روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

حسادت زنانه یا حس تملک زنانه

حسادت نوعی خشم درونی است که مرتبه هایی از آن در همه افراد وجود دارد ولی ممکن است در بعضی کمتر و در برخی بیشتر دیده شود؛اما آنچه در ادبیات قدیم ایرانیان یافت می شود این است که زنان حسودتر از مردان دانسته شده و حتی در روان شناسی امروز نیز برخی معتقدند که زنان در روابط بین فردی و در رابطه با جنس مخالف حساس تر، خودمحورتر و حسودتر از مردان هستند.
حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد. بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود. اما به نظر می رسد که حسادت در زنان شکل دیگری به خود گرفته و آنها بیشتر نسبت به مقوله هایی به شدت تحریک می شوند که تصور می کنند تحت مالکیت آنهاست و یا می خواهند با تلاش خود آن را تحت کنترل و مالکیت خود قرار دهند.
اشتباه نکنید در این مقاله سعی نداریم در مورد حسادت(در معنای عام) یعنی آنچه با چشم و هم چشمی و رقابت بر سر تامین تجملات زندگی و .. است صحبت کنیم بلکه آن نوع حسادت در زنان را می خواهیم بررسی کنیم که با مفهوم “حس تملک زنانه” مترادف است یعنی همان احساسی که گاه زنان را بدان جهت سوق می دهد که در مورد تمام روابط و مناسبات همسرشان حساس شده و حتی همسرشان را به خاطر ارتباط صمیمانه با محارم خویش (مادر و خواهر و ..) مورد بازخواست قرار می دهند. یعنی به نوعی همسرشان را مختص خود می خواهند و دوست ندارند او با هیچ زن دیگری در سطحی ترین روابط قرار گیرد. این حس همان حسی است که عمدتا باعث ایجاد اختلاف و کشمکش بین عروسها و مادر شوهر ها و یا عروسها و خواهر شوهرها می شود.
حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد.
بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود.
تصور کنید مردی ازدواج کرده و در یک زمان واحد میان محبت دو زن (مادر و همسر خود) قرار گرفته است. در این میان هر یک از دو طرف سعی دارند مرد مذکور را به سمت خود جذب کرده و حتی امکان دارد برای رسیدن به هدف خود از برخی ترفندها و راهکارهای زنانه استفاده کنند. مسلما نتیجه چنین کشمکشی در معمولی ترین شرایط ایجاد درگیری میان طرفین است.
البته این یک نیاز طبیعی است که هر زنی همسرش را تنها برای خود بخواهد و در مورد روابط و مناسبات او با سایر زنان حساسیت نشان دهد اما گاه این حس تملک از شکل طبیعی خود خارج شده و همان طور که گفتیم باعث ایجاد تنش و درگیری در زندگی مشترک می گردد. اگر بخواهیم این احساس را طوری توصیف کنیم که شما بتوانید بهتر متوجه آن شوید باید بگوییم که “حس تملک زنانه” تقریبا معادل با ” غیرت مردانه” است.[/b] یعنی هر دو این مفاهیم را می توان هم ردیف هم به شمار آورد به جز اینکه این ویژگی ها، تحت تاثیر شرایط جنسیتی فرد قرار می گیرد.

این نوع حسادت (یا همان حس تملک) وقتی از شکل طبیعی خود خارج می شود، باعث می گردد که زن بر روی روابط همسر خود حساس شده و نسبت به هر ارتباطی که با زنان دیگر دارد(اعم از سلام و احوال پرسی و یا صحبتهای معمولی) واکنش شدید نشان دهد.
در برخی از زنان این ویژگی چنان شدت می یابد که مسیر نگاههای همسرشان را در کوچه و خیابان دنبال می کنند تا ببینند آیا او به زنان دیگر نظر می افکند یا نه؟ و یا حتی برخی از مردان هنگام مراجعه به مشاور از این مساله شکایت دارند که حتی جرات تماشاکردن فیلمها، سریالها و یا برنامه هایی را که زنان در آن حضور دارند را نمی کنند.
البته فراموش نکنید که درست است که عده معدودی از زنان دچار این مشکل بوده و زندگی را برای خود و همسرشان

سخت می کنند اما برخی دیگر از زنان به واقع حق دارند تا این نوع حساسیتها را در ارتباطات


برای مثال این دسته از زنان دارای همسرانی هستند که :

