روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

تیپ های شخصیتی مختلف و ارتباط موثر با آنها !

همه ما آدم ها بنا به نیازهایی که داریم هر روز با افرادی در محل کار، تحصیل، خیابان، مترو، اتوبوس، مغازه و ... در ارتباط هستیم. گاهی در اولین برخورد یا اولین نگاه احساس بدی به ما دست می دهد و همین باعث می شود ادامه ارتباط باعث بحث و جدل شود و به هر دلیلی به مقصودمان نرسیم.
ممکن است شما در روابط خانوادگی دچار مشکل شده باشید. در صورتی که نیازمند ادامه ارتباط هستید، از طرفی گرفتار حرف و حدیث هایی شده اید که هیچ وقت تمامی ندارد و در هر بار ارتباط باعث گرفتاری های بیشتر شما می شود.

به راستی مشکل کجاست؟ مشکل شمایید؟ مشکل آنها هستند؟

گاهی پاک کردن سوال، راه حل مشکل نیست. بارها دیده اید که حتی قطع رابطه اوضاع را نه تنها بهتر نکرده بلکه بدتر نیز کرده پس چگونه باید بر این دسته از مشکلات فائق آمد؟

می خواهیم شما را با راه حل های علمی آشنا کنیم. هر فردی مدل شخصیتی ویژه خود را دارد و با توجه به مدل شخصیتی اش با هر موضوعی یا شخصی رفتار می کند. ممکن است این سوال برایتان پیش آید که به تعداد افراد روی زمین مدل شخصیتی وجود دارد و شما نمی توانید تمام عمرتان را صرف شناخت آنها کنید. اخیرا روش نوینی در شخصیت شناسی با نام اینیاگرام ارایه شده است، یعنی مدل نُه گانه که افراد به 9 تیپ شخصیتی تقسیم می شوند که خود این 9 دسته نیز در 3 دسته: 1- احساسی، 2- فکری و ذهنی، 3- جسمی و حرکتی قرار دارند.

به طور کلی هر انسانی در دنیا بر اساس زندگی اش، تجربیاتش و ... شخصیتش به یکی از این مدل ها نزدیکتر است. هدف اصلی، شناخت درست تیپ شخصیتی افراد است و اینکه چگونه با هر فردی ارتباطی موثر برقرار کنیم.

در ابتدا به معرفی کامل شخصیت افراد کمال طلب می پردازیم که بیشترین اشتیاق آنها تمایل به درستی و کمال و بزرگترین ترسشان دارای عیب بودن است

شخصیت کمال گرا

ویژگی ها: افراد متعلق به این تیپ بیشتر اوقات عصبانی هستند، سختگیرند، دایم ایراد می گیرند، انتقاد می کنند، بسیار تمیز و منظم هستند، مودبند، کمی وسواسی هستند، بهترین ها را می خواهند، کیفیت برایشان اهمیت خاصی دارد، برای کمیت ارزشی قایل نیستند، هرگز کیفیت را فدای کمیت نمی کنند، بسیار مسوول هستند، از وجدان اخلاقی بالایی برخوردارند، این افراد صفر و یکی هستند، و بر این باورند که همواره یک راهِ درست برای مواجه شدن با هر مشکلی وجود دارد، ایده آل گرا هستند، ترس از خوب نبودن و کامل نبودن آنها را داغان می کند، برای بهبود بخشیدن به همه چیز تلاش می کنند، مشکل پسند هستند، تعجب نکنید اگر چندین بار برای خرید بروند و دست خالی بازگردند، اصلاح طلبی جزیی انکار نشدنی از وجودشان است، از اینکه با آنها شوخی کنید متنفر هستند و جدیت این افراد ویژگی بارزشان هست.

نحوه ارتباط موثر با افراد کمال گرا:

1- هرگز آنان را تحت فشار زمانی برای انجام کاری نگذارید.

2- از آنها ایراد نگیرید، حتی اگر ایرادی هم مطرح است در قالب پیشنهاد عنوان کنید.

3- هرگز آنها را سرزنش نکنید حتی اگر اشتباه کردند.

4- از نظم و دقتشان تمجید کنید

5- با آنها بدقولی نکنید.

بُعد مثبت: کارهایی را که نیاز به سازماندهی، نظم و طبقه بندی دقیق دارد بسیار دقیق انجام می دهند. بسیار دقیق، تیزبین، باوجدان، منظم و مبادی آداب هستند.

