روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

9دروغ بزرگ در مورد ازدواج

شاید شنیده باشید که می‌گویند دروغ به همسر اگربرای دلخوشی او باشد ایرادی ندارد. اگر با چنین الگویی پیش بروید بنای سستی در خانواده‌تان می‌سازید. هیچ دروغی نمیتواند زندگیتان را بهتر کند. اگر نمی‌توانید پایبند تعهداتتان باشید خود را متعهد نکنید و به همسرتان قول دروغ ندهید. هیچ دروغی سازنده نیست و نمی‌تواند باعث مهر و محبت باشد.

فقط بعد از اینکه چند سال از زندگی زناشوییتان گذشته باشد، خواهید فهمید که بخشی از تصوراتتان راجع به ازدواج و زندگی زناشویی، خیالات و تصورات غیرواقعی از زندگی بوده است و زندگی را نمی‌توان با شانس و رویاهای غیر واقعی ساخت.آیا شما هم تحت تاثیر یکی از این دروغها قرار گرفته‌اید؟

دروغ اول: عشق،کافی است!‏
واقعیت این است که عشق‌ورزی نمی‌تواند دلیل کافی برای شروع و ادامه یک زندگی زناشویی باشد. اگرچه که وجود عشق در زندگی ضروری است ولی این همه چیزی نیست که بتوان زندگی را برآن استوار کرد. عشق‌ورزی مطلق فقط در رابطه با کودکان کاربرد دارد و شما نمی‌توانید با این روش زندگی خوبی داشته باشید. شما در دنیایی زندگی می‌کنید که مدام استرس و اضطراب به همراه انواع مشغله‌های ذهنی در همه ابعاد زندگیتان سایه انداخته است. دردنیایی که شعارش این است که؛ عشق راه‌حل همه مشکلات زندگی است، شما فقط دچار رویاپردازی می‌شوید بدون اینکه بتوانید مشکلات و مسائل زندگیتان را حل کنید. تنها راه حل شما این اسن که از این رویاپردازی بیرون بیایید.‏

عشق به تنهایی نمی‌تواند زندگی شما را بسازد و شاید به همین دلیل است که گاهی با وجود علاقه‌ای که به همسرتان دارید،در زندگیتان شاد نیستید. عشق نمی‌تواند بنیان زندگی باشد.شما برای داشتن یک زندگی شاد و سالم به مجموعه‌ای از امکانات و لوازم احتیاح دارید و عشق فقط یکی از آنها است. اگر عاشق باشید صبر و تحمل بیشتری دارید و می‌توانید هیجاناتی را در زندگی زناشویی‌تان تجربه کنید. شما در زندگی به تفاهم،اخلاقیات، رفاه مالی و مشترکات فرهنگی نیز احتیاج دارید و عشق نمی‌تواند کمبودهای مالی، بی‌ادبی و گستاخی و تضادهای فکری‌تان را جبران کند. اگرچه که می‌تواند آنها را تا حدی قابل تحمل کند.‏

دروغ دوم: در زندگی زناشویی‌تان باید بگویید و بشنوید
در دنیایی زندگی می‌کنید که شما را تشویق می‌کنند تا درباره احساسات و نیازهایتان صحبت کنید اما یادتان نمی‌دهد که میان احساسات غلط و احساسات جهتدار و درست تفاوتی قایل شوید. تعداد کمی هستند که می‌دانند چگونه باید احساساتشان را کنترل کنند و چه زمانی آنها را ابراز کنند.در بیشتر اوقات حرف زدن درباره احساسات بدون ملاحظه این که احساسات شما چه تاثیری در شنونده می‌گذارد بیشتر از اینکه برایتان مفید باشد،آسیب زننده است. به شما توصیه می‌کنند که احساساتتان را بروز بدهید و درباره آنها حرف بزنید، اما یادتان نمی‌دهند که چگونه این کار را بکنید. شاید بهتر بود به جای این تبلیغ اشتباه و گول‌زننده به شما یادآوری می‌کردند که زندگی زناشویی نیاز به مهارت ارتباط برقرار کردن دارد. اگر یاد بگیرید که یک رابطه درست و منطقی با همسرتان برقرار کنید بسیار مفیدتر خواهد بود تا اینکه برای حل مشکلات و اختلافات زناشویی‌تان بدون اینکه شناخت درستی از طرف مقابل داشته باشید، فقط از احساسات و نیازهایتان بگویید.‏

دروغ سوم: آدمها واقعاً تغییر نمی‌کنند‏
اگر چه بسیاری از زوجهایی که باهم اختلاف دارند زمانی که می‌خواهند مشکلاتشان را حل کنند، ادعا می‌کنند که حاضرند کمی خودشان را تغییر دهند اما واقعیت چیز دیگری است.آنها می‌خواهند همسرشان تغییرکند. بسیاری از آنها مشکلات را از همسرشان می‌بینند. خیلی‌ها عمیقاً اعتقاد دارند که برای بهبود بخشیدن در روابطشان، هر دو طرف رابطه باید تغییر کنند، اما چنین تلاشی برای تغییر هر دو نفر کاملاً بیهوده است.‏

