1 ـ شکل آدم : کودک وقتی شکل آدم میکشد قبل از هر چیز شکل خود و یا درکی را که از بدن و تمایلاتش دارد بیان میکند. در واقع بین بعضی خطوط آدم نقاشی شده با خصوصیات روانی و جسمی کودکی که آنرا کشیده ارتباط های مشخصی وجود دارد.اگر آدمک در مجموع هماهنگ باشد احتمال بسیاری وجود دارد که کودک کاملا سازگار باشد. اگر برعکس آدمک مثلا در اندازهای خیلی کوچک و یا در گوشهای از کاغذ کشیده شده باشد معنای این است که کودک خود را کم ارزش و از دیگران پایینتر میداند.
ماشوور : نمادهای اصلی اندامها را این گونه عنوان میکند :
الف) سر : معرف مرکز شخصیت و قدرت فکری و هوشی و عامل اصلی مهار فشارهای درونی است . کودکان همیشه سرهای بزرگ ترسیم می کنند ولی اگر سر زیاد بزرگ باشد نشانگر آن است که «من» کودک بیش از حد طبیعی است .
ب) چهره : کلیه صاحب نظرانی که تفسیر نقاشی فرافکنی معتقدند در این زمینه توافق نظر دارند که اندازه نقاشی از چهره انسان مهمترین جنبه آن است . زیرا انعکاس مستقیمی از عزت نفس نقاش است (بوک 1948 ، ماشوور 1949 ، هاسر 1958 ، کوپتیز 1968 و 1984 ، دی نئو 1970 چهرههای بلندتر از متوسط برای گروه سنی مربوط می تواند نشانه جنبه هایی از شخصیت، از قبیل پرخاشگری یا خود بزرگ بینی باشد. نقاشیهای ریز و بسیار کوتاهتر از متوسط می تواند حاکی از نارسایی ، کهتری، عزت نفس پایین اضطراب یا افسردگی باشد.
ج) صورت : چون بسیار اهمیت دارد اغلب تنها کشیده میشود کودکان پرخاشگر اجزای آن را به حداقل اغراق آمیزی بزرگ ترسیم می کنند در حالی که کودکان خجالتی جزئیات را از نظر میاندازند و فقط دایره صورت را ترسیم می کنند و به ندرت صورتی را از نیمرخ میکشند.
د) دهان و دندانها : ممکن است معنی نیاز به مواد خوراکی را نمایان سازد و هم به معنای پرخاشگری و یا در ارتباط با مسائل جنبی باشد لبها که بسته باشند نشان دهنده تنش و فشار است و چانه نماد قدرت مردانگی است.
هـ) چشمها : دنیای درون نقاشی و اجتماعی بودن او را نشان میدهند در کودکان خود بست، چشمها ارزش زیبایی نیز دارند بنابراین دخترها و دوستداران هم جنس خود، چشمها را خیلی بزرگ میکشند
و) بینی : در بعضی مواقع ممکن است نشان دهنده مشکلات جنسی باشد.
ز) دست ها و بازوها : غالباً مطرح شده است که کشیدن دستها و بازوان بزرگ بیانگر قدرت و کنترل است به عکس ادعا می شود که حذف دستها و بازوها ، بازتاب احساس فقدان قدرت و بیهودگی و بییاور بودن است. اما حذف دستها و بازوها در نقاشی کودکان کمتر از ۵ سال امری متداول است.
نقاشی هایی از چهره انسان که در آنها دست ها در جیب فرورفته یا پشت سر قرار گرفته بیانگر احساس گناه و اضطراب درباره کنترل محرکهای «ممنوعه» است.
ح) پاها : کودکان ضعیف و درونگرا اغلب برای آدم ها پا نمیگذارند و یا او را در حالت نشسته نقاشی میکنند.
ط) بالاتنه : اگر باریک و لاغر کشیده شود مشخص کننده این است که کودک از اندام خود ناراضی است و یا از چاق شدن و بزرگ شدن می ترسد. در مواردی دیگر بالاتنه لاغر ممکن است نشان دهنده ضعف جسمانی واقعی باشد.
ه) سایه زدن : در بعضی قسمتهای بدن همیشه نشانه آن است که مسائل و مشکلاتی در قسمتهای سایه زده وجود دارد.
2ـ نقاشی از گروه : اگر از کودک خواسته شود گروهی از دوستانش را نقاشی کند آنها را در حالت بازی نقاشی می کند و خواهی نخواهی موقعیتی را که در گروه دارد بیان میکند ناسازگارها اغلب در محدوده خارجی گروه و یا به صورت تنها کشیده میشوند.
