترسیم از چپ به راست نشان دهنده یک حرکت طبیعی پیش رونده است در حالی که ترسیم از راست به چپ به منزله یک حرکت واپس رونده تلقی می شود.
جهت یابی در فضا به منظور چگونگی برداشت و نحوه استفاده از فضا درنقاشی کودکان نیز اهمیت دارد. کودکان خردسال که به طور صحیح نحوه جهت یابی در فضا را نمی دانند ممکن است تصویر انسان را سروته یا وارونه بکشند یا مثلا نقاشی را از پا شروع کنند و به سر برسند. یاتصویر را به صورتی بکشند که به نظر برسد بدون وزن بوده و در فضا معلق است.

معکوس کشیدن
معکوس کشیدن تصویر در کودکان کم سن و سال هم بسیار غیر معمول است اما می‌توان آنرا به ابتکار کودکان در نقاشی ارتباط داد. اما در افراد بزرگتر نباید این عمل را به سادگی پذیرفت که شاگال این عمل را ناشی از مشکلات عدم هماهنگی با محیط می داند.

اندازه تصویر
کشیدن تصاویری با حداقل اندازه و کشیدن تصاویر مشابه ، تصویر انسان در نقاشی کودکانی که عدم امنیت عاطفی و افسردگی احساس می‌کنند و در بالغینی که واپس روی روانی داشته باشند دیده می گردد. کودکانی که احساس عدم امنیت می‌کنند تصویر انسان را کوچک می‌کشند درست بر عکس، نقاشی‌های بزرگ و با شجاعت که مشخص کننده نقاشی اطفالی است که از امنیت خاطر و اعتماد به نفس برخوردارند.
نکته دیگری که در تفسیر نقاشی‌های کودکان باید مورد توجه قرار دهیم اثر الاکلنگی می باشد یعنی کودک آنچیزی را که برایش از اهمیت بیشتری مخصوصا از لحاظ عاطفی و احساسی برخوردار است در نقاشی‌اش بزرگتر از دیگر چیزها می‌کشد مثلا فردی که در خانواده نقش غالب را بازی می کند و فرمانرواست بدون توجه به اندازه واقعی‌اش ازهمه بزرگتر کشیده می‌شود.