واقعیت این است که بسیاری از مردم روش اشتباهی را برای تغییر و بهبود روابطشان، انتخاب می‌کنند و زمانی که به نتیجه دلخواهشان نمی‌رسند می‌گویند «آدمها تغییر نمی‌کنند». شاید شما نیز از آن دسته کسانی باشید که از تغییر دادن خودتان می‌ترسید و به جای مواجهه از آن فرار می‌کنید. اما تغییر کار سختی نیست و شما نباید به خودتان دروغ بگویید. همه چیز به خواسته‌ی شما برمیگردد و اینکه چقدر خواهان این هستید که در خودتان و در زندگیتان تغییر ایجاد کنید. در مورد همسرتان هم همینطور است. او می‌تواند تغییر کند اگر واقعا چنین تصمیمی گرفته باشد.‏

دروغ چهارم: با ازدواج زندگی متفاوتی را شروع می‌کنید‏
شما ممکن است پس از ازدواج از پدر و مادرتان دور باشید، اما این دوری به این معنی نیست که ارتباط شما با آنها قطع شده است و هیچ تاثیری از حضور آنها در زندگیتان وجود ندارد. هر نگاهی که به زندگی دارید متاثر از نوع تربیت‌تان است. برخورد شما با مشکلات و مسائل زناشویی‌تان، نگاهی که به رابطه با همسرتان دارید و تعریفی که از این رابطه دارید همگی مبتنی بر تربیت خانوادگیتان است. در زندگی‌های سنتی که پدربزرگ یا مادربزرگ با فرزندانشان زندگی می‌کردند این تاثیرپذیری از بزرگترها کاملاً مشهود بود. اما امروزه،همه سعی می‌کنند تا فاصله‌شان را با پدر و مادرهایشان بیشتر حفظ کنند. با این پیش فرض که رعایت این فاصله مانع از دخالتهای بی‌مورد آنها در زندگی خانوادگی می‌شود. شاید شما پدر یا مادرتان را زیاد نبینید و رفت و آمد کمی با هم داشته باشید اما نمی‌توانید منکر نوع تربیت خودتان بشوید. به نظر می‌رسد که آنها مانند ریسمانی محکم به شما متصل هستند.‏

این مساله زمانی تعجب برانگیز است که شما سعی کنید روش زندگی متفاوتی از پدر و مادرتان داشته باشید. اگر شما مدام از سبک زندگی پدر و مادرتان انتقاد کنید و یا آنها را مسخره کنید و تلاش کنید تا به هر شکلی از آن فرار کنید، چه بخواهید و چه نخواهیدآسیب بیشتری خواهید دید، زیرا آنها از زندگیتان حذف نمی‌شوند.‏

دروغ پنجم: برای زندگی بهتر مسئولیتها را عادلانه تقسیم کنید‏
یکی از شعارهای ازدواجهای مدرن این است که همه مسئولیت‌ها زندگی باید عادلانه و بین زن وشوهر تقسیم شود. مسئولیت‌های کار در خارج از خانه، خانه‌داری و همه تصمیم‌گیری‌ها باید بین زن و شوهر تقسیم شود و هر کدام باید سهم خودش را ادا کند. در چنین تعریفی از وظایف زناشویی، مردان همسرشان را نیز مسئول هزینه‌های مالی خانواده می‌دانند و برای خرجهای زندگی به تنهایی تصمیم نمی‌گیرند و حتی زمانی که مشکل و مسئله‌ای پیش می‌آید هر دو نفر خود را مسئول و موظف می‌دانند. این سبک تقسیم عادلانه وظایف اگرچه مزایا و محاسنی دارد و مطابق با نوع زندگی امروزی است اما واقعیت این است که در این بین حقیقت مهمی نادیده گرفته می‌شود. مردان احساس می‌کنند در جایگاه درستی قرار نگرفته‌اند و کارهایی که میکنند نادیده گرفته میشود بنابر این به راحتی از زیر بار وظایفشان شانه خالی می‌کنند. در عین حال زنان گمان می‌کنند که بیش از توانشان برای زندگی وقت و انرژی می‌گذارند. زنان شاغل این دغدغه را دارند که باید به خانه بروند و به همسر و فرزندانشان رسیدگی کنند. در این بین فرزندان هم همیشه احساس می‌کنند که به اندازه کافی به آنها توجه نمی‌شود.‏