بُعد منفی: مشکل بزرگ کمال گراها عصبانیت، خشم و کینه است. اهل غر زدن هستند. در دیدن مشکلات و ایرادها بسیار حرفه ای اند.

شخصیت کمک گرا، امدادرسان و مهربان

ویژگی ها: افراد متعلق به این گروه شدیدا مهربان هستند و عاشق کمک کردن به دیگران. اغلب برای کمک منتظر درخواست دیگران نیستند و به محض اینکه احساس کنند جایی حضورشان نیاز است درنگ نمی کنند. همیشه به فکر دیگران هستند. دیگرخواهی این افراد بر خود اولویت دارد به گونه ای که اول نیازهای دیگران را می بینند و سپس خود را. این افراد دوست دارند مشکلات دیگران را حل کنند و برای این کارشان مورد توجه و قدردانی قرار گیرند. کمک گراها بسیار مهمان نواز، خونگرم و دوست داشتنی هستند. آنها دوستان بسیاری دارند، خوش قلب، احساساتی، دلسوز و سخاوتمند هستند.

نحوه ارتباط موثر با افراد امدادرسان:

1- با آنها مهربان باشید. از کارهایشان قدردانی کنید.

2- کمک گراها در دایره توجه قرار دارند. در ارتباط با یک فرد کمک گرا بی توجه و غافل نباشید چون سریع ناراحت می شوند و غصه می خورند.

3- حساس هستند. مواظب باشید به احساسات آنها خدشه وارد نشود.

4- از آنها، خوبی ها و نکات مثبتشان جلوی جمع تعریف و تمجید کنید.

بُعد مثبت: برونگرا، خوش قلب، معاشرتی، اهل جمع و گروه، مسوولیت پذیر و بسیار دست و دلباز و تعارفی است.

بُعد منفی: بسیار دگرخواه است و خود را فدای دیگران می کند. دائم به نیازهای دیگران توجه دارد و می خواهد نیازهای آنان را حل کند. گاهی در این مسیر افراطی عمل می کند.

شخصیت موفقیت طلب

ویژگی: افراد متعلق به این گروه پرانرژی، فعال، کاردان، هدفگرا و با اعتماد به نفس هستند. این افراد دوست دارند مفید واقع شوند و یک لحظه هم بیکار نمانند. برای آنها مهم است که موفق باشند. موفقیت های دیگران را با خود می سنجند و ارزش گذاری می کنند. این افراد به دلیل توانایی فوق العاده در روابط اجتماعی نزد مردم بسیار محبوب هستند، بزرگترین ترس این افراد احساس پوچی و بیهودگی است. 

خواستار موفقیت هستند تا بتوانند به گونه ای خود را نشان دهند. آنقدر به فکر خواسته ها و اهدافشان هستند که گاهی وجود خود را فراموش می کنند، حتی ممکن است به جسمشان صدمه وارد کنند. به خوبی آموخته اند آنچه برای دیگران مهم و با ارزش است چیست و آن را انجام می دهند. می ترسند اگر موفق نشوند تحقیر شوند. علاقمند به جمع کردن مدارک گوناگون هستند.

نحوه ارتباط موثر با افراد موفقیت طلب:

1- به آنها احترام زیادی بگذارید. آنها همانند امدادگراها توجه طلب و تایید طلب هستند. از موفقیت هایشان نام ببرید، در حضور دیگران آنها را به خاطر موفقیت ها، تلاش ها و پیشرفت هایشان تمجید کنید. حواستان باشد سعی نکنید فیلم بازی کنید چون سریع متوجه می شوند زیرا افراد تیزی هستند.

2- از این افراد خرده نگیرید. اگر ایرادی وجود دارد بهتر است تشویقی مطرح کنید.

3- اگر در مواجهه با مساله ای موفق نیستند، موضوع را از بعد مثبت شروع کنید و از تلاشی که برای آن کرده اند صحبت کنید، با این کار نیروی دوباره می گیرند و این بار قطعا موفق می شوند.

4- از سرزنش و تحقیر کردن آنها به هیچ نتیجه ای نمی رسید.

بُعد مثبت: آدم های سریعی هستند. شدیدا انعطاف پذیرند. وقتی تصمیم بگیرند چیزی را به دست بیاورند معطل نمی کنند و به دنبال کسب نتایج هستند.

