ترس های کودک در یک تا دو سالگی
کودک شما در یکسالگی شاید چندین هفته مجذوب چیزی شود _برای مثال تلفن، یا چراغ یا شکلهای مسطح که بالای سرش آویزان است. به خاطر داشته باشید که او با دست زدن، بوییدن و چشیدن بهتر آمورش میبیند و این دانشمند کوچولو نیاز دارد که تجربه هایش بیشتر و بیشتر هدایت و راهبری شود. بگذارید با اشیایی که خطرناک یا باعث دردسر نیستند، آشنا شود و به آنها دست بزند.اما این کاشف بی باک در این زمان از چیزهایی می ترسد.او شاید از اشیایی که به طور ناگهانی حرکت می کنندیا صدای بلندی دارند بترسد، مانند کتابهایی که داخل آنها تصاویر تا شده هست و باز کردن کتاب فوری به صورت برجسته نمایان می شود،باز کردن چتر، پارس سگ،قطار در حال حرکت راه آهن،آژیرخطر،صدای جارو برقی یا حتی صدای خش خش شاخه های گل گلدان.
تمام کودکان دچار ترس می شوند و این یکی از عوامل طبیعی برای فرایند رشد است .فهمیدن و درک علت آن دشوار و سخت نیست. بچه وقتی دچار ترس می شود که درک او از یک شیء یا حادثه آن قدر ضعیف باشد که نتواند واقعا علت ورود ناگهانی آن را به زندگی توجیه کند،و بفهمد چرا این حادثه ترسناک رخ داده و اینکه چنین وضعیتی کاملا بی خطر است. همه ما از چیزی که نمی فهمیم، می ترسیم. در سال دوم زندگی قلمرو تا حدودی مشخص و محافظت می شود. پیشنهاد می شود که در حد ممکن از چیزهای ترسناک اجتناب شود تا وقتی که او آنها را بشناسد. اگر جارو برقی باعث آزارش می شود،سعی کنید که مدتی دست کم در نزدیکی او از آن استفاده نکنید.همیشه با او همدردی کنید و وی را آرام و راحت گردانید و سعی نکنید که وی را متقاعد کنیدترسش مسخره است. این رعب و وحشت از نطر اومنطقی و بجاست. کودک بین 1و2 سالگی شاید ا ز حمام بترسد.او از لیز خوردن، سوزش چشم بر اثر صابون، یا حتی از دیدن آبی که از کفشوی حمام پایین می رود و صدای آن ناراحت می شود.او باید حمام برود بنابراین شما باید بفهمید که چگونه می توان آسیب آن را کمتر کرد و او را با آن وفق داد. برای اجتناب از وارد شدن صابون به چشم ها، صورت او را با لیفی که خیلی خیس نیست بشویید وسپس با پارچه تمیز نمناکی که آب از آن نمی چکد، خوب پاک کنید.اگر کودک از وان حمام می ترسد به زور او را مجبور نکنید.در کودکان ترس یک پدیده طبیعی محسوب میشود:کودک به مرور با رشد روانیش، پدیده هایی را کشف می کند که باید آنها را بشناسد و بر آنها مسلط شودولی در آغاز تجربه این پدیده ها دچار بیم و تشویش می شود. این ترسهای کودکانه آنقدر آسان از بین می روند که حتی بزرگسالان دور و بر متوجه ترس آنها نخواهند شد و در یک محیط پر از محبت و اطمینان بخش،کودک را آرام آرام کمک خواهند کرد تا بتواند به نوعی با این ترس ها مقابله کند.
ترس ها | سن |
ازدست دادن تکیه گاه | تا 6ماهگی |
چهره های نا آشنا - اشیایی که ناگهان ظاهر میشوند | از6ماهگی تا 1سالگی |
جدایی از والدین - حمام - اشخاص ناشناس | از1تا 2سالگی |
حیوانات - تاریکی - ماسک ها - صداهای شبانه | از 2 تا 4 سالگی |
موجودات مافوق طبیعه - طوفان -اشخاص بد جنس - زخم های بدنی | از 5 تا 8 ساتگی |
رویدادهایی که به وسیله رسانه های گروهی گفته میشود - مرگ | از 9 تا 12 سالگی |
بعضی از ترس ها به طور معمول در بزرگسالان باقی میمانند. تقریبا 60درصد از افراد میگویندکه از یک ترس بیش از اندازه رنج می برند. این ترسهای بزرگسالان ، معمولا ادامه همان ترس هایی هستند که در کودکی حس کرده اند، بویژه ترس از حیوانات یا ترس از خون.
Les Phobies, Andre, Christophe
Baby and child care, Spock, Benjamin Mclane
مجموعه واکنش هایی که احساس خطر یا تهدیدی را همراهی می کنند ترس می نامییم.ترس همانطور که در آدمی وجود دارد در حیوانات هم هست.ترس یک هیجان همگانی است. و به این ترتیب حرکاتی که از ترس بر چهره ظاهر می شود برای همه قابل فهم هستند، هر چند که فرهنگ ها مختلف باشد. ترس مانند تمام هیجانهای مهم ، به سبب ظهور سریعش (تقریبا همان لحظه) به وسیله پدیده های مهم فیزیولوژیکی که همراه آن است مانند تند شدن ضربان قلب و عمل تنفسی و انقباضات ماهیچه ای و ...و رفتارهای ویژه مانند فراریا مات و مبهوت شدن از فرط اضطراب مشخص می شود. ترس در حیوانات می تواند یک انگیزه یا یک معلولیت باشد ترس گاهی به پاهایمان قدرت می دهد گاهی هم پاهایمان را می بندد و میخکوبمان میکند.
ترس ها را میتوان به سه گروه بزرگ تقسیم کرد:
1:ترس های طبیعی که همیشه و در همه فرهنگ ها دیده می شود مانند ترس از خالی بودن زیر پا یا ترس از بعضی حیوانات
2:ترس هایی که به شناخت و رفتارهای انسان مربوط می شود ، که ویژه هر دوره ای است مانند امروزه ترس از ایدز و ترس از جنگ اتمی
3:ترس هایی که میتوان ماوراءطبیعه نامید مانند ترس از آخر زمان، ترس از آن دنیا
تک تک انسانها، در نهانخانه دلشان از نکته ای رنج می برند که بر دیگران آشکار نیست و شاید همان، مسیر زندگی فرد را بکلی دگرگون کند.
همانطور که صادق هدایت می گوید: در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا میخورند و می تراشد.
این درد ها را نمیشود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند که این درد های باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمد های نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آن را با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند.
Les Phobies, Andre, Christophe