واقعیت این است که اگرچه این نوع ازدواج‌ها عادلانه توصیف می‌شوند اما اصلاً عادلانه نیستند. بسیاری از زنان شاغل مسئولیت بیشتری را به عهده میگیرند و همسرانشان معمولا وظایف خانه‌داری را فراموش می‌کنند. بسیاری از مادران شاغل به تنهایی مسئولیت امور خانه و فرزندان را به عهده می‌گیرند و کمترین همکاری و حمایت را از سوی همرانشان دریافت می‌کنند. به نظر می‌رسد هنوز راه زیادی تا تقسیم عادلانه همه وظایف میان زن و شوهر مانده است. مردان باید مسئولیت‌پذیرتر باشند و به تعهداتشان پایبندتر باشند. در غیر اینصورت این مساوات‌طلبی چیزی بیشتر از یک شعار و دروغ نخواهد بود.‏

دروغ ششم: بچه باعث استحکام زندگی است
اگر در زندگی زناشویی‌تان مشکل دارید و نمی‌توانید اختلافاتتان را حل کنید هرگز به این نصیحت غیرمنطقی گوش ندهید زیرا بچه‌ها می‌توانند تهدید بزرگی در این نوع زندگی باشند. شما نمی‌توانید به این امید که با بچه دار شدن مشکلات زندگیتان حل شود یک حیات دیگر را به خطر بیندازید. هرگز وسوسه نشوید که برای بهتر شدن زندگی زناشویی‌تان چنین تجربه خطرناکی داشته باشید. زمانی که با همسرتان اختلافات اساسی دارید و زندگیتان با تهدید، استرس و اضطراب و عدم تفاهم می‌گذرد، حتی به بچه‌دار شدن فکر هم نکنید. زیرا فقط به مشکلات‌تان اضافه می‌کنید. حتی در خانواده‌های ایده‌آل امکان اینکه فرزندان مشکلاتی را ایجاد کنند وجود دارد و اگر شما پیش از اینکه اختلافات زناشویی‌تان را حل کنید بچه‌دار شوید، یکی از بزرگترین اشتباهاتتان را مرتکب شده‌اید. اگر دوست دارید بچه داشته باشید و خانواده‌تان را بزرگتر کنید،ابتدا به دنبال حل مشکلاتتان باشید.یادتان باشد که مهمترین ویژگی پدر و مادر مسئولیت‌پذیری است. شما مسئول نیازهای روحی، معنوی و مادی فرزندتان هستید و زمانی که نتوانید پاسخگوی این نیازها باشید صلاحیت پدریا مادر شدن را ندارید.آینده یک انسان دیگر را با این خودخواهی که شاید زندگیتان بهتر شد به خطر نیندازید.‏

دروغ هفتم: مشکلات به مرور زمان حل می‌شوند
اگر در ابتدای ازدواج متوجه شدید که با همسرتان اختلافات اساسی دارید و به تفاهم نمی‌رسید منتظر نباشید تا زمان همه چیز را حل کند. از همان روزهای اول به دنبال راه حل باشید. یکی از نصیحتهای عامیانه این است که زمان همه چیز را حل می‌کند. این یک دروغ بزرگ است. زمان نمیتواند مشکلی را حل کند اگر خودتان نخواهید. نمی‌توانید به این امید که به مرور زمان اختلافات رنگ ببازند، آنها را نادیده بگیرید. اگر آنها را به حال خود بگذارید مشکلات بیشتری ایجاد خواهد شد.مشکلات حل نشده مثل زخمهای کهنه هستند اگر درمان نشوند روزی سر باز می‌کنند. پس به زمان دل نبندید.‏

دروغ هشتم: پدر و مادر بهترین مشاور هستند‏
فرقی نمی‌کند که مسائل زندگی زناشویی‌تان چقدر کوچک یا بزرگ هستند. اگر به دنبال مشاور و راهنما هستید کمی بیشتر تامل کنید و مشاور درستی انتخاب کنید.شاید در وهله نخست بخواهید با پدر و مادرتان مشورت کنید. اما این بهترین انتخاب نیست. پدر و مادرها عاطفی هستند و اولین واکنش آنها این است که حق با شما است و همسرتان اشتباه کرده است. حتی اگر آنها کاملاً منصف و منطقی باشند شما با این کار آنها را وارد مسائل زندگیتان می‌کنید و تصویر بدی از خودتان و همسرتان در ذهن آنها می‌سازید این نکته در مورد خواهر یا بردار و هر کسی از اعضای خانواده که به شما نزدیک است صدق می‌کند. پدر و مادر دلسوز هستند اما شاید دلسوزی و راهکارهای آنها مشکل بیشتری برای شما ایجاد کند. می‌توانید یک مشاور ازدواج انتخاب کنید و مشکلاتتان را با او در میان بگذارید.‏

دروغ نهم: دروغ مصلحتی به همسر ایراد ندارد‏
شاید شنیده باشید که می‌گویند دروغ به همسر اگربرای دلخوشی او باشد ایرادی ندارد. اگر با چنین الگویی پیش بروید بنای سستی در خانواده‌تان می‌سازید. هیچ دروغی نمیتواند زندگیتان را بهتر کند. اگر نمی‌توانید پایبند تعهداتتان باشید خود را متعهد نکنید و به همسرتان قول دروغ ندهید. هیچ دروغی سازنده نیست و نمی‌تواند باعث مهر و محبت باشد. دروغ عامل بی‌اعتمادی است. هر وعده‌ای که نتوانید به آن عمل کنید یک دروغ است. هرگز با این تصور که همسرتان وعده‌هایتان را فراموش خواهد کرد به او دروغ نگویید. اگر با این استدلال پیش بروید باید منتظر شنیدن دروغ‌های همسرتان باشید. زندگی زناشویی را با این فرضیات غلط نسازید.
کاریزما مشاور

خطاهای دخترانه در ازدواج!