بُعد منفی: خودشان را با موفقیت هایشان می سنجند. در اثر تلاش و کوشش و کار زیاد خود را فراموش می کنند.

ادمین یلدا

راهکارهایی برای «برون‌گراها»


1-شمردن اعداد
اگر ما افراد برونگرا هستیم با خود تمرین کنیم که قبل از زدن حرفی یا انجام عملی تا 10 بشماریم، واکنش های معقول تر و سنجیده تری خواهیم داشت، چه بسا در بعضی موارد تصمیم بگیریم که صحبت نکنیم و به دیگران نیز اجازه دهیم تا نظراتشان را مطرح کنند.

2-فرصت دادن به دیگران
می توانیم از یکی از اعضای خانواده یا دوست صمیمی مان تقاضا کنیم که هر گاه در جمعی زیاد صحبت می کنیم و به دیگران اجازه حرف زدن نمی دهیم، با یک کلمه رمزی ما را متوجه این موضوع کند.

3-شناختن علاقه فردی
یک انسان هرقدر هم برونگرا باشد، باز هم فعالیت انفرادی هست که از انجام آن لذت ببرد. شناسایی این علاقه و پرداختن به آن کمک می کند تا افراد برونگرا لذت بردن از تنهایی را نیز تجربه کنند و از تنهایی بی تاب نشوند.

راهکارهایی برای «درون‌گرا»


1-شرکت در فعالیت های جمعی مورد علاقه
ممکن است از اینکه به مهمانی یا گردش برویم خوشمان نیاید. اما به هر حال هر یک از مابه موضوعاتی مانند یک فعالیت هنری (مانند نقاشی) یا ورزشی (مثل والیبال) و ... علاقه مندیم و از انجام دادن آنها لذت می بریم بهتر است که این کارها را به صورت گروهی انجام دهیم. در نظر داشته باشیم که منظور از ارتباط اجتماعی فقط شرکت در مهمانی نیست.

2-بالا بردن اطلاعات
گاهی اوقات اتفاق می افتد که ما در جمعی حضور داریم، همه در حال حرف زدن هستند و ما احساس می کنیم که هیچ حرفی برای گفتن نداریم. بهتر است قبل از حضور در جمع موضوعات احتمالی مورد بحث را پیش بینی کرده و در مورد آنها اطلاعاتی به دست آوریم.

3-ابراز احساسات در خانواده
برای اینکه بتوانیم احساسات مثبت و منفی خود را به دیگران ابراز کنیم، باید این کار را از صمیمی ترین عضو خانواده یا دوستمان شروع کنیم. اگر ما خود را موظف کنیم که هر روز حداقل یک بار در مورد احساساتمان با شخصی صحبت کنیم، کم کم به این کار عادت خواهیم کرد.

برون‌گرا هستید یا درون‌گرا؟

همانطور که می‌دانید، ما انسان‌ها دارای ویژگی‌های شخصیتی مختلفی هستیم، تفاوت این ویژگی‌ها در افراد موجب می‌شود که مادر موقعیتی یکسان رفتارهای متفاوتی از دیگران داشته باشیم.

یکی از این خصوصیات شخصیتی که به دلیل تاثیر بر همه جنبه‌های زندگی ما توجه زیادی را به خود جلب کرده است، «درون‌گرایی» و بعد دیگر آن «برون‌گرایی» است. برای آگاهی از چگونگی تاثیر این ویژگی بر زندگی در آغاز بهتر است با تعریف این مفاهیم آشنا شویم.

«درون‌گرایی» رفتاری است که با دیدگاه درونی، ذهنی همراه است. فرد «درون‌گرا» آمادگی بیشتری برای خودداری و تسلط بر نفس از خود نشان می دهد. این افراد کمتر تمایل به حضور درجمع دارند و بیشتر دقت خود را به مطالعه و فعالیت‌های ذهنی انفرادی می‌گذرانند.

«برون‌گرایی» رفتاری است که با دیدگاه عینی و خارجی مشخص شده و با فعالیت عملی بالاتری همراه است، افراد «برون‌گرا» از آمادگی کمتری برای تسلط بر نفس خویش برخوردارند. معمولا نسبت به افراد درونگرا اعتماد به نفس بالاتری دارند بودن در جمع و فعالیت های گروهی را بر فعالیت های انفرادی ترجیح می دهند.

