روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

روانشناسی خودمانی | مشاوره خصوصی

اطلاعات روانشناسی خود را افزایش دهید. از مشاوره خصوصی بهترین نتیجه را بگیرید

کاربردهای نظریه ی رشد شناختی پیاژه

فواید استفاده از این نظریه برای معلمان : بین فرایندهای فکری کودکان و بزرگسالان تفاوت های مهمی وجود دارد .بنابراین معلمان وسایر کسانی که با کودکان سروکاردارند باید بکوشند تا خود را در موقعیت کودکان قرار دهند و مسائل و پدیده ها را به روش آنان ببینند . آموزش باید برنیازهای فردی دانش آموزان و سطح درک و فهم آنان منطبق باشد
معلم معتقد به نام پیاژه : قبول کورکورانه ی نظریه خود یا حفظ طوطی وار کتاب را مردود می شمارد. به فکر کردن و خلاقیت مداوم ارج  می گذارد، با خلق محیطی غنی که در آن ساخت های شناختی دانش آموزان امکان بروز وتحول پیدا می کند و با تکیه بر فعالیت های خود انگیخته دانش آموزان به آن هاکمک می کند تا پیوند منطقی میان مطالب یا رویدادها را خود پیدا کند و برای کشف دوباره ترغیب شوند . دانش آموزان را با یکدیگر مقایسه نمی کند
معلم امکان تجربه ی عینی را برای شاگردان ، به خصوص کودکان پیش دبستانی و دبستانی فراهم می کند و به شاگردان اجازه می دهد و برای آنان موقعیت هایی فراهم می کند که در امور و اشیاء دخل وتصرف کنند و به کشفیاتی دست یابند .

اشکال از نگاه ماست نه از بخت و اقبال

اگر امواج دریا نبود دریا زیبایی نداشت، زندگی نیز چون دریایی است پر از امواج و جزر و مد.بعضی وقتا ما آدما دلمان می گیرد از این زندگی پر از موج و فراز و نشیب و به قول خودمان غم و غصه و بخت و اقبال بد، و در این حالت است که بعضی ها تصمیم می گیرند که بروند به یک جای آروم و قشنگ  اصلا هر جا فقط دور از این خانه و کاشانه پر از پریشانی و مشغله فکری تا شاید حالشان بهتر شود کار درستی است اما هر کاری اصول خاص خود را دارد که حتما باید رعایت شود اگر رعایت نشود همانیم که هستیم و بدتر می شویم

مثلا بعضی ها کنار دریا را انتخاب می کنند ولی متاسفانه وقتی به آنجا می رسند بیشتر افسرده می شوند و نمی دانند چرا اینقدر غمگین هستند.

تویی که کنار دریا قدم می زنی و به زندگیت فکر می کنی چرا با اولین نگاه به دریا این جمله را با خود تکرار می کنی : "آخ که زندگی  من هم مانند این دریا پر از موج و پریشانی است"، چرا نمیگویی "که چقدر این موج ها دریا را زیبا تر کرده اند و دریا را از یکنواختی بیرون کشیده اند و شور و نشاط و هیجان را بیشتر می کند چه بسا بعضی از امواج چیزهای اضافی توی دریا یا بهتر بگویم آشغالهای دریا را بیرون آورده و دریا را قشنگتر و تمیزتر می کنند و ما با نگاه کردن به این منظره فقط آشغالهای دور ساحل را می بینیم و قشنگی دریا رو فراموش می کنیم  و به این فکر نمی کنیم که اکنون آسان تر میشود ساحل دریا را تمیز کرد