دخترخانم ها در هنگام ازدواج معمولا مواردی را در نظر دارند که در انتخابشان و نتیجه ازدواجشان ممکن است به رضایت واقعی دست پیدا نکنند. ما در اینجا دوازده اشتباه دخترانه را برایتان بیان می کنیم تا بتوانید در تصمیم گیری خود برای ازدواج صحیج تر و کم خطاتر عمل کنید:

- تهیه یک فهرست بلند بالا از خصوصیات همسر مورد نظر با تمام جزئیات و ریزه‌ کاری‌ها اشتباه است. درست است که باید فردی را انتخاب کنید که خصوصیات او به نظرات شما شبیه‌تر باشد اما اگر زیاده از حد محافظه‌کارانه عمل کنید و تمام زیر و بم او را مورد قضاوت قرار دهید، بالاخره مواردی پیش می‌آید که با فهرست شما همخوانی ندارد و همین موضوع باعث می‌شود به دلیل مسائل جزئی، فرد مورد نظر را قبول نکنید.

- اگر تا یک سنی ازدواج نکرده‌اید و حالا فکر می‌کنید دیر شده و دیگران شما را زیر ذره‌بین قرار داده‌اند و بعد فقط به همین دلیل، فورا به یک خواستگار بله می‌گویید، اشتباه می‌کنید.

- مقایسه همیشه کار را خراب می‌کند. اگر دائم خواستگارها را با هم یا با سایر افرادی که اطرافتان هستند و مورد تایید شما قرار گرفته‌اند، مقایسه ‌کنید، مطمئنا نمی‌توانید تصمیم درستی بگیرید.

- اگر از آن دسته آدم‌هایی هستید که دو دستی به غم و غصه یا گذشته چسبیده‌اید، اشتباه می‌کنید. اگر به هر دلیل موقعیت‌هایی را در گذشته از دست داده‌اید، دیگر به آن فکر نکنید. پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده کنید.

اگر به هر دلیل موقعیت‌هایی را در گذشته از دست داده‌اید، دیگر به آن فکر نکنید پویا باشید و خودتان را برای آینده آماده کنید

- بعضی‌ها به خودشان اجازه نمی‌دهند کسی را دوست داشته باشند و این مساله برایشان مشکل ایجاد می‌کند. مثلا ممکن است فردی از بسیاری جهات مورد تایید شما و دوست داشتنی باشد اما به دلیل حرف و حدیث‌ بی‌منطق و دور از عقل دیگران، مورد تایید خیلی‌ها قرار نگیرد. در این شرایط اگر فرصت دوست داشتن و بله گفتن را از خودتان بگیرید، خطای بزرگی مرتکب شده‌اید.

- گاهی بعضی دختر خانم‌ها اعتماد به نفس پایینی دارند و فکر می‌کنند پر از اشکال هستند و مورد تایید دیگران قرار نمی‌گیرند، در حالی که اگر به نکات مثبت خودشان توجه کنند، از خیلی‌ها بهتر به نظر می‌رسند.
دخترها هم اشتباه می کنند

- در مواردی، دختر خانم‌ها انتظار دارند فورا عشق و علاقه شدید و رویایی بین آنها و همسر آینده‌شان به وجود بیاید و به عبارتی طرف مقابل فورا یک دل نه صد دل عاشقشان بشود. وقتی چنین توقعی دارند و زلزله مورد نظر آنها اتفاق نمی‌افتد، فورا دلسرد شده، عقب می‌کشند. اگر انتظار دارید در همان برخورد اول یک رابطه شدید عاشقانه به وجود بیاید؛ جلوی این ازدواج، یک پرچم قرمز بزرگ نگه داشته‌اید. با این کار واقع‌بینی را کنار گذاشته‌اید، در حالی که دنیای ما کاملا واقعی است.

- مرد ایده‌آل زندگی شما با مردهای به اصطلاح ایده‌آل فیلم‌ها کاملا فرق می‌کند. به عبارتی منتظر چنین موجوداتی نباشید، چون فقط به فیلم‌ها تعلق دارند.

- گاهی دخترها سراغ فردی می‌روند که هیچ شباهتی به آنها ندارد و فقط به یک دلیل خاص مورد تایید آنهاست. یادتان باشد تنها با یک خصوصیت نمی‌توان زندگی کرد.