در گذشته تصور می شد که یکی از دو بعد «درون‌گرایی» بر دیگری از ارجحیت دارد. اما مطالعات اخیر نشان داده اند که چنین فرضی صحت نداشته و هر یک از این ویژگی ها دارای نقاط ضعف و قوتی است. در جدول زیر مهمترین تفاوت های افراد «برون‌گرا» و «درون‌گرا» در حیطه های مختلف که سبب تفاوت خواسته ها، نیازها، علایق و در نتیجه احساسات و رفتارهای آنها می شود، مطرح شده است.

«برون‌گرایی»

حل مساله: تمایل به با صدای بلند فکر کردن، خطور کردن بهترین راه حل ها به ذهن در هنگام حرف زدن، نادیده گرفتن نظرات دیگران، علاقه به شرکت در بحث های گروهی به منظور حل مشکل

ارتباطات: ترجیح ارتباط رو در رو در صورت امکان، تمایل به دیدن واکنش ها و رفتارهای غیرکلامی، نیاز به بازخورد فوری، عدم علاقه به نوشتن خاطرات روزانه یا ایمیل های طولانی، جستجو برای یافتن فرصت هایی جهت گفتگو و فعالیت های اجتماعی

تصمیم گیری: دریافت اطلاعات از دیگران قبل از تصمیم گیری تمایل به سریع عمل کردن در موقع بحرانی

تعاملات بین فردی: انرژی گرفتن از تعامل با دیگران و احساس تخلیه انرژی به واسطه تحمل تنهایی به مدت طولانی، داشتن دوستان و آشنایان زیاد

توجه و تمرکز: تمرکز زیاد روی افراد و اشیا دور و بر، ناتوانی در تمرکز به هنگام سکوت، خسته شدن از اجبار به نشستن و توجه طولانی مدت به یک شی یا موضوع، اهمیت ندادن به عوامل مزاحم

نقاط قوت طبیعی: انرژی دادن به افراد و گروه ها، توانایی سریع عکس العمل نشان دادن، به وجود آمدن احساس شور و هیجان، آشنا کردن افراد به یکدیگر

نقاط ضعف طبیعی: ندادن فضا به دیگران برای صحبت کردن، توجه نکردن به اطلاعات دیگران، ننوشتن درباره مشکلات، واکنش نشان دادن قبل از فکر کردن

چگونه باعث آزار دیگران می شوند: با صحبت کردن و جلب توجه زیاد و اجازه ندادن به دیگران برای مطرح کردن خود در جمع

سوء تعبیر دیگران در مورد آنها: شاید دیگران انها را افرادی خودخواه که برای دیگران ارزشی قائل نیستند تصور کنند.

«درون‌گرایی»

حل مسئله: تمایل به پردازش درونی اطلاعات، خطور کردن بهترین راه حل ها به هنگام سکوت و تنهایی، نیاز به افزایش دانش و آگاهی قبل از بحث درباره مشکل مورد نظر

ارتباطات: ترجیح دادن ایمیل و پیام های صوتی، اجتناب از تعاملات غیرضروری، عدم علاقه به هدر دادن وقت با بحث و گفت و گو، تمایل به فکر کردن قبل از عمل، عدم علاقه به جلسات و ملاقات های طولانی مدت، جستجو برای یافتن فرصت هایی جهت تنهایی و سکوت

تصمیم گیری: تصمیم گیری مستقل دو بدون دخالت دیگران برایشان خوشایندتر است، نیاز داشتن به زمان قبل از شروع فعالیت

تعاملات بین فردی: احساس تخلیه انرژی به واسطه تعاملات زیادی، اجتماعی و نیاز به تنهایی برای نیرو گرفتن دوباره، بودجه بندی دقیق" زمان مخصوص به دیگران"

توجه و تمرکز: تمرکز زیاد روی افکار و نظرات درونی، اغلب مشغول گفتگوی درونی بودن، لذت بردن از تمرکز در سکوت بر یک موضوع، ناراحت شدن از عوامل مزاحم

نقاط قوت طبیعی: آرام کردن افراد و گروه ها، ارزیابی موقعیت قبل از عمل کردن، گوش دادن به نظرات دیگران، مستقل عمل کردن

نقاط ضعف طبیعی: ناتوانی از در میان گذاشتن افکارشان با دیگران، مشورت نگرفتن از دیگران، تاکید بیش از حد بر نوشتن، فکر کردن خیلی زیاد قبل از اقدام به عمل

چگونه باعث آزار دیگران می شوند: با ناتوانی در ابراز عقاید، شرکت نکردن در بحث ها یا واکنش نشان ندادن نسبت به حرف های دیگران

سوء تعبیر دیگران در مورد آنها: ممکن است دیگران به اشتباه آنها را افرادی کناره گیر، خجالتی و غیرصمیمی تلقی کنند.