- در روابط و صحبتهای خود با زنان نامحرم یا غریبه بیش از حد گرم گرفته و به بذله گویی می پردازند- سابقه ای از بی وفایی نسبت به همسرشان را دارند
- در حضور همسرشان از زنان دیگر(چه از لحاظ ظاهر و چه از لحاظ نوع عملکرد و …) تعریف و تمجید می کنند
- مرز بین روابط شخصی و روابط کاری را نمی دانند یعنی در منزل هم که هستند با همکاران خانم خود در تماس و یا در حال اس ام اس زدن هستند و بسیاری از دلایل دیگر…
بنابراین با توجه به طبع حساس زنانه کاملا طبیعی است که یک زن نسبت به همسر خود و با مشاهده این صحنه ها در روابط همسرش دچار وسواس شده و دایما سعی کند او را تحت کنترل خود قرار دهد.

در ادامه این مقاله چند توصیه اجمالی برای مردانی داریم که رفتارها و روابط شان کاملا در چارچوب و مطابق با عرف و شرع است اما متاسفانه باز هم تحت کنترل دایم همسرشان هستند:

- با خودتان خلوت کنید و بررسی نمایید که چرا همسرتان تا این حد در مورد رفتارهای شما حساس بوده و شما را کنترل می کند؟ آیا شما شوهر خوبی برای همسرتان هستید؟ آیا توجهی را که نیازمند آن است به وی ارایه می دهید؟ آیا رفتارهایتان با زنان دیگر در حد و حدود طبیعی خود است یا اینکه پا را از حد و مرز خود فراتر می نهید؟…
- دقت کنید و ببینید چه زمانهایی شدت کنترل و حساسیت همسرتان نسبت به شما کاهش یا افزایش می یابد؟ ببینید در آن زمانها چه رفتاهایی را انجام داده اید و از انجام چه رفتارهایی خودداری کرده اید؟
با همسرتان صحبت کنید و در مورد رفتار و عملکرد او به بحث بنشینید. از او به خاطر رفتارش توضیح بخواهید و در مقابل برای همسرتان توضیح دهید که وقتی شما را مورد کنترل دایم قرار می دهد، چه احساسی دارید . برای مثال این گونه برای ایشان توضیح دهید:
وقتی دایم تماسهای تلفن همراه مرا چک می کنی احساس می کنم که…(سپس احساس خود را کاملا برای همسرتان وصف کنید)
- از همسرتان دوستانه بخواهید که رفتارش را مورد تجدید نظر و تغییر قرار دهد و خودش را به جای شما بگذارد و ببیند آیا دوست دارد که دایما او را تحت نظارت دایم قرار داده و به وی اعتماد نداشته باشید.
- به طور منظم به همسرتان ابراز علاقه کرده و به او بگویید که ” تنها زن زندگی من تو هستی و تو را با تمام نقاط قوت و ضعفی که داری دوست دارم و …” به این ترتیب همیشه به همسرتان اطمینان خاطر را هدیه دهید.

و توصیه آخر اینکه…
اگر ملاحظه می کنید رفتار همسرتان(بدون دلایل منطقی) ادامه دار شده و تلاش برای بهبود این وضعیت تاثیر مطلوبی نداشته ، مراجعه نزد مشاور خانواده را به شما و همسرتان توصیه می کنیم. گاهی اوقات متخصصان ، متوجه جزییاتی می شوند که شاید شما و همسرتان با ساعتها گفتگو و یا حتی مجادله نیز قادر به یافتن آن نباشید.