- تمرکز روی نکات منفی خطای بزرگی است. یادتان باشد اگر به هر دلیلی درباره مردها احساسات منفی در شما ‌وجود داشته، آنها را کنار بگذارید و با دیدگاه مثبت، انتخابی مناسب داشته باشید.

- بعضی دختر خانم‌ها که تحصیل و شغل مناسبی دارند، فکر می‌کنند به دلیل رفع نیاز مالی می‌توانند از موضع بالا صحبت کنند و به کمک یک مرد احتیاج ندارند. این دختر خانم‌ها با این طرز تفکر سد بزرگی مقابل خودشان ایجاد می‌کنند و نمی‌توانند درست انتخاب کنند، چون مدام دیگران را از خود می‌رنجانند.

- ایثار و فداکاری بیش از حد، به دیگران بیش از خود فکر کردن و نیاز دیگران را به خود مقدم دانستن اشتباه بزرگی است که بعضی دخترها مرتکب می‌شوند. اگر به هر دلیل بار مسئولیتی به دوش شماست قبول؛ اما باید اول به خودتان، نیازهایتان و آینده شخصی‌تان فکر کنید و موقعیت‌ها را از دست ندهید.

مراقب زندگی‌تان باشید

زندگی زناشویی همواره به مراقبت و نگهداری نیاز دارد. کمتر همسرانی را می‌توان یافت که با یکدیگر کاملا همراه و هم‌نظر بوده و در روابط میان آنان از تفاوت نگاه خبری نباشد. در مقابل شوون زندگی زناشویی برخورد و تعارض را اجتناب‌ناپذیر می‌کند و چه بسا کمیت و کیفیت این اختلافات بنیان زندگی زناشویی را به مخاطره می افکند، گرچه معیارهای فرهنگی،‌ رفتاری و شخصیتی زوجین در این حوزه بسیار تاثیرگذار است و زندگی هر کسی شرایط خاص خودش را دارد، اما رعایت برخی اصول و هنجارها در زندگی زناشویی می‌تواند اختلافات را کمرنگ‌ و پیوند‌ها را محکم سازد.


تعهد و وفاداری

پایبندی به زندگی خانوادگی بویژه در دنیای امروزی کلید رفع بسیاری از مشکلات در حوزه پیوندهای عاطفی و زناشویی زوجین به نظر می‌رسد. در مقابل لاابالی‌گری و بی‌مسوولیتی در هر زمینه‌ای از شوون رفتاری گرفته تا مسائل اقتصادی بنیان زندگی خانوادگی را تهدید می‌کند. در فرهنگ ایرانی این تعهد همه‌جانبه نسبت به زندگی خانوادگی را با واژه‌هایی چون «مرد زندگی» یا «زن زندگی» بیان می‌کنند و این یعنی اهمیت دادن به همه شوون زندگی زناشویی. بدون تعهدو پایبندی به زندگی زناشویی مشکلات پشت سر هم ردیف می‌شود و کار به جایی می‌رسد که دیگر برای اصلاح امور امیدی باقی نمی‌ماند.

در جستجوی آرامش باشید
فلسفه تشکیل زندگی زناشویی دستیابی به آرامش، لذت درونی و ارتقای معنوی است. زندگی بدون آرامش بیرونی و درونی در حقیقت نوعی هدر دادن وقت و عمر در شرایط بحرانی است. به آرامش زندگی خانوادگی خود احترام بگذارید. از کاه، کوه نسازید و بهانه‌های کوچک را به دعواهای بزرگ تبدیل نکنید. اگر مشکلی هست آن را برطرف کنید نه این که به آتش آن دامن بزنید. قدر زندگی و آنچه را دارید بدانید و اجازه ندهید مسائل روزمره، مشکلات کوچک و دردسرهای احتمالی به زندگی زناشویی شما لطمه بزند.

هنگامی که مشکل پیش می‌آید
مشکلات اجتناب‌ناپذیرند و قرار نیست به پایان برسند! در مقابل روش مواجهه با مشکلات و رفع آنها تعیین‌کننده و سرنوشت‌سازند. هر مشکلی علتی دارد و حتی پیچیده‌ترین مشکلات و نابسامانی‌ها با گفت‌وگو، صمیمیت و اندکی نرمش حل می‌شوند. برخی مسائل و آسیب‌ها با گذشت زمان برطرف می‌شوند. برخی دیگر را نباید جدی گرفت و گروهی از مشکلات فقط به دلیل طرز فکر و نگرش یکی از زوجین یک مشکل محسوب می‌شوند. گاهی تغییر زاویه نگاه می‌تواند یک مساله بغرنج را به امری عادی و طبیعی تبدیل کند. مسامحه و آسان‌گیری راهکاری برای از سر گذراندن مشکلات زندگی زناشویی است، ولی نباید به بی‌توجهی و بی‌اعتنایی نسبت به تمایلات و خواست‌های طرفین منجر شود. اگر یکی از زوجین نسبت به دیگری نارضایتی داشته باشد باید آن را جدی گرفت و برای بهبود شرایط تلاش کرد. تلنبار شدن مشکلات و نارضایتی‌های کوچک اصلا اتفاق خوبی نیست. هر یک از زوجین با پشتوانه‌ای از فرهنگ رفتاری، شخصیتی و خانوادگی به زندگی زناشویی قدم می‌گذارد و قرار نیست ازدواج آنان را به کلی دگرگون کند. آنچه طی سال‌ها شکل گرفته طی یک سال یا صرفا با یک تذکر از بین نمی‌رود، اما تغییر و ارتقا ضروری است. نحوه برخورد با مشکلات نوعی مهارت شخصیتی است و کسانی که نمی‌توانند مشکلات را رفع کنند، نه خود زندگی خوبی دارند و نه می‌توانند برای همسر و خانواده‌شان شرایط مناسبی رقم بزنند.