آشنایی ما با ویژگی های شخصیتی خود و اطرافیان مان باعث می شود که با پذیرش این تفاوت ها و احترام گذاشتن به آنها در برخورد با دیگران رفتار معقولانه تری داشته باشیم.

ویژگی‌های منحصر به فرد مدیران موفق

کارمندان نقش و سهم خود در سازمان را از طریق روسایشان تصور می‌کنند. در این میان، عده کمی از مدیران هستند که کارمندان خود را با موفقیت تربیت می‌کنند و سازمان را به درجات بالا ارتقا می‌دهند. این عده از مدیران را می‌توان به سه دسته مدیران خوب، مدیران عالی و مدیران استثنایی تقسیم‌بندی کرد.

مدیران خوب، در تئوری خوب به نظر می‌رسند. مدیران بزرگ، شخصیت بزرگی دارند و عمل آن‌ها نشان دهنده ارزش آن‌ها است. اما مدیران استثنایی فرا‌تر از این هستند؛ نه به خاطر کارهایی که انجام می‌دهند و شما آن‌ها را می‌بینید، بلکه به دلیل کارهایی که از چشم شما پنهان است.

مدیران استثنایی ویژگی‌هایی دارند که بسیاری از آن‌ها قابل رویت نیستند:

مدیران استثنایی کارمندان استثنایی تربیت می‌کنند و کارمندان استثنایی نیز به نوبه خود سازمان‌های استثنایی می‌سازند.


• می‌بخشند... و فراموش می‌کنند

وقتی کارمندی مرتکب اشتباه می‌شود – به ویژه اشتباه بزرگ – بسیار آسان است که برای همیشه آن کارمند را از منظر آن اشتباه نگاه کنید. اما یک اشتباه یا یک ضعف، تنها بخشی از شخصیت یک فرد را تشکیل می‌دهد. مدیران بزرگ می‌توانند یک قدم به عقب برگردند، اشتباه را نادیده بگیرند و در مورد کل شخصیت آن فرد فکر کنند.

اما مدیران استثنایی علاوه بر بخشش، می‌توانند آن اشتباه را فراموش کنند، چون می‌دانند که اگر کارمندی را از درون لنزهای یک اتفاق خاص ببینند، برای همیشه رفتارشان با آن کارمند تحت تاثیر آن اتفاق قرار می‌گیرد.


• اهداف شرکت را به اهداف شخصی کارمندان تبدیل می‌کنند

مدیران بزرگ کارمندان را تشویق می‌کنند تا اهداف شرکت را محقق کنند. اما مدیران استثنایی کاری می‌‌کنند که کارمندانشان حس کنند هر کار مثبتی که انجام می‌دهند، هم به نفع شرکت است و هم به نفع خودشان. کارمندانی که اهداف شخصی داشته باشند – چه توسعه حرفه‌ای، چه یافتن فرصتی برای رشد و چه شانسی برای درخشیدن – همیشه نسبت به کارمندانی که برای تحقق اهداف شرکت کار می‌کنند، عملکرد بهتری دارند.


• اقدام را به انگیزه و احساس تبدیل می‌کنند

گاهی اوقات کارمندان اقدام اشتباهی انجام می‌دهند. مثلا گاهی پروژه یا نقشی را بدون تصویب یا تایید مقامات بالا‌تر بر عهده می‌گیرند. گاهی بازی‌های سیاسی در محیط کار راه می‌اندازند و یا اهداف شرکت را قربانی اهداف شخصی خودشان می‌کنند.
وقتی این اتفاق رخ می‌دهد، خیلی ساده است که تصور کنیم این کارمندان قوانین شرکت را زیر پا می‌گذارند. اما تقریبا همیشه دلیل بزرگتری وجود دارد: اینگونه کارمندان احساس می‌کنند نادیده گرفته شده‌اند، هیچ اختیاری ندارند و منزوی هستند و به همین دلیل تلاش می‌کنند برای نقش خود در محیط کار معنا ایجاد کنند.
مدیران تاثیرگذار با اقدامات سروکار دارند. اما مدیران استثنایی به دنبال مسایل بنیادی در کار هستند که وقتی بر آن غلبه می‌کنند، به تغییرات مثبت بیشتری منجر می‌شود.