وقتی که صحبت از موج به میان می آید بلافاصله یاد امواج خروشان دریا می افتیم که به طرف ساحل می آیند و خود را به صخره می کوبند دریا پر از امواج دوره ای است اگر چه بیشتر آنها نامرئی هستند مثل تکه سنگی که به ساحل آب می افتد و امواجی را بر سطح آب ایجاد می کند این امواج، امواج صوتی هستند سر و صدا زیاد به همراه دارند  اما بعضی از امواج فقط یک لحظه دوام می آورند مثل ریگی که به سطح آب می افتد. زندگی نیز پر از امواج دوره ای است  بیایید در زندگی مثل امواج صوتی نباشیم بلکه مثل امواج لحظه ای باشیم یعنی وقتی می خواهیم در زندگی اعتراضی یا انتقادی بکنیم با صدای بلند نباشد تا این صدا موج عمیق بر سطح زندگی نسازد  بیایید زیبایی دریا رو ببینیم نه آشغالهای دور ساحل که بعضی وقتا اینقدر کم هستند که با دست هم می شود آنها را برداشت اگر ما چشمان خود را به زیبا نگاه کردن عادت دهیم همیشه دریا رو قشنگ می بینیم . در زندگی سعی کنیم اول قشنگی رو ببینیم در هر مشکلی بعد به زشتی  . اگر مشکلات زندگی نبود خوشی زندگی را احساس نمی کردیم اگر پاییزی نبود بهاری هم نبود پس بیایید چشمان خود را به زیبا نگاه کردن عادت دهیم .دوستان اشکال از بخت و اقبال ما نیست اشکال از طرز نگاه ماست .

زیبایی امواج دریا را ببین نه پریشانی آن

به قلم:اخترنما

نظریه رشد شناختی ژان ویلیام فریتز پیاژه

ژان ویلیام فریتز پیاژه روان شناس.زیست شناس .منطق دان ، و شناخت‌شناس سویسی‌ست که به خاطر کارهایش در روان شناسی رشد و شناخت شناسی شهرت یافته‌است.
پیاژه در کارهای اولیهٔ خود در زمینهٔ زیست‌شناسی، به این باور رسید، که اعمال زیست‌شناسانه عبارتند از گام‌هایی که در مسیر سازش‌یابی با محیط فیزیکی اطراف، و به منظور کمک به سازمان‌یافتگی آن برداشته می‌شود.

ژان پیاژه در 9 آگوست 1896 در نیوشاتل سویس به دنیا آمد و در 16 سپتامبر 1980 از دنیا رفت.پدرش زندگی خود را صرف وقف ادبیات  اساطیری و تاریخی نیوشاتل کرده بود و مادرش زنی فوق العاده باهوش. پر انرژی ومهربان ولی تاحدودی عصبی بود .پیاژه از پدرش آموخته بود که کارها را به صورت منظم و سیستماتیک انجام دهد اما عصبی بودن مادرش او را به سمت تحقیق در زمینه روانکاوی و روان درمانی کشاند . پدر بزرگش آنچنان او را تحت تاثیر قرار داد که به سمت مطالعه فلسفه و معرفت رهنمون شد.پیاژه به موضوعاتی چون مکانیک پرندگان وفسیل ها و صدف های دریایی زمانی علاقمند شد که هفت سال بیشتر نداشت . ژان پیاژه در سن یازده سالگی کارش را به عنوان یک پژوهشگر آغاز کرد و در همان سال نیز مقاله کوتاهی درباره گنجشک آلبینو (سپیدتن) نوشت. او مطالعاتش در زمینه علوم طبیعی را ادامه داد و از دانشگاه نوشاتل سوئیس، مدرک دکتری جانورشناسی دریافت کرد. او سپس به روانکاوی علاقه‌مند شد و یکسال در مؤسسه‌ای که آلفرد بینه تأسیس کرده بود به کار پرداخت.
پیاژه در سال 1955 مرکز بین‌المللی معرفت‌شناسی ژنتیک را تأسیس کرد و تا پایان عمر در سمت مدیر این مرکز خدمت کرد. او تشنه دانش آموزی در علم بود به طوری که در ده سالگی اولین مقاله اش منتشر شد و در بیست و دو سالگی از دانشگاه نیو شاتل با درجه دکتری فارغ التحصیل شد  .بعد از آن به پاریس رفت و دو سال در دانشگاه سوربن در کلاس های روان شناسی شرکت کرد و راه های گوناگون مصاحبه با بیمارا را آموخت . در همین زمان تئودور سیمون از او درخواست کرد که در آزمایشگاه بنیت در پاریس مشغول به کار شود و پیاژه در آن زمان به اصلاح روش های استدلال برت پرداخت .و بنابراین تحقیق درباره تعقل و استدلال کودکان را آغاز کرد و مدت دو سال به پرسیدن سوالات متنوع از کودکان و محول کردن وظایفی به آنان که به شناخت روابط علی و معلولی منجر می شد درباره استدلال شفاهی کودکان معمولی پرداخت و بدین ترتیب شاخه علمی مورد علاقه اش را یافت .
او این ایده که کودکان به گونه‌ای متفاوت از بزرگسالان فکر می‌کنند را تقویت کرد. تحقیقات او چند نقطه عطف مهم در رشد ذهنی کودکان را مشخص کرده است.کارهای او همچنین علاقه‌مندی فراوانی به روان‌شناسی شناخت و رشد به وجود آورده است. نظریه‌های پیاژه به طور گسترده‌ای مورد پذیرش واقع شده و امروزه توسط دانشجویان روان‌شناسی و روش‌های آموزشی مورد مطالعه قرار می‌گیرد. پیاژه با سرعت بسیار سریع پیشرفت کرد و در سال 1921 به افتخار بزرگ نائل شد و به سمت مدیر امور مطالعاتی موسسه ژان ژاک روسو درژنو منصوب شد . و در مدت دو سال در آنجا 5 کتاب در مورد روان شناسی کودک نوشت و با با یکی از دانشجویانش به نام والنتین چاتنی ازدواج کرد .در 1925 اولین دخترش به دنیا آمد و در سال 1927 و 1931 دختر دیگر و پسرش بدنیا آمدند. بعد از بدنیا آمدن فرزندانش او مدت زیادی را در منزل بود و به کمک همسرش عکس العمل ها و رفتار های فرزندانش را ثبت می کرد .و بدین ترتیب دیدگاه خود را در مورد رشد شناختی کودک اعلام کرد او بسیار فعال و پر انرژی بود و صاحب اکتشافات بسیاری است.                                                           افتخار حمیدی