محبت بهترین هدیه است
قدردان زندگی زناشویی باشید و فراموش نکنید زناشویی یک مزیت و ارزش است. هدیه خریدن برای همسر خوب است ولی نباید به نوعی ادای وظیفه تبدیل شود. مهم‌ترین ارزش در زندگی زناشویی محبت طرفین نسبت به یکدیگر است که به هیچ هدیه، انجام وظیفه یا منفعت مالی نیاز ندارد. گران‌ترین هدیه‌ها هنگامی که با محبت تقدیم نشوند بی‌ارزش‌ترین آنها هستند. اگر صحبتی وجود ندارد باید مشکل را یافت و اگر وجود دارد باید به معنای واقعی کلمه ابراز شود. برای بسیاری احترام بهترین محبت است و گاهی یک جمله محبت‌آمیز تحمل سخت‌ترین ناملایمات و محرومیت‌ها را آسان می‌سازد.

فرار از روزمرگی و یکنواختی
تنوع را دست‌کم نگیرید. تفریح و تنوع ضرورتی اساسی برای حفظ شادابی و طراوت زندگی زناشویی است. برای همسرتان وقت بگذارید و کاری کنید که به او خوش بگذرد. اگر چیزی برای خوش گذراندن، لذت بردن و داشتن احساس و حال خوب در زندگی زناشویی وجود نداشته باشد دیگر باید به چه دلخوش‌ بود؟!
در جامعه امروزی برای بسیاری تفریح مترادف است با پول خرج کردن. برای مثال رفتن به مسافرت یا حداقل دیدن یک فیلم در سینما. این افراد برای ایجاد تنوع در زندگی زناشویی یا پولش را ندارند یا وقت و حوصله‌اش را در حالی که گاه تنوع‌های کوچک با لذت‌های بزرگ همراه است.
تغییر دکوراسیون خانه، پختن یک غذای جدید، دیدن یک فیلم، خواندن یک شعر و حتی بذله‌گویی و شوخ‌طبعی می‌تواند بهانه‌ای برای لذت بردن در کنار یکدیگر باشد و پیوندهایی را محکم سازد که دیگر بزرگ‌ترین دشواری‌ها و مصائب نیز آنها را نگسلد.

آداب زندگی زناشویی را بیاموزید
درباره زندگی زناشویی منابع آموزشی بسیار متنوعی وجود دارد، اما در جامعه ایرانی بسیاری از زوجین خود را از مطالعه آنها بی‌نیاز می‌دانند. آگاهی پایه و اساس ارتقاست و اگر می‌خواهید روش‌های بهبود شرایط زندگی زناشویی را به کار گیرید، باید آنها را بشناسید. آگاهی از برخی نکات و ریزه‌کاری‌ها در زندگی زناشویی نه‌تنها می‌تواند از بروز مشکلات بزرگ جلوگیری کند، بلکه از طریق ایجاد رضایتمندی بیشتر میان زوجین پیوند زندگی مشترک آنان را محکم‌تر می‌کند. کتاب‌ها و مقالات بسیاری در این باره از اینترنت قابل دریافت است.

توصیه‌هایی برای رسیدن به ارتباط موثر

ـ به همسر خود اجازه دهید براحتی حرف بزند و نظرات خود را آزادانه بگوید.

ـ از عبارات داوری‌کننده و انتقادآمیز اجتناب کنید. عباراتی چون «رفتارت کودکانه بود»، «بی‌دست و پایی»، «کودن» و غیره احساس ارزشمندی همسر شما را خدشه‌دار می‌سازد.

ـ وقتی را برای صحبت‌کردن با همسر خود اختصاص ‌دهید تا افکار و عقاید خود را با او در میان بگذارید، چون همسرتان نمی‌داند وقتی که صحبت نمی‌کنید، درباره چه چیزی دارید فکر می‌کنید.

ـ همسر خود را تحقیر یا مسخره نکنید. سرزنش‌کردن هم باعث اختلال در ارتباط موثر می‌شود. مسخره‌کردن و سر به سر گذاشتن اگر چه شوخی به نظر می‌رسد، اما معمولا از نظر ارتباطی، پیامی فراتر از شوخی در آن نهفته است.