3ـ نقاشی از خواب و رویا : کودکان معمولا خواب ورویای خود را به صورت نقاشی میکشند و سپس آن را توضیح میدهند و این را کودک به راحتی انجام میدهد زیرا مسئله مربوط به خواب و رویاست و کودک خود را مسئول نمی داند. نقاشی خواب و رویا ممکن است ترسها و تمایلات کودکان را ظاهر سازد مثلا تمایل به قدرت که سرچشمه آن در احساس خود کوچک بینی کودک نسبت به بزرگترهاست که با خواب و رویا به راحتی بیان میشود.
4 ـ خانه : در نقاشی کودکان خانه بیش از هر چیز دیگری کشیده میشود معمولا کودک خانهای معمولی و پیش پا افتاده راکه ممکن است دارای باغچه و گل و درهای بزرگ و پنجره و پردههای رنگین و دودکش بخاری باشد و سرانجام هنگامی که در داخل این خانه زندگی سعادتمندی وجود دارد همراه حالتی دلباز عرضه شود. ولی برعکس ممکن است خانهای بدون در ورودی که از بقیه خانهها نیز جدامانده و با دیوارهای بلند به صورت تنها و منزوی عرضه شود این امر در سنین5تا 8سالگی نشانگر خجالتی بودن کودک و وابستگی شدید او به مادر بعد از8سالگی نشانگر احساس خود کوچک بینی و تنهایی کودک و در نوجوانی نشانگر شرم و حیای زیادی از حد و داشتن احساسات رقیق است.
5 ـ درخت : برای تجزیه و تحلیل نقاشی درخت باید سه قسمت آن را مشخص کرد که عبارتند از : ریشه، تنه، شاخهها و برگها
ریشه – که در زمین فرو رفته و درخت از آن غذا دریافت میکند نماد ناخودآگاه و فشارهای غریزی است .تنه پرثبات ترین و مشابهترین عامل به خود کودک است ، بنابراین بیانگر مشخصات دائمی و عمیق شخصیت اوست .
شاخهها و برگها- بیانگر طریق ارتباطی او با دنیای خارج است. به نظر کوش و استوار اگر برای ترسیم ریشه درخت کودک کار زیادی انجام داده است به ریشه نسبت به بقیه قسمتهای درخت اهمیت بیشتری داده باشد نشانگر طبیعت بدوی و عاشقانه و در عین حال محافظه کار و بیحرکت کودک است تنه درخت ممکن است کوتاه و یا بلند کشیده شود بچهها در سنین قبل از مدرسه،تنه درخت را بلند ترسیم میکنند، ولی بعد از این سن، بلند بودن درخت اغلب نشانگر عقب افتادگی فکری و یا بیماری عصبی و یا آرزوی بازگشت به دنیای کوچکی وقبل از مدرسه است. تنه درخت اگر کوتاه کشیده شود نشانگر جاه طلبی و بلند پرواز بودن کودک است. تنه درخت ممکن است مستقیم، صاف، و یا کج کشیده شود و در حالت دوم نشانگر عدم ثبات کودک است . درختی که دارای برگهای زیادی و درهم باشد بیانگر شخصیت بلغمی مزاج و در خودفرورفتگی کودکی است که آمادگی تغییر و تحول ندارد و درختی که شاخههای آن مختلف و هر کدام به سویی کشیده شده اند نشانگر حساسیت شدید کودکی است که مسائل را به سادگی میفهمد و قادر به ارتباط با دیگران است و در عین حال به راحتی میتواند خود را با محیط سازگار سازد.
6- خورشید و ماه : تصویر خورشید بیانگر امنیت، خوشحالی، گرما، قدرت و به نظر بعضی پژوهشگران نماد پدر مطلوب است . وقتی رابطه پدر و کودک خوب است همیشه خورشید در نقاشی های کودک به طور کامل در حال درخشیدن نمایش داده می شود و هنگامی که این ارتباط مطلوب نیست ، خورشید در پشت کوه ناپدید است و یا به صورت قوسی در افق دیده میشود. اگر کودک از پدرش بترسد، خورشید به رنگ قرمز تند و سیاه که مغلوب کننده است کشیده میشود. بنا به نظر «اوبن» ماه اغلب نشانگر نیستی است زیرا او زمانی که خورشید یعنی نماد زندگی ناپدید می شود ظهور می کند. به همین دلیل بسیاری از کودکان آن را در نقاشی هایی که ازقبر و قبرستان میکشند به کار می گیرند.