روشهای مقابله و درمان کمرویی و خجالت کشیدن

کمرویی شرایط ناتـوان کنـنده ای برای اغلب افراد پـدیـدمی آورد و مانع از ایفای نقش در موقعیتهای اجتماعـی و بیان دل مشغولیها و درخواست ازدواج از شخص مــورد علاقه خود میگردد.

واقعیت این است که اغـلب انـسـانـهـا دقـیـقـا” از هـمـان شخصیت دلخواه طـرف مقابلشان برخوردارند ولی بدلیل کمرویی و ترس، از بـیـان درخـواسـت ازدواج طفره میروند و اغلب توسط معشوقه اشان مورد شکوه و شکایت قرار میگیرند. اینگونه افراد فقط به ملاقات و قرارهای عاشقانه اکتفا کرده و گام بلندتری بر نمیدارند . اگـر کمرویی شما را از رسیدن بفرد مـورد علاقه تان بازمیدارد به مـطـالـعـه خود ادامه داده تا بیاموزید چگونه میتوانید بر آن چیره شوید.

شماره ۱

از خانه خارج شده و معاشرت کنید به فعالیتهایی ملحق گردید کـه هـمواره در ارتـبـاط بـا دیـگـران بـاشـیـد. مانـنـد بـاشگاه، کلاسهای ورزشی، ، انجمنهای دانشجویی و کلوب های تفریحی. دراین محیطها همواره باید اجتماعی بـوده و با مردم معاشرت کنید. پس از مـدتی خـواهـید دید برایتان عادی و راحت می گردد. از آن گذشته مـلاقات شما با افراد دلخواه و جذاب عملا تضمین خواهد شد. و میتوانید مطمئن باشید با همسر مورد علاقه خود دیدار خواهید کرد

از شما شروع میشود

هــنگامی که کمرویی خـود را کـه مـستلزم پایـداری و گـذشـت زمـان اسـت پـشـت سـر گذاشـتید خواهید دید به چه اندازه زندگی شما دچار تحول میشود. در این زمان با ترس کمتری به سراغ چیزهایی که می خواهید خــواهید رفت. در اینجا رازی نهفته اسـت: تا بحال اتفاق افتاده که داخل اطاقی شوید و آن احساس دستپاچگی و اضطراب به شـمـا دسـت بـدهد. به خاطر داشـتـه باشـیـد کـه اغلب افرادی که ملاقات می کنید خود آنقدر سرگرم و دل واپس این میباشند که دیگران در موردشان چگونه می انـدیـشـند کـه دیگر متوجه شما نخواهند شد تا بتوانند درمورد شما قضاوت کنند.