ـ از احساسات خود به عنوان یک اسلحه استفاده نکنید، سعی کنید احساساتتان را به آرامی بیان کنید تا همسرتان بتواند از آن آگاه شود و تحت تاثیر جنبه‌های منفی آن کلافه نشود.

ـ هنگام ارتباط کلامی با همسر خود به حرف‌های او به دقت گوش کنید و به سوالاتش پاسخ دهید. یکباره موضوع صحبت را تغییر ندهید چرا که در این حالت او را بلاتکلیف رها کرده‌اید.

ـ از پیام‌های روشن استفاده کنید، پیام‌های روشن، نقطه نظرات، احساسات و خواسته‌ها را از هم تفکیک می‌کند، اما پیام‌های مبهم و درهم، رنجش و دلخوری تولید می‌کند و باعث ایجاد فاصله می‌شود.

ـ مقایسه منفی نکنید چرا که این نوع مقایسه هرگز مشکلی را از میان برنمی‌دارد و تنها کار آن مجازات
‌و حمله کردن است.

ـ از زبان بدن به درستی استفاده کنید. بد‌ن شما نشان می‌‌دهد‌ تا چه اندازه مایل به برقراری ارتباط موثر هستید، وقتی اخم می‌کنید، آرواره‌هایتان را به هم فشار می‌دهید یا به طرزی ناخوشایند چشم از همسرتان برمی‌گیرید، بدنتان با صدای بلند می‌گوید که علاقه‌‌ای به برقراری ارتباط ندارد.

ـ فراموش نکنید‌ زن و شوهری که از ارتباط با یکدیگر لذتی نمی‌برند، معمولا علیه هم صحبت می‌کنند، درباره یکدیگر حرف می‌زنند یا از زبان یکدیگر صحبت می‌کنند،‌ اما با هم حرف نمی‌زنند، اما خانواده‌های خوشبخت همواره از یکدیگر تعریف و تمجید می‌کنند و با احترام از یکدیگر پیش دیگران یاد می‌کنند.

سبک‌های ‌حرف‌زدن‌ را بشناسیم

معمولا افراد با حرف‌زدن در قالب‌های متفاوت سعی می‌کنند بر دیگران اعمال نفوذ و قدرت کنند. در برخی از این روش‌ها افراد پیام‌های مثبتی به قصد سازندگی می‌فرستند، اما در روش‌هایی چون حرف‌زدن ‌خصمانه‌ یا‌کنایه‌آمیز‌ پیام‌های منفی و مخرب فرستاده می‌شود و بیشتر جمله‌ها حول و حوش افکاری چون چه چیز ‌درست است‌ یا ‌غلط است‌ یا ‌حق با کیست‌ دور می‌زند. پس برای این که در زندگی مشترک بتوانیم ارتباط موثر و مفیدی داشته باشیم، لازم است تا چگونه ‌حرف‌زدن‌ را بدانیم تا بتوانیم با یکدیگر به‌درستی ارتباط برقرار کنیم.

برخی از سبک‌های ‌حرف‌زدن‌ می‌پردازیم.


حرف‌زدن سلطه‌گرانه: وقتی می‌خواهید دستور بدهید، توصیه یا ترغیب کنید، طبعا از سبک حرف‌زدن سلطه‌گرانه استفاده‌ می‌کنید. اغلب فعالیت‌ها مانند کلک‌زدن، دستوردادن، چانه‌زدن و نظارت‌کردن به نوعی حرف‌زدن سلطه‌گرانه است و رفتارهایی چون توقع‌داشتن، هشداردادن، حرف‌زدن به جای دیگران مختص این سبک حرف‌زدن می‌باشد. معمولا این نوع حرف‌زدن (سلطه‌گرانه)‌ در روابط زوجین می‌تواند موجب سوءتفاهم، فاصله افتادن و تنش شود، چراکه وقتی از آن به عنوان سبک اصلی یک رابطه استفاده می‌شود، بین زوجین مقاومت و انزجار ایجاد می‌شود و معمولا به حرف‌زدن خصمانه یا کنایه‌آمیز تبدیل می‌شود. استفاده افراطی از این نوع حرف‌زدن بین همسران نشان‌دهنده فشارهای مضاعفی است که در زندگی تحمل می‌کنند یا حاکی از آن است که فرد در آستانه انفجار می‌باشد.

واقعیت این است که این سبک نشان‌دهنده تنش در روابط است و به افراد فرصت می‌دهد‌ آن را به عنوان علامت هشداردهنده اولیه استرس تلقی نمایند.