• بدون اعتبارجویی، از دیگران حمایت می‌کنند
مدیران خوب، وقتی مشتری از آن‌ها ناراضی است یا فروشنده آن‌ها با بی‌پولی مواجه شده یا همکارشان احساس ناامیدی می‌کند، از آن‌ها حمایت می‌کنند. اینگونه مدیران می‌دانند که اگر این حمایت را نداشته باشند، اعتبار و شاید قدرتشان تحلیل برود. بعد از آن هم به کارمندشان می‌گویند: «نگاه کن، من این مشکل را برای شما حل کردم، اما...»
اما مدیران استثنایی هیچ چیز نمی‌گویند. آن‌ها احساس می‌کنند حمایت از کارمندانشان بهترین کار است و بنابراین نیاز به بازگو کردن آن نیست.

• از تصمیم‌گیری در جمع اجتناب می‌کنند
وقتی قرار باشد تصمیمی جمعی گرفته شود، بیشتر اوقات بهترین فرد تصمیم گیرنده رییس شرکت نیست، بلکه بهترین فرد کارمندی است که بیش از همه به مساله مورد نظر نزدیک است.
قاطعیت یکی از کیفیت‌های یک رییس خوب است. مدیران استثنایی هم می‌توانند قاطع باشند، اما شیوه آن‌ها متفاوت است: آن‌ها معتقدند که بهترین فرد برای تصمیم‌گیری در جمع، خودشان نیستند و فقط تعیین می‌‌کنند که بهترین فرد برای تصمیم‌ گیری چه کسی است.

• اجازه می‌دهند کارمندان درس‌های خود را بیاموزند
یک مدیر خیلی ساده می‌تواند از کارمندانش سوال بپرسد و لحظه‌های تعلیم‌پذیر را به یک درس برای کارمندانش تبدیل کند. اما اینکه بگذاریم کارمندان خودشان درس بیاموزند کار سختی است، با اینکه درس‌هایی که خودمان یاد می‌گیریم، برای همیشه در ذهن باقی می‌مانند.
مدیران استثنایی اهل سرزنش کردن یا دیکته کردن نیستند؛ آن‌ها با کارمندان خود همکاری می‌کنند تا بفهمند چه اتفاقی افتاده و چگونه باید اشتباه موجود را حل و فصل کنند. این مدیران به جای اینکه به دنبال راه‌های تادیبی باشند، راه‌های بهتر را پیدا می‌کنند.

نیازی نیست کارمندان خوب را سرزنش یا توبیخ کنید. آن‌ها خودشان می‌دانند چه اشتباهی مرتکب شده‌اند. گاهی ساکت ماندن، بهترین راه است تا ثابت شود این کارمندان اشتباه خود از یاد نمی‌برند.

• اجازه می‌دهند کارمندان ایده‌های خود را داشته باشند
سال‌ها پیش در یک شرکت تولید صنعتی کار می‌کردم. روزی رییسم مرا برای کمک به نقل و انتقال دفا‌تر کنترل تولید فرستاد. این کار کاملا یدی بود، اما من به مدت دو روز موقعیتی داشتم تا در مورد چگونگی کنترل شدن جریان تولید کارخانه همه چیز را ببینم و بیاموزم.
این کار از نظر من بسیار جذاب بود و بعد‌ها از رییسم خواستم که به عنوان کارمند بخش تولید تحت آموزش قرار بگیرم.‌‌ همان دو روز، به مدت یک عمر شوق کارهای تولیدی و توسعه فرآیند را در من ایجاد کرد. چند سال بعد رییسم اعتراف کرد که مرا به بهانه کمک به جابجایی وسایل به آنجا فرستاده و می‌دانسته که من همه چیز را با چشمانی باز می‌نگرم و حس اشتیاق به این کار در من ایجاد خواهد شد.

مدیران استثنایی پتانسیل‌های بالقوه را در کارمندان خود کشف می‌کنند و راه‌هایی را می‌یابند تا آن‌ها ایده‌های خود را بیان کنند.