اهمیت تفاوت سنی در ازدواج چقدراست؟

تقریبا دوره ای که مردها با زن های 10 یا 20 سال کوچک تر از خودشان ازدواج می کردند، گذشته است. امروزه ازدواج هایی که در آن زوج ها همسالند و یا ازدواج هایی که در آن زن بزرگ تر از مرد است بیشتر از قبل دیده می شود.
دکتر مسعود وزیری، روان شناس بالینی درباره تفاوت سنی مناسب برای ازدواج موفقیت آمیز برایمان می گوید.
تفاوت سنی مناسب هنگام ازدواج:
اگر تفاوت سنی میان زن و مرد سه تا چهار سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است. این مورد بستگی به این دارد که چقدر زن و مرد بتوانند این فاصله را باور داشته باشند. این مساله را نمی توان به همه تعمیم داد و به این معنا نیست که همه کسانی که چنین اختلاف سنی ای دارند، زندگی خوبی هم دارند.
البته هرچه فاصله سنی زوجین کمتر باشد احتمال تفاهم بیشتر است. چراکه دو نفر با تفاوت سنی زیاد در دو مرحله متفاوت از زندگی هستند و نیازها و خصوصیات آنها بالطبع متفاوت است. فاصله سنی از 10 سال به بالا به دلیل اینکه تفاوت زمانی و یک دهه فاصله زندگی کردن بین دو فرد وجود دارد، مشکلاتی برای هر دو زوج به وجود می آورد. مشکلاتی چون عدم درک صحیح و متقابل، برآورده نشدن انتظارات دو طرف بعد از مدتی و بی حوصلگی فرد بزرگ تر، به خصوص احساس پشیمانی و بروز مشکلات بیشتر از عواملی هستند که بین زوج ها با فاصله سنی زیاد دیده می شوند.
یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت.
بزرگ تر بودن مرد:
مرد ایرانی با خاصیت مردسالارانه ای که از گذشته در اطراف خود دیده و شنیده، مدیر بودن در خانواده و حرف آخر زدن را تعریفی از خود می داند. از سوی دیگر بزرگ تر بودن مرد نوعی توازن رفتاری را در خانواده به دنبال دارد. با این حال معیارها با گذشت زمان در حال تغییر و دگرگونی است.
حضور زنان در جامعه و فعالیت های اجتماعی آنها، توجه بیشتر آنها به تحصیلات و ارتقای علم و به دست آوردن موقعیت هایی برتر حتی بسیار معتبرتر از مردها تا حدودی باعث تغییر سن ازدواج شده و به همین خاطر است که در جامعه امروز زنانی که از همسران خود بزرگ تر هستند، بیشتر از قبل دیده می شوند.
بزرگ تر بودن زن:
اگرچه هنوز مساله بزرگ بودن زن از مرد چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست اما نمی توانیم برای همه افراد، نسخه های واحد و یکسانی بپیچیم.  اگر دو نفر تفاهم فرهنگی و اخلاقی داشته باشند، همسن بودن یا بزرگ تر بودن دختر از پسر، مشکل خیلی حاد و پیچیده ای نیست.
کسانی که مخالف بزرگ تر بودن زن هستند معمولا دلایل زیرا برمی شمارند:
ترس از اینکه این ازدواج ها بعد از مدت کوتاهی با شکست مواجه شود؛ به ویژه اگر این ازدواج به خاطر موقعیت مادی زن صورت گرفته باشد، همیشه موردتوجه است.
زنی که چندسال بزرگ تر باشد، معمولا انتظار دارد همسرش هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد ولی وقتی با چیزی غیر از این مواجه می شود، این فاصله را بیشتر درک می کند.
از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگ تر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با تحلیل رفتن جسم زن، احساس ناخوشایندی پیدا کند و شاید به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و...
درحالی که این احتمال ها تنها مختص به زن هایی نیست که از شوهرانشان بزرگ ترند بلکه ممکن است در رابطه سایر زن ها با شوهرانشان نیز اتفاق بیفتد.
چنین ازدواج هایی جنبه های مثبتی هم دارد؛ ازجمله اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیر. البته به شرطی که خود فرد پذیرای شرایطش باشد و بتواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند. چراکه تاثیرهای منفی برخورد جامعه و اطرافیان ممکن است در زندگی بروز پیدا کند.
می توان خانواده های زیادی را یافت که با بزرگ تر بودن زن از شوهر، زندگی هایی شاد و زیبا دارند. این مساله درصورتی که عشق و علاقه طرفین به همدیگر زیاد باشد و زندگی خوبی داشته باشند مشکل ساز نخواهد شد.
همسن بودن یا نبودن:
تعریف تفاوت سن و پذیرش آن، کاملا به فرهنگ و تربیت خانوادگی بستگی دارد. در مساله ازدواج درصورت فراهم بودن نیازهای اساسی و شناخت متقابل نمی توان فاصله سنی را از عوامل و عناصر اصلی دوام زندگی دانست. با این حال هرچقدر فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد آنها به درک بهتری از یکدیگر می رسند.
زن و مرد هرچقدر تناسب و سنخیت بیشتری داشته باشند پیوند و ازدواج مستحکم تری خواهند داشت.
یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت. دختر و پسری که در سن ازدواج قرار دارند باید از نظر فکری در یک سطح قرار گیرند. تفاوت سن در فرهنگ ما اهمیت دارد ولی میزان آن را هم هیچ علم و منطقی با قاطعیت تخمین نزده است.
آنچه از سن مهم تر است...
تفاوت در سن بلوغ دختر و پسر این روند را طوری نهادینه کرده که پسرها باتوجه به دیرتر بالغ شدنشان باید از دخترها بزرگ تر باشند. با این حال فاکتور سن به تنهایی نمی تواند تضمین کننده یک ازدواج موفق باشد.
انگیزه زوج ها برای ازدواج با یکدیگر در این زمینه بسیار دخیل است. هستند کسانی که با انگیزه های اقتصادی با افرادی ازدواج می کنند که تفاوت سنی بسیار زیادی با آنها دارند؛ ازدواجی بدون پایه های عاطفی و شناخت که نبودن عامل علاقه در این نوع از ازدواج ها آنها را با شکست مواجه می کند. در این صورت نمی توان گفت شکست این زندگی تنها به خاطر بالابودن سن یکی از دو زوج بوده است.
                                                                                                                   همشهری