7- حیوانات : اگر کودک به دلیلی جز اینکه در محیط زندگی حیوانی دیده باشد یا اصولا حیوانات را دوست داشته باشد حیواناتی را نقاشی کند (معمولا حیوانات وحشی و نه اهلی) ممکن است به دلیل احساس گناه و تقصیری باشد که کودک در موقعیت های خاص حس کرده و چون جرأت آن را ندارد که گناه خود را ترسیم کند ترجیح می دهد احساسات و عادات و تمایلات خود را در قالب تصویر حیوانی نشان بدهد. درست مانند زمان بازی با عروسکهایش که برایش بسیار جذاب است زیرا او می تواند آزادانه هر چه دلش میخواهد از زبان عروسکهایش بیان کند بی آنکه خود احساس تقصیر و گناهی کرده باشد.
8-اتوموبیل : درجوامع امورزی ماشین نماد و قدرت است و به همین دلیل در نقاشی های کودکان (مخصوصا پسرها) زیاد دیده می شود . به نظر الونی که آزمایش «ترسیم ماشین» را ابداع کرده است نوجوانان در سن بلوغ از کشیدن تصویر انسان خودداری می کنند در حقیقت خودداری از کشیدن تصاویر انسانی و ترجیح دادن ماشین، خود به خود نشان دهنده وابسته بودن شخصی به دنیای خارج و ترجیح دادن دنیای سرد ماشینی در دنیای انسانهاست .
رنگهای سرد (سبز و آبی و بنفش) موجب فعالیت انفعالی حالت سکون، بیحرکتی و تلفیق کننده غم واندوه هستند . به نظر کاندیکسی اگر رنگ سرد در یک شکل هندسی قرار گرفته باشد وقتی به طور مستقیم به آن نگاه شود موجب هیجان، ناراحتی، کوفتگی و برانگیزاننده حالتی غضبانک می شود اگر تونالیته این رنگ تشدید شود ممکن است برای چشم و مغز غیر قابل تحمل گردد.
رنگ آبی ، انسان را به سوی دقیق شدن و بی نهایت سوق میدهد و اگر هر قدر بیشتر روشن باشد انعکاسی موجی خود را بیشتر از دست می دهد تا آنجا که به آرامش خاموش رنگ سفید می رسد.
رنگ سبز مطلق آرام ترین (آرام بخش ترین) رنگهاست. این رنگ هیچ انعکاسی موجی حاوی شادی و رنج یا ترس ندارد و به هیچ طرفی در حرکت نیست .بلکه آرام و ساکن و راضی از خود است.
رنگ قرمز رنگ گرم و منبسط است برخلاف رنگ زرد که سبک و سطحی است. قرمز رنگی زنده و در عین حال پر نیرو و مصمم به نظر می رسد.
رنگ نارنجی، حرکت رنگ زرد و قدرت رنگ قرمز را دارد و رنگی زنده و چابک است
بنفش برعکس قرمزی است سرد شده یعنی هوسی مهار شده یا انتهای یک رویا . در این رنگ یک احساس درونی غم و تنهایی نهفته است
رنگ سفید – که مجموع رنگهاست احساس سکوت می دهد. زیرا همه چیز در آن محو می شود این رنگ در خود حاوی بی نهایت امکانات و رنگی معرف سکوت است نه مرگ در واقع سفید نماد جوانی و عدمی است قبل از هست شدن.
رنگ سیاه برعکس نشانگر عدم و نیستی و مانند سکوتی ابدی بدون آینده و امیدی است بدین معنی که پایان کامل راه یا آن توقفی را مینمایاند که در پایان کامل منطق پدید میآید تعادل بین سیاه و سفید در اصل رنگ خاکستری است که نه صدا و نه حرکتی دارد و دارای سکوتی تسلی ناپذیر است که با سکون سبز از رنگهای زنده به وجود میآید تفاوت دارد.
یک برگ کاغذ
پیکاسو در لحظهای از زندگیش برای آن که خود را از فرهنگ حاکم بر جامعه آزاد کند و شکل، بیان تازهای را پیدا کند که با محتوای جدید فرهنگی تناسب نداشته باشد و ناتورالیسم قرن ۱۹ با مدلهای تغییرناپذیر خود قادر به مقابله با آن نباشد، تصمیم میگیرد مدتی « کمتر از خوب» نقاشی کند. بدین ترتیب او با جابهجا کردن رئالیسم بصری با رئالیسم روشنفکرانه، راه کوبیسم را پیش گرفت. شیوهای که تا آن زمان، کاری روی آن صورت نگرفته بود، به خاطر همین موضوع نیز هرکس برداشتی از آن داشت.