• همیشه احساس می‌کنند می‌توانستند روز بهتری را پشت سر بگذارند

رهبری یک سازمان مجموعه‌ای از ناامنی‌ها را در خود دارد. مدیران همیشه نسبت به کارمندان، مشتریان و نتایج کاری خود نگرانی دارند. به همین دلیل است که مدیران استثنایی هر روز که به خانه می‌روند احساس می‌کنند می‌توانستند کارهای روزانه خود را بهتر و هوشمندانه‌تر انجام دهند. آن‌ها با خود می‌گویند کاش نسبت به کارمندان خود حساسیت و همدردی بیشتری داشتند. از همه مهم‌تر، این مدیران همیشه احساس می‌کنند که می‌توانند اعتماد کارمندان نسبت به خودشان را بهتر جبران کنند. به همین دلیل است که مدیران استثنایی هر روز وقتی وارد محل کار خود می‌شوند، سعی می‌کنند عملکردی بهتر از روز قبل خود داشته باشند.

• عادلانه رفتار می‌کنند
بیشتر افراد انتخاب‌های خاص خود را دارند. اما مدیران استثنایی اینگونه نیستند. آن‌ها در قضاوت‌های خود بی‌طرف هستند و به همه کارمندان فرصت‌های مساوی می‌دهند. رفتار عادلانه و شفاف مدیران استثنایی، باعث می‌شود حس اعتماد در دیگران ایجاد ‌کنند که تاثیر بسزایی بر دیدگاه کارمندان نسبت به رییس و تیم شرکت دارد.
• تیم را در اولویت قرار می‌دهند

مدیران استثنایی می‌دانند که بهترین منافعشان در گرو تیمشان است. بنابراین قبل از خودشان بر پیشرفت تیم متمرکز می‌شوند. هر گونه موفقیتی به تیم و شخص کارمندان اتلاق می‌شود. مدیران استثنایی می‌دانند چگونه خود را از مرکز توجه دور کنند و در عوض بگذارند هم‌تیمی‌هایشان بدرخشند.

• به سرعت با مشکلات درگیر می‌شوند
هیچ چیز مخرب‌تر از این نیست که اعضای یک تیم نتوانند با هم کار کنند. درگیری‌های داخلی، فشار کاری، نافرمانی، کم کاری و دیگر موارد اینچنینی همگی می‌توانند بر بهره‌وری کاری اثرگذار باشند. مدیران استثنایی دینامیک‌های تیم را می‌شناسند و مسایل مخرب را خیلی زود تشخیص می‌دهند. آن‌ها قبل از هر گونه مقایسه، مسایل را با منطق رفع و رجوع می‌کنند.
• تلاش‌ها را تشخیص می‌دهند

تلاش‌هایی که به ثمر می‌نشینند، همیشه فورا مورد قدردانی قرار می‌گیرند و بیشتر مواقع تلاش‌هایی که نتیجه‌بخش نیستند، مورد توجه نیستند. مدیران استثنایی می‌دانند که خود تلاش‌ انجام شده هم مهم است و حتی اگر این تلاش نتیجه نداده باشد، باز هم سختکوشی کارمندان خود را ارج می‌نهند. چنین قوه تشخیصی در حفظ انگیزه کارمندان و کمک به آن‌ها برای انجام تلاش‌های بیشتر در آینده، بسیار حیاتی است.

• فرصت دوباره می‌دهند
اشتباهات در محیط کار می‌تواند اثراتی جدی داشته باشد و اکثر مدیران نسبت به این مساله نگرانی دارند. مدیران بزرگ می‌دانند که اشتباهات فرصت‌هایی برای آموختن درس‌های ارزشمند هستند و می‌دانند این اشتباهات اجتناب‌ ناپذیرند. اما مدیران استثنایی فرصت‌های به دست آمده از اشتباهات را جذب می‌کنند و شانس دوباره‌ای به کارمندان خود می‌دهند. این شانس دوباره کلید اثبات مجدد ایمان و اعتماد کارمندان به سازمان است.

• تصمیمات سخت می‌گیرند
شرایط سخت نیازمند اتخاذ تصمیمات سخت است. چنین شرایطی ممکن است به بحث‌های داغ یا نتایج ناخوشایندی منجر شود که با روحیات هر کسی سازگار نیست. مدیران استثنایی پیشگیری از چنین مسایلی را ارج می‌نهند، اما تصمیمات سخت هم اتخاذ می‌کنند. آن‌ها همیشه تصویر کلی هر چیزی را می‌بینند و می‌‌دانند ایجاد برخی تغییرات سخت، کاری بسیار حیاتی است.
منبع:همکاران سیستم