حرف‌زدن مغرضانه: حرف‌زدن مغرضانه، خشم غیرمستقیمی است که نشان‌دهنده رنجیدگی خاطر و انزجار در روابط زن و شوهر می‌باشد و معمولا شخص با استفاده از آن درصدد است از موضع «ضعف» به جای موضع «قدرت» اعمال نفوذ کند. این ترفند یک روش ناموفق برای ابراز ناامیدی و درماندگی است که می‌کوشد احساس شرم و گناه را در درگیری ایجاد کند. رفتارهایی مثل پیله‌کردن، نق‌زدن، بی‌اعتنایی‌کردن، گوشه کنایه‌زدن، دروغگویی، خود را خوارشمردن، تقلا برای مقصر دانستن دیگران، وراجی‌کردن و حق به جانب بودن از جمله رفتارهای مختص حرف‌زدن مغرضانه می‌باشد. در واقع این نوع حرف‌زدن می‌تواند تعارض پنهانی را در یک رابطه ادامه دهد. به هر حال استفاده از حرف‌زدن مغرضانه با شنیدن آن می‌تواند بسیار ملال‌آور باشد و اطلاعات و انرژی طرفین به جای این که در مجرای تغییر سازنده و مفید قرار گیرد، هدر رود و افرادی که از این حرف‌زدن استفاده می‌کنند، با سوءاستفاده از قدرت در درازمدت، بیشتر به خودشان صدمه می‌زنند.


حرف‌زدن جــــستجوگرانه: حرف‌زدن جستجوگرانه کیفیتی محتاطانه دارد. شما در رابطه با همسرتان می‌توانید از آن برای حدس زدن راجع به علل و مطرح‌کردن راه‌حل‌ها استفاده کنید. موقعیت زمانی حرف‌زدن جستجوگرانه شامل زمان حال نمی‌شود و بیشتر به سمت گذشته یا آینده می‌باشد. این سبک روشی مطمئن و بی‌خطر برای محک‌زدن از طریق مشاهده یا طرح سوال‌هایی برای به دست گرفتن اوضاع است. برخی رفتارهای خاص این نوع حرف‌زدن، حل و شناسایی مشکل، تفسیرکردن و مطرح‌کردن راه حل می‌باشد و معمولا برای کاهش فشار و افزایش اطلاعات بسیار سودمند است. ماهیت غیرقضاوتی و غیرتهدیدآمیز این نوع حرف‌زدن، این فرصت را به شما و همسرتان می‌دهد که حرف‌های همدیگر را بشنوید. حرف‌زدن جستجوگرانه اگر با سبک «حرف‌زدن بی‌پرده و صریح» ترکیب شود می‌تواند برای دستیابی به حل مشکلات و اقدام عملی بیشترین تاثیر را داشته باشد.


حرف‌زدن صــــریح: حرف‌زدن رک و صریح بستگی به آگاهی شما و همسرتان دارد. در این نوع حرف‌زدن، شما به صورت کامل و هماهنگ بدون توسل به سرزنش، مطالبه دفاع یا فریب با تنش و اختلافات برخورد می‌کنید. این نوع حرف‌زدن، پشتوانه شما و همسرتان برای حل و فصل سازنده مشکلات است. برخی رفتارهای مختص این حرف‌زدن شامل تشخیص تنش، قدردانی‌کردن، درخواست تغییر و حمایت‌کردن است. در صورتی که سعی نکنید کنترل کننده باشید، حرف‌زدن صریح سبکی نیرومند و غیرفرساینده است. با استفاده از این سبک می‌توانید احساس آرامش کنید حتی اگر راجع به مساله دشواری جر و بحث می‌کنید، شما می‌توانید سرسخت و در عین حال دلسوز، انعطاف‌پذیر و مراقبت‌کننده باشید. نتایج اکثر گفت‌وگوهای مبتنی بر حرف‌زدن صریح مثبت هستند چرا که زن و شوهر بدون هیچ‌گونه ارزیابی افکار و احساسات واقعی خود را درباره مشکلات با هم در میان می‌گذارند و بنابراین اعتماد واقعی میان آنها رشد می‌کند.

خطری که در این حرف‌زدن وجود دارد، این است که وقتی شما راجع به خودتان بی‌پرده حرف می‌زنید اطلاعاتی را در اختیار همسرتان قرار می‌دهید که می‌تواند سازنده یا مخرب به کار گرفته شود و شما را به یکدیگر نزدیک‌تر یا از یکدیگر دورتر سازد.

می‌توان گفت برخی حرف‌زدن‌ها مخل درک و فهم می‌شود. برای مثال در حرف‌زدن‌سلطه‌گرانه‌ افراد سعی می‌کنند ‌به همسرشان بگویند چه کار بکند یا به چه فکر کند. زمانی که طرف مقابل، خواسته وی را اجابت نماید، این حرف‌زدن موثر می‌افتد اما اگر برعکس این قضیه اتفاق بیفتد، آن وقت
گفت و شنودها به آسانی می‌تواند پله‌پله به سمت حرف‌زدن خصمانه تشدید شود. همسرتان فکر می‌کند‌ در منگنه گذاشته شده است و حالت تدافعی در رابطه زیاد می‌شود.