اگر چنین هستید صبر کنید ازدواج نکنید

۱-اگر در خانواده پدری و زندگی مجردی خود ، مسئولیت کاری را به عهده نمی گیرید یا در مسئولیت محوله تعلل می ورزید. ( تنبلی و بی مسئولیتی)
۲ – اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود (‌که به نظر شما غیر منطقی بوده یا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضی کننده ندارید و نتوانسته اید تعامل قابل قبولی ایجاد نمائید. (عدم تعامل و ارتباط اجتماعی صحیح با دیگران)
۳ – اگر در زندگی ، مرتب شغل خود را عوض کرده اید، با دوستان زیادی به خاطر مشکلاتی قطع رابطه نموده اید، رشته تحصیلی خود را تغییر داده یا ترک تحصیل کرده اید، علائق خود را نیمه کاره رها کرده اید و ثبات فکری ، احساسی و رفتاری ندارید.( عدم ثبات فکری، احساسی و رفتاری)
۴ – اگر تصور می کنید ؛ افکار ، احساس و رفتار همسرتان را در آینده به دلخواه خود تغییر می دهید. (خطای شناختی)
۵ – اگر به دنبال همسر مناسبی هستید به نحوی که در زندگی مشترکتان در آینده با هیچ گونه مشکلی مواجه نشوید. (خطای شناختی)
۶ – اگر در پی کسب لذت و علائق خود ، کارها و مسئولیت هایتان بر دوش دیگران قرار می گیرد. (اصالت لذت، و عدم مسئولیت پذیری)
۷ – اگر فقط منطق و طرز نگرش خویش را قبول دارید و در برابر دیگران حالت دفاعی یا حالت تهاجمی می گیرید و قادر به درک افکار ، احساس و رفتار دیگران نیستید. (واکنش دفاعی و خود میان بینی)
۸ – اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نمی بینید. (عدم خودآگاهی)
۹ – اگر تا کنون با نظرات، انتقادات و پیشنهادات دیگران، تغییری در رفتار های شما ایجاد نشده است. (عدم مدیریت خود یا خود مدیریتی)
۱۰ – اگر مسائل کاری شما مانع ارتباط دوستانه ، و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صمیمی در خانواده ( خانواده پدری) می شود یا مسائل و مشکلات شخصی شما در تمام حوزه های زندگیتان تاثیر می گذارد و در هم تنیده می گردد. (مشکل در تقسیم وظایف و تعارض نقش ها)
۱۱ – اگر به هیچ وجه قادر به تغییر برنامه های از قبل طراحی شده خود نیستید( حتی اگر شرایط تغییر کند) و بسیار متعصب ، خشک و غیر قابل انعطاف هستید. (‌عدم انعطاف پذیری لازم)
۱۲ – اگر قادر به درک احساسات ، رفتار و افکار خانواده ، دوستان و همکارانتان(که متفاوت از شما عمل می کنند)، نمی باشید. (عدم اگاهی اجتماعی)
۱۳ – اگر بیشتر به جای گوش کردن ، صحبت می کنید و بیشتر از آنکه سعی کنید دیگران را بفهمید ، سعی دارید که دیگران شما را درک کنند. (عدم مدیریت رابطه)
۱۴ – اگر بسیار هیجان طلب هستید و صرفاً ، هیجانات شما را به سویی می کشاند و قادر به تعویق انداختن خواسته هایتان نیستید. (خود یا اگو ضعیف ، هوش هیجانی پائین)
۱۵ – اگر برای رفتار ، احساس و گفتار خود روش و برنامه ای ندارید و منفعلانه و واکنشی نسبت به دیگران عکس العمل نشان می دهید.( رفتار بی تعقل یا انعکاسی، مشکل در شیوه حل مسئله)
۱۶ – اگر عادت دارید به جای حل مشکلات از آنها فرار کنید یا اجتناب بورزید یا واکنش شما به مسائل بی تفاوتی هست. (پاسخ اجتنابی به رویدادها)
۱۷- اگر در آینه نگاه دیگران، شما فردی غرغرو ، سرزنش گر، وابسته، احساساتی، بدبین، گوشه گیر، پرخاشگر، دمدمی مزاج، خودخواه، گوشت تلخ، غمگین یا تکانشی ( کسی که یکباره بدون مقدمه و از روی احساس دست به عملی می زند و پیامدهای آن را نمی سنجد) به نظر می آئید. (اختلال شخصیت)
۱۸ – اگر فکر می کنید، از میان چند میلیارد ساکنین کره زمین ، فقط و فقط یک شخص مناسب شماست و ارزش ازدواج دارد و در غیر این صورت زندگی شما بی معنا شده و باید بمیرید یا تا آخر عمر مجرد بمانید.( خطای شناختی ، عدم کنترل احساس ، هوش هیجانی ضعیف)
۱۹ – اگر بدون اینکه خود را دقیقاً‌ ارزیابی کنید و بشناسید ،‌دنبال همسر مناسب می گردید. (‌عدم شناخت خود)
۲۰ – اگر وضعیت فعلی اتان راضی کننده نیست و برای رهایی و فرار از موقعیت ، اقدام به ازدواج می کنید. (مشکل در شیوه حل مسئله)                                                                                                                                                                          همدردی                                                   