هنرمند کوبیست نیز درست مانند کودکی که توانایی نقاشی کردن دارد در تصویرنگاری خود، از مجموعه شناختهایش استفاده میکند و درست مانند نقاشیهای کودکان، حروف و کلمات او میتوانند به تصاویر متصل شوند و حتی با آن یکی شوند. کودک نیز باید زمانی تصمیم بگیرد که “کمتر از خوب” نقاشی کند و راه خود را پیش گیرد. این فرصت را اطرافیان باید در اختیار او قرار دهند.
در این معنا میتوان میان بیان مفهوم نقاشی و تعبیر خواب و رؤیا شباهتهایی دید. خواب و رؤیا یک مرحله تنظیم و تقسیمبندی آگاهانه افکار و خاطرات و دوبارهسازی ناخودآگاهانه حوادث قبلی است. نقاشی نیز همینگونه است. نقاشی کودک را در مراحلی که حوادث اطراف را دستهبندی و عرضه میکند و روند تدریجی و تکامل یافتهای از زمان خط خطی کردن تا زمانی که خطوط معنیدارد و بالاخره مبتنی بر قوانین پرسپکتیو و شالوده منظمی رسم میکند، میتواند چیزی شبیه به خواب و رویا معنی کرد. نقاشی نیز مانند خواب و رؤیا به کودک امکان میدهد تا اطلاعاتی را که از دنیای بیرون کسب میکند از هم جدا سازد و سپس آنها را دوباره تنظیم کند. کودک در هر دو مورد خود را از ممنوعیتها رها میسازد. به همین دلیل اگر آموزش نقاشی را بر پایه تصحیح نقاشی قرار دهیم و در آن به کودکان از سنین پایین تمرین کپی و تقلید کردن را بیاموزیم اشتباه بزرگی مرتکب شدهایم.
مثلاً کودکی ممکن است به دلیل اینکه دیشب درجایش خرابکاری کرده و سرزنش شده احساس گناه کرده باشد و در نقاشی اش شکل حیوان خاصی را مثل مارمولک بکشد. کشیدن حیوانات درنده نشانه فشارهای درونی مخفی کودک است. مثلاً کودکی که نسبت به برادر کوچکتر تازه به دنیا آمده اش حسادت می کند، در نقاشی ممکن است گرگ بکشد که این نشان دهنده ترس و دلهره کودک از تازه وارد کوچولو است.
توجه داشته باشید که درتجزیه و تحلیل نقاشی کودکان که کاری بسیار ظریف و حساس است چون یک کار تخصصی و تجربی است.
آیا می دانید نتایج رفتارهای مختلف شما با کودکان چه خواهد بود ؟
اکثر خانواده ها بدون اطلاع از جنبه های روانشناسی و فقط بر اساس تفکرات خود و رفتارهایی که از والدینشان آموخته اند به تربیت فرزندان خود مبادرت می ورزند .متاسفانه بسیاری از والدین در آینده و هنگام بزرگ شدن فرزندشان می گویند ما غذا ی خوب لباس مناسب مدرسه خوب و همه چیز برای فرزندمان آماده کردیم ولی نمی دانیم چرا اینگونه شد . در زیر به بررسی انواع رفتارهای والدین و تاثیر آن بر روان فرزندان در آینده ذکر شده است :
رفتار / نتیجه
اگر کودک همواره مورد انتقاد قرار گیرد / محکوم کردن را یاد می گیرد
اگر کودک با پرخاشگری زندگی کند / جنگ و دعوا را یاد می گیرد
اگر کودک با ترس زندگی کند / نگران بار می آید
اگر کودک با دلسوزی و ترحم زندگی کند / یاد می گیرد برای خودش احساس تأسف کند
اگر کودک با استحضاء زندگی کند / خجالتی بارمی آید
اگر کودک با خجالت زندگی کند / احساس گناه می کند
اگر کودک با تشویق و دلگرمی زندگی کند / مطمئن و متکی به خود بار می آید
اگر کودک در محیطی که صبر و تحمل در آن است زندگی کند / یاد می گیرد صبور و شکیبا باشد
اگر کودک با تمجید دیگران زندگی کند / یاد می گیرد قدر دان باشد
اگر کودک با تأیید دیگران زندگی کند / یاد می گیرد خودش را دوست بدارد
اگر کودک با شناخت و آگاهی زندگی کند / یاد می گیرد هدف دار زندگی کند
اگر کودک با مشارکت زندگی کند / بخشندگی و سخاوت را یاد می گیرد
اگر کودک با شرافت و انصاف زندگی کند / یاد می گیرد به خود و اطرافیانش وفادار باشد
اگر کودک با رفاقت زندگی کند / یاد می گیرد دنیا محل زیبایی برای زندگی است
اگر کودک با آرامش و صفازندگی کند / در آینده از سلامت روان بر خوردار است.
● اهداف مشخصی را با او تعیین کنید