شماره ۲

از طرد شدن نهراسید قهرمانان برجسته مشت زنی درحالی پا بمیدان میگذارند که احتمال شکست برایشان وجود دارد. به همین ترتیب شما نباید انتظار داشته باشید همیشه موفق باشیـد. هیچ چیز ۱۰۰% نیست. بنابراین رویـارویی با یک فرد را بعنوان یک تجربه آموزنده درنظر بگیرید. ترفند کار در این است که خودآگاه (تمرکز حواس بخود) نباشید. کمرویی، تـردید و دودلی هنگامی رخ میدهد که شما به عیوب و نقایص خود فکر می کنید. در عوض افـکـارتـان را سراسر به شخصی که در حال گفتگو هستید متمرکز گردانید. هم شما اضطراب خود را از خاطر خواهیدبرد و هم اینکه طرف مقابل از توجه شما خرسند و مشعوف خواهد شد.

شماره ۳

با افراد بسیاری صحبت کنید از گپ زدن با هرشخصی که ملاقات می کنید ابا نداشته باشید. از پیر زن سالخورده ای که برای خرید به بقالی آمده تا تحویلدار بانک. بقول معروف کار نیکوکردن ازپرکردن است. اغلب مردم از عدم وجود ارتباط بین افراد ابراز تاسف میکنند. بـنـابراین صمیمیت شما با اسقبال مواجه خواهد شد و اگر هـم چنـین نشد به آن اعتنا نکنید. افرادی که با شما با تکبر رفتار می کـنـند احـتـمالا انـسـانـهای کـمـرویـی هسـتـند که هیچگاه جسارت غلبه بر کمروییشان را نداشته اند.

شماره ۴

گوش دادن را بیاموزید همواره شما صحبت نکنید اجازه دهید دیگران هم در مـورد خـودشـان مـدتـی پـرحــرفی کنند. چیزی بخصوص خانم ها بسیار دوست دارند. سـوالات سـرگشـاده ای بـپرسید که احتیاج به پاسخ طولانی دارند و خودتان بنشینید و تنها گوش دهید. هـرگـاه گـفـتـگو در حال از آب و تاب افتادن بود موضوع جدیدی را آماده داشته باشید.و برای کاهش سختی باز کردن سرصحبت همواره موضوعات آغاز گر در اختـیـار داشـتـه باشـیـد تا گفتگو از آب تاب نیافتد.

شماره ۵

همه چیز را بخود نگیرید اگر می خواهید در گزینش همسر کامیاب شوید، لزومی ندارد شما هر اظهار عقیده ای مانند شوخی و طعنه هایی که طرف مقابل احتمال دارد بسوی شما روانه کند را بعنوان یک توهین بخود تلقی کنید. مردم اغلب چیزهایی را میگویند که هیچ مقصود و منظوری از آن ندارند. وقـتـی کـه آنها آزاری به شما نمی رسانند، برخـوردن لـزومی ندارد. هرچند گاهی اوقات مردم نـظـرات نـابـجا و بی موردی می دهند که در این حالت شما می باید قاطعانه از خودتان دفاع کنید.

شماره ۶

توقعات خود را کاهش دهید هنگامیکه با فردی صحبت میکنید انتظار هدف غـایی خود را در سر نداشته باشید. تنها با جریان کار همسو گردید. شـگفت زده خواهید شد که به چه سادگی همه چیز هموار می شود. اگر شما در این اندیشه نباشید که حتما” باید در انتها به چـیـزی دسـت پیدا کنید و خونسردی خود را حفظ کنیـد، در پـایـان به نـتـیجه دلخواهتان خواهید رسید.