روش مناسب صحبت کردن زوج های جوان

زن و شوهر چگونه می توانند از زندگیشان لذت بیشتری ببرند در عین اینکه در آرامش هستند ، یکدیگر را دوست دارند و در تمام لحظات به فکر همسر خود هستند  و هر دو به دنبال راه حلی جهت تداوم بخشیدن به زندگی زناشویی خود هستند؟

بعد از چند سال زندگی زناشویی ، معمولا زوج ها دچار خستگی،  روزمرگی، سوء تفاهمات ساده ای که گاهی بسیار بزرگ می شوند و حتی تا مرز طلاق پیش می روند ، صحبت هایی که بسیار تند و زننده هستند و  ... تمام توصیفات گفته شده خطرناک و مهلک هستند . این احساس در روابط بین زن و مرد یک سم است زیرا این سم روابط بین زوجین را مسموم می کند و مسلما در این میان زندگی خانوادگی قربانی می شود .

تمام مشاوران خانواده معتقد هستند در هنگامی که بحثی بین زن و شوهر صورت می گیرد باید یکی از زوجین یا هر دو سکوت اختیار کنند تا بتوانند با تمدد اعصاب و آرامش بیشتری به مشکل پیش آمده فکر کنند .
زیرا هنگام عصبانیت و بحث های زناشویی معمولا با فریادهای گوش خراش و پرخاش جویانه نسبت به طرف مقابل صدایمان را بلند می کنیم و همین عمل اولین جرقه ای برای شدت گرفتن بحث می باشد پس توصیه اکید می شود که در بحث های زناشویی هنگامی که احساس می کنید صدای شما و همسرتان در حال اوج گرفتن هستند سکوت اختیار کنید و همسرتان را نیز دعوت به سکوت و آرامش کنید تا بتوانید در ساعتی دیگر که آرامش خود را به دست آوردید به دور از احساساتی شدن  به موضوع بپردازید.

اکنون به نقاط بسیار باریک و مهم در استحکام روابط زناشویی اشاره می شود  که شاید به نظر ساده برسند اما بسیار مهم هستند :

1 - به صحبت های همسر خود همیشه با دقت گوش بدهید

زیرا نوع صحبت کردن، بلندی یا کوتاهی صدا، نوع کلماتی که استفاده می شود به خوبی بیانگر احساس، حالت روانی و درونی همسرتان می باشد . بخصوص این مورد را خانم ها نسبت به همسرانشان باید فراموش نکنند .

اما چرا این توصیه را بعنوان اولین راه حل به شما ارائه کردیم ؟
زیرا آقایان برعکس خانم ها درون گرا هستند ، به ندرت و خیلی کم صحبتهای خود را بروز می دهند اما شما با استفاده از این راه حل  می توانید به حالات درونی  آنها پی ببرید . جالب است بدانید که مشکل زیادی از زوجین حول این موضوع می گردد که  خانم ها از اینکه همسرانشان با آنها درددل نمی کنند  شکایت دارند و  به قولی حرفهایی که در دلشان نهفته است را به آنها بروز نمی دهند  و تنها خانم ها هستند که با شوهرانشان صحبت می کنند و همیشه منتظر کلامی از طرف همسرانشان هستند اما این خواسته جواب داده نمی شود تا به صورت یک کمبود و عقده تبدیل می شود . این مشکل و عقده کم کم خود را در روابط عاطفی بین همسران نشان می دهد و خانم نیز دیگر تلاشی در جهت تقویت روابط انجام نمی دهد .