شماره ۷

اشخاص را زیاد بزرگ نکنید همانند نکته فوق، اهمیت ویژه ای را بفردی که با وی صحبت میکنید قائل نشوید. هرگاه اینگونه جلوه دهید که او برای شما بی اندازه ممتاز میباشد، او نیز شروع خواهد کرد به همین منوال فکر کردن. به وی بعنوان یک انسان با تـمـام مـعایـب و خـصـوصـیـات یک فـرد عادی نـگاه کنید. گفتگو کردن در حالت برابر، بسیار دلپذیرتر از صـحبت کردن با تـکبر و یا با چشم حقارت خواهد بود  
شماره ۸

به افراد به دید ابزارهای جنسی ننگرید هنگامی که با یک فرد صحبت میکنید به وی به چشم یک نشـان پـیـروزی جـنـسی نگاه نکنید بلکه به عنوان یک انسان همانند خودتان وی را تصور کنید. در نـظـر گرفتن مـحـض مسائل جنسی در نزدیک شدنتان نمایان خواهد گشت و خانم ها قادر هستند آقـایانی را که تنها با انگیزه جنسی قدم برمیدارند را تشخصی دهند.

شماره ۹

مراحل را آهسته طی کنید انتخاب همسر را همچون برنامه ای ۱۲مـرحله ای در نظر بگیرید. بـا یـک لـبـخـنـد شـروع کنید، به تمام افراد نشان دهید (نه تنها به دختران جذاب و زیـبا) که شـمـا صـمیـمـی و قابل نزدیک شدن می باشید. در روزهای بعد با گفتن سلام جلو بروید. چـنـد روز بـعـد از آن در گـفـتـگویی کوتاه شرکت کنید. به کار خود ادامه دهید تا بتدریج با دیگران صمیمی گردید و خواهـیـد دیـد که بـه آن دشـواری کـه میـاندیـشـید نیست. هرگاه اشتباه بزرگی مرتکب شدید آن را فراموش کنید. اغـلب افـراد بخشنده تر از آن چه شما تصور میـکنـیـد هستند.

اگر شخص موردعلاقه شما زیبا است و این باعث وحشت و دست پاچگی شما میشود مراحل “میزان زیبایی” را بتدریج طی کنید: با نزدیک شدن به فردی با زیبایی معمولی و متوسط که نسبت به آنها اعتماد بنـفس دارید شروع کنید. هنگامی که با آنها احساس راحتی کردید بسراغ فرد زیبا تری بروید و به همین منوال ادامه دهید.توجه داشته باشید که نزدیک شدن بفردی لزوما” نباید جنبه عاطفی داشته باشد مثلا”میتوانید در مباحثات علمی و یا موضوعات کاری با او شریک شوید.

شماره ۱۰

با دوستان خود تمرین کنید عامل اصلی در کمرویی، ترس از عدم پذیرش (طرد شدن) اسـت. ایـن عـامـل را تـوسط نزدیک شدن و برگزیدن فردی بـرای دوسـت و یـا بـرادر خـود از میان بردارید. از آنجایی که غرور خودتان در معرض خطر نمی بـاشـد کـمتـر از نـزدیک شـدن حـذر خواهید کرد. شما خـواهید دید که مسئله شاقی نیست و خواهید خواست در فرصـت بـعد بـرای خـودتـان نامزدی را انتخاب کنید.

چگونه دروغگو را رسوا کنیم؟

در زیر حرکتهایی را ملاحظه می کنید که احتمال دارد نشانگر بی صداقـتـی و فـریـبکاری افراد باشد. حتی کسانی که خیلی خوب آنها را می شناسید نیز میتوانند بشـما دروغ بگویند. اما هوشیار و مراقب باشـیـد تـا زیـاد مـحـو تماشـای حـرکات بـدن نشویـد کـه از موضوع بحث و مکالمه غافل گردید.

خنده اجباری(زورکی): یـک لـبـخـنـد واقـعـی بـه سـمت بـالا امتداد یافته و سبب چین خوردن چشمها می گردد در حالی که لـبـخـند تـصنـعی بـیـشتر شـباهت به دهن کجی دارد که معمولا نشانه بی صداقتی و دروغگویی است.

لمس کردن صورت: کـشـیدن گـوش و مـالیدن چشم علامت پـنـهان کاری می بـاشد. مالیدن چشم ها میگوید: من قادر به نگاه کـردن به شما نیستم چون ارتـبـاط چـشمها قطع گردیده. همچنین مالیدن بینی نیز دلالت بر دروغگویی میکند.

مالیدن چانه: حرکت انگشت اشاره روی چانه بیانگر دروغ، شک و تردید میباشد.

ضربه زدن ریتمی با انگشتان: ایـن عـمـل تـلاش بـدن بـرای تـرک صـحنـه و گـریـخـتــن می باشد. انگشتان از هم اکنون شـروع بـه فـرار کرده اند. حرکات دیگری که مفهوم گریز میدهند شامل ضربات پا به زمین و بازی با جواهر آلات میباشد.

خاراندن گردن: حرکت دیـگـری که دروغگویی را فاش می سـازد خارانـدن گـردن است. توسط انگشت اشاره درست زیر گوش، مانند کشیدن گوش.

کشیدن یقه لباس: هنگامی که فردی دروغ می گوید درجـه حرارت بدن اندکی افزایش می یابد. دست بطور خود کار بالا می آید تا با شل کردن یـقه به هوا اجـازه دهـد داخـل لباس گردد.

دستها در جیب: از دیگر حرکاتی که توسط دست انجام گرفته و دروغگو را برملا میکند، بازی کردن با یـقه لـباس، فرو کردن دست به داخل ژاکت، پیراهن، بلوز و یا به داخل جیبهای شلوار میباشد.

دستان مشت شده: مشت کردن دست نیز بیانگر آن اسـت کـه فـرد چـیـزی را پـنـهـان می کند. در حالی که یک کف دست باز نشانگر رفتار رک و بی تزویر است.

اشارات با دست: اغلب دروغگویان به همراه کلام، با دستشان حرکات و اشاراتی انجـام می دهند. برای مثال بدنشان را مکررا می خارانند. به گفته روانشناسان، دروغگو معمولا خودش را ۵ مرتبه بطور پیاپی می خاراند.

حرکات بدن: شانه بالا انداختن و دیگر حرکات بدن که در زمان نامنـاسـب رخ مـی دهـد، میتوانند نشانگر حیله و فریب باشند.

پوشاندن دهان: زمانی که فردی انگشتانش را روی دهانش قرار میدهد، حرکتی است پنهانکارانه و نا خود آگاه که میگوید: نباید چنین حرفی را میزدم. خود این حرکت از ادامه یافتن حرفی که نباید بیان میگشت جلوگیری به عمل می آورد.

پاهای بیقرار: هنگامی که پا شروع به ضربه کوبیدنهای کوتاه و تاب خوردن میـکنـد، بـه احتمال زیاد دروغی در میان می باشد. همچـنـین مـراقـب تـغیـیر رفـتارهای ناگهانی نیز باشید.

تغییرصدا: به لحن، آهنگ و زیر و بمی صدا گوش فرا دهید. هنگامی که دروغی در حال شکل گیری باشد تن صدا بالا خواهـد رفـت. گـوش دهید و ببینید آیا لـحـن صـدا متشنج و با مکثها طولانی مدت است. صرف زیاد زمان به منظور پاسخ به پرسشها، فرصتی عطا می کنـد جـهـت گـردآوری افـکـار بـرای دادن پـاسـخ قـابـل قـبول و پذیرفتنی. علاوه بر این خطاکاری و گناهکاری با حرف زدن خیلی سریع و بیش از حد لزوم نمایان میگردد.

صورت بی احساس: دروغـگـویـان در پـنـهـان کـردن تـجـلیات احساسی صورت مهارت دارند. آنها ممکن است قادر به کنترل تکان خوردنهای اضافی و ناگهانی خود باشـنـد. اما هرگاه چهره کاملا بدون احساس بود، نـشـانـه مـمـانعت از بیان حقیقت میباشد. این در تمام دروغگو ها صدق می کند – از یک شیاد حرفه ای گرفته تا یک همسر فریبکار.”چهره خشک و بی روح” برای پنهان کردن و سرپوش نهادن بـسیـاری از خـطاهـا و گـنـاهان بکار گرفته میشود. البته برخی افراد ذاتا و طبیعتا چهره بی روحی دارند.


تشخیص دروغگو

برای تشخیص و یافتن دروغگو به نشانه های ذیل توجه کنید:

- چشم برهم زدنهای مفرط

- اشتباهات مکرر بر روی کلمات و سخن گفتن لکنت وار

-  دغل کارانه خندیدن

-  شانه بالا انداختن و آه کشیدن

-  پرسشها را خیلی سنجیده و محتاطانه پاسخ دادن