 2 - همیشه در چشمان همسر خود نگاه کنید مانند روزهای اولی که با هم ازدواج کرده بودید و عاشقانه یکدیگر را نظاره می کردید . چشم ها تاثیر فوق العاده ای در جذب ، استحکام بخشیدن روابط زناشویی دارند .
همیشه با چشمانی عاشقانه همسر خود را نگاه کنید تا او به یاد داشته باشد شخصی در دنیا او را دوست دارد و انتظارش را می کشد .

3 - همیشه همسرتان را در هر شرایطی که باشید حمایت کنید
حمایت معنای مختلفی دارد  و تنها به معنای حمایت مالی نیست . گاه  حمایت احساسی ، حمایت فکری  بسیار مهم تر از حمایت های مالی می باشند
به همسرتان اطمینان دهید که در هر موقعیت و هر زمانی  به او  اعتماد کامل دارید.

4 - اجازه دهید همسرتان در رابطه با مشکلاتش صحبت کند حتی اگر شنیدن این مشکلات برای شما خوشایند نباشد یا  ناراحت شوید.
برای مثال :  اگر همسرتان به شما می گوید که در حال ورشکست شدن می باشد  به جای اینکه به او بگویید : نه ! من طاقت ندارم ، جواب فامیل را چه بدهم ، از این پس چطور زندگی کنیم و یا سوالاتی بدین سبک ... با همسرتان همدردی کنید اجازه دهید او به صحبت هایش ادامه دهد از او بپرسید حالا چه فکری دارد ؟ چه طور می توانید با هم راه حلی پیدا کنید ؟
فراموش نکنید همسرتان به کمک ،همدلی و همدردی شما نیازمند است نه ملامت و افکاری که دردهای او را مضاعف کنند .

5 - از همسرتان راجع به علایق ، سلایقش سوال بپرسید.
شاید هرگز در این رابطه با شما صحبت نکند اما زمانی که سوال مستقیم پرسیده شود  مجبور به پاسخ دادن می شود .
یاد بگیرید که علاقه خود را به همسرتان بروز بدهید *
گفتن جملاتی مانند : " دوست دارم –  با امدن تو زندگیم رنگ و بویی دیگری گرفت – برایم ارزش مند هستی و .... " در زندگی زناشویی معجزه می کند .
بسیاری از روابط زناشویی در خانواده های ایرانی به دلیل مشکلات عاطفی  منجر به متارکه یا طلاق عاطفی می شود .

6 - نظرات خود را بدون ترس مطرح کنید.
این مورد بیشتر در خانم ها دیده می شود . بدین معنا که خانم ها از ترس اینکه مبادا از چشم همسر خود بیافتند یا طرد شوند از گفتن نظراتشان ممانعت می کنند . اما با مرور زمان و ادامه یافتن این جریان ، خانم ها دچار مشکلات روحی شدیدی می شوند پس نظرات خود را بدون هیچ گونه ترس و ابای بیان کنید .

7 - از غر زدن بر سر موضوعات کوچک و بی اهمیت جدا بپرهیزید.
 بسیاری از دعواها و بحث های جدی از همین مورد آغاز می شوند . اینکه خانم یا آقا سر موضوع کوچکی آنقدر غر می زند تا عرصه را بر طرف مقابل تنگ می کند و در نتیجه او نیز به دفاع از خود می پردازد.
 سیمرغ

با استرس های دوران عقد چگونه برخورد کنیم؟

یکی از مهم‌ترین مراحل زندگی هر انسانی ازدواج است و انتخاب همسر، اساسی‌ترین انتخابی که هر فرد در دوران زندگی‌اش انجام می‌دهد. اگر از هر فرد مجردی بپرسیم که چه ملاک‌هایی را برای انتخاب همسر آینده خود در نظر گرفته‌ است، مطمئنا او در میان ملاک‌های خود، به داشتن علاقه دو طرفه نیز معتقد است.در واقع اکثر افراد اعتقاد دارند که ازدواج باید از روی عشق و علاقه صورت پذیرد؛ حال بعضی، علاقه و روابط منطقی را می‌پذیرند و بعضی دیگر عشق ظاهری و بعضی دیگر هر دو را توأمان.
اما تنها شروع زندگی مشترک با هر نوع اعتقادی در مورد عشق و علاقه از سوی طرفین کافی نیست؛ یعنی حتی اگر عشق بین آنها واقعی و بدون ترس باشد و نفر مقابل را به خاطر لیاقت‌ها، توانایی‌ها و مهارت‌های اجتماعی و فردی دوست داشته باشند باز هم باید مهارت‌هایی را پیش از ازدواج بیاموزند تا بتوانند به خوبی دوران پیش رو را مدیریت کنند و باعث آرامش، امنیت و افتخار یکدیگر شوند.
طی مراسم ازدواج به سبک ما ایرانی‌ها، معمولا دورانی بین عقد و عروسی در نظر گرفته می‌شود. خانواده‌ها به خاطر مسائل شرعی و اخلاقی، پس از پسند کردن و شناخت یکدیگر و قبول شرایط، دوران کوتاهی را به‌ عنوان دوران نامزدی در نظر می‌گیرند و بعد از آن، قبل از اینکه مراسم عروسی را به پا و عروس و داماد را راهی خانه خودشان کنند، آنها را به عقد یکدیگر درمی‌آورند.
همه آنهایی که سال‌ها از دوران نامزدی‌شان گذشته، وقتی به تازه عروس و دامادها نگاه می‌کنند شاید به نوعی حسرت آن دوران را می‌خورند و چنین به آنها گوشزد می‌کنند که تا می‌توانند از این لحظات لذت ببرند. روانشناسان بر این اعتقادند که این دوران می‌تواند برای خیلی از زوجین دوران سختی باشد چرا که آنها به‌ دلیل بی‌تجربگی قادر به مدیریت درست مسائل نیستند و این چنین بیان می‌کنند که حتی هستند زن و شوهرهایی که پس از مراسم عروسی به خانه خود رفته‌اند و به کمک هم توانسته‌اند خیلی از مشکلات زندگی را حل کنند اما همین زوجین در مدت زمان قبل از عروسی به محض روبه‌رو‌شدن با موضوعی که مطابق میلشان نبوده سریعا نسبت به همسر خود موضعگیری کرده و خانواده‌ها را وارد ماجرا کرده‌اند.
اما برای اینکه از استرس‌ها و درگیری‌های احتمالی کاسته شود باید افراد از همان روزی که تصمیم به ازدواج می‌گیرند، درست رفتار کردن، مدیریت برنامه‌ها و آینده‌نگری را نیز از اصول اولیه یک ازدواج موفق بدانند و در جهت آن گام بردارند.
سنگ‌ها را وا بکنید

عروس و دامادها مضطرب انجام مسائلی هستند که می‌بایست برای شکل‌گیری مراسم عروسی طبق عرف دو خانواده صورت پذیرد. مشخص نبودن مسائل دیگری مثل وضعیت شغلی پسر، مسکن، باقی‌ماندن قسمتی از تحصیل دختر یا پسر و ... نیز می‌تواند بر شدت این نگرانی‌ها بیفزاید. برای اینکه زوجین از چنین اضطراب‌هایی بکاهند باید قبل از عقد و خواستگاری و قبل از اینکه دلبستگی‌های دوطرف بیشتر شود تمام موضوعات را صادقانه با یکدیگر مطرح کرده و خواسته‌های منطقی خود را بیان کنند و در این بین احیانا اگر مشکلی هم باشد که فکر می‌کنند قادر به حلش نیستند، آن را به بزرگ‌ترها واگذار کنند.


اول، برنامه‌ریزی
کلید شکل‌گیری یک مراسم عروسی خوب، برنامه‌ریزی درازمدت برای آن است. خیلی از دختر و پسرها و خانواده‌هایشان بعد از صیغه عقد تا نزدیکی‌های شب عروسی دست روی دست می‌گذارند و کار خاصی انجام نمی‌دهند اما اگر کمی واقع‌بین باشند می‌فهمند که خود آنها به دلایل مشخصی این مدت زمان را تعیین کرده‌اند تا بتوانند مقدمات ازدواج را فراهم آورند.

اول از همه شما باید طوری برنامه را بچینید که هم بتوانید به خوبی به کارها برسید و هم از این زمان لذت مخصوص به‌خودش را ببرید.


آوردن برنامه‌ها روی کاغذ
عروس و داماد جدا از خانواده‌های خود، جداگانه باید آنچه را که فکر می‌کنند باید انجام شود روی کاغذ بیاورند، سپس آنها را فقط با والدین خود مطرح کنند و بعد از نتیجه‌گیری، موضوعات را فقط به همسر خود بگویند.
در این زمان ممکن است زوجین با هم دچار تعارض شوند؛ به این معنی که فرد تمایل به انجام کاری دارد، درصورتی که فرد مقابل او از انتخاب چنین حالتی سر باز می‌زند؛ برای مدیریت تعارضات پیش آمده سه کار را انجام دهند؛ نخست آنکه برای مواردی که در نظر گرفته‌اند اولویت قائل شوند. کدام مورد برحسب زمان باقیمانده و موقعیت مالی و همچنین شرایطی که می‌تواند برای آنها در آینده ایجاد کند، ارجحیت دارد؟
در مرحله آخر حالا که عروس و داماد در جریان همه امور قرار گرفته‌اند، به تقسیم وظایف بین خودشان بپردازند.
گوش‌کردن فعال را همین حالا یاد بگیرید
هریک از زوجین اگر خواسته‌ای را عنوان کرده‌اند ولی احساس می‌کنند که طرف مقابل از این مورد ناراحت است، سعی کنند از تکنیک گوش کردن فعال به نحو مطلوب بهره ببرند؛ به این معنی که هم همسر خود را درک کنند و هم خواسته خود را به بهترین نحو ممکن بگویند.

این تکنیک در آینده نیز بسیار به‌دردشان خواهد خورد. گوش کردن فعال چند مرحله دارد:


1 - درک احساسات
یعنی اینکه اول از همه ناراحتی طرف مقابل را به خوبی متوجه شویم.
2 - انتقال احساسی
یعنی احساس همدردی کردن و سعی در برگرداندن آرامش به همسر خود کنیم.
3 - ‌علت ناراحتی
به معنای اینکه علت دلخوری و ناراحتی همسرمان را جویا شویم.
4 - ‌بیان صریح نظرات خودمان و تبادل نظر در مورد آن.
البته تمام مراحل فوق فقط با تمرین و صبر حاصل می‌شود ضمن اینکه منتظر نباشیم تا فقط فرد مقابل دست به اجرای آنها بزند و خودمان نیز در انجام آنها تلاش کنیم.
از کاه‌ کوه نسازید
مطمئن باشید به خیلی از اتفاقات، بعدها خواهید خندید، پس سعی نکنید با سختگیری‌های بیش از اندازه جلوی همدیگر سنگ بیندازید زیرا پس از عقد خود شما هم از سختگیری خودتان متضرر خواهید شد.
پاسخ به سؤالاتی که ذهن‌مان را مشغول کرده
"مونیکا منزلیس" در کتاب «هزار و یک پرسش پیش از ازدواج » به دخترها و پسرها این چنین پیشنهاد می‌کند که آنها قبل از مراسم عروسی به‌ تنهایی به پرسش‌های زیر پاسخ دهند و سپس با نامزدشان آنها را بررسی کنند:
چه احساسی درباره ازدواج کردن دارید؟
آیا از ازدواج کردن خوشحالید یا سعی می‌کنید در این مورد فکر نکنید؟
آیا احساس می‌کنید که رابطه شما و نامزدتان مشکلی دارد، اما نمی‌توانید علت را تشخیص دهید؟
آیا سعی می‌کنید که خودتان را متقاعد کنید که نامزدتان همان همسر مناسب شماست؟
‌آیا برای برنامه‌ریزی مراسم ازدواج مردد هستید؟ آیا از تماشای لباس عروس یا کارت دعوت ناراحت می‌شوید؟
آیا دیگران بیش از شما برای ازدواج‌تان شور و شوق دارند؟
‌آیا فکر می‌کنید که والدین شما دوست دارند هرچه زودتر این مدت زمان تمام شود و شما را راهی خانه خودتان کنند؟
آیا می‌ترسید که بعد از پایان محبت‌های دوره نامزدی و شور و شوق جشن عروسی، از ازدواج‌تان پشیمان شوید؟
آیا می‌ترسید که پس از ازدواج آزادی یا هویتتان را از دست بدهید؟
آیا هنوز تا حدودی از واژه تعهد می‌ترسید؟
بنابراین هیچ موضوعی را به حال خود رها نکنید. این طرز فکرها که « انجام این کار وظیفه طرف مقابل است، اگر صادقانه عمل کنم ناراحتی‌ها را بیشتر می‌کند، اصلا این موضوع به من ربطی ندارد و...» ناشی از تلقین‌های ذهنی بی‌ موردی است که تازه‌ عروس‌ها و تازه‌ دامادها دارند.
 تبیان